کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو



آخرین مطالب

 



 

این تبصره در خصوص طلاق خلع است و تاسیسی نوین می‌باشد ، در فرض این تبصره که زن به مال پرداختی خود رجوع کرده و آن را تبدیل به طلاق رجعی نموده است ، آن را تا قبل از جماع طرفین از موارد خروج از احصان دانسته است . علت این حکم چیست ؟ چرا احکام طلاق رجعی بر آن بار نشده است ، در پاسخ ‌به این سوال آیت الله خویی در کتاب تکمله المنهاج اینگونه استدلال می‌کند که : اگر مردی همسرش را طلاق خلع ( نوعی طلاق بائن که در آن زن از مرد متنفر و با بخشیدن تمام یا قسمتی از مهریه خود به زوج ، طلاق می‌خواهد بر خلاف مبارات که زن و مرد هر دو از یکدیگر متنفر هستند ) بدهد و سپس زن به آنچه که بذل ‌کرده‌است رجوع کند و مرد نیز به زن رجوع کند . (طلاق خلع بعد از رجوع زن به بذل خود ، به طلاق رجعی تبدیل و مرد می‌تواند به زن رجوع کند) و قبل از نزدیکی به همسرش مرتکب زنا شود ، سنگسار نمی شود و همچنین است اگر زن قبل از نزدیکی همسرش مرتکب زنا شود . زیرا مرد با طلاق بائن از احصان خارج شده است و رجوع دوباره او به زن در حکم ازدواج جدید است و قبل از آمیزش با زن اثری بر آن مترتب نیست و ‌در مورد زن نیز همان گونه است . چون از شرایط احصان دخول و آمیزش زوجین است . [۹۴]

 

به نظر قانون‌گذار ما ‌به این استدلال نظر داشته و آن را در تبصره لحاظ نموده است و البته متناسب با اصول حقوقی می‌باشد .

 

د : نقش احصان در باب لواط

 

بحث جدیدی که لایحه قانون مجازات اسلامی ایران، مطرح ‌کرده‌است؛ دخالت مسأله احصان مطروحه باب زنا، در باب لواط است. قبل از این لایحه حکم مرتکبین لواط مطلقا، قتل است. اما در لایحه قانون مجازات اسلامی ایران، احصان و عدم احصان بودن مرتکبین لواط مطرح شده است. و این مسأله نشان دهنده آن است که مقنن محترم نظر ارفاق آمیز را نسبت به مرتکبین عمل شنیع لواط اتخاذ ‌کرده‌است.

 

در ماده ۲۳۳ لایحه آمده است : حد لواط برای فاعل ، در صورت عنف ، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان ، اعدام و درغیر این صورت صد ضربه شلاق است. حدلواط برای مفعول درهرصورت اعدام است .

 

در منابع فقهی دو دسته روایت در باب لواط وجود دارد که دسته ای از آن ها مطلقا حکم مرتکب عمل لواط را قتل می‌داند و اما دسته دوم روایاتی است که فرق گذاشته اند میان محصن و غیر محصن. و اینکه مشهور رو آورده اند به روایات دسته اول شاید ‌به این دلیل است که روایات دسته دوم یا مشکل ضعف سند دارند و یا اینکه مشهور از آن ها اعراض نموده اند. اما مرحوم خوئی که نظر مخالف داده است به دلیل این است که روایات دسته دوم را معتبر و مقید دسته اول دانسته اند. شاید تغییر رویکرد مقنن ایران در لایحه قانون مجازات به فرق گذاشتن میان احصان و عدم احصان، نظر مرحوم خوئی بوده باشد که از باب تفسیر به نفع متهم می توان تفسیر کرد.

 

روایاتی در این زمینه موجود است عبارتند از : روایت زراره از امام باقر (ع) که فرموده است : حد مفعول حد زانی است و در حد زانی تفصیل است . روایت علابن فضیل از امام صادق (ع) که فرموده است : حد فاعل مانند زناکار است و فرمود : اگر محصن باشد سنگسار می شود وگرنه تازیانه زده می شود . و روایت حمادبن عثمان که گفته است : به امام صادق (ع) عرض کردم : مردی با مرد دیگر درآمیخته . فرمود : اگر محصن است بر او قتل و اگر محصن نیست بر او جلد است . راوی می‌گوید ک پرسیدم که بر مفعول چیست ؟ فرمود : بر او به هر حال قتل است . محصن باشد یا نباشد . و روایت ابی بصیر که گفته است : شنیدم که امام صادق (ع) می فرمود در نوشته حضرت علی (ع) است که هر گاه دخول کند و محصن باشد بر او سنگسار است . این اخبار با اینکه زیادند در ضعف سند مشترکند . [۹۵]

 

اما نظریه اهل سنت:

 

عبدالقادر عوده از دانشمندان مشهور مصر، در رابطه با وضعیت لواط می‌گوید: چون بر لواط زنا تعبیر می شود، پس لواط بلحاظ مجازات و عقوبت، حکم زنا را دارد. اما قائلین این قول که لواط را زنا دانسته اند، در مجازات آن اختلاف کرده‌اند: [۹۶]

 

۱٫ مالک گفته است: مجازات لواط رجم است مطلقاء اعم از اینکه فاعل ومفعول محصن باشند یا غیر محصن.

 

۲ . اما در مذهب شافعی و احمد، سه نظریه است:

 

نظریه اول- لواط حکم زنا را دارد. پس فاعل و مفعول به مجازات زنا، محکوم می‌شوند. پس کسی که محصن باشد، رجم می­ شود و کسی که غیر محصن باشد، تازیانه و تبعید حکمش است. دلیل این نظر، یک روایت است از ابو موسی اشعری از رسول اکرم(ص):« اذا اتی الرجل الرجل فهما زانیان»

 

نظریه دوم- این است که فاعل رجم می شود اما مفعول رجم نمی شود و فقط تازیانه می‌خورد و بعد تبعید. فرق نمی کند که مفعول محصن باشد یا غیر محصن، مذکر باشد یا مؤنث. آن چیزی که باعث احصان می شود، نزد یکی از جلو است. در حالی که مفعول از عقب مورد وطی واقع شده و این باعث احصان او نمی شود. لذا اگر عمل را زنا بدانیم، زنای غیر محصن محسوب می شود.

 

نظریه سوم- مجازات فاعل و مفعول ، در هر حالتی، قتل است. فرق نمی کند که محصن باشند یانه. اما در چگونگی قتل آن ها، اختلاف نظر است. یک رأی این است که رجم می‌شوند. و رأی دیگری این است که باشمشیر به قتل می‌رسند. دلیل این نظریه که قایل به قتل فاعل و مفعول شده اند، روایتی است از ابن عباس که ازحضرت رسول(ص) روایت ‌کرده‌است:« من وجدتموه یعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول» کسانی که قایل به قتل با سیف اند از اطلاق روایت استفاده کرده‌اند. اما آنهایی که قائل به رجم فاعل و مفعول اند؛ گفته اند که با وطی، حد واجب می شود. پس قتل با رجم است همانند زنا.

 

اما جناب ابو حنفیه، حکم لواط را همانند حکم زنا نمی داند و گفته است که: لواط زنا نیست. پس لواط مجازات زنا را ندارد. بلکه مجازات لواط، امر تعزیری است. در نزد ابی حنفیه مانعی ندارد که [مرتکب لواط را] حبس نمایند تا بمیرد و یا توبه کند. اما کسی که به فعل لواط معتاد شده باشد، باید از روی سیاست به قتل برسد و نه از روی حد. اما ابایوسف و محمد، لواط را زنا دانسته اند. پس مرتکب لواط مجازات زنا را دارد. اگر محصن است رجم و اگر غیر محصن است تازیانه دارد.

 

اما در مذهب شیعه زیدی، در رابطه با لواط، دو نظریه است: یکی اینکه؛ حکم لواط همان حکم زنا است. پس کسی که محصن است رجم و کسی که غیر محصن است تازیانه دارد. نظر دوم این است که، فاعل و مفعول به در هر حال به قتل می‌رسند. اما مذهب ظاهریه، لواط را غیر زنا دانسته اند. و قائل اند به اینکه؛ لواط معصیتی است که تعزیر را به دنبال دارد[۹۷]

 

گفتار سوم : در زمینه مقررات تاثیر توبه در اسقاط مجازات حدی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:05:00 ق.ظ ]




 

مرزها را می توان به موارد زیر تقسیم بندی کرد(فرماندهی مرزبانی ناجا ، ۱۳۷۸) :

 

۱-۹-۲مرزها از نظر تعیین خط مرز :

 

  • مرزهای هندسی[۵۶]:

در جایی که با بهره گرفتن از عوارض طبیعی امکان تعیین مرزها وجود ندارد از مختصات جغرافیایی برای مرز بندی کشورها استفاده می شود( مرز کانادا و امریکا)

 

  • مرزهای طبیعی[۵۷]:

در این نوع مرز بندی تعیین مرزها از طریق عوارض طبیعی انجام می پذیرد که خود بر دو نوع زمینی و دریایی است (مرز عراق و ایران)

 

  • مرزهای هوایی (فضایی)[۵۸] :

مرزهایی که در امتداد خط قائم از مرزهای زمینی یا دریایی به سمت بالا تا بی نهایت ادامه دارد و نحوه استفاده از آن به توان و تکنولوژی مربوطه بستگی دارد .

 

۲-۹-۲ مرزها از نظر شکل گیری

 

  • مرزهای پیشتاز [۵۹]:

مرزهایی که از قدیم وجود داشته اند و حال نیز مورد قبول دو کشور همسایه هستند مانند مرز بین کانادا و الاسکا که به هنگام مرز بندی فاقد سکونت بوده و به مرور زمان جمعیت در آن سکنی گزیده اند .

 

  • مرزهای طبیعی :

مرزهایی که با بهره گرفتن از جغرافیای طبیعی منطقه و پدیده‌های طبیعی تعیین شده اند و کمتر مورد اختلاف هستند مانند مرز ایران با عراق یا مرز ایران با ترکیه

 

  • مرزهای تطبیقی[۶۰] :

مرزهایی که با توجه به جغرافیای انسانی منطقه و الگوهای فرهنگی و قومی تعیین شده اند که نمونه بارز ان مرز بین هندوستان و پاکستان است که منطقه هندونشین را کاملا جدای از منطقه مسلمان نشین قرار داده‌اند .

 

  • مرزهای متروکه[۶۱] :

مرزهایی که اعتبار خود را از دست داده‌اند اما اثار آن ها هنوز باقی است مثل مرز سومالی و بریتانیا با اتیوپی

 

۳-۹-۲مرزهای غربی

 

از میان مطالعات مربوط به مرزهای ایران می توان به مطالعات منظم ارتش در سال ۱۳۲۰ و از ان جمله کارهای خوب رزم ارا اشاره کرد ، او تمام مرزهای ایران را از حیث جغرافیای سیاسی[۶۲] و قومی به خوبی بررسی ‌کرده‌است .

 

مرزهای غربی به طور عمده از دو بخش تشکیل شده اند :

 

بخش شمالی شامل قسمتهای جنوبی استان اذربایجان غربی و تمام محدوده استان کردستان و بخش جنوبی شامل استان کرمانشاه مرزهای جنوب غربی ایران شامل استان ایلام و محدوه استان خوزستان است(رزم ارا : ص ۱۹) . مرزهای غربی ایران با کشورهای ترکیه و عراق و بخشی از اذربایجان هم مرزند . در سراسر این مرز برای فرار از بیکاری ، قاچاق و ناامنی می توان از ایجاد بازارچه های مرزی استفاده کرد . شرایط سیاسی و اقتصادی منطقه خاورمیانه[۶۳]-منطقه حساسی که قلب دنیا[۶۴] نام دارد – را در تسهیل روابط تجاری بین کشورها می توان دخیل شمرد. کردستان عراق به عنوان یک منطقه نیمه مستقل و خود مختار در شمال کشور عراق قرار گرفته که بعد از سال ۱۹۹۱ توانسته استقلال خود را به دست اورد . رونق اقتصادی و سیاسی این قلمرو، منطقه تجاری مطلوبی را برای کردستان ایران به وجود اورده که علاوه بر مبادلات تجاری ، نیروی کار قابل توجهی را نیز به خود جذب ‌کرده‌است . کردستان عراق از حیث همجواری با شهرهای مرزی بانه و مریوان در کردستان ایران ، موتور محرکه ای قوی برای تجارت ، صادرات و واردات در مرز این شهرها به حساب می اید ، ایجاد گمرکات و بازارچه های مرزی در این شهرها نیز کار معقول و حساب شده ای به نظر می‌رسد .

 

۱۰-۲ بازارچه های مرزی

 

بازارچه های مرزی محوطه ای محصور در نقاط صفر مرزی و در جوار گمرکات مجاز به انجام تشریفات ترخیص کالاها یا مکانهایی که طبق تفاهم نامه منعقده بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همجوار تعیین می شود و اهالی دو طرف مرز می‌توانند محصولات محلی خود رابا رعایت مقررات صادرات و واردات جهت داد و ستد در این بازارچه ها عرضه کنند (سازمان مدیریت و برنامه ریزی،۱۳۸۰،ص ۱۱۱) .

 

این تعریف از بازارچه های مرزی به خوبی نقش آن ها را در عاملی برای صادرات و واردات کالاهای مرز نشینان روشن می‌سازد . اولین بازارچه مرزی ساری سرو در بازرگان ، هم مرز با ترکیه بود که در سال ۱۳۶۷ تأسيس شد . از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۳ اقداماتی جهت گشایش بازارچه های رازی و سرو انجام گرفت . روند قانونی کردن بازارچه های مرزی در تاریخ ۱۱/۵/۱۳۷۱ توسط هیات وزیران وقت اغاز شد . در نهایت ماده ۲۲ قانون صادرات و واردات در سال ۱۳۷۴ به تصویب هیات وزیران رسید و تعداد ۴۲ بازارچه مرزی در مرزهای ایران گشایش یافت(عاشری و همکاران ، ۱۳۹۱) . در جدول زیر تمام بازارچه های مرزی ایران همراه با استان‌های مربوط امده است :

 

جدول شماره ۴-۲ : لیست بازارچه های مرزی ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف نام بازارچه محل بازارچه نام استان کشور هم مرز بازارچه ۱ تمرچین پیرانشهر اذربایجان غربی عراق ۲ قاسم رش سردشت اذربایجان غربی عراق ۳ صنم بلاغی پلدشت اذربایجان غربی نخجوان ۴ ساری سو بازرگان اذربایجان غربی ترکیه ۵ رازی مرز رازی اذربایجان غربی ترکیه ۶ سرو مرز سرو اذربایجان غربی ترکیه ۷ اشنویه اشنویه اذربایجان غربی عراق ۸ جلفا مرز جلفا اذربایجان شرقی اذربایجان ۹ نور دوز مرز نور دوز اذربایجان شرقی ارمنستان ۱۰ سیران بند بانه کردستان عراق ۱۱ باشماق مریوان کردستان عراق ۱۲ سیف سقز کردستان عراق ۱۳ شوشمی پاوه کرمانشاه عراق ۱۴ شیخ صالح جوانرود کرمانشاه عراق ۱۵ پرویز خان قصر شیرین کرمانشاه عراق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ق.ظ ]




 

ریسک عبارت است از احتمال وقوع چیزی بد یا نامطلوب و یا احتمال وقوع خطر.(عطاران،۱۳۹۱، ۲۳)

 

مدیریت ریسک زمانی معنا ومفهوم می‌یابد که شرایط ، یا احتمال متحمل شدن زیان و عدم
اطمینان مواجه شود. در مجموع مدیریت ریسک فراگرد سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژی هایی برای اندازه ریسک است. مدیریت ریسک را فراگرد یافتن و به اجرا گذاشتن روش های مقابله با ریسک باید دانست، به عبارت دیگر مدیریت ریسک به مجموع اعمالی گفته می شود که بتواند دارایی های یک مؤسسه‌ و بنگاه اقتصادی را حفظ نماید.(علیزاده،۱۳۹۱، ۱۹)

 

۲-۲) انواع ریسک در بانک ها :

 

‌بر اساس مطالعات انجام شده توسط خانم شلاگ هزنان در سال ۲۰۰۳ ریسک های متعددی در سیستم بانکی وجود دارد که مهمترین آن ها به اختصار در زیر بیان می‌گردد :

 

۲-۲-۱) ریسک نقدینگی :

 

ریسک نقدینگی شامل مواردی می شود که بانک بنا بر دلایلی توانایی تامین نقدینگی مورد نیاز مشتریان خود را نداشته و با بحران نقدینگی مواجه گردد، می‌دانیم که در یک بانک بخشی از بدهی ها به صورت مداوم سررسید می‌شوند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود.

 

۲-۲-۱-۱) بدهی های با سررسید معین :

 

شامل بدهی هایی می شود که سررسید پرداخت آن ها از قبل مشخص بوده و براحتی توسط بانک قابل مدیریت می‌باشد.

 

۲-۲-۱-۲) بدهی هایی با سررسید نامعین :

 

شامل بدهی هایی که سررسید آن ها از قبل مشخص نبود و بنا به اقتضای شرایط ممکن است از طرف مشتری از بانک مطالبه گردد در این حالت اگر بانک نتواند درموعد مقرر بدهی خود را تسویه نماید باعث تاثیرات روانی مخرب در بین مشتریان و هجوم آن ها برای برداشتن سپرده ها و در نهایت احتمال ورشکستگی بانک می‌گردد. از این رو مدیریت بر جریان نقدینگی در بانک ها حائز اهمیت ویژه می‌باشد.

 

۲-۲-۲) ریسک بازار :

 

ریسک بازار عبارت است از خطرات احتمالی که به علت نوسانات قیمت (ارزش) در بازار سرمایه و پول به وجود می‌آید. این ریسک در مواردی وجود دارد که بانک در لیست دارایی های خود سهام سایر شرکت‌ها یا اوراق قرضه یا سایر دارائیهای مالی را نگهداری می کند. در این حالت اگر به هر دلیلی ارزش روز دارایی مذکور کاهش یابد بانک با ریسکی مواجه می‌باشد که این ریسک ارزش دارایی های بانک را کاهش می‌دهد.

 

۲-۲-۳) ریسک نرخ بهره :

 

این ریسک زمانی بر بانک متحمل می شود که سر رسید دارایی و بدهی بانک به صورتی باشد که تغییرات ناگهانی در نرخ بهره به هر دلیل از جمله دخالت های دولت اوضاع واحوال بین‌المللی و تحولات درونی واقتصاد باعث افزایش هزینه ها یا کاهش در آمدهای بانک و در نهایت کاهش سود آوری بانک می‌گردد.

 

۲-۲-۴) ریسک سیاسی و دولتی :

 

اگر یک بانک بخشی از فعالیت‌های خود را با دولت یا سازمان های وابسته به دولت انجام دهد همواره این احتمال وجود دارد که به دلایل مختلف، دولت نخواهد یا نتواند به موقع بدهی خود را به بانک پرداخت کرده واین عدم پرداخت ریسکی را به بانک تحمیل کند که بانک از روش های معمول نتواند مطالبات خود را از دولت دریافت نمایند این ریسک را ریسک دولتی می‌نامند.

 

ریسک سیاسی عبارت است از ریسک مداخله سیاسی در عملیات بخش خصوصی می‌باشد. این دخالت می‌تواند به صورت تدوین مقررات برای اعمال کنترل برارز یا نرخ بهره باشد.

 

۲-۲-۵) ریسک عملیاتی :

 

ریسکی است که از انحراف عملیات اجرائی بانک ناشی می شود که از آن جمله می توان به اشتباه کاربران در بانک، اشکالات و اشتباهات سیستمی ، کلاهبرداری مشتریان ، اختلاس و …. اشاره نمود.

 

۲-۲-۶) ریسک در بانکداری اسلامی :

 

ریسک هایی که پیش از این معرفی شد، بدون توجه به اینکه بانک در چارچوب قواعد و قرار دادهای شرع مقدس یا با استانداردهای نظام سنتی و غرب فعالیت کند، برقرار هستند .

 

اما در نظام بانکداری اسلامی ماهیت متفاوت آن واصول شرعی و اخلاقی حاکم بر آن، مدیریت ریسک با تنگناها و گونه های مضاعف و متنوع تری از ریسک روبرو است.

 

شناخت ریسک های مرتبط با این نظام در گرو شناخت قواعد و ملاحظاتی است که شارع برای رفتار مالی و اقتصادی در نظر گرفته است.

 

بانک اسلامی صاحب پرتفوی از دارایی هاست که خصلت مشارکت محوری و توزیع ریسک، پاداش بین بانک ومشتریان به خصوص در قراردادهای مشارکتی بر آن غالب است و شاید به یک شرکت سهامی شبیه تر باشد تا به یک بانک با تعریف غربی آن. از این رو به نظر می‌رسد یک بانک اسلامی افزون بر ریسکهای متعارفی که یک بانک سنتی با آن روبروست ریسک های متفاوت دیگری را نیز متحمل می شود.(عطاران،۱۳۹۱، ۳۶)

 

۲-۲-۷) ریسک اعتباری :

 

پس از ارائه توضیح مختصر ‌در مورد انواع ریسک های نهفته در فعالیت بانک ها، با توجه به موضوع این تحقیق تلاش می‌گردد به صورت مفصل تری ریسک اعتباری را بررسی و پیرامون این مهمترین و گسترده ترین ریسک نهفته در عملیات بانکی مطالبی مطرح شود.

 

بنا به ماهیت فعالیت مهمترین منبع در آمد یک بانک اعطای تسهیلات به مشتریان می‌باشد. معمولاً تسهیلات بانک در یکی از قالب های زیر در اختیار مشتریان قرار می‌گیرد.

 

الف) پرداخت تسهیلات به شکل وام در قالب یکی ‌از عقود

 

ب ) قبول تعهد در قبال مشتری بابت صدور ضمانتنامه های بانکی

 

ج) قبول تعهد درقبال مشتری ناشی ازگشایش اعتبارات اسنادی به منظور واردات کالا

 

در همه موارد فوق بانک به صورت بالقوه یا بالفعل وجوهی و به صورت وام و مستقیماً به مشتری پرداخت می کند و باز پرداخت وجهی را از طرف مشتری به شخص ثالث تعهد ‌و تضمین می‌کند که در سررسید مورد توافق وجه بدهی با سود مورد انتظار خود را دریافت وبدهی مشتری را تسویه نماید. ‌بنابرین‏ ریسک اعتباری به صورت زیر تعریف می شود :

 

ریسک اعتباری،به احتمال عدم ایفای تعهدات توسط مشتریان(وام گیرندگان) به عمد یا غیر عمد در بازپرداخت اصل و فرع بدهی اشاره دارد.

 

این ریسک ناشی از احتمال دیرکرد یا عدم پرداخت بدهی اعتباری مشتری در سررسید را ریسک اعتباری می‌گویند. به عبارت دیگر احتمال هر گونه تأخیر یا عدم ایفای بموقع بدهی و تعهدات یک مشتری بانک در سررسید تسهیلات ریسک اعتباری نامیده می شود.(عطاران،۱۳۹۱، ۳۱)

 

با توجه به ماهیت فعالیت بانک ها که درآمد اصلی آن ها از راه اعطای تسهیلات بانکی ایجاد می شود می توان به گستردگی و اهمیت بسیار زیاد این نوع ریسک در نظام بانکی پی برد.

 

۲-۳) تجزیه وتحلیل ریسک اعتباری :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:53:00 ق.ظ ]




 

سزار‌ بکاریا مـی‌نویسد: «هیچ چیز خطرناک‌تر از این اصل متبع و عام‌ نیست‌ که روح قانون باید به مشورت خوانده شـود؛ قبول این اصل ایجاد شکاف در برابر‌ سیل آرای گوناگون است… هر انسانی از روزنه‌ای بـه جهان می‌نگرد که بـر‌ حـسب زمان تغییر می‌کند؛‌ ‌بنابرین‏‌ روح قانون ثمره منطق درست یا نادرست یک قاضی و یک گوارش آسان یا دشوار است و بستگی به شدت انفعالات قاضی و ناتوانی فرد دردمند و روابط قاضی و زیان‌ دیده و تـمامی علتهای کوچکی دارد که ظواهر هر موضوع را در ذهن مواج انسان دگرگون می‌کند. در این صورت خواهیم دید، چگونه سرشت یک شهروند هر بار که در برابر‌ دادگاه‌ جدیدی حضور می‌یابد تغییر پیدا می‌کند و زنـدگی سـیه روزان بازیچه استدلال نادرست یا خلق نحس دادرسی می‌شود که نتیجه مبهم یک سلسله مفاهیم در هم آمیخته را که در‌ ذهن‌ او نوسان دارد، تفسیر قانونی می‌پندارد(بکاریا، پیشین: ۴۴).

 

۲-۳-۳٫ در اسناد بین‌المللی

 

اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها و ثمرات‌ آن‌ با‌ تأسیس سازمان ملل و متحد در سال ۱۹۴۵ در اسناد‌ بین‌المللی نیز مورد توجه قرار گرفت. اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ در مـواد ۹،۱۰ و ۵۱، میثاق بین‌المللی‌ حقوق‌ مدنی‌ و سیاسی ۱۹۶۶ به ویژه در مواد ۹،۱۴ و ۱۵ و کنوانسیون‌ اروپایی حقوق بشر و حمایت از آزادی های اساسی ۱۹۵۰ نیز ضمن ذکر صریح این اصل بر‌ اهمیت‌ پیش‌ بینی آن در قوانین و اجرای آن توسط مراجع قـضایی داخلی‌ تأکید‌ ورزیده‌اند. مواد‌ ۲۲ و ۲۳ اساسنامه دیوان کیفری بین الملی مصوب ۱۹۹۸ در رم نیز به‌ تفکیک‌ اصل‌ قانونی بودن جرایم و مجازات ها را پیش‌بینی ‌کرده‌است.بدین ترتیب ملاحظه می‌گردد که‌ قانونمند‌ کردن نظام کیفری کـه ابـتدا به حقوق داخلی کشورها راه یافته بود، امروزه در‌ حقوق‌ بین‌ المللی کیفری از وزن و جایگاه مهمی از هر دو دیدگاه ماهوی‌ و شکلی‌ برخوردار گردیده‌ است(بیگ زاده، ۱۳۷۵: ۳۹به بعد).

 

۲-۴٫ تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم قوانین کیفری

 

اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها نتایجی در بر دارد که عبارتند از :

 

۱٫ عطف به ما سبق نشدن قوانین جزایی

 

۲٫ تفسیر مضیق قوانین جزایی

 

۲-۴-۱٫ تعریف لغوی و اصطلاحی تفسیر

 

در لغت نامه دهخدا آمده است: کلمه تفسیر مصدر باب تفعیل است از « فسر» به معنی ظهور و کشف، هویدا کردن. آنچه معنی را روشن می‌کند. پیدا کردن و آشکار کردن و بیان نمودن معنی سخن. در نزد نحویان بر تمییز اطلاق می شود. به گفته برخی از کلمه « تفسره » است و آن نام چیزی است که پزشکان به آن بیماری را تشخیص می‌دهند(دهخدا، پیشین: ذیل کلمه تفسیر).

 

در اصطلاح حقوقی فرایندی است که در آن مفهوم واقعی و مصداق حقیقی قانون با تکیه بر برخی رویکردها، پیش‌فرض‌ها، ابزارها جست و جو می‌شود.تفسیر در واقع تلاشی است ذهنی برای کشف مراد مقنن، توضیح ابهامات، حلّ تعارضات، جبران نقص‌ها و خلأها و شناسایی‌ ‌مصداق‌ها‌ و مرزهای حاکمیت قانون.تفاوت تفسیر‌ با‌ تأویل‌ آن اسـت کـه تفسیر در مفهوم مصطلح خود به ظاهر الفاظ و عراات مربوط می‌شود اما تأویل که عبارت است از‌ حمل‌ کلام،‌ از معنای راجح به معنای مرجوح محتمل به‌ استناد‌ دلیل، به معانی مـعقول و بـاطن الفـاظ و عبارات اختصاص دارد.تفسیر جنبه شـرح لفـظ دارد و بـر قول لغوی‌ و تفاهم‌ عرفی استوار است اما در تأویل مبانی منطقی کلام و مقاصد معقول متکلم مورد نظر است.به اعتقاد بعضی در تفسیر قـطع بـه مـدلول الفاظ و گواهی بر این‌ که‌ مراد‌ متکلّم هـمان بـوده وجود دارد اما تأویل تنها ترجیح یکی از‌ معانی‌ محتمل کلام است، بدون قطع و گواهی بر این که مراد متکلّم چـه بـوده است(امیدی، ۱۳۷۷: ۱۰).

 

۲-۴-۲٫ معنای مضیق و موسع

 

در لغت نامه دهخدا در معنی کلمه مضیق نوشته شده است: جای تنگ، مکان تنگ(دهخدا، پیشین: ذیل کلمه مضیق). و کلمه موسع نیز در معنای وسعت داده شده، گشاد و فراخ کرده شده آمده است(دهخدا، پیشین: ذیل کلمه موسع).

 

۲-۴-۳٫ تعریف تفسیر مضیق و به نفع متهم و مبنای آن

 

قانونی‌ شدن‌ قاعده‌ تفسیر محدود با تأخیر بسیار صورت گرفته است.اصل قانونی بودن‌ همراه با دیگر اثـر منطقی آن، یعنی عدم تأثیر قوانین نامساعد در گذشته، در سال‌های پایانی قرن هیجدهم‌ به‌ صورت‌ رسمی پذیرفته شده است؛ اما در قوانین و مقررات مصوب آن‌ سـال ها‌ حـتی در قانون ۱۸۱۰ فرانسه نه به تـصریح نـه به تلویح نشانی از پذیرش تفسیر محدود‌ نیست.حقوق ‌دانان‌ فرانسوی‌ این را از جمله خلأهای قانونی خود به شمار آورده‌اند. با وجود این،‌ رویه‌ قضایی‌ همواره تفسیر محدود را از لوازم منطقی اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها می‌دانسته؛ ‌گهگاه‌ آن‌ را‌ به کار می‌بسته و بر ضرورت رعایت آن تأکید می‌‌کرده‌است(امیدی، پیشین: ۱۶). قانون‌گذار فرانسوی‌ تحت‌ تأثیر رویه قضایی در جریان اصلاحات سال ۱۹۹۲ درصدد تدارک این نقص یا‌ خلأ‌ قانونی‌ برآمده و پس از بیان اصل قـانونی بـودن در ماده ۱۱۱ بلافاصله در بند‌ ۴ همان ماده تصریح کرده که «قوانین جزایی به صورت محدود تفسیر می‌شوند».

 

مفهوم تفسیر‌ محدود،‌ یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و از گرایش های تند و تعصب‌آمیز گذشته به‌ برداشت‌های‌ مـنطقی و واقـع‌گرای امروزین رسـیده است. در واقع باید گفت از منع تفسیر‌ تا‌ منع‌ اعمال قیاس راه درازی را طی ‌کرده‌است. مفهوم نخستین این قاعده مـنع تفسیر و التزام‌ به‌ منطوق‌ صریح و مفاد متیقن قانون و پرهیز از جست و جوی مفاهیمی‌ چـون‌ روح و حکمت وضع قانون، هدف قانون‌گذار و منع توسل به ابزارهایی نظیر مفهوم موافق، عرف،‌ قیاس‌ و تمثیل و امثال آنـها ‌ ‌بـوده است. طرفداران اولیه این قاعده، منع تفسیر‌ قانون‌ و اکتفا به مدلول منطوقی آن را‌ نتیجه‌ تـخلف ‌ناپذیر‌ اصـل قـانونی بودن جرایم و مجازات ها و لازمه‌ منطقی تفکیک قوا می‌دانسته‌اند؛ خواست قانون‌گذار را منحصراً در مدلول لغوی قانون جست و جـو‌ می‌کرده‌اند و مجرد تردید را‌ به‌ سادگی به‌ سود متهم تفسیر می‌کرده‌اند. از ترس اینکه مبامبادا قـاضی‌ در‌ جای قانون‌گذار بنشیند؛ در کـار او مـداخله‌ کند و جرم و مجازات‌ جدید بیافریند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:39:00 ب.ظ ]




 

افرادی که در مؤلفه‌ تعهد در سطح بالایی قرار دارند، به طور کامل در فعالیت‌ها درگیر می‌شوند. افراد متعهد به صورتی قوی احساس هدفمندی و خودآگاهی دارند که در آن ها این احساس را ایجاد می‌کند که آن ها و فعالیت‌هایی که درگیر آن می‌شوند، ارزشمند هستند. به نظر می‌رسد چنین افرادی فعالیت‌ها را به روشی ساده و همراه با تلاش اندک انجام می‌دهند. سطوح بالای کنترل اشاره ‌به این دارد که افراد می‌توانند بر آنچه که آن ها را احاطه ‌کرده‌است اعمال نفوذ نمایند. افرادی که در مؤلفه‌ مبارزه جویی در سطح بالایی قرار دارند، به جای اتکا بر جنبه‌های ثابت زندگی بر انجام تغییرات و تطابق با شرایط تمرکز دارند، چنین افرادی پیش‌بینی می‌نمایند که تغییرات فرصت‌هایی را برای رشد و توسعه آتی آن ها فراهم می‌کند (کرالی، ‌هاسلیپ و‌هابدی[۱۲۱]، ۲۰۰۳؛ نقل از ضرغامیان). به باور کینگ[۱۲۲] و همکاران (۱۹۹۸) نیز افراد سرسخت موقعیت‌های ناگوار را چالش‌انگیز ارزیابی می‌کنند تا تهدید کننده، حس تعهد بیشتر نسبت به خود و کار خود دارند، حس بیشتری از کنترل ‌در مورد زندگی شان تجربه می‌کنند و عوامل فشارزا را به عنوان فرصت‌هایی بالقوه برای تغییر می‌بینند و از این رو سلامت روان خود را حفظ می‌کنند. ‌بنابرین‏ می‌توان گفت که افراد سرسخت به دلیل برخورداری از سبک تبیینی خوشبینانه، احساس توانمندی در رویارویی با مشکلات، برخورد مسئله مدار با مشکلات، انتظارات مثبت ‌در مورد پیامدها، و باور به وابستگی پیامد به عمل، می‌توانند سلامت روان خود را در رویدادهای پیش‌بینی نشده و ناگوار حفظ کنند.

 

۲-۲-۴- تاب‌آوری در خانواده

 

۲-۲-۴-۱- تعریف تاب‌آوری خانوادگی

 

در پژوهش‌های تاب‌آوری براهمیت منابع درونی و بیرونی خانواده به عنوان عواملی که می‌توانند باعث تسهیل سازگاری شوند تأکید شده است (مک کوبین و همکاران، ۱۹۹۸).

 

بر اساس نظر ام-سی‌کابین[۱۲۳] (۱۹۸۸؛ نقل از فروغی) تاب‌آوری خانواده شامل عواملی مانند سطح انتقادپذیری، نوع خانواده، منابع کمک، مهارت‌های حل مسئله، سازگاری، چشم‌انداز به زندگی و ارزیابی عوامل استرس‌زا است که این عوامل خانواده را در مقابل از هم پاشیدن مقاوم می‌کند. برخی از ابعاد زندگی خانوادگی مانند ابرازگری ارتباطات، انسجام، پیوند و باهم بودن اعضای خانواده در هنگام متحمل شدن یک موقعیت استرس‌آور خانوادگی بهبود پیدا می‌کند.

 

هاولی و دهان[۱۲۴]، ۱۹۹۶ (نقل از ضرغامیان، ۱۳۸۹) تاب‌آوری خانواده را بدین شکل تعریف می‌کنند: روشی است که خانواده با بهره گرفتن از آن هنگامی که با چالش مواجه می‌شود قادر خواهد بود که سازگار و شکوفا شود. همان گوته که اصول سازگاری و انطباق نشان می‌دهد. تاب‌آوری خانواده راه‌های منحصر به فرد پاسخ به شرایط نامطلوب را در سیستم خانواده گسترش می‌دهد. راتر [۱۲۵] (۱۹۸۷) معتقد است، تاب‌آوری حاصل تعامل موفقیت‌آمیز با خطر است، به جای اینکه فرد از خطر فرار یا اجتناب کند. تاب‌آوری خانواده نیز توانایی خانواده و اعضاء آن جهت دستیابی به سطوح بالای عملکرد را در بر می‌گیرد‌. از آنجا که اعضاء خانواده با هم در ارتباط هستند. پاسخ انطباقی یک عضو خاص جهت حفظ تعادل ممکن است که باعث تغییر در الگوهای تعاملی خانواده شود. مطابق این رویکرد انسجام و یکپارچگی خانواده خود عاملی حمایتی برای اعضاء خانواده محسوب می‌شود (والش، ۲۰۰۲).

 

۲-۲-۴-۲- عوامل تشکیل دهنده تاب‌آوری خانواده

 

تاب‌آوری خانواده از دو عامل تشکیل شده است. عوامل محافظ و عوامل بازیابی کننده (مک کابین و همکاران، ۱۹۹۷)

 

عوامل حفاظتی در جریان چالش، و یا درگیری‌ها باعث توسعه نقاط قوت خانواده می‌شود در صورتی که افراد مورد نظر آماده تغییر باشند. عوامل محافظ عواملی هستند که کمک به یک خانواده می‌کنند تا انعطاف‌پذیری و سازگاری خود را افزایش دهند. عوامل مهم محافظ خانواده عبارتند از جشن‌های خانوادگی مانند تولد و تعطیلات، سرسختی و سلامت خانواده، گذراندن زمان در خانواده وسنت‌های خانواده می‌شود.

 

عوامل بازیابی کننده سودمند بخصوص در رویدادهایی مانند مقابله با یک بیماری جدی و مرگ نابهنگام، از دست دادن کارو یا یک فاجعه طبیعی، برای خانواده ‌به این معنا است که هر عضو به یک اندازه مهم است. که این عوامل عبارتند از: پشتیبانی جامعه از خانواده، ایجاد عزت نفس، مشارکت در تفریح و سرگرمی خانواده، خوشبینی نسبت به موقعیت‌های زندگی، احساس خانواده ها در کنترل زندگی و کنار آمدن با چالش‌ها و بهبود می‌شود.

 

۲-۲-۴-۳- مراحل تاب‌آوری خانواده

 

لیتز[۱۲۶]، ۲۰۰۷ (نقل از فروغی، ۱۳۸۹) تاب‌آوری در خانواده را با بررسی راه‌هایی که نظام خانواده قادر است عملکرد خود را حفظ کند بررسی می‌کند. روش تحقیقی او در این پژوهش، بررسی ارتباط بین عوامل خطر آفرین، عوامل حفاظتی و عملکرد خانواده بود.

 

نتایج نشان داد که سطوح بالاتری از خطر، سطوح پایین‌تر عملکرد را پیش‌بینی می‌کند، یافته های این تحقیق نشان داد که اگر چه نوع و شدت عامل خطرآفرین، پیش‌بینی کننده تاب‌آوری خانواده است اما عامل‌های محافظتی در این زمینه اهمیت بیشتری دارد. تحقیقات کمی نشان داد که عوامل محافظتی و عوامل خطرزا، هر دو پیش‌بینی کننده‌ معنادار عملکرد خانواده هستند.

 

شکل (۲-۱) مراحل تاب‌آوری در خانواده را نشان می‌دهد، این شکل نتیجه تحلیل کیفی داده هایی است که حاصل مصاحبه عمیق و همه جانبه با چندین خانواده درگیر بحران می‌باشد. این شکل در سمت راست عوامل محافظتی و در سمت چپ مراحل تاب‌آوری در خانواده را نشان می‌دهد.

 

دادن حمایت- اجتماعی۱

 

ارزیابی۲

 

بینش۳

 

شوخ طبعی۴

 

ارتباط معنویت۵

 

خلاقیت و انعطاف پذیری۶

 

تعیین حد و مرز

 

ارتباط۷

 

حمایت داخل نظام خانواده

 

و حمایت بیرونی۸

 

گرفتن انرژی۹

 

معنویت

 

مرحله پنجم

 

کمک به دیگران۱۰

 

مرحله چهارم

 

رشد یافتگی۱۱

 

مرحله سوم

 

پذیرش۱۲

 

مرحله دوم

 

سازگاری

 

مرحله اول

 

بقا۱۳

 

عامل‌های محافظتی

 

شکل (۲-۱): فرایند تاب‌آوری در خانواده

 

منبع: (لیتز، ۲۰۰۷)

 

۱- Giving social support

 

۲- Apprisal

 

۳- Insight

 

۴- Humor

 

۵- Morality/Spirituality

 

۶- Creativity/Flexibility

 

۷- Communication

 

۸- Exlernal & Internal social spport

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:48:00 ب.ظ ]




 

نتایجی که ازاین پژوهش به دست آمده است بیشتردرتاکیدرهبرانی بودکه دررفتارخودبه کارکنان توجه
می­نمودند،یعنی کارمندمداربودند،تولید،بازدهی،بهره وری ورضایت شغلی کارکنان این دسته ازرهبران بالاتربودند. درحالی که رهبرانی که به تولیدتوجه می نمودند(تولیدمداربودند)دارای بازدهی کمتربودندورضایت شغلی کارکنان آن نیزبسیارپایین بود.

۴-شبکه مدیریت:

 

این نظریه دومحقق به نامهای بلیک وموتان[۱۳]‌بر اساس تحقیقات دانشگاه های اوهایوومیشیگان ارائه شدکه یک بعدآن توجه کردن به افرادوبعددیگرش توجه کردن به تولیدبود.سبک‌های رهبری درقالب شبکه مدیریت :

 

-مدیریت نامحسوس:کمترین قدرت اعمال می شودوبدون نظارت مدیریت،کارهاانجام می شود.

 

-مدیریت استبدادی :صدوردستوروبخشنامه،کارهابایددقیق اجراشودوافرادسازمان نوعی وسیله برای انجام کار به حساب می‌آیند.دارای عملکردپایینی می‌باشند.این سبک کاملاوظیفه مداروآمرانه است رهبربه مرئوسان خود اعتمادنداشته وروابط رهبروپیرومبتنی برترس است.

 

-مدیریت انسانی وسازمانی :همزمان به عملکردسازمان ورضایت شغلی کارکنان توجه می شود.هم تولیدوهم میزان رضایت شغلی اعضای سازمان بالا است .این شیوه رهبرانی راتوصیف می کندکه سازشکارومصالحه جو هستند.

 

-مدیریت تیمی :کارهابه وسیله افرادبسیارمتعهدانجام می شود.درسازمان افرادمنافع مشترک دارند.وابستگی یا روابط متقابل می‌گردد.دارای بهترین عملکرد می‌باشند.درجه وسطح مشارکت ‌و همکاری تیمی رادرسازمان به اندازه ای افزایش می­دهد و نیاز به درگیرشدن وتعهدپیداکردن به کاردرکارکنان تقویت می‌کند.-مدیریت باشگاهی: توجه عمیق ودقیق به نیازهای افرادتا روابط حسنه شودوجویاشرایط صمیمی ودوستانه بر سازمان حاکم گردد.ودارای عملکردپایینی می‌باشند.آنهاسعی می کنندفضای مثبتی رابه وسیله موافقت پذیری و مشتاق به کمک وتامین راحتی ایجادکنند.

 

۵- تحقیقات اسکاندیناوی:

 

پژوهشگرانی ازفنلاندوسوئدبراین باوربودندکه تحقیقات فوق درخور واقعیت‌های پویای .زمان کنونی نیستند،یک باردیگردوبعدرا(ساخت دهی ورعایت حال)راموردتوجه قراردادند.آنان اساس فرض خودرابراین گذاشتندکه دنیا درحال تغییروتحول است ورهبران اثربخش بایددارای رفتار«پیشرفت گرا»باشند.این رهبران به تجربه آموزی ارزش می‌دهند،همواره درپی عقایدونظرهای جدیدهستند،تغییرات رابه اجرادرمی آورندودارای خلاقیت ‌و ابتکار عمل هستند.

 

آنان یافته های دانشگاه اوهایورامجددموردمطالعه قراردادند.مواردی همچون:«راه های جدیدبرای انجام کارها» «ارائه رهیافتهای جدیدبرای مسائل»و«تشویق افرادبه آغازکارهابه شیوه جدید».آنهادرتحقیقات خودبه دنبال یک بعدسوم«پیشرفت گرا»‌باشند که به اثربخشی رهبرمریوط می شود.نتیجه تحقیقات نشان دادکه در دنیای درحال تغییروتحول رهبران اثربخش بایددارای رفتارپیشرفت گراباشند.

 

ج)تئوری‌های اقتضایی:

 

عوامل موقعیتی ‌مانند نوع ساختار،نوعی رابطه رهبربااعضا،میزان قدرت رهبر،روشن بودن نقش زیردستان، دسترسی به اطلاعات وپذیرش تصمیم رهبرتوسط زیردستان رادرمطالعات رهبری وانتخاب سبک‌های رهبری مؤثرمی داند.تئوری‌های اقتضایی عبارتند از:

 

۱-نظریه رهبری وضعیتی یااقتضایی فیدلر:

 

نخستین ومعروفترین نظریه پردازمدیریت اقتضایی فیدلراست.اومعتقدبودباتوجه به شرایط بایدسبک کارگرا یاکارمندگراانتخاب شود.درالگوی اقتضایی فیدلرفرض براین گذاشته می شودکه عملکردمؤثرگروه به رابطه مناسب بین شیوه یاسبک مدیریت درایجادارتباط بازیردستان ودرجه ای بستگی داردکه اوضاع شرایط حاکم به وی قدرت اعمال نفوذوکنترل می‌دهد.

 

فیدلرکارخودراباتعیین ماهیت شیوه یاسبک رهبری آغازکرد،زیرامعتقدبودکه این شیوه یاسبک رهبری فرد است که عامل اصلی موفقیت اودررهبری است.بدین منظور اوپرسشنامه «ناخوشایند ترین همکار»یعنی تعیین کسی که کارمندنمی تواندبااوکارکندراتدوین کرد.این پرسشنامه شامل شانزده صفت متناقص است،مثل خوشایند ـ ناخوشایند،کارآمد ـ ناکارآمد،بازـ بسته،پشتیبان ـ دشمن.اگرکسی که به پرسشنامه هاپاسخ می دهدنمره های نسبتابالایی به یکی ازهمکاران بدهدکه ازاومتنفراست،درآن صورت مشخص می شودوی تمایل زیادی داردکه بااین همکارش روابط شخصی خوبی داشته باشد.یعنی اگراوکسی راکه به دشواری می تواندبااوهمکاری کندبه شیوه ای مطلوب توصیف نمایددرآن صورت بایداورادرزمره طرفداران کارمندمدارقلمدادکرد.برعکس،اگرکسی به شخصی که تنفردارد باوی کارکندنمره پایینی بدهد،در آن صورت شخص موردنظر بیشتربه تولید ‌و بازدهی علاقه منداست واورابایدکارمدارنامید.

 

پس ازاینکه بااستفاده ازپرسشنامه ناخوشایندترین همکارسبک اصلی رهبری فردمشخص شدبایددرموقعیت مربوطه قراربگیرد.فیدلرسه نوع موقعیت رهبری راشناسایی کرد:

 

۱-رابطه رئیس ومرئوس :میزان اعتماد،اطمینان واحترامی که زیردستان برای رهبرخودقائل اند.

 

۲-ساختار کار: حدودیامیزانی که وظایف یاکارهایی که بایدانجام شود،‌بر اساس آن سازماندهی شده است.

 

۳-میزان قدرت رهبر: نفوذی که یک رهبرمی تواندبرمتغیرهایی چون عزل ونصب کارکنان،مقررات انضباطی، ارتقاوافزایش حقوق آنان اعمال کند.

 

فیدلربراین باوربودکه اگررابطه بین زیردستان ‌و رئیس بسیارمستحکم باشد،ساختارکاریاوظیفه ای که باید انجام شودعالی تربوده ‌و رئیس ‌از قدرت واعمال نفوذبیشتری برخوردارخواهدبود.اوالگوی تحقیقاتی خودرابرروی هزار ودویست گروه به اجرادرآورد.‌او در این تحقیقات رهبران طرفدارکار(تولیدمدار)رابارهبران طرفدارکارمند(کارمند مدار)مقایسه ‌کرد و به این نتیجه رسیدکه درشرایط بسیارمطلوب ‌و در شرایط بسیارنامطلوب،عملکردرهبرانی که طرفدارکاربودندبسیاربهتراست.

 

دستاوردهای الگوی فیدلر:رهبران رابایددرخورشرایط وموقعیت موجودبه کارگماردبراساس پرسشنامه «نا خوشایندترین همکار»می توان مناسب ترین موقعیت یاوضع ممکن راتعیین کرد:

 

-دروضعیت های فوف العاده نامطلوب :رابطه رئیس ومرئوس ضعیف ‌و اختیارات رهبردرتغییرشرایط کاری پیروان کم است.سبک رهبری وظیفه مدارمناسب است.

 

-دروضعیت های فوق العاده مطلوب :سبک رهبری وظیفه مدارمناسب است.‌و اختیارات رهبردرتغییرشرایط کاری پیروان بسیارزیاداست.

 

-دروضعیتی بینابین :عوامل سه گانه فوق رابطه انسانی یارابطه مدارمناسب است.

 

جدول(۲-۱)،دستاوردهای الگوی فیدلر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

VIII VII VI V IV III II I ضعیف ضعیف ضعیف ضعیف خوب خوب خوب خوب روابط عضوبارهبر کم کم زیاد زیاد کم کم زیاد زیاد ساختارکار کم زیاد کم زیاد کم زیاد کم زیاد قدرت

‌بر اساس الگوی فیدلرمی توان پیش‌بینی کردکه درحالتهای VIII،VII،III،II،Iرهبران طرفدارکاربهترعمل می‌کنند؛ولی درحالتهای VI،V،IVرهبران طرفدارکارمند عملکردبهتری دارند.

 

۲-تئوری موقعیتی هرسی وبلانچارد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:20:00 ب.ظ ]




 

۱۴- خواجه نوری، عبدالله، (۱۳۴۶)، تعدد جرم، مجله مهنامه قضایی، شماره ۱۷، صفحه ۳۳ تا ۴۲

 

۱۵- دانش، تاج زمان، اقدامات تأمینی در حقوق تطبیقی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره ۹، بهار ۵۱

 

۱۶- رضوانی، صادق، (۱۳۸۲)، تداخل مجازات های تعزیری و بازدارنده، مجله قضایی و حقوق دادگستری، شماره ۴۳، صفحه ۲۴۵ تا ۲۶۴

 

۱۷- رهامی، محسن، (۱۳۸۰)، ماهیت، آثار و مبانی شرعی مجازات ” محرومیت از حقوق اجتماعی”، مجله مجتمع آموزش عالی قم، شماره یازدهم، سال سوم، صفحه ۷ تا ۲۹

 

۱۸- زراعت، عباس، (۱۳۸۴)، ملاک تعیین جرایم قابل گذشت، مجله حقوقی عدالت آرای، شماره اول، سال اول، صفحه ۲۰ تا ۴۳

 

۱۹- ساریخانی، عادل و جعفر کوشا، مرور زمان در جرائم مستوجب حد و تعزیر، مجله مفید، شماره ۲۶

 

۲۰- صادق منش، جعفر، (۱۳۸۴)، خاستگاه و جایگاه مجازات های بازدارنده درحقوق ایران، مجله دادرسی، شماره ۵۰، سال نهم، صفحه ۵۷ تا ۶۱

 

۲۱- عینی نجف آبادی، محسن، (۱۳۷۶)، موجبات اجرای تعزیر از نظر فقهی و حقوق کیفری ایران، مجله مدرس، شماره ۵

 

۲۲- عینی نجف آبادی، محسن، (۱۳۷۶)، موجبات اجرای تعزیر از نظر فقهی و حقوق کیفری ایران، مجله مدرس، شماره ۵

 

۲۳- فدایی، فربد، (۱۳۷۷)، حالت خطرناک، مجله دادگستری، شماره ۲۵

 

۲۴- قاسم زاده، سمیرا، (۱۳۸۸)، بررسی ماهیت دیه، مجله کانون وکلا، شماره ۲۰۷، صفحه ۴۳ تا ۵۸

 

۲۵- کدخدایی، محمدرضا، پاسخ اشکالات نظری قاعده التعزیر فی کل معصیه، مجله فقه اهل بیت، شماره ۱۶، سال ۱۶

 

۲۶- کرباسی، محمدمهدی، (۱۳۸۱)، ماهیت جرم در فقه و قانون جزا، مجله معرفت، شماره ۵۸

 

۲۷- کوهی اصفهانی، کاظم، (۱۳۸۵)، بررسی ماهیت حقوقی دیه، مجله الهیات و حقوق، شماره ۱۹، صفحه ۱۵۳ تا ۱۷۶

 

۲۸- محمدی، حمید، (۱۳۸۶)، بررسی ماهیت مجازات تعزیری و بازدارنده، اشتراک یا افتراق؟!، مجله عدالت آرای، شماره ۷ و ۶، صفحه ۱۵۴ تا ۱۸۳

 

۲۹- محمدی، حمید، (۱۳۸۶)، نقد و بررسی اجمالی مجازات بازدارنده و ماهیت آن، مجله وکالت، شماره ۳۳-۳۴، صفحه ۲۱ تا ۲۶

 

۳۰- معرفت، هادی، (۱۳۶۸)، بحثی در تعزیرات، مجله کانون وکلا، شماره ۱۴۶ و ۱۴۷

 

۳۱- موسوی رکنی، علی اصغر، (۱۳۸۰)، نگرش فقهی اصولی به جرم و مجازات، مجله مدرس، شماره ۴۰، دوره ۵

 

۳۲- مهرپور، حسین، (۱۳۶۸)، سرگذشت تعزیرات، نگرشی بر سیر قانون گذاری تعزیرات در جمهوری اسلامی، مجله کانون وکلا، شماره ۱۴۷ و ۱۴۸

 

۳۳- میرزایی، هادی، (۱۳۸۸)، نگاهی بر مجازات های تعزیری و بازدارنده مقایسه آن با اقدامت تأمینی و تربیتی، مجله گواه، شماره ۱۴، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸

 

۳۴- نهرینی، فریدون، (۱۳۸۲)، نقدی بر یک سخنرانی و بحثی پیرامون قوانین جدید دادرسی، مجله کانون وکلا، شماره ۱۸۲، صفحه ۵۳ تا ۸۶

 

۳۵- هاشمی، محمد امین، (۱۳۸۸)، قاعده التعزیر دون الحد، مجله فقه اهل بیت، شماره ۵۷، سال پانزدهم، صفحه ۱۷۸ تا ۲۲۲

 

پ-تقریرات

 

صادقی، محمدهادی، جزوه ی حقوق جزای عمومی ۳، واحد انتشارات دانشکده ی حقوق دانشگاه شیراز، بی تا

 

ت- پایان نامه ها

 

۱-پیروانی، سعیده، (۱۳۹۲)، جایگاه اقدامات تأمینی وتربیتی در فقه جزایی، پایان نامه ی کارشناسی ارشد در رشته گرایش حقوق جزا وجرمشناسی، دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه شیراز

 

۲-رحیمی، الهام، (۱۳۹۲)، مجازات های بازدارنده در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، پایان نامه ی کارشناسی ارشد در رشته گرایش حقوق جزا وجرمشناسی، دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه شیراز

 

۳- قادری، صادق، (۱۳۹۱)، تحلیل حقوقی – جرم شناختی مجازات تبعی در حقوق کیفری ایران، پایان نامه ی کارشناسی ارشد در رشته گرایش حقوق جزا وجرمشناسی، دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه شیراز

 

ث- منابع اینترنتی

 

۱-سایت رسمی اداره ی حقوقی قوه ی قضائیه

 

http://www.edarehoquqy.ir

 

۲- صدیقه ی شریفی، تعزیرات منصوص شرعی، پایگاه اینترنتی علم حقوق

 

www.scienceoflaw.ir

 

۲- منابع عربی

 

کتب

 

۱-البهایی العاملی، جامع عباسی، مؤسسه‌ انتشارات فرهانی، تهران، بی چا، بی تا

 

۲-حر عاملی، محمد، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، بی تا

 

۳- جوهری الفارابی، ابی نصراسماعیل، الصحاح، دارالفکر، جلددوم، بی تا

 

۴-صافی گلپایگانی، لطف الله، التعزیر احکامه و ملحقاته، دفتر معظم له، قم، بی تا

 

۵-طوسی، ابی جعفر محمد، الحدود، دارالتراث، بیروت لبنان، جلد اول

 

۶-طوسی، ابی جعفر محمد، (۱۴۱۴ ه.ق )، الخلاف، مؤسسه‌ النشر الاسلامی

 

۷-طوسی، ابی جعفر محمد، (۱۳۸۷)، المبسوط، مکتبه المرتضویه احیاء آثار الجعفریه، تهران، جلد ۲، بی چا

 

۸-عاملی جبعی، زین الدین (شهید ثانی)، (۱۴۱۰ ه.ق )، روضه البهیه فی شرح لمعه الدمشقیه، نشر داوری، قم، جلد ۹ و ۱۰

 

۹-عاملی جبعی، زین الدین (شهید ثانی)، (۱۴۱۹ ه.ق)، مسالک الافهام، مؤسسه‌ المعارف الاسلامیه، قم، جلد ۱۴، چاپ اول

 

۱۰-علامه مجلسی، (۱۴۰۳ ه.ق)، بحارالانوار، مؤسسه‌ الوفاء، بیروت، لبنان، جلد۶، چاپ دوم،

 

۱۱-فتحی بهنسی، احمد، الجرائم فی الفقه الاسلامی (دراسه فقهیه مقارنه)، دارالشروق، بی تا

 

۱۲-فتحی بهنسی، احمد،العقوبه فی الفقه الاسلامی، دارالشروق، بی تا

 

۱۳-فتحی بهنسی، احمد،مدخل الفقه الجنایی الاسلامی، دارالشروق، بی تا

 

۱۴-کاظمی، جواد، (۱۳۷۴ )، مسالک الافهام الی آیات الاحکام، نشر مکتبه المرتضیئه الاحیاء الآثار الجعفریه، جلد ۲

 

۱۵-محقق حلی، (۱۴۰۹ ه.ق )، شرائع الاسلام، انتشارات استقلال، تهران، جلد۴، چاپ سوم

 

Abstrac

 

The nature of Supplementary Punishment

 

By

 

Zahra Bazouband

 

The penal code 1392, spoke of applications that called “Supplementary Punishment ”, therefore apparently it seems that legislator believe the nature of the punishment of the reactions. The question is what is the supplementary nature of the punishment. Are these measures classified as a criminal reactions or they should be considered as a non-criminal reactions.

 

By carefully studying the characteristics of taaziri punishment, it seems that supplementary punishment are classified as non-criminal in taaziri and the aim of legislator to use the punishment word to these applications, the meaning of the punishment in general and put these acts as a reaction to offence, regardless of the criminal or non-criminal act.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ب.ظ ]




 

در تحقیقی آیزنبرگ و زینگل(۱۹۷۵) ‌به این نتیجه رسیدند که افرادی که دچار مشکلات ازدواج هستند بیشتر از افرادی که این مشکلات را ندارند، افکار غیرمنطقی می‌دهند. سایر صاحب نظران نیز نشان دادند که متکی شدن به ضوابط یا باورهای غیرواقعی از طرف یکی یا هر دو شریک زندگی احتمالاً ناراحتی و نارضایتی از زناشویی را موجب می شود(به نقل از اپستین، ایدلسون، ۱۹۸۱).

 

با آنکه برخی از مطالعات به بررسی ساختار انواع باورها پرداخته‌اند( مانند الیس، ۱۹۷۸، ۲۰۰۰، بک،۱۹۷۰، ۱۹۸۷)، پژوهش های متعدی نیز بر رابطه بین اینگونه باورها با سایر متغیرهای روابط زناشویی تمرکز دارند. برای نمونه، باورهای ارتباطی زوج ها با چگونگی واکنش آن ها نسبت به تعارض در روابط زناشویی مرتبط است. برای مثال، اگر حفظ روابط خود را مستلزم مطرح نکردن مشکل به منظور اجتناب از تعارض بدانند، به راه حل مناسبی برای حل مشکلات ارتباطی دست نخواهند یافت( کایسر و هیمل[۳۳۵] ، ۱۹۹۴).

 

پژوهش متز و کاپاچ[۳۳۶](۱۹۹۰) نیز نشان داد که باورهای ارتباطی با پاسخ های مخرب فعال، شامل تفکرنسبت به ترک رابطه، تهدید به ترک، ترک یا تخریب عملی روابط مستقیم دارند.

 

احساسات و رفتارهای آشفته ای که در روابط به وجود می‌آیند، صرفا معلول رفتار غلط یکی از شریک ها یا یک عامل آسیب زای دیگر نیست. می توان گفت که تا حدود زیادی این خود زوجین هستند که به دنبال تحریکاتی مثل رفتار غلط، باعث ایجاد و شکل گیری اختلال ارتباطی می‌شوند. نظریه منطقی هیجانی (RET)[337] بیان می‌دارد که آشفتگی یک زوج، به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکست های سخت زندگی مربوط نمی شود، بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیده ای است که این زوج ‌در مورد چنین اعمال و شکست هایی دارند (الیس، سیجل، دای بایتا و دای گیزپ ، ۱۳۷۵).

 

در یکی از اولین مطالعات، اپشتاین، فینگان[۳۳۸] و بایتیل[۳۳۹](۱۹۷۹)، گزارش نمودند که افرادی که باورهای غیر منطقی تری داشتند به کسانی که میزان باورهای غیر منطقی آن ها کمتر بود، برداشت‌های منفی تری به همسر خود نسبت می‌دادند( به نقل از همام چی[۳۴۰] ، ۲۰۰۵).

 

۲-۳-۳- ابعاد باورهای ارتباطی زوجین

 

ایدلسون و اپشتاین(۱۹۸۲)، به منظور اندازه گیری باورهای ارتباطی زوجین مقیاسی به نام پرسشنامه باورهای ارتباطی(RBI)، ساختند و باورهای ارتباطی را در پنج مقوله تقسیم بندی نمودند:

 

باورهای تخریب کنندگی مخالفت[۳۴۱] : به معنای عدم پذیرش اختلاف نظرها و تفسیر منفی و ناراحت کننده از اختلاف ها می‌باشد.

 

باور به عدم تغییر پذیری همسر[۳۴۲] : به معنای عدم قابلیت همسر در تغییر رفتارها و انتظار اینکه رفتارهای مورد نظر درآینده نیز تکرار خواهند شد.

 

توقع ذهن خوانی[۳۴۳] : انتظار اینکه بدون نیاز به بیان و اظهار کردن، طرف مقابل بتواند احساس ها ، افکار و نیازهای همسرش را بفهمد.

 

کمال گرایی جنسی[۳۴۴] : انتظار از همسر در ایجاد رابطه جنسی تام و تمام در همه شرایط بدون توجه به شرایط وی می‌باشد.

 

باور به تفاوت های جنسیتی[۳۴۵] : به معنای نداشتن درک صحیح از تفاوت های شناختی و فیزیولوژیکی زن و مرد و انتظارات یکسان داشتن و یا تفاوت های مادر زادی را علت اختلافات دانستن، می دانند( حیدری، مظاهری و ادیب راد، ۱۳۸۱).

 

۲-۴- رضایت زناشویی

 

خانواده از ارکان عمده و نهادهای اصلی هرجامعه و یکی از طبیعی ترین گروه هایی است که می‌تواند نیازهای مادی، عاطفی، تکاملی و همچنین نیازهای معنوی انسان ها را برطرف نماید. اهمیت خانواده به اندازه ای است که سلامت و بالندگی هر جامعه ای وابسته به سلامت و رشد خانواده های آن است. با این وجود، همچنان میزان طلاق و ناسازگاری های زناشویی با رعایت همه احتیاط های لازم در مرحله انتخاب زوج، رو به فزونی است و هر روز دادگاه های خانواده از تعداد روزافزون زوج هایی خبر می‌دهند که تنها و تنها به جدایی رضایت می‌دهند(رفیعی بندری، ۱۳۸۴).

 

یکی از جوانب بسیار مهم یک نظام زناشویی، رضایتی است که همسران در ازدواج تجربه می‌کنند( تانی گوچی، فریمن، تایلور و ملکارن[۳۴۶]، ۲۰۰۶)، ولیکن آمار طلاق که معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی[۳۴۷] است (هالفورد، ۱۳۸۴) نشانگر آن است که رضایت زناشویی به آسانی قابل دستیابی نیست( رزن گراندن، مایرز و هاتی، ۲۰۰۴).

 

در همان ‌هفته‌ها و ماه های اول ازدواج، عدم توافق های جدی و مکرری تولید می‌گردد که چنان چه حل نگردند، می‌توانند رضایت و ثبات این واحد را تهدید کنند( تالمن و هسیااو، ۲۰۰۴).

 

علاوه بر این، قطع نظر از اینکه از همه ازدواج هایی که به طلاق ختم می‌گردند، بسیاری از ازدواج های نا موفق نیز وجود دارند که همسران به دلایل گوناگون طلاق نمی گیرند(گریف و مالهرب[۳۴۸] ، ۲۰۰۱). لذا آرام کردن و کاهش پریشانی زوج به خاطر پیامدهای منفی شدید مرتبط با آن، حائز اهمیت است( بیرن و همکاران[۳۴۹]، ۲۰۰۴).

 

از نظر لید[۳۵۰](۱۹۹۶) همسرانی که دچار تعارض می‌شوند، در واقع زوجینی هستند که چیزی که یکی می‌خواهد، دیگری نمی خواهد. هرگاه این تعارض به صورت تعارض مخرب درآید رنجش و خصومت موجود، نسبت به شخص مخاطب، باعث کاهش اعتماد، اطمینان دوستی، همکاری و صمیمیت آن ها می شود(رایس و فیلیپ[۳۵۱] ، ۱۹۹۶). در حالی که تحقیق در زمینه رضایت زناشویی تاریخچه طولانی و مستندی دارد از میزان بالای طلاق مشخص می‌گردد که هنوز ‌در مورد شیوه های دستیابی و حفظ یک سطح رضایت زناشویی کافی که موفقیت زناشویی را تضمین نماید، آگاهی بسیار اندکی وجود دارد( رزن گراندن، مایرز و هاتی، ۲۰۰۴).

 

تعریف اصطلاح رضایت زناشویی کار آسانی نیست و اغلب با تعریف اصطلاحاتی چون کیفیت زندگی زناشویی و سازگاری، قابل جابجایی است( هرپر، شالج و سندبرگ[۳۵۲]، ۲۰۰۰).

رضایت زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند(برادبوریو کارنی[۳۵۳] ، ۲۰۰۴).

 

برادبری، بیچ، فینچام و نلسون[۳۵۴](۲۰۰۰) رضایت زناشویی را به عنوان نگرش ها یا احساسات کلی فرد نسبت به همسر و رابطه اش تعریف می‌کنند چنین تعریفی از رضایت زناشویی نشان می‌دهد که رضامندی یک مفهوم تک بعدی، و مبین ارزیابی کلی فرد نسبت به همسر و رابطه اش می‌باشد. وجود رضایت از زندگی زناشویی برای دوام زندگی زناشویی و لذت بردن از با هم بودن امری اجتناب ناپذیر است ولی وجود رضایت در زندگی زناشویی به معنای عدم تعارض در روابط زناشویی متقابل نمی باشد و این تصور که برای داشتن زندگی سرشار از شادی و خوشبختی نباید تعارض در روابط وجود داشته باشد اشتباه محض است، زیرا بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر اجتناب ناپذیر می‌باشد.

 

گوردون، باکوم، اپستین، بارنت و رنکین[۳۵۵](۱۹۹۹) رضایت زناشویی را شامل سازگاری و انطباق درونی و بیرونی زن و مرد می دانند به طوری که در موقعیت های مختلف زندگی یک تفاهم دو جانبه بین آن ها وجود داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ب.ظ ]




 

۲-شرکت دولتی

 

بند ح ماده ۱ قانون استخدام کشوری :”شرکت دولتی واحد سازمانی مشخصی است که با اجازه قانون به صورت شرکت ایجاد شود و بیش از ۵۰% سرمایه آن متعلق به دولت باشد.هر شرکت تجارتی که از طریق سرمایه گذاری شرکت‌های دولتی ایجاد شود تازمانی که بیش از ۵۰%سهام آن متعلق به شرکت‌های دولتی است،شرکت دولتی تلقی می‌شود.”

بندح ماده ۱قانون مدیریت خدمات کشوری شرکت دولتی را چنین تعریف می‌کند:”شرکت دولتی ،بنگاه اقتصادی است که بموجب قانون برا ی انجام قسمتی از تصدی‌های دولت به موجب سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی ابلاغی ازسوی مقام رهبری جزء وظایف دولت محسوب می‌گردد.ایجاد بیش از ۵۰%سرمایه وسهام آن متعلق به دولت می‌باشد.هرشرکت تجاری که از طریق سرمایه گذاری وزارتخانه‌ها،مؤسسات دولتی ‌و شرکت‌های دولتی منفردا یا مشترکا ایجاد شده مادام که بیش از ۵۰% سهام آن‌ ها منفردا یامشترکا متعلق به واحدهای سازمانی فوق الذکر باشد شرکت دولتی است.”

 

عبارت “بنگاه اقتصادی” در قانون مدیریت خدمات کشوری اصطلاح مناسبت ری برای شرکت دولتی است ‌و بهتر می‌تواند معنای شرکت را برساند زیرا عمدتاً این شرکت‌ها برای کسب منافع اقتصادی دایر می‌شود،هرچند برای کارهای غیر مادی هم تشکیل می شود.همان طوری که در تعریف بنگاه به نقل از دکتر جعفری لنگرودی می توان دید:”جایی که برای کارهایی ازیک نوع اختصاص داه باشند،به معنای مؤسسه‌ به کار می رود. در این زمان بیشتر به تجارتخانه اختصاص دارد وبه هرصورت کمتر به مؤسسات دولتی گفته می‌شود.”

 

در قانون جدید به اصل ۴۴ قانون اساسی اشاره شده است زیرا به دستور رهبری این اصل به جز صدر اصل، باید به بخش غیردولتی واگذار شود،تا دولت بتواند بهتر به وظایف ذاتی خود بپردازد و در امور تصدی گری فقط نظارت نماید.

 

۳-مؤسسه‌ عمومی غیردولتی

 

نهادهای عمومی یادولتی هستند که از استقلال مالی واداری چندانی برخوردار نیستند،یا غیردولتی هستند که از استقلال نسبی برخوردار هستند.قانون‌گذار مؤسسات عمومی غیردولتی را درماده ۵ قانون محاسبات چنین تعریف ‌کرده‌است:”واحدهای سازمانی مشخصی هستند که با اجازه قانون به منظور انجام وظایف وخدماتی که جنبه عمومی دارد تشکیل شده و یا می‌شود.” این قبیل مؤسسات باید به تصویب مجلس برسد،درهمین راستا قانون “فهرست نهادها وموسسات عمومی غیردولتی “در سال ۱۳۷۳ به تصویب مجلس رسید.

 

این مؤسسات در قانون استخدام کشوری تعریف نشده است،زیرا در جامعه آن روز هنوز به صورت گسترده نیاز ‌به این مؤسسات به وجود نیامده بود.اما درماده ۳ قانون مدیریت خدمات کشوری نهادغیردولتی را چنین تعریف ‌کرده‌است:”واحد سازمانی مشخصی است که دارای استقلال حقوقی است وبا تصویب مجلس شورای اسلامی ایجاد شده یا می‌شود وبیش از۵۰%بودجه سالانه آن از منابع غیردولتی تامین می‌گردد ‌و عهده دار وظائف وخدماتی است که جنبه عمومی دارد.” با بودجه غیردولتی بالای ۵۰% ، آزادی عمل بیشتری داشته باشد تا بتواند به انجام وظائف خدمات عمومی بپردازد.

 

برخی از این مؤسسات غیردولتی عبارتند از:”بنیاد مستضعفان،هلال احمر،بنیادشهید،سازمان تبلیغات اسلامی،سازمان تامین اجتماعی….”

 

مبحث ششم: پست سازمانی

 

دومین شاخصه مهم دیگری که درتعریف مستخدم برشمردیم پست سازمانی می‌باشد. پذیرفته شدن کارمند در دستگاه اجرایی منوط به قرار گرفتن دریک جایگاه مشخص می‌باشد. در واقع محلی که کارمند بتواند ‌با حضور در آن تکالیف و وظایف خود را به انجام رساند. این جایگاه پست نامیده می‌شود.

 

ماده ۸ قانون استخدام کشوری به تعریف پست ثابت سازمانی پرداخته است. “پست ثابت سازمانی محلی است که در سازمان وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی به طور مستمر برای یک شغل وارجاع آن به یک مستخدم درنظرگرفته شده، اعم ازاینکه دارای متصدی یابدون متصدی باشد. “طبق قانون ا.ک اصولا برای تصدی پست سازمانی باید مستخدم را به صورت رسمی استخدام نمودواستخدام افراد به طور رسمی به عنوان پست موقت که جنبه استمرارندارد، ممنوع می‌باشد.

 

قانون مدیریت خدمات کشوری به تعریف عام پست سازمانی پرداخته است. طبق ماده ۶ این قانون”پست سازمانی عبارت است از جایگاهی که در ساختارسازممانی دستگاه­های اجرایی برای انجام وظائف ومسئولیت های مشخص (ثابت ‌و موقت)پیش‌بینی وبرای تصدی یک کارمنددرنظرگرفته می شود. پست های ثابت صرفا برای مشاغل حاکمیتی که جنبه استمرار دارد ایجاد خواهد شد. “‌بنابرین‏ با توجه به قانون م.خ.ک پست سازمانی به دو صورت ثابت ‌و موقت می‌باشد که پست ثابت برای مشاغل حاکمیتی که جنبه استمراردارند وپست موقت برای مشاغل غیر حاکمیتی ‌و مشاغل غیرمستمر حاکمیتی خواهد بود. این درحالیست که در قانون ا.ک اصل را در استخدام رسمی بر پست های ثابت قرار داده و در ماده۴۵ این قانون استخدام پیمانی را برای پست های موقت قرار داده است. ‌بنابرین‏ اگرچه هردو صورت پست سازمانی(ثابت ‌و موقت)در دو قانون مربوطه اورده شده است اما از نگاهی متفاوت و در جایگاه های تعریف شده وتقسیم بندی شده درقانون جدید برخوردار است.

 

مبحث هفتم: شغل

 

از دیگر مفاهیمی که در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم تعریف شده مستخدم قابل بررسی می‌باشد، شرح وظایف و تکالیفی است که کارمند موظف است آن را به انجام برساند. در واقع مجموعه فعالیت­هایی که کارمند در پست سازمانی خود موظف به انجام آن است شغل نامیده می شود. طبق ماده ۷قانون استخدام کشوری “شغل عبارت است از مجموع وظایف ومسئولیت های مرتبط و مستمر ‌و مشخصی که از طرف سازمان امور اداری و استخدامی به عنوان کار واحد شناخته می شود” قانون م.خ.ک شغل را تعریف نکرده است اما دست به طبقه بندی دقیق تر وکارامدتری در مشاغل زده است.

 

اصولا دستگاه های اداری به میزان نیاز خود به افراد شاغل در یک شغل، پست ثابت سازمانی ایجاد می‌کنند. به عبارت دیگر برای یک شغل، ممکن است چندین پست سازمانی وجود داشته باشد. مشخص کردن وظایف و مسئولیت ها و قرار دادن مجموع رشته‌های مشاغلی که از لحاظ تحصیلات و تجربه ونوع کار وحرفه در یک دسته، درجهت نیل به برنامه ریزی صحیح برای استفاده کارامد از تخصص ها و مهارت ها می‌باشد. در واقع سیستم اداری با تجزیه و تحلیل وظایف و ارائه اطلاعات لازم به متخصصان، مناسب‌ترین روش انجام کار را اعمال خواهد کرد و عملیات غیرضروری و تشریفات را در انجام وظایف هر شغل حذف خواهد کرد(منوچهرطباطبایی موتمنی، ۱۳۸۷، ص۱۸۳).

 

مبحث هشتم: نظام استخدامی کشور

 

پیوند استخدامی افراد با دولت ‌بر اساس یک نظام خاص که جایگاه هر مستخدم را در سازمان‌های دولتی تعیین می‌کند،شکل گرفته است. طبق قانون استخدام کشوری نظام موردنظر،نظام طبقه بندی مشاغل است. که برای تبیین این نظام باید اصطلاحاتی را به تفکیک تعریف کنیم.

 

گفتاراول: طبقه بندی مشاغل

 

هدف از طبقه بندی مشاغل در طرح وارزشیابی مشاغل به شرحزیر بیان شده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




 

۳-۱ تعزیر در بیان فقهای عامه

 

تعریف فقهای مذاهب مختلف عامه از تعزیر شبیه تعریف فقهای شیعه است که جمعی از نویسندگان در کتاب خود بدین صورت جمع‌ آوری نموده اند.[۸۵]

 

یک: ابن قدامه از فقهای حنبلی می‌گوید: «تعزیر همان تادیب است و برای ارتکاب گناهانی که حد و کفاره ای برای آن تعیین نشده است، واجد می‌گردد». ریشه تعزیر منع است، و تعزیر به معنای نصرت و یاری رساندن از همین ریشه است، زیرا تعزیر دشمن تعزیر شونده را از اذیت و آزار وی بازمی دارد.

 

دو: ماوردی می نویسد: «تعزیر تنبیه است برای گناهانی که در شرع، حدی برای آن ها تعیین نشده است و اختلاف مقدار آن بستگی به نوع گناه و ویژگی های مرتکب دارد».

 

سه: بعضی دیگر گفته اند: «تعزیر عقوبتی شرعی است برای گناهانی که در آن ها حد وجود ندارد».

 

به نظر می‌رسد تعاریفی که بسیاری از فقها برای تعزیر ذکر نموده اند کامل نیست، و لذا برای رهایی از یکسری ایرادها بهتر است در تعریف تعزیر بگوییم:

 

تعزیر عقوبت و تادیبی[۸۶] است برای انجام گناهان و تخلف هایی که از طرف شارع برای آن ها، در اغلب موارد، اندازه ای تعیین نشده است و مقدار آن به حاکم واگذار گردیده است تا طبق مصلحت عمل نماید. در نهایت اینکه تعزیر در «لغت» و طبق «شریعت اسلام» اعم از تنبیه و مجازات بدنی است و شامل هر گونه گفتار یا کرداری که مرتکب را از جرمش بازدارد می شود.[۸۷]

 

۴-۱ تعزیر در قانون مجازات اسلامی

 

تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقص مقررات حکومتی تعیین و اعمال می‌گردد، نوع، مقدار، کیفیت اجرا و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین می شود. دادگاه در صدور حکم تعزیری، با رعایت مقررات قانونی موارد زیر را مورد توجه قرار می‌دهد.

 

الف- انگیزه مرتکب و وضعیت ذهنی و روانی در حین ارتکاب جرم.

 

ب- شیوه ارتکاب جرم، گستره نقض وظیفه، و نتایج زیانبار.

 

پ- اقدامات مرتکب پس از ارتکاب جرم.

 

ث- سوابق و وضعیت فردی، خانوادگی اجتماعی مرتکب و تاثیر تعزیر بر وی.[۸۸]

 

برخی نظام تعزیرات را با نظام مجازات های نامعین مقایسه نموده و آن را سیاست جنایی اسلام در تقریر مجازات ها قلمداد نموده اند.[۸۹] و اعمال طیف گسترده ای از واکنش ها از وعظ توبیخ و تهدید و درجه های تعزیر را شامل منطقه حکومت قاضی قلمداد نموده اند. البته با وجود اینکه رگه هایی از این اندیشه در مواردی مانند ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ هم مشهود است ولی قانون مجازات ما با مقید بودن به اصل قانونی بودن مجازات ها نظام تعزیرات مدون و معین و قطعی را مقرر نموده و قاضی را ملزم به تبعیت از آن ‌کرده‌است و حوزه های اقتدار قاضی را هم اعم از تخفیف، تبدیل، تعلیق، آزادی مشروط و تشدید یا جمع مجازات ها را مشخص نموده است. پس تعزیر به معنی واقعی کلمه در قانون مجازات اسلامی نمود ندارد.[۹۰]

 

بهتر است در ذیل همین ماده و با توجه به تعاریف و ماده قانونی سابق (۱۳۷۰) مطالبی را بیان نمود شاید بتوانیم پاسخی قانع کننده برای رهایی از مشکلات بیابیم.

 

وقتی به موجب قانون سابق مصوب ۱۳۷۰ می گوییم عقوبتی که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده، و به نظر حاکم واگذار شده است و در قانون جدید هم می گوییم نوع، مقدار،کیفیت اجرا و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین می شود، پس نمی توانیم دیگر بگوییم در تعزیر به شخصیت فرد توجه می شود.

 

هنگامی که در قوانین ما و رویه قضایی، منظور از حاکم و دادگاه، قوه مقننه می‌باشد، پس شناسایی شخصیت معنا و مفهومی ندارد.

 

قواعد مشهور فقهی وجود دارد اعم از اینکه: «التعزیر بما یراه الحاکم، التعزیر الی الحاکم» اجرای تعزیر و اصل تعزیر در اختیار حاکم است. بدان معنا که اگر حاکم صلاح دانست تعزیر می‌کند و اگر صلاح دانست تعزیر نمی کند. پس چنین قواعدی در تعزیر ما جایگاهی ندارد. البته برخی از افراد با تفسیر قاعده «التعزیر بما یراه الحاکم» از حاکم معنای به دست داده‌اند که شامل قوه قانونگذاری و نه قاضی کیفری می‌گردد.[۹۱]

 

وقتی همه قوانین را قوه مقننه تعیین می‌کند پس تعزیر چه فرقی با سایر مجازات ها دارد و ‌به این سمت می رویم که همان گونه که در حدود به شخصیت توجه نمی شود، در تعزیرات هم به شخصیت توجه نمی کنیم.

 

به عنوان مثال در دو شعبه دادگاه که به جرم سرقت رسیدگی می‌کنند، مجازات هر دو مرتکب یکسان و ‌بر اساس قانونی که از پیش تعیین و نوشته شده است صادر می‌گردد. و در اینجا شخصیت مرتکب تنها چیزی که به آن رسیدگی نشده است در این راستاست که نه تنها هیچ گونه اصلاحی شکل نمی گیرد بلکه روز به روز افزایش می‌یابد.

 

پس در راستای ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ که تعزیرات و بازدارنده را با هم ادغام نموده به هیچ یک از اهداف این دو نخواهیم رسید. نه جلوگیری می نماییم از عمل حرام که هدف تعزیرات می‌باشد و نه رعایت مصلحت اجتماع که هدف مجازات بازدارنده است. چه بسیار افراد بی گناهی که به دلیل نقص قوانین زندگیشان به جاده ای خموش و تاریک راه می‌یابد. در صورتی که دکتر احمد حاجی ده آبادی در مصاحبه ای در مور ۱۳/۳/۹۲ که در روزنامه اعتماد انجام داده‌اند در این خصوص اعلام داشتند که ادغام تعزیرات و مجازات بازدارنده در قانون مجازات اسلامی کاری مثبت است زیرا وقتی این دو مجازات در آثار با هم برابرند دلیلی برای تفکیک آن ها وجود ندارد. البته وی معتقد نیستند که در همه احکام و آثار با هم برابرند ‌کما اینکه گفته شد تفاوت هم وجود دارد. اما در جاهایی که این ها احکام مخصوص به خود را دارند، نیازمند قانونگذاری ویژه خود است.[۹۲]

 

در مباحث جلوتر ‌به این موضوع می پردازم که چرا وی به عنوان محقق مخالف ادغام این دو مجازات با هم می باشم.

 

چگونه می‌توانیم با معایبی که در روح قوانین دمیده شده مرتکبان جامعه را اصلاح و تعداد بزهکاران و قانون شکنان را کاهش دهیم. هنگامی که خود با یک حکم از پیش تعیین شده و به ظاهر صحیح بدون شناخت شخصیت فرد، خاکسترهای دیگری را تبدیل به آتش می‌کنیم که نه تنها فرد بلکه جامعه را به آتش بزه می کشاند. پس وقتی نوع، مقدار، اجرا و کیفیت، تعلیق، تخفیف و… هم به موجب قانون می‌باشند، انسان را به تأمل وا می‌دارد. و به صراحت می توان گفت قوانین فقط در راستای مجرم نمودن فرد بدون توجه به اصل برائت وضع شده وقضات محاکم با تکیه کامل به قانون بدون هیچگونه اختیار و شناختی حکم صادر می نمایند.

 

در قوانین مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰ می توان گفت دست قاضی را برای شناخت شخصیت مرتکب باز گذاشته زیرا میزان مجازات را به طور دقیق بیان نکرده و اعلام داشته از قبیل حبس، جزای نقدی و شلاق. در صورتی که در قانون مصوب ۱۳۹۲، نوع، مقدار، کیفیت اجرا و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون ‌بر اساس درجه بندی هشتگانه تعیین می شود و در نهایت هنگام صدور حکم که با رعایت مقررات قانونی انجام می پذیرد به انگیزه مرتکب، وضعیت ذهنی، روانی وی، سوابق فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتکب و تاثیر تعزیر بر وی توجه می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




 

تصمیم نگرفتن نیز به همان اندازه اهمیت دارد که تصمیم گرفتن می‌تواند اهمیت داشته باشد. بارنارد، معتقد است که تصمیم نگرفتن درباره مسایلی که الان لزومی ندارد، تصمیم نگرفتن موقعی که

می‌دانیم نمی شود و نمیتوان تصمیم خوب و مؤثری گرفت و تصمیم نگرفتن هنگامی که می‌دانیم دیگران بهتر از ما تصمیم می گیرند همگی بخشی از هنر ظریف تصمیم گیری را تشکیل می‌دهد.

 

۲-۱۰ تئوری های تصمیم گیری

 

نظریه پردازان رفتار سازمانی دو تئوری برای تصمیم گیری در نظر گرفته اند: تئوری کلاسیک و تئوری رفتاری

 

۲-۱۰-۱ تئوری کلاسیک تصمیم گیری

 

تئوری کلاسیک تصمیم ­گیری ، مدیر را به عنوان کسی می بیند که در دنیای کاملاً مطمئن عمل
می­ کند­. مدیر با مسئله کاملاً تعریف شده و روشن مواجه است ، همه شقوق ممکن برای اقدام و نتایج هریک را می داندو سپس راه حلی انتخاب می‌کند که بهترین نتیجه بهینه ی در حل مسئله به دست می‌دهد واضح است که این یک راه ایده­آل برای تصمیم گیری است. تئوری کلاسیک برنامه ریزی شده کاربرد دارد.

 

۲-۱۰-۲ تئوری رفتاری تصمیم گیری

 

تئوری رفتاری تصمیم گیری می­گوید که انسان فقط بر حسب آنچه در موقعیت معینی درک می­ کند­، دست به اقدم می زند . علاوه بر این ، چنین ادراکی اغلب کامل نیستند . تصمیم گیرنده رفتاری به جای اینکه با دنیای کاملاً مطمئن مواجه باشد . با محدودیت اطلاعاتی روبه رو است و به نظر می‌رسد که در شرایط عدم اطمینان عمل می­ کند. مدیران ‌در مورد مسائلی که اغلب مبهم هستند تصمیم می­ گیرند. آن ها فقط قسمتی از آگاهی لازم برای راه­حلها و نتایج را در اختیار دارند و نخستین راه حلی را انتخاب می‌کنند که به نظر می‌رسد راه حل رضایت بخشی است. هربرت سایمون[۵۳] این مدل را سبک قناعت ورزی[۵۴] می­نامد­. تفاوت اساسی بین توانایی مدیر برای تصمیم گیری رضایتبخش «­سبک رفتاری­» وجود محدودیتهای شناختی و تاثیرشان بر ادراکات است و محدودیتهای شناختی­، توانایی‌های ما را در تعریف مسائل­، تعیین شقوق عمل و انتخاب راه حلی که نتایج ایده آل قابل پیش‌بینی داشته باشد­، تضعیف می­ کند. این محدودیتهای شناختی به قدری در دنیای روزمره مدیران مهمند که ارزش والای بصیرت و قضاوت را معلوم می‌کنند­.

 

۲- ۱۱ مفهوم سیستم

 

سیستم مجموعه‌ای از عناصر است که برای رسیدن به یک هدف مشخص و مشترک گرد هم آمده‌اند، به‌طوری که بین این عناصر یک رابطه تعاملی وجود دارد. ویژگی بعدی سیستم، وجود نظم در روابط بین عناصر است؛‌به این معنا که هرعنصری دارای یک نقش است.به بیان دیگرسیستم مجموعه منظمی از عناصر به هم وابسته است که برای رسیدن به اهدافی مشترک با هم درتعاملند (مانندسیستم حسابداری، سیستم اطلاعاتی مدیریت، سیستم بانک اطلاعاتی) اما هر سیستم دارای ساختاری است که موارد ‌زیر را در برمی‌گیرد:

 

دروندادها ( اطلاعات ورودی)، بروندادها (نتایج به دست آمده از اطلاعات)، و فرایندها و ‌تبدیل‌ها (تجزیه‌و تحلیل اطلاعات).

 

حسابداری نیز یک سیستم اطلاعاتی است که به وسیله آن اطلاعات مربوط به فعالیت‌های مالی شناسایی، ثبت، طبقه‌بندی و تلخیص می‌گردد تا به منظور فراهم کردن مکان قضاوت و تصمیم‌گیری‌ آگاهانه در اختیار استفاده‌ کنندگان قرار گیرد. ‌بر اساس این دیدگاه و مطابق نمودار (۲-۱)، حسابداری به مثابه یک سیستم اطلاعاتی، تمامی اجزای یک سیستم را دارد.

 

نمودار (۲-۱) سیستم اطلاعات حسابداری

 

 

 

ورودی سیستم اطلاعاتی حسابداری، اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی است که باانجام عملیات حسابداری برروی آن ها،گزارش‌های مالی موردنیازتهیه ودراختیاراستفاده‌کنندگان قرارمی‌گیرد(سجادی وطباطبائی‌نژاد، ۱۳۸۵).

 

۲-۱۲ اطلاعات

 

شاید بتوان اطلاعات را لایه­ای بین دو لایه داده ­ها و آگاهی دانست­. داده ­ها مواد خام اطلاعات را فراهم و اطلاعات خبری را منتقل می­سازند و این آگاهی است که محتوای خبر را تحلیل می­ کند (طالقانی، ۱۳۸۲). برای فهم واقعی معنی اطلاعات و عدم­اختلاط آن با داده ­ها ما ابتدا تعریفی از این دو را ارائه
کرده­ایم : داده ­ها شامل واقعیتها و اشکالی هستند که برای کاربر­، بی معنی هستند. وقتی که این داده ­ها پردازش شدند تبدیل به اطلاعات می­شوند پس اطلاعات­، داده ­های پردازش شده یا داده­هایی با معنی هستند. تبدیل داده ­ها به اطلاعات توسط یک پردازنده اطلاعات انجام می­ شود . پردازنده اطلاعات یکی از عناصر کلیدی سیستم ادراکی است. پردازنده اطلاعات می ­تواند شامل عناصر رایانه­ای ، عناصر غیر رایانه­ای یا ترکیبی از آن دو است. اطلاعات در سیستم­های سازمانی مختلط انسان و ماشین از منابع زیر تغذیه می­ شود: ۱- دستیابی اطلاعات محیط عملکرد مدیران ۲- روش های ذخیره اطلاعات جهت عملکرد سیستم های عامل ۳- روش های انتقال اطلاعات و نحوه ایجاد ارتباط و ذخیره­سازی و بازیابی. امروزه اطلاعات برگ برنده شرکت‌های بزرگ تجاری است. از آنجا که گردآوری اطلاعات به روش دستی و معمولی برای شرکت‌های چند ملیتی بزرگ غیرممکن است پس از آن ها به سیستم­های اطلاعاتی برای پر کردن این خلاء روی آورده­اند. اطلاعات لازمه تصمیم ­گیری است و امروزه پدیده­ای چون انفجار اطلاعات­، آلودگی اطلاعات و آنارشی اطلاعات مطرح است که لازمه استفاده مفید از اطلاعات در این آشفته بازار وجود سیستم­های اطلاعاتی یکپارچه و منسجم برای تنظیم و منظم کردن اطلاعات برای استفاده کاوشگران اطلاعات است (مک لوید[۵۵]، ۱۳۸۷).

 

۲-۱۳ نقش استراتژیک اطلاعات

 

اکثریت رهبران سازمان‌ها اطمینان یافته اند که مدیریت اطلاعات ، مهمترین عامل مؤثر در عملکرد سازمانی و برتری رقابتی است . اکنون بیش از پیش روشن شده است که اهمیت محوری اطلاعات از آنجاست که کنترل آن به دست مدیران اطلاعات سپرده شود. تصمیم گیری درباره شبکه های اطلاعات وسایرکاربرد های انفجار تکنولوژی ، امروزه در حوزه مسئولیت مدیریت عالی سازمان است. اما اگر مدیر عالی سازمان باید این تصمیمات را اتخاذ کند . پس نقش اطلاعات چه خواهد بود ؟ کارکنان اطلاعات در آینده مسئولیت‌های کلیدی متعددی را بر عهده خواهند داشت. این قسمت محل گرد آوری تخصص های فنی است. به عنوان رابط در کاربرد ها ی فزاینده علمی و تکنولوژیکی عمل می‌کند. رهبری لازم را در توسعه کاربرد های مربوط به منظور ارائه خدمت به مدیریت عالی سازمان فراهم می آورد و سیستم های حمایتی لازم را برای عملی کردن تصمیمات عمده سازمانی به گونه ای مستمر حمایت می‌کند ( بک­هارد و پریتچارد، ۸۷ )

 

کیفیت اطلاعات و کارایی فرایند آن ، در صحیح ، مرتبط ، به موقع و مطلوب بودن آن جلوه گر می شود . سرعت عمل مدیر در تصمیم گیری و درستی تصمیم او بستگی تام به کم و کیف اطلاعاتی دارد که در دسترس او قرار می‌گیرد . همچنین باز خورد اطلاعاتی و تصمیم ؛ امکان اصلاح تصمیمات و غنی سازی آن ها را برای مدیران فراهم می‌سازد ( طالقانی­، ۱۳۸۲).

 

۲-۱۴ سیستم‌های اطلاعاتی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




 

در این صورت ایشان معتقدند که؛ مهایات منافع از طرف دادگاه در خصوص مال مشترکی که عین آن، غیرقابل تقسیم است الزام­آور نیست و هر یک از شرکای می ­توانند آن را بر هم بزنند. همچنان که می ­توانند مجدداً بر آن توافق نمایند. این دسته از فقها و حقوق ‌دانان- دلیل خاصی بر تبیین علت عدم لزوم مهایات عینی و لزوم مهایات در زمانی که شرکای فقط مالک منافع هستند، ارائه نکرده ­اند.

 

ب-اقسام مهایات

 

مهایات یا تقسیم مشترک و به تعبیری افراز منافع دو نوع است.

 

الف- مهایات زمانی: در این نوع از افراز منافع، منافع بر حسب زمان معین تقسیم می­ شود. مثلاً در ماده ۱۵۷ قانون مدنی مهایات زمانی ، یعنی ‌یک‌طرف مثلاً یکهفته آب می­برد سپس طرف مقابل او هفته بعد. در این صورت مدار هفته است. گاهی مدار آب، شبانه­روز و گاهی غیر از آن است[۴۹].

 

ب- مهایات مکانی: در این قسم از مهایات شرکای بدون تعیین نوبت و وقت و بدون تقسیم عینی مال مشترک، تراضی ‌می‌کنند که هر یک از قسمت معینی از ملک معین یا املاک ده استفاده کنند، مثلاً شخصی مرده و خانه و دکانی گذاشته است و دو وارث دارد ورثه تراضی ‌می‌کنند که بدون تقسیم عین ملک، یک نفر از خانه استفاده کند و دیگری از دکان. ممکن است ترکه یک خانه دو طبقه باشد و دو وارث با هم توافق کنند باین صورت که یکی از طبقه اول استفاده کند و دیگری از طبقه دوم.

 

غالباً در عمل دیده می­ شود که ‌در مورد خانه ورثه سالها به حالت مهایات مکانی زندگی ‌می‌کنند و عین ملک بین آن ها به طور اشاعه باقی است[۵۰].

 

فصل دوم:

 

ماهیت حقوقی افراز و انطباق آن ­بر سایر نهادهای حقوقی مشابه

 

فصل دوم شامل افراز منافع و ماهیت حقوقی آن و انطباق آن با سایر نهادهای حقوقی مشابه آن پرداخته شده است. بدین ترتیب که در مبحث اول،به ماهیت افراز منافع و مهایات از دو منظر حقوقی و فقهی پرداخته شده است و در مبحث دوم، ‌در مورد افراز منافع و انطباق آن با نهاد های حقوقی مشابه از جمله مالکیت زمانی، اجاره مال مشاع، مهایات، ماهیت و اقسام آن پرداخته شده است.

 

مبحث نخست: ماهیت افراز در حقوق و فقه امامیه

 

نویسندگان و محققین قانون مدنی و قانون امور حسبی بیشتر تحقیقات و نظرات خود را ‌در مورد مبحث تقسیم و افراز اعیان مطرح کرده ­اند، در حالی که مبحث افراز، اختصاص به اعیان ندارد، بلکه ‌در مورد افراز منافع خواه منافع قنات و انهار و چشمه­سارها و خواه منافع مستغلات دیگر مانند گرمابه و خانه و بستان و غیره نیز قابل طرح ‌می‌باشد.

 

گفتار نخست: ماهیت افراز در فقه امامیه

 

با واکاوی در نظرات فقهی فقهاء امامیه می­­توان به استفاده معمول مردم در زمان قدیم و به اثبات نظریه فقهی افراز منافع اشاره نمود که ‌در مورد ماهیت آن نظرات متفاوتی ابراز گردیده است.

 

۱- عده­ای افراز را نوعی اباحه معوضه دانسته ­اند

 

عده ای از فقها افراز را معاوضه دانسته ­اند، با این استدلال که قبل از افراز هر شریک در هر ذره­ ملک مشاع ذیحق بوده ولی بعد از افراز هر یک این حق را در حصه مفروز طرف، از دست می­دهد و این معنی بدون مبادله حقوق و معاوضه محقق نمی­ شود.

 

‌بر اساس افراز، هیچ یک از شرکای مالکیت جدید به دست نیاورده است و صرفاً صاحب یک حق انتفاع ‌شده‌اند. بر این نظر ایراد ‌گرفته‌اند که دارنده حق انتفاع، مالک محسوب نمی­گردد، لذا حق تصرف مالکانه نخواهد داشت. در حالی که عرفاً هر شریک در حصه­ای از طریق مهایات مالک می­ شود، می ­تواند سهم حاصله خویش را به ثالثی تملیک نماید[۵۱].

 

۲- نظریه معاوضه

 

برخی معتقدند که در مهایات، هر شریکی در قسمتی از حق خود در سهم مشاع در مقابل مالکیت مفروزی که بر همان اندازه از سهم مشاع طرف پیدا کرده، صرفنظر می­ کند و با مبادله منعفت به جنس خود (منفعت) در نوبت خویش از ملک شریکش منتفع می­ شود، در عوض انتفاع شریک از ملک او در نوبتش.به نظر می­رسد که تحقق «معاوضه» مستلزم قصد انشاء چنین عقدی است که در مهایات، عقد معاوضه انشاء نمی­گردد. [۵۲]

 

از طرفی مهایات یا افراز منافع- معاوضه نیست. چون با معاوضه حالت شیاع از بین می­رود. ولی به نظر ، اساساً مهایات برای حالت شراکت تأسیس شده است تا با حفظ حالت اشاعه و بهره­ مندی از آثار شیاع، در مقاطعی از زمان از تصرف و انتفاعی مشابه تصرف اموال مفروز، بر خوردار شوند[۵۳].

 

مهایات عقد صلح هم نیست،چون تحقق عقود معینه به جز مواردیکه تفسیر عقد ضرورت پیدا می­ کند، مستلزم انشاء صریح این عقود است و طرفین مهایات،عنوان عقد صلح را بر عمل خود صریحاً اطلاق ننموده­اند.وقتی که ‌می‌توان- آزادی اراده طرفین را در قالب قراردادهای نامعین تحلیل نمود، اجباری بر تحمیل عنوان صلح بر عمل حقوقی طرفین و بالتبع تحمیل آثار عقد صلح بر آن نیست.

 

عده­­ای از فقهاء عقیده دارند که مهایات، اباحه­ی معوضه است یعنی اباحه­ی منفعت در مقابل اباحه­ی منفعت، معاوضه می­ شود و در واقع معاوضه از نظر آن ها در مهایات، متضمن تملیک در مقابل تملیک نیست (و حال اینکه گروه اول، معاوضه را متضمن مبادله­ دو ملک می­دانستند).

 

‌بنابرین‏ نظریه بعد از وقوع مهایات هیچکس مالکیت جدید به دست نیاورده و فقط صاحب یک حق انتفاع شده اند مثلاً اگر متوفی دو خانه گذاشته و دو پسر وارث او باشند و بخواهند ‌بنابرین‏ نظر، مهایات مکانی را عملی کنند و بموجب آن یکی از آن دو پسر از یک خانه­ی معین منتفع گردد و دیگری از خانه­ی دیگر، در واقع یک پسر استفاده­ استقلالی پسر دیگر را در یکی از آن دو خانه (که بین آنان مشخص است) قبول کرده و این استفاده را به او اباحه ‌کرده‌است و در نتیجه او دارای حق انتفاع مستقل در آن خانه شده است در عوض، در خانه­ی دیگر هم طرف دارای حق مستقل گردیده است. چون دارنده­ی حق انتفاع، مالک منافع نیست (بند اول و دوم ماده ۲۹ قانون مدنی مقایسه شود) حق ندارد موضوع حق خود را به شخص ثالث اجاره بدهد زیرا طبق ماده ۴۶۶ ق. م اجاره عقدی است که بموجب آن مستأجر، مالک منافع عین مستأجره می­ شود و حال اینکه ‌در مورد بحث ما اساساً خود موجر، مالک منافع عین مستأجره نمی­ شود تا آن را تملیک کند.دو پسر در مثال بالا می ­توانند در سهم خود، خانه را مفروزاً بثالث اجاره بدهند زیرا باستناد مهایات، هر پسر مالک منافع یک خانه شده است[۵۴].

 

انتقاد- در مهایات عرفاً دیده می­ شود که هر شریک در حصه­ای که از راه مهایات بچنگ آورده است تصرف مالکانه می­ کند مثلاً شریک قنات بعد از مهایات حق دارد قدر سهم خود را به یکی از وجوه نافله بدیگری تملیک کند بدیهی است تا مالک نباشد نمی­تواند بدیگران تملیک کند. ‌بنابرین‏، نظر سوم[۵۵] ضعیف است و بهمین جهت چندان طرفدار پیدا نکرده است.

 

فقیه ارجمند در مبحث قضاء و شهادات مقرر نموده ­اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:38:00 ب.ظ ]




 

با این وجوداگر عقد پس از آنکه صحیحا واقع شد به نحوی از انحا (اقاله )منحل شود تعهد ناشی از شرط نیز از بین می رود . ماده ۲۴۶ قانون مدنی در این خصوص مقرر می‌دارد : « در صورتی که معامله به واسطه اقاله یا فسخ به هم بخورد شرطی که در ضمن آن شده است باطل می شود و اگر کسی که ملزم به انجام آن شرط بوده است عمل به شرط کرده باشد می‌تواند عوض او را از مشروط له بگیرد . »

 

اگر قرارداد اصلی به علت فقدان رضا یا مخدوش بودن آن غیر نافذ باشد در آن نیز چنین وضعی پیدا می‌کند و با تنفیذ عقد اصلی ، شرط ضمن آن نیز نافذ می‌گردد . البته عقد اصلی ، تعهد حقوقی مستقلی است که به تعهد تبعی وابستگی ندارد . اما ارتباط میان آن دو چنان است که گاه شرط می‌تواند عقد اصلی را متاثر سازد (عقد را باطل گرداند )[۲۳] گاها بطلان شرط موجب بطلان عقدمیشود.

 

مثلاماده۲۳۳ قانون مدنی مقرر می‌دارد که شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود که هم باطل و هم موجب بطلان عقد می شود .

 

باید این نکته را در نظر داشت که دلیل سرایت بطلان عقد اصلی به شرط این است که به طور معمول دو طرف می خواهند شرط را تابع عقد و از فروع آن شمارند . در این فرض ، که خریدار و فروشنده مایلندبرای حالتی که بیع باطل می شود روابط خود را تنظیم کنند و از بار مسئولیت یگدیگر بکاهند یا بر آن بیفزایند ، توافق آنان تابع عقد قرار نمی گیرد . هر چند که به صورت شرط نیز درعقد بیاید، خود قراردادی است که با آثار ویژه ای که دارد باید بررسی شود. پس، ‌به این بهانه که مفاد شرط ناظر به موردی است که بطلان عقد به اثبات رسیده نباید از بررسی آثار این گونه شرط ها غافل ماند.[۲۴]

 

‌بنابرین‏ ، اگر طرفین معامله نخواهند ، شرط را تابع عقد اصلی قرار دهند و اراده مشترک طرفین این باشد که شرط ، خود قراردادی مستقل باشد در این صورت با بطلان عقد اصلی ، شرط باطل نمی شود . چون ، آن چیزی که تعهد ایجاد می‌کند و طرفین را ملزم به آن می‌کند ، و نیز آن چه سازنده اصلی قرارداد می‌باشد ، اراده مشترک طرفین است که اراده مشترک طرفین بر این قرار گرفته است که شرط مستقل باشد و تابع عقد اصلی نباشد .

 

از آن‌جایی که شروط خود توافق هایی هستند که اراده مشترک طرفین ، آن ها را به وجود می آورند و شرایط اساسی معامله که در ماده ۱۹۰ قانون مدنی آمده شامل شروط نیز می‌شوند ، پس اصل صحت قراردادها ، که یکی از اصول و قواعدی است که مورد استفاده حقوق ‌دانان و فقها قرار گرفته است ، ایجاب می‌کند در مواقعی که نسبت به صحت و بطلان عقد یا قراردادی شک داشته باشیم اصل را بر صحت گذاشته و به آن عمل کنیم . مگر این‌که خلاف صحت ثابت شود.

 

‌بنابرین‏ هر شرطی که ضمن عقد صحیحی شرط شود بنابر اصل صحت ، شرط صحیح می‌باشد مگر این‌که قانون‌گذار آن را باطل بشناسد[۲۵] یا این‌که بتوان خلاف آن را ثابت نمود که قانون‌گذار نیز مفاد این اصل را در ماده ۲۲۳ قانون مدنی بیان نموده است که « هر معامله که واقع شده باشد محمول بر صحت است مگر این‌که فساد آن معلوم شود ».

 

لذا در قانون مدنی اصل بر صحت قراردادها بوده و مدعی فساد یا بطلان شرط باید اقامه دلیل بر اثبات ادعا کند . در واقع قانون‌گذار اصل را بر صحت، بنا نهاده است . در فقه هم نظریه که به مشهور فقها نسبت داده شده است این است که اصل صحت را درتمام مواردی که شک در صحت و فساد معامله واقع شده وجود دارد معتبر می‌داند ، خواه ادعای فساد ناظر به وجود مانع صحت یا فقدان شرط آن یا عدم اهلیت یکی از دو طرف یا عدم صلاحیت یکی از دو عوض باشد . ‌بنابرین‏ ، تنها شرط اجرای اصل صحت وقوع عرفی معامله مورد نظر است و درباره معامله واقع شده هیچ امتیازی بین شروط مربوط به عقد و شرایط اهلیت و دو عوض نیست و برخورد با هیچ اصلی ، هر چند استصحاب ، دامنه اجرای اصل صحت را محدود نمی سازد . [۲۶]

 

مبحث دوم : وابستگی شرط به عقد از حیث لزوم و جواز

 

لزوم و جواز دو وضعیت قانونی عقد است که به اراده طرفین قابل تغییر نیست ، یعنی طرفین نمی توانند هیچ عقد لازمی را به عقد جایز و هیچ عقد جایزی را به لازم تبدیل کنند . درج عقد جایز در ضمن عقد لازم ، آن را لازم نمی سازد ، بلکه عقد را صرفا از طرف مشروط علیه غیر قابل انحلال می‌کند. [۲۷] ممکن است عقدی را که مستقلا قابل تحقق است به صورت شرط ، در ضمن عقد دیگری ( چه جایز باشد چه لازم ) قرار داد. در این صورت عقد تبعی از عقد اصلی کسب لزوم کرده و مادامی که عقد اصلی باقی است توافق تبعی قابلیت رجوع از ناحیه هر یک از متعاقدین را از دست می‌دهد و نیز ممکن است غرض متعاملین از اشتراط یک قرارداد در ضمن عقد دیگر نیز همین کسب لزوم باشد.پس هر شرط مشروعی که در ضمن عقد لازم گنجانده شود صحیح می‌باشد که در این صورت طرفین به آن چه ملتزم می‌شوند ( تعهد ناشی از شرط ) پای بند بوده و آن را انجام می‌دهند. زیرا در عقد لازم متعاقدین می باید تمام نتایج و آثار آن را پذیرفته و بمنصه ظهور و مرحله عمل درآورند و شرط ضمن عقد نیز جزئی از آن به شمار رفته وبه تبع آن واجب الوفاء و لازم الاجرا است .[۲۸]

 

هرگاه عقد جایزی به صورت شرط ضمن عقد جایز دیگری قرار بگیرد ، مثلا هرگاه درضمن عقد جایز عاریه وکالت معیر در فروش خانه مستعیر شرط شود ، معیر نمیتواند مادام که عقد عاریه را فسخ ننموده از وکالت استعفا دهد . زیرا بستگی شرط ضمن عقد که وکالت است به عقد اصلی که عاریه می‌باشد به نحوی است که آن را جزء عقد اصلی نموده است ، ولی هرگاه معیر عقد عاریه را برهم زند عقد وکالت را می‌تواند منحل نماید . [۲۹]

 

هر گاه عقد لازم به صورت شرط ، در ضمن عقد جایز یا لازم دیگری آورده شود تا وقتی که عقد اصلی نافذ می‌باشد شرط ضمن آن نیز نافذ خواهد بود به علت این‌که عقد ، اصل و شرط آن فرع می‌باشد و شرط، حیات خود را از عقود اصلی می‌گیرد مگر این‌که توافق طرفین غیر از این باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]




۱۹۳۳۱۱۱۰۶۶۲/۳

۳٫ موقع استفاده از اینترنت احساس نمی­کنم عصبی هستم.فراوانی۱۹۳۳۱۱۱۰۶۶۲/۳درصد۱/۲۴۸/۴۱۹/۱۳۷/۱۲۶/۷۷٫ هرگاه با دیگران ‌در مورد اینترنت صحبت می‌کنم، راحت هستم (آرام هستم).فراوانی۲۵۳۳۱۰۶۴۸۳/۳درصد۶/۳۱۸/۴۱۷/۱۲۶/۷۱/۵۱۱٫ موقع کار با اینترنت، احساس آسودگی می‌کنم (آرام هستم).فراوانی۲۰۳۰۱۶۱۰۳۶۸/۳درصد۳/۲۵۳۸۳/۲۰۷/۱۲۸/۳۱۵٫ فکر نمی­کنم جستجو در اینترنت ترسناک باشد.فراوانی۴۱۲۲۹۲۳۱۴/۴درصد۹/۵۱۸/۲۷۴/۱۱۵/۲۸/۳۱۹٫ هرگز از کار با اینترنت دچار احساس ناکامی نشده‌ام.فراوانی۱۷۲۳۱۸۱۵۶۳۸/۳درصد۵/۲۱۱/۲۹۸/۲۲۱۹۶/۷۲۳٫ اینترنت مرا تهدید نمی­کند.فراوانی۲۲۲۲۱۸۱۲۴۵۴/۳درصد۸/۲۷۸/۲۷۸/۲۲۲/۱۵۱/۵۲۷٫ موقع کار با اینترنت، احساس اضطراب نمی‌کنم.فراوانی۲۴۴۰۱۰۲۳۹۷/۳درصد۴/۳۰۶/۵۰۷/۱۲۵/۲۸/۳۳۱٫ اینترنت باعث ناراحتی (عدم آرامش) من نمی­ شود.فراوانی۲۳۳۷۱۱۴۳۸۹/۳درصد۱/۲۹۸/۴۶۹/۱۳۱/۵۸/۳۳۵٫ مواجهه با جستجوگرهای اینترنتی باعث ناراحتی (نگرانی) من نمی­ شود.فراوانی۲۶۳۳۱۱۶۲۹۱/۳درصد۹/۳۲۸/۴۱۹/۱۳۶/۷۵/۲۳۹٫ از برقراری ارتباط با دیگران از طریق اینترنت، احساس راحتی می­کنم.فراوانی۲۸۲۴۱۳۱۲۲۸۱/۳درصد۴/۳۵۴/۳۰۵/۱۶۲/۱۵۵/۲

بنابر یافته ­های جدول ۴-۸، پاسخ­ها ‌بر اساس گزینه­ های پرسشنامه نشان می­دهد، اکثر پاسخ­های آزمودنی­ها نسبت به مؤلفه­ی لذت‌بخش بودن اینترنت حول محور دو گزینه خیلی زیاد و زیاد ‌می‌باشد به طوری­که میانگین حاصله در تمامی سؤالات بزرگتر از سطح متوسط (۳) بوده ­است. همچنین بزرگترین میانگین مربوط به سؤال ۱۵ (فکر نمی­کنم جستجو در اینترنت ترسناک باشد ) و کوچک‌ترین میانگین مربوطه به سؤال ۱۹ (هرگز از کار با اینترنت دچار احساس ناکامی نشده‌ام) است.

 

جدول ۴-۹٫ نتایج توصیفی پاسخ‌های اعضای آزمودنی­ها نسبت به احساس خودکارآمدی در استفاده از اینترنت ‌بر اساس گزینه­ های سؤالات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سؤالات شاخص‌های آماری خیلی زیاد

 

(۵)

زیاد (۴) تاحدودی

 

(۳)

کم

 

(۲)

خیلی کم

 

(۱)

میانگین

 

وزنی

۴٫ به توانایی در ارسال پیام الکترونیکی به دیگران اطمینان دارم. فراوانی ۳۵ ۲۵ ۷ ۷ ۵ ۹۹/۳ درصد ۳/۴۴ ۶/۳۱ ۹/۸ ۹/۸ ۳/۶ ۸٫ اطمینان دارم که می­توانم از یک جستجوگر اینترنتی استفاده کنم. فراوانی ۳۵ ۲۶ ۱۰ ۴ ۴ ۰۶/۴ درصد ۳/۴۴ ۹/۳۲ ۷/۱۲ ۱/۵ ۱/۵ ۱۲٫ مطمئن هستم که توانایی به بحث گذاشتن موضوعاتی را از طریق اینترنت با دیگران دارم. فراوانی ۱۶ ۲۴ ۲۲ ۱۵ ۲ ۴۷/۳ ۱۲٫ مطمئن هستم که توانایی به بحث گذاشتن موضوعاتی را از طریق اینترنت با دیگران دارم. فراوانی ۱۶ ۲۴ ۲۲ ۱۵ ۲ ۴۷/۳ درصد ۳/۲۰ ۴/۳۰ ۸/۲۷ ۱۹ ۵/۲ ۱۶٫ مطمئن هستم که می­توانم یک پیام الکترونیکی جدید را به دیگران بفرستم (Forwardکردن آن). فراوانی ۴۳ ۱۷ ۹ ۵ ۴ ۱۰/۴ درصد ۴/۵۴ ۵/۲۱ ۴/۱۱ ۳/۶ ۱/۵ ۲۰٫ مطمئن هستم که می­توانم وب سایت­های مفید را پیدا کنم. فراوانی ۱۵ ۳۰ ۱۶ ۱۳ ۳ ۴۴/۳ درصد ۱۹ ۳۸ ۳/۲۰ ۵/۱۶ ۸/۳ ۲۴٫ مطمئن هستم توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق اینترنت را دارم. فراوانی ۲۲ ۳۲ ۱۳ ۹ ۳ ۷۷/۳ درصد ۸/۲۷ ۵/۴۰ ۵/۱۶ ۴/۱۱ ۸/۳ ۲۸٫ مطمئن هستم توانایی استفاده از موتورهای جستجو (Google, Yahoo) را دارم. فراوانی ۴۵ ۲۴ ۴ ۳ ۳ ۳۳/۴ درصد ۵۷ ۴/۳۰ ۱/۵ ۸/۳ ۸/۳ ۳۲٫ مطمئن هستم توانایی استفاده از برنامه ­های استاندارد مربوط به ساختن سایت­های شخصی و صفحات خانگی مانند (HTML) را دارم. فراوانی ۱۵ ۱۹ ۱۴ ۲۴ ۷ ۱۴/۳ درصد ۱۹ ۱/۲۴ ۷/۱۷ ۴/۳۰ ۹/۸ ۳۶٫ مطمئن هستم توانایی استفاده از نرم افزارهای مربوط به ساختن سایت­های شخصی مانند (HTMLو…) را دارم. فراوانی ۱۱ ۱۹ ۱۷ ۲۵ ۷ ۰۲/۳ درصد ۹/۱۳ ۱/۲۴ ۵/۲۱ ۶/۳۱ ۹/۸ ۴۰٫ مطمئن هستم توانایی پیدا کردن اطلاعات مورد نیازم در اینترنت، را دارم. فراوانی ۳۰ ۳۰ ۱۰ ۸ ۱ ۰۱/۴ درصد ۳۸ ۳۸ ۷/۱۲ ۱/۱۰ ۳/۱

بنابر یافته ­های جدول ۴-۹، پاسخ­ها ‌بر اساس گزینه­ های پرسشنامه نشان می­دهد، اکثر پاسخ­های آزمودنی­ها نسبت به مؤلفه­ی احساس خودکارآمدی در استفاده از اینترنت حول محور سه گزینه خیلی زیاد، زیاد و تا حدودی ‌می‌باشد به طوری­که میانگین حاصله در تمامی سؤالات بزرگتر از سطح متوسط (۳) بوده ­است. همچنین بزرگترین میانگین مربوط به سؤال ۲۸ (مطمئن هستم توانایی استفاده از موتورهای جستجو (Google, Yahoo) را دارم ) و کوچک‌ترین میانگین مربوطه به سؤال ۳۶ (مطمئن هستم توانایی استفاده از نرم افزارهای مربوط به ساختن سایت­های شخصی مانند (HTML و…) را دارم ) است.

 

۴-۳- یافته های پژوهش

 

در این بخش یافته­ ها با توجه به سؤال­های پژوهش در جداول ۴-۱۰ تا ۴-۱۷ ارائه شده ­است.

 

سؤال اول پژوهش: میزان اثربخشی دوره کارشناسی کتابداری و اطلاع­رسانی دانشگاه ­های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بر نگرش دانشجویان کتابداری و اطلاع­رسانی دانشگاه ­های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان نسبت به اضطراب اینترنتی تا چه حد است؟

 

جدول ۴-۱۰٫ نتایج آزمون t تک متغیره، مقایسه میانگین میزان اثربخشی دوره کارشناسی دانشگاه ­های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بر نگرش دانشجویان کتابداری و اطلاع­رسانی نسبت به اضطراب اینترنتی با میانگین فرضی (۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میانگین فرضی میانگین انحراف معیار t سطح معناداری ۳ ۸۶/۳ ۷۴/۰ ۳۴/۱۰ ۰۰۱/۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]




 

ارتباط، خطوط ارتباطی، وسایل ارتباطی، مبادله، گزارش، ابلاغیه، ابلاغ، اطلاعیه، نقل‌وانتقال، مراوده، اخبار، مشارکت، جلسه رسمی و سری فراماسیون‌ها، عمل رساندن، ابلاغ، کاغذ نویسی، مکاتبه، سرایت، راه، وسیله نقل‌وانتقال (آریانپور، ۱۳۵۴).

 

فرهنگ فارسی معین، ارتباط را ‌یک‌بار به صورت مصدر متعدی و بار دیگر اسم مصدر معنی ‌کرده‌است.
۱- مصدر متعدی: ربط دادن، بستن، بربستن، بستن چیزی را با چیز دیگر ۲- اسم مصدر: بستگی پیوند، پیوستگی، رابطه (معین، ۱۳۵۶).

 

در فرهنگ فارسی معین، علاوه بر این واژه ها، مدخل‌های «ارتباطات» «ارتباطی»، «ارتباط داشتن» «ارتباطی» و «ارتباطیه» نیز آمده است که اطلاع اساسی تازه‌ای. علاوه بر آنچه برای «ارتباط» گفته‌شده است، به ما نمی‌دهد.

 

همان طور که از ابتدا پیش‌بینی کردیم. چون بحث ما درباره ارتباط جنبه تخصصی دارد نمی‌توان از توضیحات مندرج در فرهنگ‌های لغت استفاده زیادی کرد.

 

توماس نیلسون در رساله پیرامون تعریف ارتباط که متن درسی او بوده است می‌گوید: معنی لغت ارتباط از یک‌سو روشن و واضح و از سوی دیگر پیچیده و غامض است. در استفاده معمول از این لغت، مفهوم آن روشن است ولی وقتی به جست‌وجوی تعیین حدود و کاربرد آن می‌پردازیم. مسئله‌ای پیچیده و غامض می‌شود (نیلسون[۲۱]، ۲۰۰۳).

 

ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که ۲۳۰۰ سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت، او در کتاب مطالعه معانی بیان (ریطوریقا) که معمولاً آن را مترادف ارتباط می‌دانند. در تعریف ارتباط می‌نویسد.

 

ارتباط عبارت است از جست‌وجو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران (ریز[۲۲]،۱۹۴۶).

 

گروهی از اندیشمندان ارتباط در تعریفی که ارائه داده‌اند، مسئله ترغیب و اقناع یا همانندی و اشتراک فکر را با ابعاد گسترده‌تر و به صورت تأثیر مطرح کرده‌اند. برای نمونه می‌توان گفته تئودورنیو کامب را در کتاب روانشناسی اجتماعی ذکر کرد. او پذیرش تأثیر را مهم‌ترین مسئله در ارتباط دانسته است: «هرگاه شخصی تأثیری را بپذیرد که دیگری ‌در مورد او اراده ‌کرده‌است، دومی با اولی ارتباط برقرار ‌کرده‌است.» (نیوکامپ[۲۳]، ۱۹۵۰).

 

کلودشنن در کتاب نظریه های ریاضی ارتباط می‌نویسد:

 

ارتباط عبارت است از تمام روش‌هایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تأثیر بگذارد. این عمل نه تنها با نوشته یا صحبت کردن بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر، باله و عملاً تمام رفتارهای انسانی عملی است (شانون[۲۴]، ۱۹۴۹).

 

جیمز واتسون، در کتاب فرهنگ ارتباط و بررسی‌های وسایل ارتباطی، تعریفی از ارتباط را برگزیده و ارائه داده است: ارتباط عبارت است از فراگرد تولید محتوایی نمادی از سوی یک فرد بر اساس یک کد با پیش‌بینی مصرف آن از سوی دیگران بر اساس همان کد.

 

برخی از تدوین‌کنندگان برای تعریف ارتباط به ارتباط مستقیم و غیرمستقیم ‌اشاره کرده‌اند.

 

ریموند ویلیامز در کتاب ارتباطات در این‌باره می‌نویسد: کلمه communication در زبان انگلیسی از قدیم به معنای انتقال افکار، اطلاعات و رفتارها از شخصی به شخص دیگر به‌کاررفته است؛ اما اکنون این کلمه به معنای راه و وسیله حمل‌ونقل از مکانی به مکان دیگر نیز استفاده می‌شود و در معنای اخیر راه‌آهن، کانال‌های دریایی و تمام مجراها و وسایل مسافرت و حمل‌ونقل انسان‌ها و کالاها را در برمی‌گیرد که معمولاً به همه آن‌ ها ارتباطات می‌گویند. در حالی که اکنون وسایل جدید انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسانی از شخصی به شخص دیگر که شامل دستگاه‌های چاپ، تلگراف، تلفن، بی‌سیم، فیلم، رادیو و تلویزیون است نیز ارتباطات نامیده می‌شوند. به‌این‌ترتیب ‌در صورتیکه کلمه ارتباطات هم برای وسایط حمل‌ونقل و هم وسایل انتقال افکار و اخبار به کار رود. این نوع وسایل وسایط باهم اشتباه شده و تشخیص آن‌ ها با دشواری روبرو می‌شود؛ ‌بنابرین‏ بهتر است که برای معرفی وسایط انتقال انسان‌ها و کالاها به‌جای ارتباطات کلمه حمل‌ونقل استفاده شود و اصطلاح ارتباطات به تأسیسات و وسایلی که وظیفه انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسان را به عهده‌دارند اختصاص داده شود و برای معرفی جریان انتقال و دریافت پیام به کار رود (ویلیامز[۲۵]، ۱۹۶۸).

 

۲-۲-۲- ویژگی‌های ارتباطات

 

ویژگی‌های ارتباط بر اساس تعاریف فوق به شرح زیر می‌باشد:

 

۱-میان کنشی بودن ارتباط

 

هنگامی که می‌گوییم فرایند ارتباط میان کنشی است، ما خودبه‌خود بر آن باور گرایش خواهیم داشت که، این فراگرد بر پویایی رابطه میان انسان‌ها استوار است. اکثر جامعه شناسان و متصدیان علوم اجتماعی به معنی وسیع کلمه، میان کنش یا کنش متقابل را ‌در مورد ارتباطات مبادله دوسویه پیام‌ها بین دو انسانی که به عمل ارتباطی پرداخته‌اند می‌دانند که به تغییر و دگرگونی ‌در یکی از آن‌ ها یا هردوی آن‌ ها می‌ انجامد. میان کنش زمانی رخ می‌دهد که یک جریان و رابطه دادوستدی در بین اجزای آن فراگرد به وجود آید. میان کنش در ارتباطات عموماً به تبادل پیام‌ها اطلاق می‌شود که میان دو نفر در جریان است که این خود، منتج به تغییر در پیام‌ها شود. پیام‌ها چه کلامی و چه غیرکلامی، تأثیری در طرف مقابل می‌گذارند و آن تأثیر منجر به دگرگونی در نگرش‌ها و رفتارهای فرد مقابل می‌شود و او را بر آن می‌دارد که از طریق مکانیسم بازخورد عکس‌العملی نشان دهد که متمایز با آنچه قبلاً خود نشان داده است، باشد. این خود، در فرستنده پیام تأثیر می‌گذارد و او نیز دگرگون می‌شود و ممکن است با شدت بیشتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه از تاب‌وتوان گذشته خود بکاهد؛ و این دگرگونی با شدت و ضعف در او نمایان خواهد شد گاه دگرگونی در باورها و نگرش‌ها است و گاه در احساسات و زمانی در رفتار.

 

در ارتباطات آنچه میان دو نفر مبادله می‌شود پیام است. پیام عموماً به آنچه نوشته و یا گفته می‌شود اطلاق می‌شود؛ اما باید توجه داشت که پیام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمی‌یابد. بخش عظیمی از پیام‌هایی که میان مردم مبادله می‌شود در کسوت گفتار و نوشتار نمی‌آید. بلکه اعمالی هستند که بیشتر انجام می‌دهند و حرکاتی که از آنان به منصه ظهور می‌رسند.

 

به عبارت دیگر، رفتارها، طرز لباس پوشیدن، بلندی و کوتاه موی سر و یا ریش، نوع وسیله نقلیه که استفاده می‌کنند، همه و همه پیامی هستند که از فردی به دیگری منتقل می‌شود و به او تفهیم می‌کند که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه می‌اندیشد و چه احساسی دارد. اگر چیزی که ما می‌پوشیم و یا حرکتی که انجام می‌دهیم معنی خاصی را به دیگران منتقل می‌کند، می‌تواند پیامی از سوی ما به آنان باشد و آن‌هم می‌تواند هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌المللی ارتباطی را به وجود آورد (فرهنگی، ۱۳۸۳).

 

۲- تعاملی یا مراوده‌ای بودن ارتباط

 

فراگرد ارتباطی در محیط شکل می‌گیرد و انجام می‌پذیرد. محیط نه تنها به فراگرد ارتباطی و نوع آن تأثیر می‌گذارد، بلکه به ادراکات، آنچه بین خود ردوبدل می‌کنیم و حتی در سطحی که ارتباط می‌گیریم نیز تأثیر می‌گذارد. ما در خلأ با یکدیگر ارتباط نمی‌گیریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




 

 

 

علائم و نشانه های افسردگی :

 

افسردگی ممکن است به صورت های زیر زندگی آدمی را تحت تأثیر قرار دهد:

 

۱) تغییرات در احساسات و ادراکات:

 

– گریه های مکرر یا فقدان پاسخ دهی عاطفی

 

– ناتوانی از لذت بردن از هر چیزی

 

– احساس نا امیدی یا بی ارزشی

 

– احساس افراطی گناه یا خود سرزنشی

 

– فقدان صمیمیت نسبت به خانواده و دوستان

 

– بدبینی نسبت به آینده

 

– احساس درماندگی

 

– افکار خودکشی

 

– غمگینی، اضطراب، خشم و دیگر عواطف ناخوشایند

 

۲) تغییرات در رفتار و نگرش:

 

– فقدان علاقه به فعالیت های قبلی و کناره گیری از دیگران

 

– غفلت از مسئولیت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصی

 

– تحریک پذیری و به آسانی دستخوش خشم شدن

 

– فقدان انگیزه به منظور پیگیری اهداف

 

– نارضایتی کلی از زندگی

 

– کاهش توان حافظه، ناتوانی در تمرکز

 

 

 

– کاهش توانایی رویارویی با مسائل روزمره

 

۳) تغییرات جسمانی و شکایات بدنی:

 

– خستگی مزمن و فقدان انرژی

 

– فقدان کامل اشتها یا خوردن اجباری

 

– بی خوابی، بیداری زود هنگام صبحگاهی یا خواب بیش از حد

 

– سردردها ، پشت دردها و سایر شکایات مشابه بدون دلیل

 

– مشکلات گوارشی شامل درد معده، تهوع، اشکال در هضم و تغییر در کارکردهای روده ای مثل یبوست

 

– چرخه های نامنظم قاعدگی

 

– کاهش یا افزایش غیر متعارف وزن

 

– فقدان یا کاهش تدریجی میل جنسی

 

توجه ‌به این نکته ضروری است که با توجه به علائم و انواع افسردگی گفته شده، وجود برخی از علائم در افراد، دلیل بر بیماری و اختلال نیست، بلکه هدف صرفا شناسایی انواع افسردگی می‌باشد و تشخیص بایستی صرفا توسط افراد متخصص صورت گیرد.

 

نشانه های افسردگی :

 

افسردگی می‌تواند نشانه های عاطفی و شناختی و جسمانی و رفتاری را دربر داشته باشد(سلیگمن و همکاران۲۰۰۱).که در ادامه به آن ها اشاره می شود:

 

۱-نشانه های عاطفی یاهیجانی

 

-غمگینی

 

-احساس گناه

 

-نوسانات خلقی

 

-ناامیدی

 

-اضطراب

 

-خشم

 

-درماندگی

 

۲-نشانه های جسمانی

 

-خواب بیش از حد زیاد یا بیش از حد کم

 

-خوردن افراطی یا فقدان اشتها

 

-یبوست

 

-کاهش یا افزایش وزن

 

-چرخه های نامنظم قاعدگی

 

-فقدان تدریجی میل جنسی

 

۳-نشانه های رفتاری

 

 

 

-گریه های بدون دلیل واضح

 

 

 

-کناره گیری از سایر مردم و موقعیتهای جدید

 

-به آسانی دستخوش خشم شدن

 

-فقدان انگیزه جهت پیگیری اهداف

 

-عدم علاقه به آرایش ظاهر شخصی

 

-مصرف مجدد داروهای(مخدر)یا الکل

 

۴-نشانه های شناختی

 

-احساس بازنده بودن

 

-انتقاد مکرر از خود

 

-یاس

 

-احساس درماندگی و ناامیدی

 

-سرزنش خود بخاطراتفاقات ناخوشایند

 

-بدبینی نسبت به آینده

 

-افکار و ادراکات خود تخریب گرانه

 

 

 

سن شیوع افسردگی :

 

افسردگی سن خاصی ندارد، از کودک خردسال ممکن است افسرده شود تا جوان و سالمند : اما افسردگی میان زنان شایع تر از مردان است و در سنین بالا شیوع بیشتری دارد.

 

 

 

چه عواملی باعث افسردگی فرد می‌شوند ؟

 

در سبب شناسی بیماری‌های روانی باید عوامل مختلفی را درنظر گرفت. هم عوامل بیولوژیک و هم عوامل اجتماعی. تمام مسائل پیرامون فرد را دربرمی گیرد. عواملی وجود دارد که در چند سال چندین هزار نفر جان خود را در تصادف جاده ها از دست می‌دهند، درنظر بگیرید این افراد فوت شده چه تعدادی را داغذار می‌کنند و چه تعدادی افسرده می‌شوند. یکی از عوامل ایجاد افسردگی، استرس های محیطی است.

 

از نظر کلی، نابسامانی های اجتماعی و نداشتن تأمین اجتماعی یکی از مسائلی است که در بهداشت روان جامعه تأثیر گذار است.

 

تفاوت های جنسیتی در افسردگی

 

به نظر می‌رسد که زنان دو برابر مردان در معرض خطر افسردگی باشند.کثرت افسردگی در زنان آشکارا تأیید شده است.اما چرایی این مشاهدات به طور کامل روشن نیست.برای توجیه این تفاوت جنسیتی در افسردگی چندین فرضیه ارائه شده است.اول اینکه ممکن است در جامعه ما زنان بیشتر باشند.وقتی زنان با ضایعه روبرو می‌شوند برای عدم تحریک و گریه بیشتر تقویت می شونددر حالی که مردان برای خشم و بی تفاوتی بیشتر تقویت می‌شوند.

 

دوم اینکه فرضیه های زیستی عنوان می‌کنند فعالیت آنزیم شیمیایی و استعداد ژنتیکی و دوره ماهیانه پیش از قاعدگی بر آسیب پذیری زنان تاثیر دارند.همچنین امکان دارد ناقلان ژن افسردگی افسرده شوند در حالی که ناقلان مردانه این ژن الکلی شوند.

 

فرضیه سوم از نظر درماندگی آموخته شده ناشی می شود.اگر افسردگی به درماندگی مربوط یاشد پس چنانچه زنان یاد بگیرند که درمانده تر از مردان باشند افسردگی در زنان فراوان تر از مردان آشکار خواهد شد.چهارم اینکه زنان بیشتر از مردان حالت گرا هستند و به همین خاطر برای نگران شدن درباره رویدادهای ناگوار زندگی و توضیح دادن آن ها آمادگی دارند که مهمترین آن ها افسردگی است.در حالی که مردان بیشتر به عمل و کمتر به فکر گرایش دارند.

 

پنجمین تبیینیافته‌هایی است که نشان می‌دهند که افسردگی بیشتر زنان از مردان به تغییرات خلق پیش از قاعدگی مربوط می شود.فرضیه ششم و جالبترین آن ها به تصویر ذهنی از بدن و تعقیب لاغری از طریق رژیم غذایی مربوط می شود به طوری که علت ریشه ای افسردگی ناکامی و درماندگی است و رژیم غذایی می‌تواند یک چرخه ناکامی و درماندگی را تشکیل دهد.در سراسر جهان ایده ال لاغری و رژیم غذایی نه تنها موجب اختلال‌های غذایی بلکه باعث می‌شوند که زنان افسرده تر از مردان باشند(نولن-هوکسما و مارو ۱۹۹۱).

 

 

 

افسردگی در سالمندان

 

افسردگی یک اختلال سلامت روانی است که باید در سالمندان به طور جدی مورد نظر قرار گیرد. ‌بر اساس آمارهای مؤسسه‌ ملّی سلامت روان (NIMH) آمریکا، دو میلیون نفر از ۳۵ میلیون آمریکایی بالای ۶۵ سال به نوعی دچار این بیماری هستند.

افسردگی معمولاً نادیده گرفته شده و یا طبیعی و گریز ناپذیر در نظر گرفته می شود و به همین دلیل تشخیص داده نمی شود و درمان نمی گردد. این امر به ویژه در شرایطی که بیماری دیگری وجود داشته باشد یا رویداد ناگواری اتفاق افتاده باشد (مثل مرگ عزیزان)، که غالباً ‌در مورد سالمندان وجود دارد، صادق است. امّا نکته ای که باید توجه داشت این است که افسردگی به هیچوجه بخشی عادی و طبیعی از فرایند پیرشدن نیست.

 

بسیاری از سالمندان ممکن است در معرض خطرات دیگر ناشی از افسردگی قرار داشته باشند. برای مثال، افسردگی در سالمندان به مراتب بیشتر از جوانان احتمال دارد که به خودکشی بیانجامد. بنابر آمارهای NIMH ، در حالی که تنها ۱۳ درصد از جمعیت آمریکا از افراد بالاتر از ۶۵ سال تشکیل می‌دهند امّا ۱۸ درصد خودکشی های منجر به مرگ در بین این گروه روی می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




 

همان گونه که در مقدمه ذکر شد، در حقوق ایران تعریف تفسیر قرارداد در هیچ یک از متون قانونی منعکس نشده و حتی بخشی مستقل نیز ‌به این بحث اختصاص داده نشده است. در نظام حقوقی انگلستان نیز هیچ یک از متون قانونی به تعریف تفسیر نپرداخته است، ولی حقوق ‌دانان و آرای قضایی این نقیصه را جبران نموده‌اند که فرهنگ حقوقی black در تعریف تفسیر بیان می‌دارد که: تفسیر عبارت است از هنر و فرایند کشف و تشخیص معنی یک قانون، وصیت‌نامه، قرارداد یا هر مدرک کتبی دیگر و به عبارت دیگر کشف و نمایش معنی صحیح هر نکته و علامتی که حاصل مضامین و ایده هایی باشد (Henry Champbell،۴۲۰). در حقوق آمریکا مطابق ماده ۲۲۴ مقررات متحدالشکل تجاری، تفسیر به طور مستقیم تعریف‌شده است و این ماده بیان می‌دارد که: تفسیر عبارت است از توضیح معنی کلمات و اعلام ارادهای که یک توافق را به وجود می‌آورند. در تعریف کلمه توافق اعم از قرارداد است.

 

لازم به ذکر است که تعریف تفسیر در قانون تعهدات سویس و فرانسه ارائه نشده است ولی تفسیر قرارداد در قانون مدنی فرانسه فصلی مستقل را از ماده ۱۱۵۶ تا ۱۱۶۴ به خود اختصاص داده است. (شهیدی،۲۳۲،۱۳۸۸)

 

ماده ۱۱۵۶ بیان می‌دارد: لازم است در قراردادها، قصد مشترک طرف‌های قرارداد احراز گردد و به معنی ادبی اصطلاح‌ها اکتفا نشود. در قانون مدنی سابق مواد ۱۳۸، ۱۳۹، ۱۴۰ و ۱۹۹، ۲۰۰ و ۲۰۱ به مسئله تفسیر قرارداد پرداخته است و قانون مدنی جدید مصر و رویه قضایی آن و کشور همان قانون سابق را تکرار ‌کرده‌است و قواعد جدیدی را با خود نیاورده است. (سنهوری، ۱۳۹۰،۴۳۰). با توضیحاتی که ذکر شد، می‌توان نتیجه گرفت که مفهوم تفسیر قرارداد روشن ساختن و زدودن ابهام از قرارداد با توجه به اراده های طرفین قرارداد برای اجرای صحیح تعهدات است.

 

گفتار سوم: حالت­های سه‌گانه تفسیر

 

در حقوق ایران درباره مبنای تفسیر قرارداد حکم خاص و روشنی وجود ندارد. قانون ایران در ماده ۳ ق آ.د.م بیان می‌دارد:”دادگاه‌های دادگستری مکلف‌اند به دعاوی موافق قوانین رسیدگی کرده، حکم داده یا فصل خصومت نمایند. و ‌در صورتیکه قوانین موضوعه کشوری کامل یا صریح نبوده و یا متناقض باشد یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد. دادگاه‌های دادگستری باید موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشوری و عرف و عادت مسلم قضیه را قطع و فصل نمایند”. و در اصل ۱۶۷ قانون اساسی نیز می‌خوانیم: “قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید…”. این دو حکم در یک مسیر و متمم یکدیگر است و نباید چنین پنداشت که با تغییر عبارت در اصل ۱۶۷ قانون اساسی دادرس را از استناد به عرف منع کرد یا ” قانون” را از شمار منابع حقوق حذف کرد در ضمن تفسیر قانون با تفسیر قرارداد متفاوت است. چرا که در تفسیر قرارداد منابع خصوصی اشخاص مطرح است و در تفسیر قانون، منافع اجتماعی در نظر گرفته می‌شود.

 

در حالی که قانون مدنی مصر به‌روشنی مفهوم تفسیر را در مواد قانونی تبیین کرده و به مسئله تفسیر قرارداد طی مواد ۱۵۰ ق. م و ۱۵۱ ق.م پرداخته است.

 

‌بنابرین‏ برای فرایند تفسیر قرارداد، لازم است حالت‌هایی به وجود آید که به خاطر آن نیاز به تفسیر قرارداد احساس گردد، در غیر این صورت وجهی برای صحبت از تفسیر قرارداد نخواهد بود و اگر مفاد قرارداد روشن، واضح و بدون تعارض باشد، دلیلی برای بیان تفسیر وجود ندارد، حال اگر مفاد قرارداد مبهم، در برخی موارد ساکت و دارای تعارض باشد توسل به قواعد تفسیر قرارداد که عبارت از ابهام در قرارداد، سکوت متعاملین و تعارض موجود در قرارداد است، بررسی می‌گردد.

 

الف) ابهام و اجمال در قرارداد

 

ابهام در لغت به معنای پوشیدگی گفتن، پیچیدگی و تاریکی است و اجمال که مرادف ابهام است به معنای سخن به طور مبهم و خلاصه و کلی بیان کردن هست (معین،۱۳۷۱،۱۳۱). مجمل در اصطلاح علم اصول به لفظی گفته می‌شود که در معنای خود ظهوری نداشته و دو یا چند پهلو باشد. لفظ مجمل دلالت غیر واضح دارد؛ به نحوی که به دو یا چند معنا مردد باشد (حیدری،۱۳۸۴،۲۰۹؛ قمی،۱۳۷۸،۳۳۲). این تعریف با اختلاف در بین علمای اصول رواج دارد. همچنین در علم حقوق به معنای شک در مقصود است (دی مارتین،۲۰۰۶،۲۶) و مراد از عبارت مبهم، عبارتی است که وقتی یک انسان متعارف با آن مواجه می‌شود، به‌طورقطع به یک معنای دقیق از آن به دست نمی‌آید (خراسانی،۱۰۴۹،۲۵۹) در احراز مقصود گوینده با مشکل مواجه می‌گردد. در فرض اجمال قرارداد نیز، قرارداد حاوی الفاظ و عباراتی است که یک انسان متعارف را با ازدحام معانی روبه‌رو می‌سازد؛ به گونه‌ای که نمی‌تواند یکی از معانی را بر دیگری ترجیح دهد و از این راه به مقصود متعاقدین دست یابد. مانند واژه” اولاد ذکور” در متن قرارداد وقف که باعث ایجاد این ابهام می‌شود که آیا شامل نواده‌های پسری است یا نواده‌های دختری را نیز شامل می‌شود (کاتوزیان،۱۳۸۴،۳۴).

 

معیار ابهام عرف و فهم انسان متعارف است (خراسانی،۱۰۴۹،۲۵۹) و مقام تفسیرکننده داور یا قاضی و یا هر شخص دیگری که متعاقدین نظر او را معتبر بدانند، به عنوان یک انسان متعارف می‌تواند وجود یا عدم ابهام را تشخیص دهد. ‌در مورد اقسام ابهام تقسیم‌بندی خاصی وجود ندارد فقها دلایل و اسباب ایجاد اجمال در لفظ را متعدد و غیرقابل احصاء می‌دانند؛ به عنوان مثال اجمال لفظ گاهی به دلیل آن است که لفظ، مشترک بین معانی متعدد است و قرینه‌ای بر هیچ یک از معانی وجود ندارد؛ مانند آن‌که در یک قرارداد واژه “غریم” آورده شود که در علم حقوق بر طلبکار و بدهکار اطلاق می‌شود.

 

ب: نقص و سکوت قرارداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ب.ظ ]




فرضیه شماره ۲:

آموزش راهبردهای شناختی در یادگیری و یادداری درس علوم تجربی (درکی)،تفاوت معنی داری ایجاد می‌کند.

قبل از پرداختن به بحثدر مورد آزمون درس علوم تجربی (درکی) بهتر است به نتایج پیش آزمون این درس بپردازیم. نتایج ارائه شده در جدول شماره (۸)فصل چهارم نمایانگر مقایسه میانگین های گروه آزمایش با گروه کنترل در درس علوم تجربی (درکی) است که در آن ۵۰۵ /۰ = sig ، ۶۹۳/۰ = T و ۳۲ = df که با مراجعه به جدول توزیع t نتیجه می گیریم که تفاوت معناداری بین میانگین های مورد مقایسه وجود ندارد و این بدین معنی می‌باشد که در پیش آزمون ‌گروه‌های آزمایش و کنترل درخصوص یادگیری و یادداری درس علوم تجربی توانایی و عملکردی مانند هم دارند.

بعد از اجرای متغیر مستقل (آموزش راهبردهای شناختی به گروه آزمایش) ، از دو گروه آزمایش و کنترل دو پس آزمون که اولین پس آزمون به منظور مقایسه یادگیری درس علوم تجربی دو گروه مذکور و دومین پس آزمون نیز به منظور مقایسه ی یادداری همان گروه ها در درس علوم تجربی اجرا شد. درپس آزمون اول، آزمون تفاوت میانگین، سطح معناداری و درجه آزادی به ترتیب برابر با ۱۴/۱۱= T ، ۲۵ % = sig و ۳۲= df و در پس آزمون دوم شاخص های آماری، به ترتیب برابر با df=32 , sig=0/000 , T=22/97 است.با مقایسه مقادیر T محاسبه شده، با Tجدول به سادگی، این امر قابل فهم است که T محاسبه شده، از T جدول بزرگتر است. از این مطلب می‌توانیم ‌به این نتیجه برسیم که فرضیه پژوهش تأیید یا فرض صفر (H0)رد می شود.

برای مقایسه مقدار تاثیر راهبردهای شناختی دریادگیری و یادداری با مراجعه به جدول های ۱۲ و ۱۳ فصل چهارم متوجه می‌شویم که راهبردهای شناختی بیشتر «یادداری» مطالب درس علوم تجربی از نوع درکی یا فهمیدنی را پشتیبانی می‌کند. ‌بنابرین‏ نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش های سیف و مصرآبادی (۱۳۸۲)، فرخی (۱۳۸۹)، متولی(۱۳۷۶)، بایلر و اسنومن (۱۳۹۳) ولنزو هیوز(۱۳۹۰)همخوانی دارد . در تبیین نتایج بالا می توان گفت که راهبردهای شناختی سرنخ ها یا نشانه های مربوط به زمان و مکان را در اختیار فراگیران قرار می‌دهند و به آن ها کمک می‌کند تا اطلاعات را از حافظه ی دراز مدت خویش بازیابند.‌بنابرین‏ راهبردهای شناختی، حافظه رویدادی را به فعالیت وا می دارند که در آن تصاویر ذهنی نقش مهمی ایفا می‌کند. درست مانند زمانی که به یاد می آوریم که در مهمانی چند شب پیش چه کسان تازه ای را ملاقات کرده ایم یا در آخر جمعه ای که به کوه رفتیم چه منظره های تازه ای را دیده ایم (سیف،۱۳۹۰).

فرضیه شماره ۳:

آموزش راهبردهای شناختی در یادگیری و یادداری درسزبان انگلیسی (کلامی)،تفاوت معنی داری ایجاد می‌کند.

با مراجعه به جدول شماره (۹)فصل چهارم که ‌در مورد یافته های پیش آزمون درس زبان انگلیسی (کلامی) می‌باشد و مقادیر «T»محاسبه شده، سطح معنی داری و درجه آزادی آن به ترتیب برابر با df=32, sig=0/265, T= 1/366 و مقایسه ی آن به جدول توزیع t متوجه می‌شویم که تفاوت معناداری وجود ندارد و دانش آموزان هر دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ یادگیری و یادداری، عملکرد و توانایی تقربیاًیکسان دارند و این یعنی همگنی میانگین های مورد مقایسه در پیش آزموندرس زبان انگلیسی.

ولی بعد از اجرای متغیر مستقل یعنی آموزش شیوه های مطالعه درس زبان انگلیسی به گروه آزمایش،از ‌گروه‌های آزمایش و کنترل، دو پس آزمونگرفته شد (که راجع به پس آزمون ها پیشتر توضیح مفصل داده ایم).

در پس آزموناول و دوم طبق جدول شماره ۱۴ و ۱۵ فصل چهارم مقادیر زیر به دست آمد: در پس آزمون اول ۱۳/۲= T، df=32 , sig= %6 و د رپس آزمون دوم df=32 , sig = 0/128 , T= 1/63، با مقایسه ی Tدر پس آزمون اول و «T»در پس آزمون دوم با جدول توزیع «t»متوجه می‌شویم که T در یادگیری و یادداری (T محاسبه شده) از T (جدول) کوچک تر هستند و تفاوت معنادار وجود ندارد. پس فرض صفر (H0) تأیید می شود یا به عبارت دیگر فرضیه پژوهش رد می شود. به زبان دیگر آموزش راهبردهای شناختی، یادگیری ‌و یادداری درس زبان انگلیسی از نوع ماهیت کلامی را پشتیبانی نکرده و در ارتقاء آن ها نقشی ندارند.چون یاد گرفتن و نگه داشت مطالب زبان انگلیسی برای فارسی زبانان در اینجا مطرح است، ما را بر آن داشت که با تلاش مضاعفی به دنبال پژوهش هایی با عنوان «نقش آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر یادگیری و یاد داری در درس زبان انگلیسی در مقاطع مختلف تحصیلی» باشیم که متاسفانه پژوهشی با عنوان مذکور یا لااقل شبیه به آن یافت نشد. شاید یکی از مهمترین دلایل ضعف یادگیری در بین دانش آموزان، دانشجویان و اکثر مدرسان کشور همین نبود پژوهش های کافی در این زمینه باشد . دلیل دیگر ضعف شدید در سازمان دهی مطالب این رشته در کتاب های درسی مقاطع مختلف تحصیلی است.

پیشنهادات و راهکارها

با توجه بهتحلیلدادههای فصل چهار و نتایج بهدستآمده در اینپژوهش و باتوجهبهمشخصشدنمحدودیتها ی موجوددر اجرای طرح، پیشنهاهایی برایگسترشو پیادهسازیآموزشراهبردهایشناختی در فرآیندیاددهی -یادگیری مدارسبهصورتزیرارائهمی شود.

*پیشنهادهایمبتنیبرنتایجپژوهش( پیشنهادهایاجرایی)

۱-آموزشراهبردها ی شناختیبخصوصدردروسعلوماجتماعی، تاریخ،جغرافیا، زبان فارسی ،بینشاسلامی بهکارگرفتهمیشود (‌بر اساس فرضیه اول).

۲- بههمراهآموزشراهبردهایشناختیازتکنیکیا روش های دیگرمطالعهنیزاستفادهنمایید(مانند آوزش راهبردهای فراشناختی).

۳- آموزشراهبردهای شناختیو دیگرشیوههایمطالعه(براییادگیری و یادداریبهتر) را در دروههایضمن خدمتفرهنگیانآموزشدهید.

*پیشنهادهایی برایپژوهشهایبعدی

۱-مدتزماناجرایپژوهشراطولانیترنمایید.

۲- ‌به بررسی انگیزش و نگرشمعلماننسبتبه استفادهازاینروشپرداختهشود.

۳-اینروشمطالعهرا در دروسدیگرو پایههایدیگربهکاربگیرید .

۴- اینروش مطالعهرا باتعدادبیشتریدانشآموزش اجرا نمایید.

۵- اینروش مطالعهرا در کلاس های مختلطنیز بهکارببرید.

محدودیتهایپژوهش(خارج از اختیار پژوهشگر)

۱-ضعفمنابعپژوهشی ( پایاننامههاو مقالات و…) در خصوصموضوعموردپژوهش (به ویژه ‌در مورد زبان انگلیسی).

۲- عدمهمکاریو حمایتآموزش و پرورش

۳- کمبودوقتبرایانجامپژوهش

۴- تعدادبالای دانشجویانارشدو دردسترسنبودن استادراهنماو مشاور

۵- از آن جا که کلاس های مدارس از قبل سازمانبندی شده بودند، لذا امکان انتخاب تصادفیدانشآموزان ازسو ی پژوهشگر امکان پذیر نبود.

محدودیت های پژوهش(دراختیار پژوهشگر)

۱-این پژوهش صرفاً برروی پسرها در مدارس راهنمایی انجام شد .

۲- این شیوه آموزش (آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی) در بین دانش آموزان دو زبانه بررسی گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:56:00 ب.ظ ]




 

راجان و زینگالس(۱۹۹۵)، ارتباط ارزش دفتری بدهی ها به حقوق صاحبان سهام با فروش و نسبت بازده دارایی ها را در کشورهای امریکا، انگلیس، ایتالیا، المان، فرانسه، ژاپن و کانادا از طریق رگرسیون و ضریب همبستگی مورد بررسی قرار دادند و ‌به این نتیجه رسیدند که هنوز پایه های نظری همبستگی مشاهده شده بین متغیرها اغلب مبهم و حل نشده است (راجان و زینگالس، ۱۹۹۵).

 

دونالدسون (۱۹۶۱)، تحقیقی درباره عملکرد تامین مالی شرکت های بزرگ انجام داده و مشاهده نمودند مدیریت از منابع مالی داخلی به عنوان یک منبع شدیداًً طرفداری می‌کند و حتی منابع خارجی را کنار می‌گذارد (دونالدسون[۳۱]۱، ۱۹۶۱).

 

مایرز و ماجلوف (۱۹۸۴)، به بررسی عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه از دیدگاه فرضیه عدم تقارن اطلاعات پرداخته‌اند. در این تحقیق که با تحقیق مستقل مایرز در همان سال همسویی دارد، چنین ادعا شده است که در صورت وجود عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و بازار سرمایه، شرکت های سودآور، منابع تامین مالی داخلی را به منابع خارجی ترجیح می‌دهند. اما چنانچه به منابع بیشتری نیاز داشته باشند، ابتدا به استقراض و در نهایت به انتشار سهام مبادرت می ورزند (مایرز و ماجلوف، ۱۹۸۴).

 

دشپانده(۱۹۸۵)، تحقیقی در زمینۀ تغییرات ساختار سرمایه در اثر فعالیت های تامین مالی و فعالیت‌های سرمایه گذاری انجام داده است. هدف تحقیق مذکور بررسی تاثیر تامین مالی از طریق استقراض بر ارزش ویژه شرکت می‌باشد. در این تحقیق تاثیر اولین تامین مالی از طریق استقراض در شرکت هایی که در گذشته همواره از طریق افزایش سرمایه تامین مالی می کرده‌اند، بررسی گردید.

 

نتیجه اصلی این تحقیق حاکی از این بود که تامین مالی از طریق بدهی بر قیمت سهام شرکت هایی که تاکنون از طریق بدهی تامین مالی نکرده اند، منفی است. به عبارت دیگر تامین مالی از طریق بدهی تاثیری منفی بر ارزش ویژه این شرکت ها دارد. بنا براین این فرضیه که بدهی، فرصت های رشد یک شرکت را کاهش می‌دهد، تقویت می‌گردد (دشپانده ، ۱۹۸۵).

 

هان شین و یونگ پارک (۱۹۸۸)، در تحقیقی حساسیت گردش وجوه نقد را در شرکت های مختلط و غیر مختلط مقایسه نمودند که به نتایج زیادی رسیدند، آن ها همچنین ‌به این نتیجه رسیدند که استفاده از منابع داخلی باعث بهبود کارایی شرکت ها نمی شود (هان شین۲، ۱۹۸۸).

 

فرانکو چهاب (۱۹۹۵)، تحقیقی را باهدف بررسی ساختار سرمایه انجام داده است، این تحقیق به دو مرحله تقسیم می‌گردد. نتیجه مرحله اول تحقیق: نسبت بدهی با افزایش تقسیم سود و دارایی های ثابت افزایش یافته و همچنین با افزایش قدرت سود آوری شرکت و افزایش ریسک تجاری کاهش می‌یابد. به هر حال تاثیر سود آوری شرکت به اندازه ای است که سایر متغیرها را مورد نفوذ قرار می‌دهد. نهایتاًً نتیجه حاصله ‌به این موضوع اشاره دارد که تئوری ترجیحی به بهترین نحو چگونگی ساختار سرمایه شرکت ها را بیان می‌دارد.

 

نتیجه مرحله دوم تحقیق: در این مرحله به چگونگی تصمیم گیری در خصوص تامین مالی اشاره می شود. نتایج بیان می‌دارد شرکت هایی که دارای قدرت سودآوری و ریسک تجاری بالایی هستند از منابع مالی داخلی استفاده نموده در حالی که شرکت هایی که نرخ پرداخت سود سهام آن ها افزایش داشته از منابع خارجی استفاده می نمایند. در این مرحله، در واقع نتایج مرحله اول کامل می‌گردد (چهاب[۳۲]، ۱۹۹۵).

 

هلی و پالپو (۲۰۰۱)، دریافتند شرکت هائی که سود تقسیم می‌کنند صرف نظر از سیاست تقسیم سودشان تغییرات مثبتی در درآمدشان خواهند داشت. آن ها همچنان ‌به این نتیجه رسیدند شرکت هائی که سود تقسیم نمی کنند طی دو سال سودقابل ملاحظه ای را تجربه می‌کنند (هلی[۳۳]۲، ۲۰۰۱).

 

تاد و اگترن (۲۰۰۳)، در تحقیقی با عنوان کارایی تورم، سرمایه گذاری و اقتصاد در نقش منابع داخلی به بررسی موضوع تامین مالی پرداخته‌اند. آن ها شرکت ها را به دو دسته تقسیم کرده‌اند، دسته اول شرکت هایی هستند که حساسیت اطلاعات در بازارهای مالی را بواسطه انباشتن سودهای تحصیل شده کاهش می‌دهند و دسته دوم آنهایی که سود به دست آمده را در سود سهام، سرمایه گذاری جاری و به عنوان یک منبع تامین مالی به کار می‌برند و ‌به این نتیجه رسیدند که استفاده از منابع داخلی باعث افزایش حساسیت بازارهای مالی، کاهش سطح کارایی سرمایه گذاری و کاهش بازده کل می‌گردد (تاد[۳۴]۳ و اگترن، ۲۰۰۳).

 

ماریلو کمپلو(۲۰۰۵)، به بررسی تامین مالی SME ها از راه استقراض (بدهی) در آمریکا پرداخت. پرسش وی در این تحقیق این بود که آیا تأمین مالی از طریق بدهی (استقراض) باعث ارتقاء یا افت در عملکرد فروش محصولات بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط می‌شود؟ او به طور تجربی به بررسی ارتباط درون صنعت بین نسبت بدهی به دارایی و عملکرد فروش و اطلاعاتی که از ۱۵ مرکز صنعتی دست یافت، پرداخت. او دریافت که میانه‌روی و اعتدال در استقراض مرتبط است با سود در فروش. زیاده‌روی و بی‌پروایی در این خصوص کلیه محصولات فروش را تحت گونه‌ای از عملکرد که با شکست مواجه می‌شود رهنمون می‌سازد (کامپلو[۳۵]۴، ۲۰۰۵).

 

دریفیلد (۲۰۰۵)، تحقیقی تحت عنوان اینکه، آیا تأمین مالی خارجی بازده کمتری دارد در چهار کشور جنوب شرقی آسیا مالزی، اندونزی، کره و تایلند انجام داد. محققین نتیجه گرفتند که همه بازده­های منابع داخلی و خارجی تأمین مالی قانونمند نیست و گاهی اوقات این بازده‌های تصادفی است. آن ها مدلی را برای کشف تأثیرات تصادفی ارائه دادند. آن ها دریافتند که میانگین بازده انواع گزینه‌های تأمین مالی خارجی متقارن است و بازده بدهی‌های بلندمدت بیشتر از وام های کوتاه‌مدت است ( دریفیلد[۳۶]۱، ۲۰۰۵).

 

برادشو، ریچاردسون و اسلون(۲۰۰۶)، ارتباط بین فعالیت های تامین مالی برون سازمانی و بازده و سود دهی آتی شرکت ها را مورد بررسی قراردادند. در روش فوق برای ارزیابی مقادیر خالص وجه نقد ایجاد شده در فعالیت های تامین مالی، استفاده از داده های گردش وجوه نقد بوده و به بررسی انواع شیوه های تامین مالی(بدهی یا سرمایه) انتخاب شده توسط شرکت ها تأکید داشتند. همچنین آن ها در تحقیقات شان علاوه بر بازدهی و سودآوری شرکت ها پیرامون تامین مالی، تحلیل های پیش‌بینی سود در کوتاه مدت و بلند مدت، پیش‌بینی رشد و ارزش شرکت را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. یافته های این تحقیقات بیانگر وجود یک ارتباط معکوس و نسبتاً با اهمیت بین خالص تامین مالی و بازده سهام و سود دهی آتی شرکت ها بوده است ( برادشو[۳۷]۲، ۲۰۰۶).

 

فصـل سـوم

 

روش شناسی تحقیق

 

مقدمه

 

متغیرهای تحقیق

 

جامعه آماری

 

روش تحقیق

 

فرضیه اول

 

فرضیه دوم

 

فرضیه سوم

 

۳-۱ مقدمه

 

«جان دیویی» پژوهش را عبارت از فرایند جست و جوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت می‌داند. ‌بنابرین‏ پژوهش فرآیندی است که از طریق آن می توان درباره ناشناخته، به جست و جو پرداخت و نسبت به آن ها شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آن ها به یافته ها تحت عنوان «روش شناسی» یاد می شود. روش علمی یا روش پژوهش علمی، فرایند جست و جوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نا معین است (مقیمی، ۱۳۸۰، ۱۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:27:00 ب.ظ ]




 

ج- پناه بردن به سایر اماکن مقدسه و مساجد

 

برخی فقها از جمله شیخ طوسی در کتاب نهایه و ابن ادریس در کتاب السرائر[۱۸۳] با بهره گرفتن از تنقیع مناط همان حرمت و احترام ‌به این اماکن است. اقامه ی حدود را در مکان های مقدس دیگر که دارای حرمت هستند مشکل دانسته اند. لذا مسجد النبی (ص) و حرم های ائمه (ع) را به حرم مکه ملحق نموده اند.

 

نمونه موانع زمانی نیز هوای بسیار گرم و بسیار سرد می‌باشد. فقهای عظام نیز بر عدم اجرای حد جلد در هوای بسیار گرم و بسیار سرد تأکید دارند و اقامه حد در زمستان به گرم ترین ساعات روز و در تابستان به خنک ترین ساعات روز محول کرده‌اند و دلیل این امر را خوف هلاکت یا ضرر بیشتر از آنچه که لازمه حد است، ذکر کرده‌اند. [۱۸۴] مرور زمان نیز در فقه حنفی موجب سقوط حد می شود. چنانچه مؤلف کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه در این خصوص می‌گوید: «اصل در فقه حنفی این است که حدودی که صرفاً جنبه حق الهی دارند در اثر مرور زمان ساقط می‌شوند»

 

لیکن در خصوص مدت مرور زمان، شهادت بین فقهای حنفی اتفاق نظر وجود ندارد. در فقه امامیه، صرف مرور زمان موجب سقوط حد نخواهد گردید و این که در بعضی از روایات آمده است که اگر از۶ ماه بگذرد، شهادت، مسموع نیست، خلاف قواعد می‌باشد. [۱۸۵]

 

موانع خاص نیز اجرای برخی از حدود از جمله اجرای حد قذف که یکی از جرایم خلاف اخلاق و عفت عمومی است وجود دارد که به جهت تکمیل مباحث ذکر می‌گردد.

 

الف- تصدیق قاذف توسط مقذوف

 

هرگاه قذف شونده صحت نسبت داده شده توسط قاذف را تأیید نماید. اجرای حد قذف در هر مرحله ای که باشد ساقط می شود.

 

ب- شهادت شهود به مورد قذف شهادت شهود با نصاب معتبر آن به چیزی که مورد قذف است که از موارد سقوط حد قذف می‌باشد.

 

ج-گذشت مقذوف یا وارث وی

 

اگر مقذوف پیش از مطالبه ی حق خود و یا عفو کردن آن حق، بمیرد، اولیای خویشاوند وی می‌توانند آن حق را مطالبه یا عفو کنند، زیرا حد قذف به ارث برده می شود و اگر مقذوف ولی جماعتی باشد. با عفو کردن بعضی از جماعت، حد ساقط نمی شود.

 

د- لعان

 

لعان به معنی ناسزا گفتن است در اینجا به معنای آن است که مرد با رعایت شرایط زیر به زن خود نسبت زنا می‌دهد، مستند حکم لعان آیات ۶ تا ۹ سوره نور می‌باشد. شان نزول این آیات به قضیه سعد بن عباده باز می‌گردد که در حضور جمعی از اصحاب چنین عرض کرد. ای پیامبر خدا، هرگاه نسبت دادن عمل منافی عفت به کسی دارای این مجازات است اگر آن را اثبات نکند هشتاد تازیانه بخورد پس من چه کنم اگر وارد خانه ام شدم و دیدم مرد فاسقی با همسر من در حال عمل خلافی است، اگر بگذارم چهار نفر بیایند و ببینند و شهادت دهند او کار خود را ‌کرده‌است و اگر او را به قتل برسانم کسی از من بدون شاهد نمی پذیرد و به عنوان قاتل قصاص می شوم اگر بیایم آنچه را دیدم به عنوان شکایت بگویم، هشتاد تازیانه به من می‌زنند. که در خصوص این موضوع و موارد مشابه آن آیات فوق نازل و راه حل دقیقی به مسلمانان ارائه کرد آیات مذبور مقرر نموده: کسانی که همسران خود را به عمل منافی عفت متهم می‌کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنان باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است و در پنجمین بار بگوید « که لعنت خدا به او بود اگر از دروغگویان باشد» اگر شوهر چنین کند و زن بر سر دو راهی قرار گیرد. یعنی سخنان مرد را تصدیق کند یا حاضر به نفی اتهام از خود نشود، حد زنا ‌در مورد او ثابت می‌گردد. ولی اگر بخواهد اتهام را از خود دور کند باید چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد در نسبتی که به او می‌دهد از دروغگویان است و در پنجم بگوید. « غضب خدا بر من باد اگر او راست بگوید» انجام این تشریفات در فقه اسلامی لعان نامیده می شود و چهار حکم قطعی ‌به این دو همسر در پی دارد: نخست اینکه بدون نیاز به صیغه طلاق فوراً از هم جدا می‌شوند. دوم اینکه برای همیشه این زن و مردم به یکدیگر حرام می‌شوند. سوم اینکه فرزندی که در این ماجرا به وجود آمده از مرد منتفی است. چهارم اینکه حد قذف از مرد و حد زنا از زن برداشته می شود.

 

ی- موانع خاص

 

از موانع خاص در اجرای حدود انکار بعد از اقرار به عنوان مانع اجرای حد در زنای مستوجب رجم یا قتل است. اگر به انجام کاری که موجب حد است اقرار نموده، سپس انکار کند، چنانچه از اموری باشد که موجب رجم است، حد ساقط می شود، ولی در غیر رجم، یعنی جلد و آنچه ملحق به آن است مانند سر تراشیدن و تبعید ساقط نمی شود. [۱۸۶] هرگاه اقرار به جرمی کند که موجب حد است و سپس توبه کند، امام در اقامه حد به او یا عفو وی مخیر است، خواه مطابق نظر مشهور، آن حد، رجم باشد یا غیر آن زیرا همه موارد در مقتضی حکم مشترک اند.

 

۳-۳-۳- سیاست کیفری اسلام

 

علی رغم این تعقیب و مجازات مجرم یکی از ضروریات مسلم هر اجتماع است که در جای خود، نیاز به استدلال و توضیح اضافه ای ندارد، اما تنها راه مبارزه با بزهکاری در سیاست جنایی اسلام، استفاده از حربه کیفر و مجازات نیست؛ بلکه در مواردی نهان کردن جرم و به عبارت دیگر بزه پوشی نیز مطمع نظر بوده و از راه کارهای مقابله با بزهکاری است. تأکید به رعایت جنبه‌های اخلاقی در تعقیب و کیفر دادن مجرم و حفظ کرامت انسان ها حتی مجرمین که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است نیز یکی از مویدات استفاده از عنصر عیب پوشی برای مقابله با ناهنجاری ها می‌باشد. خطر عادی شدن جرم و گناه و کاهش زشتی گناهان و جرایم در میان مردم از خطرناک ترین پدیده هایی است که امنیت فرهنگی، اخلاقی و نظم اجتماعی را مورد تهدید قرار می‌دهد؛ لذا توصیه قرآن کریم [۱۸۷] و روایات بر آن است که منکرات و فحشاء در میان مردم اشاعه پیدا نکند تا از قبح آن کاسته نشود و برای عموم جامعه ارتکاب گناه امری عادی نگردد. تجسس و تفحص از گناهان و خطاهای مسلمانان یکی از گناهان بوده و در قرآن از آنه نهی شده است خداوند در قرآن می فرماید:

 

یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إن بعض الظن أثمٌ و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب أحدکم أن یاکل لحم أخیه میتاً فکرهتموه واتقوا الله إن الله توابٌ رحیمٌ

 

ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد از آن کراهت دارید(پس) از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است. [۱۸۸]

 

مقتضای اطلاق آیه شریفه و فتوای فقهای عظام مبنی بر حرمت تجسس از عیوب پنهان مسلمانان است و پاسخ برخی از فقها به برخی سوالات موید نظریه فوق می‌باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:11:00 ب.ظ ]




 

یکی دیگر از اصول قانون اساسی به طور ضمنی به منابع نفت و گاز توجه دارد، اصل چهل و پنجم این قانون است. به موجب این اصل، «انفال و ثروت­های عمومی از قبیل زمین­های موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه­ها، رودخانه­ها و … در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آن­ها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می­ کند.» در این اصل معادن- که شامل مخازن نفت و گاز نیز می­ شود- جزء انفال و ثروت­های عمومی قلمداد گشته، در اختیار حکومت اسلامی قرار داده شده است تا برطبق مصالح عامه به شرحی که قانون عادی بعداً مقرر خواهد کرد، مورد استفاده قرار گیرد.

 

در حالی که اصل ۴۴ معادن را جزء بخش دولتی به حساب آورده است، در اصل ۴۵ معادن جزء انفال و به تبع آن در اختیار حکومت اسلامی قرار داده شده است. تعبیر “حکومتی اسلامی” ‌می‌توان ناظر به مباحث فقهی­ای باشد که انفال را ملک امام معصوم می­داند که در عصر غیبت عموم مردم در استفاده از آن برابر هستند.[۲۶]

 

اصل هشتاد و یکم قانون اساسی مانع دیگری را بر سر راه سرمایه ­گذاری خارجی ایجاد می­ کند. به موجب این اصل، «دادن امتیاز تشکیل شرکت­ها و مؤسسات در امرو تجاری و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقا ممنوع است.» «امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات» به حدی عام و گسترده است که شامل کلیه فعالیت­های اقتصادی می­ شود.

 

اگر منظور از دادن امتیاز تشکیل شرکت­ها، اجازه تشکیل شرکت به خارجیان باشد، به هیچ عنوان و برای هیچ فعالیت اقتصادی نمی­ توان به آنان اجازه داد که در ایران شرکت تشکیل دهند. فعالیت سرمایه ­گذاران خارجی در هر کشوری مستلزم تأسیس شرکت­ها و بنگاه­های اقتصادی آن کشور است. از این اصل استنباط می­ شود که قانون اساسی نسبت به سرمایه ­گذاری خارجی در کلیه بخش­های اقتصادی حساس بوده و آن مطلقاً منع ‌کرده‌است. ممکن است برای فرار از این مانع عام و گسترده امتیاز را به معنای مجوزهای عام و کلی در یک بخش صنعتی، تجاری یا خدماتی تعبیر کرد که تداعی کننده قراردادهای امتیازی انحصاری و استعماری گذشته بوده است.

 

قانون­گذار عادی ابتدا طی «قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری- صنعتی» اجازه داد که شرکت­های خارجی در مناطق آزادثبت شرکت نمایند[۲۷]. سپس با تصویب «قانون ثبت شعبه یا نمایندگی خارجی» اجازه داد که شرکت­های خارجی برای فعالیت­های اقتصادی خو در سرزمین اصلی نیز شعبه یا نمایندگی تأسیس کنند[۲۸]. باتصویب قانون تشویق و حمایت سرمایه ­گذاری خارجی، عملاً منع تأسیس شرکت توسط خارجیان در ایران رفع شد. در حال حاضر خارجیان می ­توانند در ایران شرکت­هایی تأسیس نمایند که تا صددرصد سهام آن متعلق به آن­ها باشد.

 

اصل هفتاد و هفتم قانون اساسی نیز به سرمایه ­گذاری در صنایع بالادستی نفت مرتبط است. سرمایه ­گذاری در صنایع بالادستی معمولاً در چارچوب ترتیبات قراردادی انجام می­ شود (بند ب ماده ۳ قانون حمایت و تشویق سرمایه ­گذاری خارجی). مطابق این اصل، «عهدنامه­ها، مقاوله­نامه­ ها، قراردادها و موافقت­نامه­ های بین ­المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.»

 

یکی از بارزترین نمونه ­های قراردادهای بین­‌المللی مذکور در این اصل، قراردادهای عظیم مربوط به اکتشاف، توسعه و بهره ­برداری از میادین نفت و گاز است که جهت انجام سرمایه ­گذاری خارجی در صنایع بالادستی منعقد می­ شود. از آنجا که تصویب تک­تک قراردادهای بین ­المللی توسط مجلس شورای اسلامی، غیرضروری و عملاً غیرممکن است، شورای نگهبان به طور صریح اظهارنظر کرد که «قراردادهایی که یک طرف آن وزارتخانه یا مؤسسه یا شرکت دولتی و طرف دیگر قرارداد شرکت خصوصی خارجی ‌می‌باشد، عهدنامه بین ­المللی محسوب نمی­ شود و مشمول اصل ۷۷ قانون اساسی نمی ­باشد.» ‌بنابرین‏ شورای نگهبان اصل ۷۷ را تنها به آن دسته از قراردادهای بین ­المللی ناظر دانست که جنبه معاهده­ای داشته، بین دولت­ها منعقد می­ شود. بدین ترتیب قراردادهای معمول بین ­المللی که بین یک دستگاه اجرایی دولتی و طرف­های خارجی منعقد می­ شود، بنا به تفسیر این اصل، قرارداد بین ­المللی تلقی نمی­ شود و موضوعاً از شمول آن خارج است.[۲۹]

 

از مطالب فوق این نتیجه حاصل می­ شود که قانون اساسی مقررات خاصی را درمورد صنایع بالادستی و توسعه میادین نفت و گاز مطرح نکرده است. آنچه از اصول عام قانون اساسی استنباط می­ شود، این است که قانون­گذار عادی در وضع قوانین راجع به فعالیت­های بالادستی نفت و گاز با محدودیت­هایی کلی روبرو است. این در حالی است که قانون­گذار با تفسیر مورد نظر از آن­ها می ­تواند از آزادی عمل گسترده ­ای برخوردار گردد. آن محدودیت­های کلی را ‌می‌توان در عبارات ذیل شرح داد.

 

اولاً نفت و گاز جزء انفال بوده، در دست حکومت اسلامی است. طبیعتاً حکومت اسلامی حق دارد با وضع قوانین و مقررات، فعالیت­های مربوط به نفت و گاز را تنظیم نماید. دوم اینکه فعالیت­های بالادستی نفت به صور انحصاری در دست دولت است و دولت نمی­تواند این امور را کلاً یا جزئاً، و یا به صورت مشارکتی، و امثال آن به دیگری واگذار نماید. این اصل قانون اساسی می ­تواند مانعی جدی بر سر راه “مشارکت در سرمایه ­گذاری”[۳۰] ، “مشارکت در تولید”[۳۱] یا هر ترتیب قراردادی دیگری باشد که خارجیان ‌بر اساس آن بتوانند مستقلاً یا در کنار دولت، مالکیت و تصرف بر فعالیت­هایی نظیر فعالیت­های نفتی داشته باشند.

 

سوم این که اعطای امتیازات کلی در خصوص نفت و گاز مشمول منع اصل هشتاد و یکم قانون اساسی است. ‌بر اساس این اصل، این که امتیاز انجام فعالیت و بهره ­برداری بخشی از صنعت به طور کلی، و یا بخشی از کشور به خارجیان ممنوع است. اما واگذاری امتیاز بهره ­برداری یک میدان خاص در چارچوب یک قرارداد تجاری مشمول منع اصل مذبور نمی­ شود.

 

۱-۳-۳٫ بررسی قانون اجرای سیاست­های اصل چهل و چهارم قانون اساسی

 

به دلیل گستردگی فعالیت­هایی که در صدر اصل چهل و چهارم قانون اساسی در انحصار دولت قرار داده شده است و به تجویز ذیل اصل مذبور که مقرر می­دارد «مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گرددو مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است.» قانون “اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجرای سیاست­های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی” در سال ۱۳۸۷ تصویب شد[۳۲] که بعداً به قانون “اجرای سیاست­های کلی اصل چهل و چهار قانون اساسی” تغییر نام پیدا کرد[۳۳].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ب.ظ ]




 

افکار خودآیند منفی

 

اولین افکاری که در یک موقعیت تجربه می‌کنیم، افکار خودآیند نامیده می‌شود. این افکار چنان سریع اتفاق می‌افتند که “خودآیند” به نظر می‌رسند. آن ها قبل از اینکه بتوانیم خودمان را “بیابیم” رخ می‌دهند و نشان دهنده شیوه عادتی ما در پاسخ به شرایط پر استرس می‌باشند. از آنجا که این افکار بسیار سریع رخ می‌دهند به نظر می‌رسد که پاسخ‌های هیجانی ما بدون اساس و به طور ناگهانی به وجود می‌آیند. مشکل این است که این افکار اغلب منفی هستند و از لحاظ صحت و دقت متفاوتند. از آنجایی که این افکار همیشه صحیح نیستند، ممکن است پریشانی غیر ضروری برای ما ایجاد کنند. زمانی که تفسیر ما از وقایع، افراطی یا نادرست است ‌به این افکار، “تحریفات شناختی” می‌گوییم (آنتونی و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از آل محمد و همکاران، ۱۳۸۸). افکار منفی، بخشی از زندگی و جزیی از آن شده است به همین علت افکار منفی را افکار اتوماتیک یا افکار خودآیند منفی نامیده‌اند، زیرا بدون اراده فرد، خود به خود و بدون اینکه خواسته شوند در ذهن فرد جاری می‌شود و فرد کمترین شک به حقانیت و وجود خارجی دانستن‌شان ندارد (قراچه داغی، ۱۳۸۳؛ به نقل از عبدی زرین و همکاران، ۱۳۸۷).

 

افکار خودکار منفی کیفیتی ذهنی است که بر توانایی شخص در برخورد با تجربه های زندگی اثر گذاشته، هماهنگی را بی جهت مخدوش می‌سازد و واکنش‌های بی‌تناسب و دردناک تولید می‌کند (بک و همکاران، ۱۹۷۹).

 

افکار خودآیند منفی، افکار غیر ارادی مختص موقعیت هستند که در مواقع استرس یا تنش هیجانی به ذهن فرد هجوم می‌آوردند. این افکار معمولا در حاشیه‌ی هوشیاری یا دقیقا بیرون از آن قرار دارند و مراجع می‌تواند با پرسیدن سوال اساسی شناخت درمانی: (چه چیزی در ذهن من می‌گذرد؟) نسبتاً راحت آن ها را به سطح هوشیاری بیاورد (بک[۸۱]، ۱۹۹۵؛ به نقل از محمدی و همکاران، ۱۳۹۱).

 

افکار خودآیند منفی سطحی‌ترین لایه شناخت‌ها هستند این افکار آشکارترین و قابل دسترس‌ترین سطح شناخت را تشکیل می‌دهند (بک و وشیار، ۲۰۰۲؛ کلارک، بک، الفورد، ۱۹۹۹؛ بک، راش، شاو و امری، ۱۹۷۹؛ بک، ۱۹۹۵؛ به نقل از موتابی و فتی، ۱۳۹۰). هرچند در اختلالات روانی، افکار خودآیند منفی افزایش یافته و بسیار بارز می‌شوند؛ ولی افرادی نیز که دچار اختلال نیستند وجود این افکار را گزارش می‌کنند. به عبارت دیگر افکار خودآیند منفی در تمام افراد اعم از بیمار یا غیربیمار، وجود دارد. ولی این افکار در افراد دچار اختلالات روانی و افرادی که دچار این اختلالات نیستند تفاوت‌هایی دارند (بک، راش[۸۲]، شاو[۸۳] و امری[۸۴]، ۱۹۷۹؛ بک، ۱۹۹۵؛ به نقل از محمدی، کهن زاد، جوشقانی و منصوری راد، ، ۱۳۹۱): نخست اینکه شدت و فراوانی افکار خودآیند منفی در افراد دچار اختلال بیشتر است. دوم، طول مدت حضور این افکار در ذهن فرد در بیماران بیش از افراد غیر بیمار است. وسوم، افراد دچار اختلال روانی اعتقاد بیشتری به افکار منفی خود دارند.

 

در نظریه شناختی بک در زمینه اختلالات هیجانی، سه عنصر اصلی وجود دارد.اولین عنصر وجود افکار خودآیند منفی است. خودآیند به دلیل حضور بی مقدمه آن‌ ها، که غالباً از قرار معلوم به وسیله رویدادها (و نه لزوماًً فکر هدایت شده) برانگیخته می‌شوند. آن‌ ها بی واسطه و اغلب موجه به نظر می‌رسند. ‌به این معنی که غالبا فرد این افکار را بدون تجزیه و تحلیل بعدی، به عنوان واقعیت می‌پذیرد. در اثر این افکار خلق دچار اختلال می‌شود، و افکار و تصورهای بیشتری به وجود می‌آید که مارپیچ ‌فرو رونده یأس را سبب می‌شوند (کلارک، ۱۹۵۴؛ به نقل از کاویانی، ۱۳۸۰).

 

افکار مثبت کمک کننده و منجر به سخت رویی افراد می‌شود ولی برعکس افکار منفی باعث می‌شود که فرد هر چیز را منفی ببیند و احساس حقارت داشته باشد (به نقل از عبدی زرین و همکاران، ۱۳۸۷).

 

سازمان سلسله مراتبی تفکر

 

معمولاً سه سطح شناختی در شناخت درمانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، که عبارتند از: افکار منفی خودآیند (NATS)، فرض‌ها یا قوانین زیر بنایی و باورهای مرکزی (نینان و در این، ۱۹۵۳؛ به نقل از شاطرلو، ۱۳۸۸).

 

۱ـ افکار منفی خودآیند

 

وقتی شخص در حالت ذهن منفی قرار دارد این گونه افکار، به سرعت، به طور خودکار و غیر ارادی به ذهن می‌آیند. گیلبرت (۲۰۰۰) آن ها را افکار خودآیند می‌نامد. افکار ناخواسته به وسیله رویدادهای خارجی (آن ها تصور بدی از من دارند. عقیده من مورد توجه آن ها نیست. آن ها به من احترام نخواهند گذاشت) و یا رویدادهای داخلی (تپش قلب: اوه خدای من، سکته قلبی خواهم کرد. من خواهم مرد) تشدید می‌شوند. افکار خودآیند وابسته به موقعیت هستند و به سادگی به وسیله پرسش‌های اساسی در جریان شناخت درمانی در دسترس قرار می‌گیرند. افکار خودآیند همچنین می‌تواند به شکل یک تصور ایجاد شود، برای نمونه شخص احساس شرمساری بیش از حد دارد (در مجلس مهمانی یکی از بهترین افراد است اما احساس شرمساری می‌کند).

 

۲قوانین یا فرض‌های زیربنایی

 

اغلب فرض‌ها هستند که رفتار روزمره‌ ما را هدایت می‌کنند، استاندارد‌های ما را تنظیم کرده و قوانین را بنا می‌کنند. یک فرض مثبت شاید این باشد (اگر من زیاد کار کنم، در زندگی موفق خواهم شد) و یک فرض منفی معادل آن شاید این باشد اگر هر گونه کوتاه نمایم، با شکست مواجه خواهم شد). فرض‌های زیربنایی اغلب به وسیله عبارات (اگر…پس…) یا (مگر این که …. در آن صورت ….) شناسایی می‌شوند. قوانین معمولاً با عباراتی مانند (باید) و (حتماً) بیان می‌شوند. مادامی که قوانین، استاندارد‌ها و فرض‌های مثبت با هم جور هستند افراد به طور نسبی پایدار و مولد هستند. به همین سبب از فعالی در انتهای پیوستار خودداری نموده، یا باورهای منفی را قبول نمی‌کنند.

 

۳ـ باورهای مرکزی

 

باورهای زیربنایی درباره خودمان، دیگران و دنیا وجود دارد که به ما در معنی کردن تجارب زندگی مان کمک می‌کند. باورهای مرکزی ما شامل جنبه‌های مثبت (من بزرگ هستم) و جنبه‌های منفی (من فایده‌ای برای جامعه ندارم) می‌باشد. باورهای مرکزی معمولاً در جریان تجارب یادگیری اوایل زندگی شکل گرفته اند و به عنوان ابزاری دیدگاه‌های ما را شکل می‌دهند. در اختلال‌های هیجانی، باورهای منفی مرکزی، به محض فعال شدن به نحوی سبب سوگیری در پردازش اطلاعات می‌شوند تا خودشان مورد تأیید قرار گیرند و اطلاعات مخالف، تأیید نشوند.

 

خصوصیات افکار خودآیند

 

    • افکار خودآیند جریانی از تفکر هستند که با جریات آشکار تری از تفکر همراهند. این افکار فقط مختص افراد دارای فشارهای روانی نیستند، بلکه تجربه‌ای هستند که در همه‌ ما مشترک می‌باشند. اغلب اوقات ما به سختی از وجود این افکار آگاه هستیم، هرچند که با مختصری تمرین می‌توانیم به تنهایی آن ها را وارد حیطه خود آگاهی کنیم. وقتی از افکارمان در موقعیتی آگاه شدیم، اگر دچار اختلال روانی نباشیم، به طور خودآیند، واقعیت را بررسی می‌کنیم.

 

    • با اینکه به نظر می‌رسد افکار خودآیند ناگهان ظاهر می‌گردند، ولی پس از شناسایی باورهای زمینه‌ای، تا حدی این افکار قابل پیش‌بینی می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]




 

گی[۳۷]، ارزشیابی از برنامه ­درسی ممکن است شامل ارزشیابی از یک برنامه کامل باشد. در ارزشیابی از برنامه ­درسی نیز عمده­ترین ملاک، پیشرفت تحصیلی و میزان یادگیری دانشجویان است. ملاک دیگر ارزشیابی برنامه­ درسی هزینه آن ها‌ است (سیف، ۱۳۸۲).

 

برنامه ­درسی با عوامل مختلف و آشکار و پنهان ارتباط دارد. این ارتباط و تأثیرپذیری از پارامترهای مختلف، موجب می­شوند که در همه مراحل برنامه­ ریزی و اجرای برنامه­ درسی، تصمیم ­گیری و اقدامات انجام شده مورد ارزشیابی قرار گیرند. ارزشیابی برنامه ­درسی فرایندی است که ‌در مورد داوری در زمینه­ تناسب تصمیمات برنامه ­درسی به­کار می­رود.

 

انتخاب مدل­ و الگوی ارزشیابی

 

انواعی از مدل­ها در ارزشیابی طرح­های برنامه­ ­­­درسی ارائه شده است، که ضرورتی نمی ­باشد طرح­ریزان برنامه­­درسی خود را به یک مدل محدود نمایند. در واقع آن ها دو یا چند مدل را مورد استفاده قرار خواهند داد. یک طرح منسجم و کامل ارزشیابی باید بر اساس چند موضوع مورد ملاحظه گسترش یابد. یکی از موارد مورد مطالعه نوع الگوی برنامه­ ­درسی و مدل­های تدریس مورد استفاده است. موضوع مورد ملاحظه­ی دیگر قصد و نیت ارزشیابی است.

 

اگر هدف اندازه ­گیری پیشرفت در تحصیل هدف­های از قبل نوشته شده است، مدل­های هدف رفتاری و تصمیم ­گیری مناسب خواهد بود. طرح­های ارزشیابی برنامه­ ­درسی بایستی جامع و چند جانبه باشد. ارزشیابی برنامه­ ­درسی به ‌عنوان یک طرح برای فراهم آوردن مجموعه ­های فرصت­های یادگیری، باید شامل ارزشیابی طرح برای سازماندهی حیطه­های برنامه ­درسی، دوره ­های پیشنهادی، انواع دیگر مجموعه ­های فرصت­های یادگیری فراهم آمده، فعالیت‌های فوق آموزشی متقبل شده، خدمات فراهم آمده برای دانشجویان و انواع ارتباطات غیر­رسمی که اقلیم آموزشی را مشخص می­ کند، باشد (جان گالن و همکاران[۳۸]، ۱۳۸۰).

 

الگوی ارزشیابی سیپ[۳۹]:

 

پدید آورندگان این الگوی ارزشیابی دانیل­ال. استافل­بیم[۴۰] و همکاران(۱۹۷۱)، هستند. عنوان سیپ (CIPP) از حروف اول کلمات بافت یا موقعیت(context) ، درون داد (input)، فرایند (process)، و فرآورده(product) به­دست آمده است، زیرا این الگوی ارزشیابی دارای چارچوبی است که مدیران و تصمیم­گیرندگان را در چهار نوع تصمیم ­گیری زیر کمک می­ کند.

 

۱- ارزشیابی از بافت (زمینه) (context evaluation):

 

از نظر استافل­بیم و همکاران(۱۹۷۱)، این مهمترین ارزشیابی است. هدف این ارزشیابی فراهم آوردن یک زمینه منطقی برای تعیین هدف­های آموزشی است و به توصیف شرایط و موقعیت مطلوب و نیز شرایط و موقعیت واقعی محیط می ­پردازد و نیازهای برآورد نشده و امکانات بلا استفاده را معین می­ کند و مشکلات مربوطه را مشخص می­ نماید (کوهستانی و همکاران، ۱۳۸۰).

 

۲- ارزشیابی از درونداد (input evaluation):

 

هدف ارزشیابی درونداد کمک به تدوین برنامه­ای است که برای ایجاد تغییرات آموزشی و حصول به اهداف تعیین شده در مرحله ارزشیابی زمینه طراحی می­گردد (خورشیدی، ۱۳۸۲).

 

۳- ارزشیابی فرایند (process evaluation):

 

پس از طراحی برنامه، چگونگی اجرای برنامه مورد ارزشیابی قرار ‌می‌گیرد. در این ارزشیابی کوشش می­ شود تا پاسخ پرسشهایی نظیر این­ها تعیین گردند: آیا برنامه به خوبی در حال پیاده شدن است؟ چه موانعی بر سر راه موفقیت آن قرار دارند؟ چه تغییراتی ضروری هستند؟ پاسخ این پرسش­ها به کنترل و هدایت شیوه ­های اجرایی کمک می­ کند (سیف، ۱۳۸۲).

 

۴-ارزشیابی از برونداد (product evaluation):

 

در این مرحله معلوم می­ شود که نتایج به­دست آمده چه هستند. بعد نتایج حاصل با هدف­های برنامه مقایسه می­گردند و رابطه بین انتظارات و نتایج واقعی مشخص می­شوند (کوهستانی و همکاران، ۱۳۸۰).

 

مراحل ارزشیابی

 

۱-تعیین اطلاعات لازم: ارزشیابی به اطلاعات نیاز دارد. هر قدر اطلاعات موثق­تر باشد، ارزشیابی از کیفیت بهتری برخوردار خواهد بود. نباید فراموش کرد که به­علت کثرت و وسعت اطلاعات مجبور به انتخاب هستیم. برای انتخاب ‌به این نیاز داریم که ماهیت موضوع ارزشیابی را به­خوبی بشناسیم و ضرورت­ها را تشخیص دهیم. مثلاً باید معلوم کنیم که آیا قصد داریم همه عوامل و مؤلفه­ های برنامه­ درسی را ارزشیابی کنیم؟ آیا در هر یک از عناصر برنامه ­درسی به جنبه­ ها و نکات خاصی توجه داریم؟ به­ طور کلی وسعت و حدود قضاوت­های خود را باید تعیین کنیم، تا بتوانیم اطلاعات ضروری را گردآوری کنیم و از گردآوری اطلاعات وسیع بی­فایده صرف­نظر نماییم.

 

۲- جمع ­آوری اطلاعات: این­کار از طریق پرسشنامه، مصاحبه یا روش­های مربوط انجام می­ شود. درباره عناصر مختلف برنامه ­درسی داوری می­ شود تا نسبت به اصلاح، تکمیل و یا تغییر آن ها اقدام شود. این­کار در دو سطح و از طریق ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی تراکمی انجام ‌می‌گیرد. در ارزشیابی برنامه­ درسی اطلاعات مربوط به اهداف برنامه­ درسی، محتوای برنامه ­درسی، روش­های یاددهی-یادگیری، امکانات اجرایی برنامه، اعلام حمایت یا مخالفت با برنامه و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی جمع ­آوری می­ شود.

 

۳- تجزیه­و­تحلیل: آنچه از ارزشیابی در مرحله گردآوری اطلاعات به­دست می ­آید، اطلاعات خام است و باید تجزیه­ و­ تحلیل شود و به اطلاعات قابل استفاده و کاربردی تبدیل گردد. سؤالاتی که در طرح ارزشیابی منظور نشده، در تبدیل اطلاعات خام به اطلاعات مفید و قابل استفاده می ­تواند مؤثر باشد.

 

۴- نتیجه ­گیری و قضاوت: پس از دستیابی به اطلاعات مفید، داوری درباره ابعاد مختلف برنامه مطرح می­ شود. داوری، صدور حکم در مطلوب بودن یا نبودن عناصر برنامه است و با توجه به هر بخش از اطلاعات ‌می‌توان درباره بعدی از اهداف قضاوت کرد. قابل ذکر است که هر قدر اطلاعات به­نحو بهتری تجزیه ­و ­تحلیل و طبقه ­بندی شود، قضاوت آسانتر انجام می­پذیرد.

 

۵- گزارش نتایج ارزشیابی: پس از انجام همه مراحل، گزارش نهایی تنظیم می­ شود و به تصمیم­گیرندگان و مخاطبان ارزشیابی ارائه می­گردد. ممکن است لازم باشد به تناسب نیازهای مخاطبان گزارش­های متعدد با حجم کم تهیه گردد. برنامه­ ریزان عمدتاًً به اطلاعات و گزارش­های مربوط به عناصر اصلی برنامه شامل اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی نیاز دارند.

 

۶- تصمیم ­گیری و اقدام: وظیفه گروه ارزشیابی ارائه گزارش نهایی به مسئولین است، تا با بررسی گزارش، اصلاحات لازم را در بخش­های مختلف به­عمل آورند. هر قدر مسئولین از بصیرت و باور آموزش برخوردار باشند، حساسیت و علاقه بیشتری به اعمال نتایج ارزشیابی در برنامه­ درسی نشان می­ دهند (ملکی، ۱۳۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




 

قانون جدید حمایت خانواده هم همانند قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، در خصوص نحوه حل اختلاف درفرضی که دو دادگاه خود را صالح به رسیدگی بدانند ساکت است و به نظر می‌رسد در چنین وضعیتی با عنایت به ملاک ماده ۱۰۳ قانون اخیرالاشاره، طرفین باید دادگاه را مطلع سازند و دادگاه هم مکلف است اقدامات مقتضی را جهت مشخص شدن موضوع انجام دهد و درصورت صحت، اطلاعات داده شده، پرونده رابه مرجع عالی که ‌بر اساس قواعداشاره شده درسطور فوق مشخص می شود، گسیل دارد تا مرجع مذبور پرونده را به دادگاه صالح ارجاع دهد.

 

مع الوصف به شرحی که آمد، قانون گذار در تبیین صلاحیت دادگاه خانواده، دقت لازم را مبذول نداشته و بسیار مجمل و مبهم مقرراتی را در این خصوص تشریع نموده است.

 

فصل سوم

 

آیین دادرسی در دادگاه خانواده

 

در این فصل از نوشتار به طریقه رسیدگی دادگاه خانواده به اموری که در صلاحیت آن است
خواهیم پرداخت و به عبارتی دیگر آیین دادرسی در دادگاه خانواده را مورد بحث قرار خواهیم داد؛
آیین دادرسی به مفهوم عام عبارت است از تشریفات و مقرراتی که رعایت آن ها جهت مراجعه به مراجع قضاوتی به منظور احقاق حق و حل مشکل حقوقی لازم است؛[۱۷۱] همچنین آیین دادرسی مدنی عبارت است از قواعد و مقرراتی مربوط به صلاحیت، نحوه رسیدگی و نحوه صدورحکم و اجرای آن که در مراجع قضایی حقوقی باید مورد توجه قرار گیرد و آیین دادرسی خانوادگی به مفهوم خاص عبارت است از تشریفات و مقرراتی که رعایت آن ها در هنگام مراجعه به دادگاه خانواده و همچنین نحوه رسیدگی و صدور حکم و اجرای آن توسط دادگاه لازم است؛ آیین دادرسی خانوادگی به مفهوم عام مباحث صلاحیت و ساختار دادگاه خانواده را هم در بر می‌گیرد؛ مع ذلک آنچه در این فصل مورد نظر است آیین دادرسی خانوادگی به مفهوم خاص آن است که در دو گفتار جداگانه تحت عناوین” نحوه رسیدگی به دعاوی و امور خانوادگی در دادگاه خانواده” و “تصمیمات دادگاه خانواده” مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

گفتار اول: نحوه رسیدگی به امور و دعاوی خانوادگی در دادگاه خانواده

 

منظور از نحوه رسیدگی دادگاه خانواده، مجموعه تشریفاتی است که دادگاه از زمان شروع رسیدگی تا زمان خاتمه دادرسی مکلف به رعایت آن ها‌ است؛ ختم دادرسی مرحله ای قبل از صدور رأی است که تا آن مرحله کلیه تحقیقات و بررسی های لازم انجام یافته است و پس از آن هیچ اقدام دیگری به غیر از اصدار رأی جایز نیست؛ مع الوصف این گفتاررا با دو مبحث “شروع دادرسی در دادگاه خانواده” و “کیفیات دادرسی خانوادگی” پیش می گیریم.

 

بند نخست: شروع به دادرسی در دادگاه خانواده

 

وقتی متداعین دعوای خود را به مرجع قضایی می‌برند و از آن مرجع حل وفصل خصومت را
می خواهند، انتظار دارند دعوای آن ها در مدت زمان معقولی مورد رسیدگی قرارگیرد و در مدت رسیدگی حقوق آنان بواسطه اعمال قواعد و مقرراتی که ناظر بر حفظ حقوق شهروندان در اثبات حق آن ها‌ است، حفظ شود؛ دست یابی ‌به این هدف صرفاً وقتی امکان پذیر است که مشخص شود دادگاه از چه زمانی به اختلاف موردنظر ورود ‌کرده‌است؛ شروع دادرسی مستلزم مقدماتی است، ‌به این نحو که خواهان باید آن مقدمات را فراهم کرده تا به واسطه آن ها بتواند موجب اشتغال دادگاه شود؛ تقدیم دادخواست و ابلاغ آن و همچنین پرداخت هزینه دادرسی از جمله اموری هستند که می‌توانند در شروع به رسیدگی و اشتغال دادگاه خانواده، مؤثرباشند.

 

الف: نقش دادخواست و ابلاغ آن در آغاز دادرسی خانوادگی

 

دادرسی های مدنی یا با “درخواست” شروع می شود ویا بواسطه “دادخواست” آغاز
می‌گردد؛ رسیدگی به بسیاری از موضوعات مربوط به امور حسبی معمولاً با تقدیم درخواست به عمل
می‌آید و مقنن تقدیم دادخواست را برای شروع رسیدگی در آن امور لازم ندانسته است؛ از طرفی به غیر از امورحسبی معمولاً شروع رسیدگی در عموم دعاوی حقوقی بواسطه تقدیم دادخواست صورت می‌گیرد؛ ماده۴۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی در این خصوص اشعار می‌دارد:

 

«شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست است. دادخواست به دفتر دادگاه صالح و درنقاطی که دادگاه دارای شعب متعدد است به دفتر شعبه اول تسلیم می‌گردد.»

 

درخصوص مقرره مذبور دو نکته را باید در نظر داشت:

 

نخست اینکه لزوم تقدیم دادخواست برای شروع رسیدگی منصرف از مواردی است که صرف درخواست کافی است، از جمله آن موارد می توان به درخواست دستور موقت و درخواست
تامین خواسته ای که پیش از طرح دعوای اصلی تقدیم می‌گردد اشاره کرد، همچنین در مواردی که در قانون امور حسبی رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی را لازم ندانسته است[۱۷۲] و یا تنظیم و تقدیم دادخواست را الزامی نداسته است، شروع رسیدگی نیازمند دادخواست نسیت؛ ماده ۲ قانون امور حسبی در این خصوص بیان می‌دارد:

 

«رسیدگی به امور حسبی تابع مقررات این باب می‌باشد مگر آنکه خلاف آن مقرر شده باشد.»

 

لازم به توضیح است که:

 

اولاً قانون امور حسبی خاص و قانون آیین دادرسی مدنی عام است و اگر بپذیریم که عام موخر ناسخ خاص مقدم[۱۷۳] نیست استدلال فوق الاشاره تقویت می‌گردد؛ به لحاظ منطقی هم باید پذیرفت که امور حسبی، بعضاً خصوصیاتی دارد که نباید تابع تشریفات آیین دادرسی مدنی باشد و بهتر است که خود آیین ویژه ای داشته باشد.

 

ثانیاًً امروزه در برخی از شهرها و از جمله تهران الزاماً بسیاری از دادخواست ها به صورت الکترونیکی پذیرفته می شود و بحث تقدیم دادخواست به دفاتر دادگاه ها منتفی است؛ ریشه قانونی دادخواست الکترونیکی در “قانون برنامه پنجم توسعه” است.

 

علی ای حال مقنن در قانون جدید حمایت خانواده مقرراتی را مرتبط با بحث “دادخواست” وضع
نموده است که به شرح آتی به بررسی آن می پردازیم، ماده ۸ قانون مذبور در خصوص شروع رسیدگی دادگاه خانواده مقرر می‌دارد:

 

«رسیدگی در دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست و بدون رعایت سایرتشریفات آیین دادرسی مدنی انجام می شود.»

 

در خصوص این مقرره توجه به نکات ذیل ضروری است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




 

۳-۳-نتیجه گیری

 

با پیشرفت و توسعه علوم پدیده مجازات نیز مورد بازنگری قرار گرفت و نتیجه این بود که مجازات علی‌رغم شدت و حدت آن‌، در پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین نارسا می‌باشد. آنچه که در مجازات موردنظر قرار می‌گیرد تنبیه محکومین می‌باشد نه اصلاح آن ها. برای جلوگیری از این امر و اصلاح و تربیت مجرمین تدابیری اتخاذ شد که این تدابیر اقدامات تامینی و تربیتی نام گرفت‌. در واقع می‌توان گفت که اقدامات تامینی مجموعه اقداماتی هم‌تراز با مجازات یا جایگزین آن می‌باشد. این اقدامات علی‌رغم اینکه آزادی‌های فردی را برای مدتی نامعین محدود و یا سلب می‌کند، متکی به قانون بوده و از طرف مراجع ذیصلاح تعیین و اعمال می‌شوند.برخی از مکاتب مانند مکتب کلاسیک فقط به جرم توجه دارد و به مجرم از جنبه جسمی و روانی توجه نمی‌کند؛ ‌بنابرین‏ با اعمال مجازات‌های شدید، عدالت در معرض خشونت قرار می‌گیرد. در مکتب نئوکلاسیک کیفر باید با درجه و میزان مسئولیت اخلاقی متناسب باشد و نیز برای اجتماع مفید بوده و از تکرار جرم پیشگیری نماید. مکتب تحققی نیز اراده آزاد افراد را نفی می‌کند و اعمال مجرمانه را ناشی از عوامل و شرایط درونی و بیرونی می‌داند. در این مکتب به حالت خطرناک افراد توجه می‌شود و اقدامات تأمینی حتی ‌در مورد کسانی که مرتکب جرم نشده‌اند ولی احتمال ارتکاب جرم توسط آن‌ ها وجود دارد هم اعمال می‌شود. در مکتب دفاع اجتماعی جدید، پیشگیری از سقوط بزهکار و بازپروری وی مورد توجه است. تأثیر اندیشه‌های مختلف مکاتب کیفری در قوانین بسیاری از کشورها از جمله ایران دیده می‌شود.برای مثال در ماده ۴۸ مکرر قانون مجازات اسلامی دیده شده که ارتکاب جرایم عمدی بدون توجه به نوع و میزان کیفر آن ها ، از سوی کسانی که دوبار سابقه محکومیت کیفری مؤثر به جرایم عمدی داشته اند ، شرایط لازم برای اعمال تدابیر نظارتی توسط مقام قضایی را فراهم می‌کند. این در حالی است که قانون‌گذار ، فاصله زمانی معینی را میان دو محکومیت کیفری مؤثر قبلی و ارتکاب جرم جدید در نظر نگرفته و بر تکرار جرم دائمی تأکید نموده است . ‌بنابرین‏ حتی با گذشت زمان طولانی هم ، ارتکاب جرم عمدی جدید پس از محکومیت های مؤثر سابق ، مرتکب را تحت شمول ماده مذکور قرار خواهد داد .دیگر این که قانون‌گذار چگونگی اجرای دستورات را توسط سازمان بهزیستی ، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی و نیز نیروی انتظامی مشخص نکرده و مرجع احراز تخلف از تکالیف ماده ۲۹ قانون مجازات اسلامی را نیز روشن نساخته است . همچنین در پیش‌بینی نظارت تأمینی بر مجرمان سابقه دارد ، بیشتر به حمایت از جامعه نظر داشته و با اعمال نظارت بر رفتار محکوم علیه آزاد شده در محیط خارج از زندان پس از تحمل مدت قانونی مجازات ،حقوق و آزادی های او را محدود نموده است .‌بنابرین‏ می‌بینیم که مفهوم مجرم در طول تاریخ دچار تحولات بسیاری شده است. از آن جا که در دین اسلام، همه افراد محترم هستند و نمی توان بدون دلیل به آنان اهانت کرد، با افراد مجرم و زندانی نیز باید به گونه ای برخورد نمود که آنان به ارزش انسانی و شخصیت واقعی خود پی ببرند و اعمال و رفتار ناپسند و ضد اخلاقی خود را تکرار نکنند. متأسفانه با پیشرفت جوامع نه تنها میزان جرم و جنایت کاهش نیافته است، بلکه آمارها نشان از افزایش بزهکاری دارد. خانواده، عموم مردم ‌و دستگاه‌هاى قضایى و نیروهاى انتظامى در نطارت و آموزش افراد به منظور جلوگیری از رفتار مجرمانه نقش به سزایی را در جامعه ایفا می‌کنند. احترام به شخصیت افراد، تکیه بر خصلت‌های معنوی انسان‌ها و نقاط مثبت مجرمان و اجتناب از انگ زدن می‌توانند از عوامل بازپروری افراد و بازگشت آن‌ ها به جامعه باشددر این پژوهش و در قسمت آماری با توجه به اینکه قسمت های مورد مطالعه در فصل دوم قابل دسترسی در سازمان زندانها می‌باشد و با توجه به موقعیت شهر و جرم خیز بودن و یا نبودن منطقه این آمارها قابل تغییر است سعی شد با در نظر گرفتن جامعه آماری مشخص و متغیرهایی که دارای عمومیت بیشتری می‌باشد به تجزیه وتحلیل اطلاعات بپردازیم و این متغیرها را مورد بررسی قرار دهیم.

 

۳-۴-پیشنهادات

 

۱٫اساسا باید مراقبت های بعد از آزادی با مطالعه بر روی شخصیت فرد محکوم صورت گیرد. در اکثر کشورهای پیشرفته این امر به وسیله تشکیل پرونده شخصیتی متهم در کنار پرونده اتهامی وی صورت می‌گیرد. متأسفانه در کشور ما هنوز جای پرونده شخصیتی متهم خالی است، در حالی که اساسا در مجازات‌های تعزیری ، شخصیت متهم یکی از معیارهای اصلی در تعیین شدت و ضعف مجازات می‌باشد.به دلیل فقدان چنین پرونده‌ای، توقع ما این است که قاضی محکمه به عنوان یک حقوقدان در کنار انجام وظیفه اصلی خود، وظایف مربوط به متخصصین علوم تربیتی و روانشناسی و جامعه‌شناسی را نیز انجام دهد.این توقع کاملا بلاوجه و تکلیف مالایطاق است و خارج از حدود صلاحیت و توانایی قاضی است.بر همین اساس نیز استنباطات شخصی آنان باعث پراکندگی و تعارض در رویه قضایی نیز می‌شود.این مشکل نیز با توجه به کثرت فارغ التحصیلان رشته‌های ذکر شده در سطح جامعه ما، به آسانی قابل حل است و از این رهگذر هم مشکل اشتغال متخصصین قابل حل است و هم مشکل تشکیل پرونده های شخصیتی.

 

۲٫ ‌بر اساس آمارها می‌توان دریافت که جمعیت کیفری ما افزایش پیدا ‌کرده‌است و این موضوع هم به طور عمده به صدور مجازات حبس نسبت به مجرمان برمی‌گردد. از این جهت نیز می‌توان امیدوار بود که در جرایم خاص، وارد زندان نشوند اما بعضی از حقوق ‌دانان معتقدند که عناوین جرم ها در قانون جدید افزایش پیدا ‌کرده‌است و این افزایش عناوین جرایم در افزایش جمعیت زندان ها مؤثر است و تعویق و تعلیق صدور حکم و قوانین مشابه تنها به فرصتی برای اصلاح و درمان بزهکاران تبدیل شده است و نمی توان امیدوار بود که با تصویب و اجرا شدن این قوانین تأثیر به سزایی بر جمعیت زندان ها داشته باشد.

 

۳٫ایجاد مراکزی برای جداسازی زندانیان از یکدیگر و دادن آموزش های لازم به زندانیان از همان ابتدای ورود افراد به زندان با تناسب به استعدادهای آن ها.

 

۴٫سرکشی و بازرسی منظم، هدفمند و با برنامه از زندانیان و بررسی برنامه های منظم برای زندانیان

 

۵٫اقدامات روان درمانی از طریق واحدهای مشاوره و روان شناسی

 

۶٫همکاری و تعامل مثبت مسئولین با زندانیان در راستای حمایت اجتماعی (توجه نشان دادن به مشکلات زندانیان و تلاش در جهت رفع آن)

 

فهرست منابع:

 

آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، جلد دوم، چاپ پنجم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۷۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]




 

۲-۲-۶ فرایند مدیریت عملکرد

 

مدیریت عملکرد کارکنان فرآیندی است سیستماتیک که شامل مراحل زیر ‌می‌باشد:

 

    • برنامه­ ریزی کار و تنظیم انتظارات

 

    • کنترل مداوم عملکرد

 

    • توسعه و بهبود ظرفیت کاری کارکنان

 

    • ارزیابی متناوب عملکرد

 

  • پاداش به عملکرد مطلوب

۱٫ برنامه­ ریزی عملکرد

 

مرحله اول فرایند مدیریت عملکرد ‌می‌باشد. در این مرحله از سرپرستان و مدیران انتظار می­رود، حدود انتظارات عملکردی را روشن نموده و به طور شفاف درباره اهداف و اولویت­های کاری با کارکنان تحت سرپرستی به توافق برسند. همچنین در این مرحله فرصتی برای بازنگری در شرح شغل کارکنان به وجود می ­آید به ویژه اگر هیچ­گونه تغییری از زمان آخرین بررسی صورت نگرفته باشد. درگیر شدن کارکنان در فرایند برنامه­ ریزی به آن­ها کمک می­ کند تا: اهداف سازمان، آن­چه نیاز به انجام دادن دارد، چرا این مهم باید انجام شود و نیاز به انجام دادن دارد و چگونه بایستی انجام شود را درک کنند.

 

برنامه­ ریزی عملکردی کارکنان در برگیرنده تدوین و ایجاد عناصر و استانداردهای برنامه ارزیابی عملکرد است. منظور از عناصر، توصیفی کلی از مسئولیت کارمند در زمینه خاصی از کار ‌می‌باشد. از این نظر ‌می‌توان وظایف شغل را به دو دسته تقسیم کرد.

 

الف) عناصرمهم: آن دسته از وظایف و مسئولیت­های شغلی می­باشند که به دلیل اهمیت­شان، انجام غیر صحیح آن­ها باعث می­ شود عملکرد کافی فرد غیر قابل قبول تشخیص داده شود. این عناصر بایستی فقط برای اندازه ­گیری در سطح دیگری نه در سطح بعدی (نه در سطح گروهی) به کار روند.

 

ب) عناصر غیرمهم: چنین عناصری از اهمیت چندان برخوردار نبوده و ممکن است در برگیرنده اهداف برنامه ­های کاری باشد اما محدود ‌به این­ها نیست.

 

استانداردهای عملکرد الگویی موجز برای ارزیابی عملکرد کار ارائه می­دهد. استاندارد عملکرد با شرح شغل متفاوت است. شرح شغل وظایف ضروری و کارهایی که باید انجام شود را شرح می­دهد، در حالی­که استاندارد عملکرد می­گوید هر وظیفه یا کار بایستی با چه کیفیتی انجام شود تا انتظارات کمین شده یا فراتر از انتظارات محسوب گردد. (گودرزی و کرمی، ۱۳۸۲).

 

برای تشریح عملکرد کارکنان ‌می‌توان از مقیاس زیر استفاده کرد:

 

جدول۲- ۲-مقیاس برای تشریح عملکرد کارکنان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علامت اختصاری سطح شرح E استثنایی عملکرد، کاملاً فراتر از انتظارات و همواره عالی ‌می‌باشد A بالاتر از انتظارات عملکرد فراتر از انتظار ‌می‌باشد S عملکرد بی­کم و کاست عملکرد، کاملاً انتظارات را تأمین می­ کند و در پاره­ای مواقع فراتر می­رود I نیاز به بهبود عملکرد فرد به طور کامل انتظارات را تأمین نمی­کند U غیر رضایت بخش عملکرد کاملاً زیر انتظار بوده و عدم کارایی بایستی در ارزیابی عملکرد ثبت گردد

در هنگام تدوین استاندارد عملکرد بایستی چند نکته را مد نظر قرار داد:

 

استفاده از معیارهای کمی برای تمام وظایف امکان­ پذیر نیست. در این قبیل موارد از اصطلاحات خاص و شفاف به عنوان ویژگی کیفی عملکرد استفاده شود، استانداردهای عملکرد بایستی مربوط به وظایف کاری شده به پرسنل و الزامات شغلی باشد و عناصر و استانداردهای عملکردی بایستی قابل اندازه ­گیری قابل فهم، عادلانه و فهم اثبات و دست یافتنی باشد. (همان منبع).

 

۲٫ کنترل

 

کنترل خوب به معنی اندازه ­گیری مد عملکرد و فراهم آوردن بازخوردی مداوم برای کارکنان گروه ­های کاری در پیشرفت به سوی دستیابی به اهداف ‌می‌باشد. برای انجام کنترل عمل را با استانداردهای عناصر تدوین شده مقایسه نمود. منظور از بازخورد، ارائه اطلاعاتی در زمان حال در رفتارهای گذشته ‌می‌باشد که ممکن است بر رفتارهای آینده مؤثر باشد. بازخورد اثربخش به کارمند کمک می­ کند که عملی خوب را ادامه داده و مهارت­ های جدید را در خود توسعه و در مواقع ضروری عملکرد خود را بهبود بخشد. یکی از کارهای مهم در مرحله کنترل مدیریت عملکرد، مشابهت عملکرد کارمند ‌می‌باشد. از دیدگاه مدیریت عملکرد مشاهده شامل یادآوری حقایق خاص، وقایع و رفتارهای مرتبط با عملکرد کاری و نتایج عملکرد کاری می­بایست هدف از مشاهده رفتار کارمند و نتایج عملکرد کاری عبارت است از شناسایی و تشریح آن به منظور کمک به موفقیت کارمند و استمرار آن جهت توسعه مهارت ­ها، دانش و تجربه زمانی که شما نمی­توانید جهت مشاهده رفتار کار حاضر باشید می­توانید از راه­های زیر استفاده کنید:

 

* بررسی ارزیابی خروجی و محصولات کاری کارمند

 

* ملاقات­های روزانه با کارکنان و بحث در خصوص عملکرد

 

* از کارکنان بخواهید که گزارشات دوره­ای ارائه کنند آن­ها را برای بحث با شما در میان بگذراند.

 

* در صورت امکان از مشتریان بازخورد مکتوب به دست آورید

 

* از شخص مناسبی بخواهید که به عنوان رهبر کار به طور روزانه کار افراد را مشاهده کند، البته مطمئن شوید تمام افراد نقش این فرد را درک ‌می‌کنند. ارزیابی­های محرمانه­ای از عملکرد کارمند و به وسیله همکاران وی انجام دهید. در ارائه بازخورد نکته مهم ارائه بازخورد رفتاری است یعنی بازخوردی از حقایق و رفتارهای مشاهده شده قابل اثبات نه بازخوردی ‌بر اساس فرضیات، تفسیرها و کلی گویی­ها و قضاوت­ها ‌در مورد رفتار فرد.

 

۳٫ توسعه ظرفیت کار کارکنان

 

توسعه و بهبود در مدیریت عملکرد به معنی افزایش ظرفیت انجام کار از طریق آموزش، ایجاد مهارت­ های جدید و دادن وظایف در سطوح بالاتر مسئولیت به افراد، همچنین بهبود فرآیندهای کاری و یا ارائه روش­های دیگر جهت انجام بهتر کارها ‌می‌باشد. اجرای فرآیندهای مدیریت عملکرد یک فرصت طلایی برای شناسایی نیازهای آموزشی فراهم می­ کند.

 

هدف اصلی مدیریت عملکرد نیز همین امر یعنی توسعه کارکنان ‌می‌باشد. چنان­چه آرمسترانگ معنقد است: مدیریت عملکرد بایستی بر برنامه­ ریزی عملکرد آینده و بهبود آن تأکید و تمرکز کند تا بر ارزیابی عملکرد گذشته (آرمسترانگ، ۱۳۸۱).

 

۴٫ ارزیابی و رتبه ­بندی عملکرد

 

این امر برای مقایسه عملکرد کارمند از زمانی به زمان دیگر و در مقایسه با کارکنان دیگر ‌می‌باشد. ارزیابی به معنی ارزیابی عملکرد کارکنان و گروه­ ها در برابر عناصر و استانداردهایی که در برنامه عملکرد کارکنان تدوین شده است ‌می‌باشد.

 

۵٫ پاداش

 

پاداش به معنی قدردانی از کارکنان به صورت فردی یا به عنوان عضوی از گروه بخاطر عملکردشان و سپاس­گزاری از کمکشان در دستیابی به رسالت شرکت ‌می‌باشد. پاداش بر اساس این اصل مهم استوار است که منبع نهایی ایجاد ارزش کارکنان سازمان بوده و می ­تواند فعالیت سازمان را تقویت و به آن جهت بخشد. (گودرزی و کرمی، ۱۳۸۲).

 

۲-۲-۷ چگونگی استقرار برنامه مدیریت عملکرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ق.ظ ]




 

۳-۳- روش گردآوری اطلاعات

 

یکی از ضروریات هر مطالعه و پژوهش وجود اطلاعات مربوط و قابل اتکا و سرعت و سهولت دسترسی به آن می‌باشد(حافظ نیا، ۱۳۸۷، ۶۴)۲.

 

در این تحقیق برای جمع‌ آوری داده های موردنیاز فرضیه‌ها و هم چنین مبانی نظری پژوهش، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. هم چنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش ابزار گرد آوری معین وتوضیح داده شده، صورت های مالی ، یادداشت های همراه و گزارش های مالی شرکت های مورد مطالعه بوده است که این موارد توسط سازمان بورس اوراق بهادارتهران منتشر گردیده است . این نوع اطلاعات در سایت بورس آرشیو شده است و این گروه داده ها از نوع داده های ثانویه محسوب شده و مشخصاً دارای اعتبار و روایی است.

 

۳-۴ روایی و پایایی تحقیق

 

روایی: منظور از روایی این است که مقیاس و محتوای ابزار یا سؤالات مندرج در ابزار دقیقاً متغیرها و موضوع مورد مطالعه را بسنجد، یعنی اینکه هم داده های گردآوری شده از طریق ابزار، مازاد به نیاز تحقیق نباشد و هم اینکه بخشی از داده های موردنیاز در رابطه با سنجش متغیرها در محتوای ابزار حذف نشده باشند یا به عبارت دیگر، عین واقعیت را به خوبی نشان دهد. در این تحقیق برای روایی پژوهش از داده های مالی حسابرسی شده پایان سال مالی استفاده شده است از آنجا که صورت های مالی شرکت ها در بورس باید توسط حسابرسان مستقل، مورد بررسی قرار گیرد تا قابل ارائه در بورس اوراق بهادار باشد ‌بنابرین‏ ‌می‌توان گفت که داده های مورد استفاده از صورت های مالی حسابرسی شده از روایی بالایی برخوردار است.

 

پایایی : پایایی ابزار که از آن به اعتبار ، دقت و اعتمادپذیری تعبیر می شود، عبارت است از اینکه اگر یک وسیله اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده در شرایط مشابه در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد. نتایج مشابهی از آن حاصل شود، به عبارت دیگر، ابزار پایا یا معتبر ابزاری است که از خاصیت تکرار پذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد. وبا توجه به اینکه در این تحقیق، اطلاعات واقعی می‌باشند و ‌بر مبنای‌ نظرات شخصی نمی باشند پس اگر در چند سال بعد نیز با وجود شرایط یکسان مورد استفاده قرار گیرد نتایج مشابه از آن حاصل می شود.

 

همان طور که بیان می شود، ابزارهای گردآوری داده ها در تحقیق حاضر، بانک های اطلاعاتی و نرم افزارهای اطلاعاتی موجود مانند تدبیرپرداز و صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و هم چنین سایت های اینترنتی می‌باشند که اطلاعات حسابرسی شده و داده ­های موردنیاز در این تحقیق را عیناً در اختیار محقق قرار می‌دهد.

 

۳-۵- ‌ابزار گردآوری اطلاعات

 

ابزار گردآوری اطلاعات، اسناد کاوی و بانک های اطلاعاتی و همچنین مشاهده می‌باشد و داده های موردنیاز شامل سود عملیاتی ، هزینه حقوق و دستمزد ، هزینه استهلاک ، دارایی مشهود، جمع داراییها، حقوق صاحبان سهام ، درآمد و قیمت سهام شرکت های نمونه آماری در اطلاعات مالی مندرج در صورت های مالی حسابرسی شده آن ها خواهد بود که این اطلاعات از سوابق موجود در نرم افزار ره آورد نوین و همچنین در موادی از آرشیوهای الکترونیکی و اینترنتی استخراج می شود.

 

۳-۶- جامعه آماری تحقیق

 

بارتلی و پیر ،۲۰۰۴ تحقیقات متعددی ‌در مورد دستیابی به بهترین دورۀ زمانی برآورد بازده مورد انتظار انجام دارند. آن ها ‌به این نتیجه رسیدند که استفاده از بازده های ماهانه یک دورۀ زمانی ۵ ساله بهترین قالب زمانی در زمینه چنین تحقیقاتی است .

 

‌بنابرین‏ با توجه به تحقیقات فوق و برای دقت و اعتبار بیشتر نتایج تحقیق پیش رو دورۀ زمانی ۵ ساله که از ابتدای سال ۱۳۸۷ تا پایان سال ۱۳۹۱ است به عنوان دورۀ زمانی تحقیق انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، در برگیرندۀ کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار (از کلیه صنایع) می‌باشد که تمام معیارهای زیر را داشته باشد.

 

۱- در بازۀ زمانی سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱، سهام شرکت در بورس اوراق بهادار مورد معامله قرار گرفته باشد.

 

۲- اطلاعات کامل و یادداشت های همراه صورت های مالی شرکت ها در دسترس باشد.

 

۳- جزء شرکت های سرمایه گذاری (هلدینگ و واسطه گری مالی) نباشد.

 

۴- طی دورۀ مورد بررسی زیان ده نباشد.

 

جدول ۳-۱ روش نمونه گیری به صورت غربالگری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شرح تعداد شرکت­ها تعداد شرکت های که در سال های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ در بورس حضور داشته اند ۳۴۷ شرکت شرکت هایی که پایان سال مالی آن ها ۲۹/۱۲ منتهی نمی باشد و شرکت هایی که تغیر در سال مالی داشته اند. (۴۸) شرکت شرکت هایی که وقفه معاملاتی قابل ملاحظه ( بیش از ۶ ماه ) داشته اند (۶۵) شرکت شرکت های هلدینگ ، واسطه گر مالی ، بیمه و بانک ها … (۳۴) شرکت شرکت هایی که اطلاعات مالی آن ها ناقص می‌باشد. (۶۴) شرکت تعداد شرکت هایی که داده های آن ها جمع‌ آوری شده است (نمونه نهایی) ۱۳۶ شرکت در نتیجه اعمال شرایط و محدودیت های فوق به صورت حذف سیستماتیک ۱۳۶شرکت به عنوان جامعه آماری انتخاب و تمام این شرکت ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. دوره تحقیق۱۱سال متوالی می‌باشد. ‌بنابرین‏ حجم نمونه نهایی ۶۸۰سال – شرکت (۱۳۶* ۵) می‌باشد.

نمونه مطالعاتی که با توجه به موارد یاد شده در بالا انتخاب شده است منجر به انتخاب ۱۳۶ شرکت در بورس اوراق بهادار تهران می‌باشد. از این رو، کل این شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت و هیچ گونه نمونه گیری به عمل نیامد که نام آن ها در پیوست ارائه گردیده است.

 

۳-۷مدل تحقیق و شیوه اندازه گیری متغیرهای پژوهش

 

نمودار ۱-۳ تحلیلی تحقیق

 

متغیر کنترلی

 

ریسک

 

ریسک سیستماتیک

 

ریسک غیرسیستماتیک

 

سرمایه فکری

 

سرمایه انسانی

 

سرمایه ساختاری

 

سرمایه فیزیکی

 

اندازه شرکت

 

Fsize

 

مدل پالیکدر سال (۲۰۰۰-۱۹۹۸) شکل گرفته است. این مدل بر ایجاد ارزش شرکت بر اساس مؤثر بودن مدیریت منابع شرکت تأکید دارد. نحوه محاسبه ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری به شرح زیر می‌باشد.

 

(۱)

 

که در آن :

 

VAICi[92]= ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری شرکت i ام.

 

HCEi = ضریب سرمایه انسانی شرکت i ام

 

SCEi = ضریب سرمایه ساختاری شرکت iام

 

۵) CEEi = ضریب سرمایه فیزیکی شرکت iام

 

هر یک از متغیرهای این مدل به شرح زیر محاسبه می‌گردد:

 

(۲)

 

(۳)

 

(۴ )

 

(۵)

 

HC : هزینه حقوق و دستمزد

 

( ۶ )SC=VAi-HCi

 

(۷) CEi = ارزش دفتری کل دارایی ها –ارزشدفتریداراییهاینامشهود

 

که در آن :

 

هزینه حقوق ودستمزد = Ci هزینه بهره = Ii سود شرکت =Pi

 

مالیات = Ti سود تقسیمی = DIV هزینه استهلاک : Di

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ق.ظ ]




قرآن کریم به صراحت، ریاست بر خانواده را از خصایص شوهر بیان ‌کرده‌است:

 

«الرّجال قوّامون على النّساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعضٍ و بما انفقوا من اموالهم»[۸]
مردان سرپرست زنان هستند، به خاطر برترى‏هایى که خداوند براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است و به خاطر نفقه‏اى که از اموالشان به زنان مى‏پردازند.
خداوند متعال در آیه فوق، حقّ ریاست ‌بر خانواده و سرپرستى و تدبیر امور خانواده را به دلیل برترى‏هاى طبیعى جنس مرد، به او سپرده است و در مقابل، مرد مکلّف شده است که مخارج و هزینه زندگى مشترک را تأمین نماید. آیه یاد شده بعد از آنکه اصل سرپرستى و ریاست شوهر را بیان مى‏کند، به حکمت یا علّت این امتیاز و حق اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: «بما فضّل اللّه بعضهم على بعضٍ»؛ یعنى این سرپرستى به خاطر تفاوت‏هایى است که خداوند از نظر آفرینش روى مصلحت نوع بشر، میان آن ها قرارداده است. و بلافاصله در مقابل چنین حقّى، تکلیفى را به عهده شوهر قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: «و بما انفقوا من اموالهم»؛ یعنى این سرپرستى به خاطر تعهّداتى است که مردان ‌در مورد انفاق کردن و پرداخت‏هاى مالى در برابر زنان و خانواده به عهده دارند. ‌بنابرین‏، اصل اعطاى ریاست خانواده به شوهر، از دیدگاه قرآن و روایات، جاى تردید نیست. سرپرستى مرد نسبت به خانواده در تمام کشورهاى جهان مورد قبول بوده و زنان اندیشمند نیز از این امر، خشنودند( عسگری و همکاران ، ۱۳۸۱ ، ۴۳ )

 

۲ -۲ -۲ -۱ : بررسی فقهی و حقوقی ریاست زوج

 

۲ -۲ -۲ -۱ -۱ : بررسی فقهی

 

آنچه در فقه و حقوق اسلامی تحت عنوان قوّامیت شوهر آمده است، به طور عمده بر گرفته از آیه شریفه «الرجال قوّامون علی النساء” [۹]است . قوامیت در لغت به معنای قیام و اشراف بر امر یا مال آمده و به حمایت و سرپرستی نیز معنا شده است. همچنین گفته اند که «قوامه» در لغت به مفهوم محافظت کردن و رعایت مصالح فرد است؛ بسیاری از علمای سلف در بیان مفهوم قوّامیت شوهر و مراد از آیه «الرجال قوّامون علی النساء…» تنها به ذکر برتری و سیطره مرد بر زن بسنده کرده‌اند( السایس و همکاران ، ۱۴۱۵ ، ۴۵۵ ) به گونه ای که حتی از معنای لغوی این واژه نیز به دور افتاده اند. مرحوم مقدس اردبیلی بر این باور است که مراد از قوّامیت قیام مردان به امور زنان و تسلط بر آنان، همانند برتری و تسلط والیان بر رعیتشان است( اردبیلی ، ۱۳۷۸ ، ۶۷۷ ) البته در برابر این دیدگاه که ریاست شوهر را، نوعی برتری و فضیلت مردان و سیطره و تسلط آنان بر زنان می‌داند، دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد که با کرامت انسان و اصل برابری و عدم برتری هماهنگ است. به عنوان نمونه: مرحوم شیخ طوسی بی آن که اذعانی به مزیت و سلطنت مردان داشته باشد، در توضیح واژه «قوّام» فرموده است: ” قوّام بر دیگری، کسی است که متکفل و عهده دار هزینه، پوشاک و سایر نیازمندی‌های او می شود” ( البحرانی ، بی تا ، ۲۰ ) هم چنین عنوان شده است منظور از قیام در آیه، ریاست است، [اما] ریاستی که مرئوس به اختیار و اراده خودش تصرف می‌کند و معنایش این نیست که مرئوس مقهور و بی اختیار باشد و عملی را بدون دستور رئیس خود انجام ندهد، زیرا مقصود از قیم بودن شخصی بر دیگری این است که راهنما و مراقب او باشد( رشید ، ۱۳۹۳ ، ۶۹ ).عده ای از فقها هم بر این عقیده هستند که که قوّامون به معنای مراقبت نیکو از زنان و حفظ و حراست شایسته ازآنان است و این قوّامیت برای برتری گروه مردان بر زنان نیست و هیچ ولایتی برای مردان بر زنان مقرر نگشته است .( صادقی تهرانی ،۱۴۰۸ ، ۳۶ ) روی هم رفته دیدگاه اخیر که ریاست و قوّام بودن شوهر بر زن را به حمایت و مسئولیت برگردانیده و نه به حکومت، سلطه و ولایت، پسندیده تر به نظر می‌رسد، بویژه آن که با معنای لغوی آن یعنی قیام به امر، حمایت، سرپرستی و رعایت، سازگارتر است. به علاوه، با مبانی عقلی و ادلّه ریاست مرد بر خانواده هماهنگ و با اوضاع و شرایط و مقتضیات خانواده و اعضای آن مطابقت دارد( مقدادی ، ۱۳۸۷ ،۱۴ )

 

۲ -۲ -۲ -۱ -۲ : بررسی حقوقی

 

شناسایی و تعیین ماهیت هر چیز در گروه مطالعه دقیق و درک صحیح مفهوم آن است، به نظر می‌رسد که ریاست بر خانواده، از نظر طبیعت حقوقی، وضعیتی مشابه حضانت دارد که در وهله نخست، چه در ارتباط با همسر (قوّامیت) و چه در ارتباط با فرزندان (ولایت) تکلیفی در جهت حمایت، نظارت و حفظ صلاح و مصلحت خانواده و اعضای آن به شمار می رود واز امور مربوط به نظم عمومی است، زیرا مواد قانونی ناظر به آن (مواد ۱۱۰۵، ۱۱۸۰، ۱۱۸۱ ق.م.) دارای جنبه امری است و چنان که گفته اند، در مواردی که قانون به دلیل اهمیت مصلحت مورد نظر قانون‌گذار، اراده اشخاص را نادیده گرفته و جنبه امری یافته، موقعیت ناشی از آن، حکم (تکلیف) نامیده می شود.اما در مرحله بعد و با در نظر گرفتن اختیارات و امتیازات ناشی از این اقتدار قانونی و روا نبودن ممانعت و مزاحمت دیگران با آن، چهره ای از حق به خود می‌گیرد و در نهایت ریاست مرد بر خانواده به صورت آمیزه ای از حق و تکلیف جلوه گر می شود., نتیجه مهمی که در این جا به دست می‌آید، این است که مسئولیت مدیریت و ریاست بر خانواده به لحاظ جنبه امری و تکلیفی قابل اسقاط یا واگذاری نیست، ‌بنابرین‏ زوجین نمی توانند با انعقاد قرار داد خصوصی یا شرط ضمن عقد، این موقعیت را نادیده انگارند یا از اقتدار قانونی آن بکاهند و یا قلمرو آن را محدود سازند (کاتوزیان ، همان ، ۲۲۲ ) در نهایت بحث فقهی و حقوقی ریاست زوج بر خانواده باید گفت که بدون شک ریاست زوج بر خانواده یکسری حقوق و تکالیف برای وی ایجاد می‌کند و بالذات این حقوق و داشتن آن قاعده اذن در شی اذن در لوازم آن است حاکم می‌باشد که در مباحث ذیل به بررسی هر یک از این حقوق و ضمانت اجراهای تخلف از آن پرداخته می شود و اجرای قاعده مذکور نیز در پایان مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

 

۲ -۳ : اختیارات زوج و بررسی قاعده اذن در شیء اذن در لوازم آن در هر یک ازاختیارات

 

۲ -۳ -۱ : اختیار زوج در تعیین مسکن و ادله آن و اجرای قاعده اذن در شی ء ..

 

در ابتدای بحث باید گفت ادله ای که بر وجوب تامین مسکن زن از سوی شوهر دلالت دارد از این قرار است:

 

۱٫ اجماع. در این مسئله میان فقهای شیعه و عامه هیچ مخالفی وجود ندارد. مفید هم به آن تصریح ‌کرده‌است.

 

۲٫ اطلاقاتی که نفقه زن را بر شوهر واجب ‌کرده‌است شامل تمام هزینه های متعارف همسر و از جمله مسکن می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:58:00 ب.ظ ]




از جمله گروه هایی که قرآن کریم قبل از ورود اسلام به عنوان کسانی که تخم فساد و تباهی در جامعه می افشانند و در تحکیم نظام فاسد نقش ایفاء می‌کردند «اشراف و سرمایه داران» بودند که در این جا سعی می شود با توجه به محدودیت مجال برخی از نمونه ها را ذکر می‌شود:

 

به عنوان نمونه فرعون یکی از اشخاصی است که قرآن برای ترسیم مفسدین بزرگ تاریخ از آن یاد می‌کند و می فرماید:

 

«انَّ فِرْعَونَ عَلا فِی الْاَرْضِ وَ جَعَل اَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنهُمْ یُذِبّحُ أبْناءَ هُم و یَسْتَحْیی نِسائُهُم انَّهُ کانْ مِنَ المُفسِدینَ».[۸۳]

 

خداوند در این آیه فرعون را با ویژگی های زشتی از قبیل برتر جویی، تفرقه جویی، به استضعاف کشاندن مردم، آدم کشی، بهره جویی جنسی از زنان و در نهایت فساد در زمین برمی شمارد.[۸۴]

 

نمرود از دیگر الگوهای مفسدی است که قرآن چهره و عاقبت آن را ترسیم می‌کند. ‌به این صورت که در سرزمین بین النهرین شهری زیبا و پرجمعیت به نام بابل وجود داشت که طاغوتی دیکتاتور به نام نمرود در آن جا سلطنت می کرد. بابل پایتخت نمرود، غرق در بت پرستی و انحرافات مختلف و فساد بود، ‌هوس‌بازی، شراب خواری، قماربازی، آلودگی های جنسی، فساد مالی از هر در و دیوار آن می بارید. حاکمی خودپرست که سراسر زندگیش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه می شد بر مردم فرمانروایی می کرد؛ البته در نهایت در مقابل پیامبر خداوند ابراهیم خلیل (ع) شکست خورده و مردم از زیر بار این افساد خارج شدند.[۸۵]

 

از دیگر دیدگاه هایی که در تضعیف ارزش های اخلاقی و رواج فساد و تباهی در جوامع نقش مؤثر داشته اند، افراد لذت طلب و لجام گسیخته ای بودند که به دلیل بهره مندی فراوان از ثروت ها و تعلقات مادی و فساد و جور را پیش گرفته و هیچ حد و مرزی نمی شناختند، مقدسات و ارزش ها را تحقیر می‌کردند و ارزش های معنوی را که زیربنای هر جامعه ای است، بی اعتبار می ساختند.[۸۶]

 

نمونه آشکار و بارز آن «قارون» بود که به تفسیر قرآن فاسد و باغی است و علت آن هم برمی گردد ‌به این که وی کسی بود که به خاطر ثروت زیادش از شدت خوشحالی در پوست خود نمی گنجید که ثروت وی جاودانه خواهد ماند[۸۷] و همواره به نمایش قدرت می پرداخت به گونه ای که در «تاریخ طبری» آمده: «وی با تکبر خاص در حالی که غرق در طلا و جواهرات بود سوار بر استری پیشانی سفید گردید و آن را به گونه ای زیبا و آراسته بود و همواره با چهار هزار سوار و سه هزار کنیز که همگی در انواع زینت ها غرق گشته بودند، قارون را همراهی می‌کردند».[۸۸] اما قارون به رغم تمام نصایح و پندهای مردم که در برابر غرور و کوردلی هایش به او گفتند، دست از تبهکاری و فساد خود برنداشت تا این که با عذاب الهی از زمین خاموش گردید.[۸۹]

 

سرگذشت دیگر مربوط به افراد و جوامعی است که فرهنگ عیاشی و لذایذ جنسی و شهوات در میان آن ها رواج داشته و تمام توجیهات از آسمان به زمین بر روح و جسم آن ها اثر نمی کند، این ویژگی مربوط به قوم ثمود و حضرت صالح (ع) و قوم عاد حضرت هود (ع) بود.

 

قوم ثمود نمونه ای بارز از انسان های متمدن بود که اسیر شکم و شهوت بوده و زندگی مرفه و پر ناز و نعمت، آن ها را از توجه به ارزش های اخلاقی و انسانی بازداشته و به خاطر زندگی غفلت‌زای خود می‌‌پنداشتند عمری جاودانه دارند و دست مرگ و انتقام گریبانشان را نخواهد گرفت.[۹۰]

 

قوم صالح با وجود این که خدای متعال نعمت ها و امکانات فراوانی را در اختیار آن قرار داده بود و صالح تلاش می نمود که از طریق سپاسگذاری از این نعمت ها به خداوند ایمان بیاورند به نافرمانی خود می افزودند و به مجادله با حضرت پرداختند و او را به دلیل نکوهش خدایانشان مورد نکوهش قرار می‌دادند. سرانجام این گمراهان که مانع رسیدن هدایت به قوم ثمود بودند، پس از سرکشی از ادای دستورات الهی، عذابی سخت بر آن ها نازل شد و تمام ظالمان قوم ثمود را صیحه ی الهی فرا گرفت و به سبب فسادها و تباهی هایی که به وجود آورده بودند، به گونه ای نابود شدند که گویی هرگز در آن سرزمین نبودند.[۹۱]

 

قوم عاد نیز از جمله ستم پیشگانی بودند که در سایه ی ثروت و رفاه و تنعم و غرور و غفلتی زایدالوصفی گرفتار شده بودند، اگر چه از تمدن درخشان بهره مند بودند و مردمانشان صاحبان قدرت و مکنت بسیار بودند و افرادی متمدن و شهرنشین به شمار می آمدند و از قصرهای مجلل به ستون های عظیم، زمین های حاصلخیز و باغات خرما و انگور برخوردار بودند، اما از همین امکانات عادی در خدمت هوی و هوس خود استفاده نمودند و هدفی جز ارضای شهوات نفسانی خود نداشتند.[۹۲]

 

حضرت هود (ع) با انتقاد از اعمال زشت آن ها به پاخاست، اما از سر نخوت گفتند: «چه ما را اندرزدهی چه ندهی برای ما فرقی نمی کند».[۹۳] سرانجام تباهی آن ها به حدی رسید که خود را ایمن از عذاب الهی دانستند و با پشت پا زدن به دستورات رهبران آسمانی و دنباله روی از رهبران فاسد و ستمگر موجبات انحطاط و فرومایگی خود را در دنیا و آخرت مهیا کردند و غافل شدن از نعمت باری تعالی و چون در لذایذ غوطه ور شدند و راه اصلاح نگرفتند، فلاکت دامن آن ها را گرفت.[۹۴]

 

یکی دیگر از مواردی که به عنوان افساد از آن یاد شده است جریان قوم لوط است. مردم سرزمین «سدوم»[۹۵] دارای اخلاقی فاسد و باطنی ناپاک بودند و از انجام هر معصیتی پرهیز نمی کردند و در اعمال ناشایستی که انجام می‌دادند، نصیحت پذیر هم نبودند و در فسق و فجور و زشتی در واقع سیرتی کم نظیر داشتند، دزدی، راهزنی و خیانتکاری را پیشه ی خود ساخته بودند و بر رهگذران کمین کرده و از هر سو به آن ها حمله می‌کردند و اموالشان را می ربودند و صاحب دین و آیینی هم نبودند که مانع اعمال ناشایست آن ها شود و هرگز هم شرمگین و سرافکنده نمی شدند و پند هیچ واعظ و نصیحت عاقلی را گوش نمی دادند. و خداوند نیز در جواب این کارها و دعای حضرت لوط (ع) عذاب خود را بر آن ها نازل نمود.[۹۶]

 

از جمله اقوام دیگری که قرآن کریم ضعف، زبونی و فاسد بودن آن ها را در قالب تصاویری گویا ترسیم نموده است «قوم بنی اسرائیل» است؛ آن ها پس از قیام حضرت موسی توقع داشتند که تا همه کارهای آن ها یک شبه روبه راه شود، فرعون و فرعونیان نابود شوند و کشور پهناور مصر با تمام ذخایرش در اختیار آن ها قرار گیرد.[۹۷] اما پیامبرشان که به روحیات آن ها آشنا بود این تذکر را داد که شاید اگر دستور پیکار به شما برسد، پیکار نکنید اما با وجود پیمانی که در ابتدا بسته بودند عده‌ای از سست عنصران به بهانه‌ی این که ما سزاوارتر از این فرد گمنام هستیم از فرمان جهاد سرپیچی کردند. اما بعد از آزمایش الهی برای این قوم، با تحقق وعده الهی گروه کم ایمان داران بر گروه کافران پیروز گردیدند.[۹۸]

 

در مجموع می توان چنین نتیجه گیری نمود که قرآن کریم با ذکر نمونه ها و مصادیق متعدد، یک موضوع مشترک را ملاک عنوان افساد در قبل از اسلام قرار داده است:

 

عدم تبعیت از رهبران الهی؛ نادیده انگاشتن تعالیم و دستورات آن ها.

 

گفتار دوم- در اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ب.ظ ]




در نهایت باید ‌به این نکته اشاره کرد که تمام اطلاعات و کمک هایی که در اختیار متهم قرار می‌گیرد، در صورتی مفید و مؤثر هستند که با زبانی باشد که فرد آن را می فهمد.هر فردی که دستگیر یا بازداشت می شود و زبانی که مقامات با آن تکلم می‌کنند را نمی فهمد، حق دارد با زبانی که قادر به فهمیدن آن است است از حقوقش مطلع شود.او همچنین حق دارد طبق اصل ۱۴[۸۲] مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس، در صورت لزوم به صورت رایگان از داشتن یک مترجم که در مراحل

 

رسیدگی قضایی، پس از دستگیری اش به او کمک کند، بهره مند شود.[۸۳]

 

گفتار دوم: حق دسترسی افراد بازداشت شده به محیط بیرون از بازداشتگاه

 

همه افرادی که از آزادی شان محروم شده اند و در بازداشتگاه نگهداری می‌شوند باید حق دسترسی فوری و ملاقات با خانواده هایشان، وکلا، پزشکان و مسئولین قضایی را داشته باشند.دسترسی به محیط خارج از بازداشتگاه یک تضمین اساسی در برابر نقض حقوق بشر است.[۸۴]

 

بند اول: حق ارتباط و ملاقات

 

افرادی که قانونا در بازداشتگاه هستند برای مدت زمانی حق آزادی خود را از دست می‌دهند و با محدودیت هایی از جمله حق آزادی رفت و آمد و آزادی اجتماعات مواجه می شود، اگرچه افراد بازداشت شده تا زمانی که مجرمیت آن ها ثابت شود، بی گناه فرض می‌شوند با این وجود این افراد ‌به این دلیل که تحت کنترل اند بسیار آسیب پذیر هستند.افراد بازداشت شده نباید مورد سختی و مشقت و یا محدودیتی غیر از محدودیت هایی که ناشی از محرومیت از آزادی است قرار گیرند.[۸۵]

 

فرد بازداشت شده باید حق ارتباط با دنیای بیرون را داشته باشد و این حق برای حفاظت از حقوق وی و رعایت حقوق انسانی، مهم است.حق ارتباط با دیگران و ملاقات برای افراد بازداشت شده، تضمیناتی بنیادین و اساسی در برابر سوء استفاده های حقوق بشری همانند شکنجه و رفتارهای نادرست می‌باشد.افراد بازداشت شده باید بتوانند با محیط خارج، با در نظر گرفتن محدودیت ها و شرایطی معقول، ارتباط برقرار کنند.

 

بازداشت بدون حق تماس و ملاقات بلند مدت در نوع خودش می‌تواند بی رحمانه، غیرانسانی و یا تحقیرآمیز باشد.کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در آوریل ۱۹۹۷ بیان کرد که” بازداشت بدون حق تماس و ملاقات طولانی مدت ممکن است مقدمه شکنجه را تسهیل کرده و خود موجب نوعی رفتار غیر انسانی و بی رحمانه و تحقیرآمیز شود”.[۸۶]

 

گزارشگر ویژه سازمان ملل ‌در مورد شکنجه، ممنوعیت کامل بازداشت بدون حق تماس و ملاقات را خواستار شده است.او بیان کرد که: شکنجه غالبا در طول بازداشت بدون حق تماس و ملاقات، بیشتر از همه

 

چیز انجام می شود، این نوع بازداشت می بایست غیرقانونی اعلام شود و افرادی که بدون حق تماس و ملاقات بازداشت می‌شوند باید بدون تأخیر و فورا آزاد شوند.[۸۷]

 

کمیته حقوق بشر نیز بیان ‌کرده‌است که بازداشت بدون حق تماس و ملاقات موجبی برای شکنجه خواهد بود و نتیجتا از این روش و نوع بازداشت می بایست خودداری شود.

 

کمیسیون آمریکایی هم اعلام ‌کرده‌است که رویه بازداشت بدون حق تماس و ملاقات، مغایر نگهداری توام با احترام به حقوق بشر بوده و موقعیتی را که موجب دیگر روش ها از جمله شکنجه می شود، ایجاد می‌کند.[۸۸]

 

دادگاه آمریکایی همچنین نظر داد که بازداشت بدون حق تماس و ملاقات به مدت ۳۶ روز، ممنوعیت شکنجه و رفتار غیرانسانی موضوع بند (۲) ماده ۵ کنوانسیون آمریکایی[۸۹] را نقض می‌کند.

 

بند دوم: حق اطلاع به خانواده از بازداشت و حق دسترسی به پزشک

 

هر فردی که دستگیر یا بازداشت می شود حق دارد این موضوع را به خانواده یا دوستانش اطلاع دهد.این اطلاع باید شامل موضوع دستگیری یا بازداشت و مکانی که در آن جا نگهداری می شود، باشد.چنانچه فرد به مکان حبس دیگری نیز منتقل شود باید خانواده و دوستانش مجددا مطلع شوند.

 

اطلاع و آگاهی دادن باید فورا انجام شود و زمانی که در موارد استثنائی امکان به تأخیر افتادن این اطلاع جهت اجرای عدالت وجود دارد، تأخیر مذبور نباید روزها به طول انجامد.

 

افرادی که در بازداشتگاه قبل از محاکمه به سر می‌برند باید از تمام تسهیلات مورد نیاز برای ارتباط با خانواده و دوستانشان بهره مند شوند.کمیسیون آمریکایی استدلال کرد که حق ملاقات با بستگان ” یک الزام اساسی و بنیادین ” برای تضمین احترام به بازداشت شدگان و حق حمایت خانواده است.کمیسیون همچنین بیان کرد که حق ملاقات نسبت به تمام افراد بازداشت شده صرف نظر از ماهیت جرمی که آن ها متهم به آن شده اند، اجرا می شود.

 

بند (۱) و (۴) اصل ۱۶[۹۰] و اصل ۱۹[۹۱] مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس ‌به این بحث اشاره دارند.

 

افرادی که توسط مأمورین اجرای قانون در بازداشت نگهداری می‌شوند، حق دارند که توسط پزشک معاینه شده و در صورت ضرورت از آن ها مراقبت پزشکی شود.این حق به عنوان یک تضمین در برابر شکنجه و رفتار غیرانسانی در میان دیگر موارد مورد توجه قرار می‌گیرد، به علاوه بخش مهمی از وظیفه مأمورین، تضمین احترام به حیثیت ذاتی فرد انسانی است.

 

کمیته حقوق بشر بیان ‌کرده‌است به موجب حمایت از افراد بازداشت شده، هر فرد بازداشتی باید امکان دسترسی منظم و ضروری به پزشک را داشته باشد.[۹۲]

 

حقوق افراد بازداشت شده جهت دسترسی به مراقبت پزشکی می بایست به درمان های دندان پزشکی و روان شناسی جهت تشخیص بیماری و در موارد مقتضی جهت درمان تعمیم داده شود.

 

افراد بازداشت شده طبق اصل ۲۴ مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس[۹۳] باید پس از ورود به مکان بازداشت هرچه سریعتر مورد معاینات پزشکی قرار گیرند.مراقبت پزشکی باید به صورت رایگان انجام شود.

 

گفتار سوم: حق حضور فوری نزد قاضی یا دیگر مسولان قضایی

 

هر فردی که بازداشت می شود ضروری است که در اسرع وقت به اتهام او رسیدگی شود و باید “فورا” نزد قاضی یا دیگر مسئول قضایی که به موجب قانون مسئولیت اعمال و اجرای اختیارات قضایی را دارد، حاضر گردد.

 

استانداردهای بین‌المللی نیز مقرر می دارند که جلسات رسیدگی فورا پس از دستگیری تشکیل شود.در حالی که هیچ گونه محدودیت زمانی صریحا توسط این استانداردها اشاره نشده است و این امر باید در هر پرونده مورد به مورد بررسی شود.کمیته حقوق بشر بیان ‌کرده‌است که تأخیرات نباید از چند روز تجاوز نماید.[۹۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ب.ظ ]




در کل می‌توان گفت که پذیرش اصول WTO با توجه به وضع موجود کشور هم می‌تواند بر اشتغال کشور تاثیر منفی داشته باشد و هم تاثیر مثبت. لذا مدیریت بازار کار است که می‌تواند برایند این دو را تعدیل کند و در صورت مدیریت صحیح بازار کار و همزمان تعدیل در سایر عوامل مؤثر می‌توان از اثرات منفی این فرایند بر اشتغال کاست و از پیامدهای مثبت آن سود جست.[۱۰]

 

    • نرخ تورم: یکی از ایراداتی که بر سیاست‌های آزادسازی و خصوصی‌سازی گرفته می‌شود افزایش تورم در کشور است. عده‌ای بر این باورند که چون اغلب محصولات تولیدی بخش عمومی با یارانه در اختیار مردم قرار می‌گیرند و یا به برخی از کالاهای اساسی نیز یارانه تعلق می‌گیرد، با آزادسازی قیمت‌ها دولت بالااجبار باید یارانه‌ها را حذف نماید و تعیین قیمت این کالاها را به مکانیسم بازار بسپارد که این امر منجر به افزایش قیمت این کالاها خواهد شد و یا از طریق آزادسازی نرخ ارز، قیمت کالاهای تولید داخل می‌شود که هر دو منجر به افزایش تورم خواهند شد. ولی باید توجه داشت که این موارد آثار کوتاه مدت این سیاست‌ها خواهند بود و در کوتاه‌مدت نیز این تورم برای رشد اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است ولی در بلندمدت با افزایش ظرفیت‌های تولید و عقلانی شدن سیستم قیمت‌ها این شکل تورم نیز رفع خواهد شد. البته این بستگی به شرایط کشوری دارد که این سیاست‌ها در آنجا اعمال می‌شوند. اگر کشوری بتواند مشکلات اولیه تورم را تحمل نماید، می‌تواند در بلندمدت از مزایای این سیاست‌ها منتفع شود، ولی با توجه به شرایط خاص کشورمان، این اقدام برای کشور ما اگر به صورت یکجا و یکباره صورت گیرد، مشکل‌ساز می‌شود و باید به صورت تدریجی و مرحله‌ای به اجرا گذاشته شود.

 

    • فساد مالی و اداری: سیاست‌گذاری و مدیریت بخش‌های اقتصادی در کشور، غالبا در اختیار دولت است و تمرکزگرایی و انحصار ماهیتا موجب فساد می‌شود. تنها راه گریز از فسادهای مالی و اداری و… تمرکززدایی است. با این توصیف، مهم‌ترین تاثیری که آزادسازی و مقررات‌زدایی بر اقتصاد و اجتماع کشور ما خواهند گذاشت ایجاد رقابت در ارائه تولیدات و خدمات بهتر و قیمت‌های عقلانی‌تر است و رقابت برای قیمت و کیفیت کالاها و خدمات به طور خودکار می‌تواند جلوی فسادهای اداری و مالی را بگیرد. هدف از آزادسازی و مقررات‌زدایی مفهوم کلاسیک آن نیست که زمام تمام امور به دست بازار سپرده شود، بلکه باید به صورت مکانیسم بازار ولی با کنترل و نظارت اعمال گردد.

 

    • تاثیر بر تجارت خارجی: آزادسازی تجاری می‌تواند دست مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان کشور را در انتخاب بازار تولید و مصرف باز بگذارد. مثلا تولیدکنندگان داخلی با توجه به مزیت‌هایی که در بازارها می‌بینند در جاهایی از دنیا محصولات خودشان را عرضه خواهند کرد که بازار مناسب‌تری باشد و به قیمت مناسب‌تری کالای خود را بفروشند و از طرف دیگر مصرف‌کنندگان داخلی نیز با توجه به مطلوبیت‌ خویش و قیمت کالاها، در انتخاب کالاهای داخلی و خارجی آزاد خواهند بود و کالای داخلی با کیفیت پایین و قیمت بالا را بر کالاهای خارجی ترجیح نخواهند داد. در صنعت نفت نیز ایران جزء بزرگ‌ترین صادرکنندگان نفت است. با آزادسازی تجاری و رفع موانع راحت‌تر می‌تواند به همه نقاط جهان نفت صادر کند و امکان تحریم به شدت کاهش می‌یابد. این بعد مثبت قضیه است و در کنار آن باید به نکات دیگری هم توجه کرد؛ ‌در مورد آزادسازی تجاری، ما هم از طرف داخل و هم از طرف آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و ژاپن که گاهی با آمریکا در اتخاذ سیاست‌های تنبیه علیه ما متحد می‌شوند، دارای محدودیت هستیم.

 

    • افزایش فقر و توزیع ناعادلانه درآمد: فقر و توزیع ناعادلانه درآمدها، یکی از ویژگی‌های نامطلوب اقتصاد ما است. پدیده فقر تنها از منظر مسائل ارزشی و انسانی مورد توجه نیست. بلکه فقرزدایی به صورت یک مسئله فنی در فرایند رشد و توسعه کشورهای توسعه‌نیافته باید مورد توجه قرار گیرد و کشورهای توسعه‌نیافته برای حل مسائل توسعه خود، بیش از هر چیز نیازمند «سرمایه انسانی» توانا و کارآمد هستند. فقر، این سرمایه را به شدت تحلیل می‌برد و بدین ترتیب به صورت مانعی عمده بر سر مانعی عمده بر سر راه توسعه رخ می‌کند. همچنین فقر با وجود شکاف‌های فاحش طبقاتی در جامعه، همواره زمینه‌ساز آشوب‌های اجتماعی است. این آشوب‌ها ثبات نظام را که از لوازم توسعه در کشورهای جهان سوم است، به خطر می‌اندازند. در کشور ما آزادسازی تجاری، بدون توجه به رفع تنگناهای ساختاری در بخش تولید، حذف و یا کاهش یارانه‌ها بدون توجه به هدفمند کردن آن ها، تدوین یک نظام تامین اجتماعی فراگیر، تضعیف ارزش پول ملی بدون توجه به آ‌ثار تورمی آن، خصوصی‌سازی به صورت سلب مالکیت دولتی و عدم نظارت و همکاری با بخش خصوصی و… همگی در کوتاه‌مدت سبب فزایش فقر و توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه می‌شوند.

۲-۱۷ قانون انحصار تجارت خارجی

 

    • تجارت خارجی ایران در انحصار دولت است و حق صادر کردن و وارد کردن کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و تعیین میزان و شرایط ورود و صدور آن ها به دولت واگذار می‌شود.

 

  • وارد کردن هر نوع محصولات طبیعی و یا صنعتی خارجی به ایران به استثنای مواردی که در این قانون پیش‌بینی شده است، مشروط به شرط حتمی صادر کردن محصولات ایران معین می‌گردد. به علاوه به دولت اجازه داده می‌شود در مواردی که مصالح اقتصادی مملکت اقتضا می‌کند اجازه ورود پاره‌ای از محصولات خارجی را به شرط صدور محصولات ایرانی بنماید.

۲-۱۸ قوانین و مقررات گمرک

 

    • وضعیت حقوقی تجارت خارجی در کشور

 

    • تنوع و تعدد نرخ‌های تعرفه و گروه‌ کالاهای مرتبط با آن ها

 

    • حمایت از صنایع با تخصیص ارزهای دولتی، رقابتی و …

 

    • حمایت از صادرات ‌بر اساس پیمان‌های ارزی و واردات مواد اولیه توسط صادرکنندگان

 

    • استمرار اخذ عوارض تحت عنوان حق ثبت سفارش کالا

 

    • جنبه‌های حمایتی و رویه‌های تجاری در قوانین جاری کشور

 

  • موانع موجود در قوانین بانکداری در ایران

۲-۱۹ اولویت‌ها و اهداف ایران در پیوستن به سازمان تجارت جهانی

 

با توجه به توصیه های نهادهای بین‌المللی و وضعیت و شرایط اقتصادی کشور، ضمن تأکید بر هماهنگی با سیاست‌های تجارت جهانی، در شرایط فعلی مضرات عملیاتی کردن توصیه های سازمان تجارت جهانی بیشتر از فواید آن خواهد بود. اما این امر نباید منجر به مسکوت ماندن موضوع شود بلکه باید در جهت رفع نقاط ضعف و تهدیدهای گفته شده و برطرف کردن مشکلات ساختاری در بخش سیاست­گذاری، تولید و … گام برداشت و همزمان به صورت تدریجی قدم در فرایند ادغام جهانی گذاشت. با توجه به آنچه گفته شد و با عنایت به پیامدهای منفی که اجرای سیاست‌های سازمان تجارت جهانی برای امنیت اقتصادی و ملی کشور در بردارد، برای کاهش این تهدیدات لازم است اولویت‌ها و اهداف زیر پیگیری شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:14:00 ب.ظ ]




ب) نظریه های رفتاری

 

بر طبق مدل تبادل رفتار، تعارضات زناشویی تا حد زیادی پی آیند میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده از طرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیه که هر زوج از خودشان نشان می‌دهد در نظر گرفته می شود (بارکر، ترجمه دهقانی، ۱۳۸۰). در درمان زناشویی رفتاری که بر اساس ترکیبی زناشویی نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه مبادله اجتماعی است ، فرض می شود که افراد با یک سری نیازها یا انتظارات برای تقویت کننده ها (فواید) وارد ازدواج می‌شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آن ها شکل گرفته است، هنگام انتخاب همسر فرد سعی دارد رابطه ای ایجاد کند که حداکثر فایده و حداقل هزینه را در بر داشته باشد. هنگامی که فواید رابطه انتظارات را براورده نکنند یا نسبت هزینه به سود بالا باشد اختلاف رخ می‌دهد. در مراحل اولیه رابطه، تضادها معمولاً با پذیرش یا اجتناب پوشانده می‌شوند ولی اگر زوجین مهارت های ارتباطی خوب یا مهارت های حل اختلاف نداشته باشند، اختلاف بالا رفته و به صورت پیچیده در می‌آیند. بازیاد شدن تعداد دفعات اختلاف سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خواهید داشت (داگلاسو داگلاس[۳۰]، ۱۹۹۵) .

 

ج) نظریه های شناختی

 

طبق نظریه منطقی – هیجانی الیس(۱۹۹۳)، آشفتگی یک زوج به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکست های سخت زندگی مربوط نمی شود بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیده ای است که این زوج ‌در مورد چنین اعمال و شکست هایی دارد. ایس مدعی است، تفکر غیر منطقی که ویژگی آن عبارت است از اغراق زیاد، انعطاف ناپذیری بی جا، غیر عقلانی و به ویژه مطلق گرایی در بسیاری موارد تواماً به نوروز فردی و اختلال ارتباطی می‌ انجامد. ‌بنابرین‏ باورهای غیر منطقی به اختلال های فردی منجر می شود و باعث ‌نارضایت‌مندی های بی اساس در حیطه زناشویی می‌گردد (الیس و همکاران، ترجمه صلاحی و یزدی، ۱۳۸۳).

 

آرون بک (۱۹۸۷) سردمدار شناخت درمانی معتقد است که مهم ترین علت تعارضات زناشویی، سوء تفاهم و خطاهای شناختی و افکار اتوماتیک است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می شود. هم چنین او معتقد است یکی از مهم ترین تعارضات زناشویی ، انتظارات متفاوت زن وشوهر از نقش یکدیگر در خانواده است. اغلب زوج ها درباره دخل و خرج خانواده، نگهداری فرزندان فعالیت های اجتماعی، گذراندن اوقات فراغت و تقسیم کار در خانواده باورهای متفاوتی دارند (بک، ترجمه،قراچه داغی، ۱۳۸۰).

 

د) نظریه های سیستمی

 

در نظریه ساختی، مینوچین[۳۱] (۱۹۷۴) معتقد است، خانواده وقتی معیوب می شود که قواعدش اجرا نشود. وقتی مرزها خیلی سفت و سخت یا نفوذپذیر می‌شوند، عملکرد خانواده به عنوان یک نظام مختل می شود. اگر سلسله مراتب خانواده رعایت نشود، یعنی والدین تصمیم گیران اصلی نباشند و کودکان بزرگتر بیش از کودکان کوچکتر مسئولیت نداشته باشند آشفتگی و مشکل پیش می‌آید. گاهی صف بندی های درون خانواده مخرب و به مثلث سازی منجر می‌شوند. در یک خانواده آشفته قدرت روشن و صریح نیست (شارف[۳۲]، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۱). در نظریه تجربه نگر، ویتاکر[۳۳](۱۹۷۳) معتقد است که اختلال خانواده هم از جنبه ساختاری و هم از بعد فرایندی مورد توجه قرار می‌گیرد. از لحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی در هم ریخته یا نفوذ پذیر باعث عملکرد ناکارساز شود و خرده نظام ها، تبانی های مخرب انعطاف ناپذیری نقش هاو جدایی نسل ها از هم گردند. مشکلات مربوط به فرایند می‌توانند موجب فروپاشی امکان مذاکره و توافق امضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمیت، دلبستگی یا اعتماد از میان برود. در مجموع ویتاکر چنین فرض می‌کند که نشانه های اختلال یا تعارض هنگامی ظهور می‌کنند که فرآیندها و ساخت های مختل به مدت طولانی تداوم می‌یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می‌شوند (گلدنبرگ، ترجمه برواتی و همکاران، ۱۳۸۲).

 

ه) نظریه های بین نسلی

 

در نظریه بین نسلی، بوون[۳۴](۱۹۷۵) تصور می کرد در بسیاری از خانواد ه های مشکل دار غالباً اعضای خانواده فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی، بخاطر این روی می‌دهد که اعضای خانواده خود را از لحاظ روان شناختی از خانواده پدری مجزا ساخته اند (بارکر، ترجمه دهقانی، ۱۳۸۰). هر چه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس، وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نا استوار بیشتر باشد، امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن با دیگران وجودخواهد داشت.ا فرادی که بیشتری امتزاج را بین افکار و احساساتشان دارند چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند،در تفکیک خویشتن از سایرین نیز مشکل دارند و سادگی در عواطف حاکم یا جاری خانواده حل می‌شوند و ضعیف ترین کارکرد را دارند هر چه امتزاج خانواده هسته ای بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی ثباتی بیشتر خواهد بود و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع، فاصله گیری، کارکرد مختلف یا ضعیف شده یکی از همسران یا احساس نگرانی کل خانواده راجع به یکی از فرزندان بیشتر خواهد شد. سه الگوی بیمارگون محتمل در خانواده ی هسته ای که محصول امتزاج شدید بین زوجین است عبارتند از: بیماری جسمی یا عاطفی در یکی از همسران، تعارض زناشویی آشکار، مزمن و حل نشده ای که در طی آن دوره هایی از فاصله گیری مفرط و صمیمیت عاطفی مفرط رخ می‌دهد، آشفتگی روانی در یکی از فرزندان و فرافکنی مشکل به آن ها هر چه سطح امتزاج زوجین بیشتر باشد، احتمال وقوع این الگو بیشتر خواهد بود (گلدنبرگ، ترجمه برواتی، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:26:00 ب.ظ ]




ب-عوامل محیطی استرس

 

استرس نزد مهندسان، مفهوم دیگری دارد. در مفهومی ، استرس را حاصل نیروهایی می دانند که چنانچه بر قطعه­ای یا دستگاهی وارد شود، می‌تواند آن را در هم شکند ‌بنابرین‏ وقتی فشار تراکم از میزان مقاومت شیء بیشتر است آن شیء متلاشی می شود. در سال (۱۹۳۰) برای اولین بار «آدلف میر» این مفهوم را گسترش داد و درباره استرس یا فشار وارد بر افراد انسان نیز صادق دانست. برخی ازروانشناسان چنین اظهار­نظر می‌کنند که پزشکان اطلاعات پزشکی مربوط به بیمار را در جدول­هایی وارد می‌کنند. اطلاعاتی مانند سابقه، بیماری‌های پیشین، شرایط زندگی فرد و اتفاق­هایی که برای او رخ می‌دهد، از جمله مرگ عزیزان تا تغییر شغل: منظور از تهیه چنین جدول­هایی مشخص کردن رویدادهایی است که ممکن است زمینه ساز بوده و فرد را در برابر بیماریهایی مستعد کرده باشد. .

 

بعد هولمز و راهه (۱۹۶۷) این مفهوم را باز هم تعمیم بیشتری دادند. این دو رویداد­های استرس­زای زندگی را رویدادهای برجسته و بی­سابقه ای می‌دانند که فرد با آن ها روبرو می شود و موجب دگرگونی مهمی در زندگی او می‌شوند. هر یک از این رویدادها در کل برابر است با شماری از آحاد تغییر زندگی. برخی از رویدادها آشکارا استرس ­زا هستند مانند طلاق (که نمره ۷۳ را رقم می زند) و مرگ عضو نزدیک خانواده. (ایوانزوهمکاران ، ۱۹۹۷ )

 

۲-۹ واکنش(پاسخ)به تجربیات استرس زا

 

پزشکان بیماران زیادی را با نشانه های هیجانی یا نشانه های دیگری می بینند که این نشانه ها واکنشی ‌در مقابل‌ تجربیات استرس زا است.گرچه چنین واکنش ها آنقدرشدید نیستند که به عنوان اختلالات روانی تشخیص داده شوند،اما آنقدر آشفته کننده هستند که مستلزم کمک کردن به فرد مبتلا باشند ‌و اگر به چنین افرادی کمک نشود ممکن است حالشان وخیم ترشده واختلالات روانی درآنها رشد کنند.‌بنابرین‏ درک واکنش های استرس زاوفراهم کردن درمان مناسب برای آن ها،مهم است.گلدر،گات ومی یر معتقدند سه مؤلفه در پاسخ به یک استرس وجود دارد:پاسخ هیجانی، پاسخ جسمانی وپاسخ روانی که دربرخورد با تجربه استرس راکاهش می‌دهند :

 

۲-۹-۱ پاسخ هیجانی

 

پاسخ هیجانی به دونوع اصلی تقسیم می‌شوند: پاسخ هیجانی در مقابل خطر،ترس است وپاسخ هیجانی در

 

مقابل حوادث تهدید آمیز،اضطراب است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

۲-۹-۲ پاسخ جسمانی

 

واکنش های جسمانی ‌در مقابل‌ هردونوع حادثه خطروترس برانگیختگی خودمختاراست،مثل طپش قلب،افزایش تنش عضلانی ‌و خشکی دهان،واکنش هیجانی درپاسخ به جدایی یا فقدان،افسردگی بوده و در واکنش بدنی ‌در مقابل‌ آن،خستگی وکاهش فعالیت جسمانی است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

فعالیت بخش های مختلف بدن ما بدون اینکه نیازی به تلاش آگاهانه ما داشته باشد با دستگاه عصبی اتونومیک اداره وتنظیم می شود.دستگاه عصبی اتونومیک شامل دومجموعه اعصاب با اعمالی متضاد یکدیگراست که اعصاب سمپاتیک(که درهنگام بروز استرس،جاندار رابرای واکنشی ازنوع گریختن آماده می‌کند) وپاراسمپاتیک(که پس ازتحریک،بدن را به وضعیت عادی بازمی گرداند)نامیده می شود(نوگارتن،۱۹۷۰)

 

۲-۹-۳ پاسخ روانی

 

مؤلفه سوم پاسخ به استرس،یک گروه مکانیزم های روانی است که برخورد با تجربیات استرس زا را کم کرده،‌بنابرین‏ گسترش واکنش را محدود می‌کند(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

واکنش اشخاص درشرایط پراسترس وپرتنش بسیار گوناگون ‌و غیرقابل پیش‌بینی است،به طوری که پاسخ های رفتاری آن ها همانند چهره افرادی که در خیابان پررفت وآمد وشلوغ می بینی ویا طرح ونقش روی برگ ها بسیار متفاوت می‌باشد.شرایط و وضعیت مشابه ویکسان درافراد مختلف وحتی دریک شخص خاص،واکنش های گوناگونی ایجاد می‌کند که این امربه ذهنیت هرفرد بستگی دارد.نوع وچگونگی عکس العمل فرد،اغلب تعیین کننده میزان فشار روانی اوست.به طوری که به راحتی می توان برمیزان خشم وعصبانیت فردی که ناراحت است افزود(کنتراداوکرانتز،۱۹۸۸)

 

وراپیفر می‌گوید:ارتباط تنگا تنگ بدن وذهن بدین معنا است که علایم جسمانی استرس کارایی ذهنی وتعادل روانی شمارا تحت تاثیر قرارخواهد داد.شدت وضعف علایم ذهنی وعاطفی به شدت استرس بستگی دارد. تاثیراصلی استرس برذهن به گونه ای است که تا حد زیادی برداشت شخصی و دیدگاه خود نسبت به وقایع پیرامون را از دست می‌دهد.در حالی که مغزتان بی وقفه به فعالیت مشغول است وبه طور عمده افکار منفی می پروراند شما نیزمی کوشید،همگام آن افکار منفی پیش وبه تدریج تعادل ذهنیتان برهم خواهد خورد.معمولا عوارض روانی استرس همراه با آشفتگیهای ذهنی آن قدر ناخوشایند وناگوار است که شخص پس ‌از مدتی به جستجوی عاملی تسکین دهنده خواهد پرداخت.علائم هشدار دهنده عاطفی وروانی عبارتند از اضطراب،ترس های بیمارگونه،هجوم هراس وپشیمانی،توهم مورد تهدید وآزار واقع شدن،پرخاشگری،بدگمانی،احساس گناه،افسردگی ،تغییرخلق وخو،تحریک پذیری، دیدن کابوس های شبانه،احساس تنهاماندن،نگرانی بیش ازحد،کاهش شوخ طبعی ‌و گوشه گیری(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

علاوه ‌بر موارد ذکرشده واکنش های رفتاری نیز دربرخی ازمنابع عنوان گردیده است.

 

۲-۱۰ رویدادهای زندگی

 

انسان ها برای آن که به روش بهنجاری به کار ‌و کوشش بپردازند،بایستی کمی فشار روانی احساس کنند.برانگیختگی هیجانی ملایم،آدمی رادر جریان کاری که بر عهده دارد هشیار نگه می‌دارد.هنگامی که مدت های درازی زندگی انسان ها به سکوت و آرامش همراه می شود،آنان احساس کسالت کرده درپی چیزهای هیجان انگیز می‌روند؛به مشاهده فیلم های پلیسی،بازی تنیس و یا مراوده با دیگران رو می‌کنند.فقدان تحریک عادی برای مدتی بیش از یک دوره کوتاه،می‌تواند هم بسیار ناراحت کننده باشد وهم اثرات ژرفی بر رفتار بگذارد.به نظر می‌رسد برای آن که دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان معینی تحریک به آن وارد شود.اما در عین حال فشار روانی شدید یا طولانی دارای اثرات آسیب زای فیزیولوژیایی و روان شناختی است. (اتکینسون ، ترجمه براهنی ، ۱۹۸۲ ).

 

۲-۱۱ ام اس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ب.ظ ]




خودسامانی:

افراد توانمند احساس خود سامانی می‌کنند. خودسامانی احساس فرد ‌در مورد حق انتخاب و پیش قدمی در تنظیم فعالیت ها بیانگر استقلال و استمرار فرآیندها است. مثال هایی در این زمینه شامل اتخاذ تصمیم ‌در مورد روش های انجام کار یا تعیین میزان تلاش در انجام فعالیت هاست (واعظی و سبزیکاران، ۳۸۹ ،۱۶۱)

 

خودسامانی اشاره به مسئولیت[۷۷] سببی برای کنش های افراد یا آزادی[۷۸] ادراک شده برای تعیین چگونگی انجام وظایف شغلی دارد (Chiang & Jang,2008,43). خودسامانی به سبب مشارکت دهی افراد در برنامه ها و مساعدت افراد در زمینه‌های مختلف، موجب می شود اهداف سازمانی، منابع انسانی به هم متصل و مرتبط شوند ( قلی زاده آذری و سعیدی، ۱۳۸۸، ۲۹)

 

  • مؤثر بودن:

مؤثر بودن، حدی[۷۹] است که افراد می بینند رفتارهایشان تاثیر در نقش کاریشان دارد (Chiang & Jang,2008,43). افراد توانمند بر این باورند که می‌توانند با تحت تاثیر قرار دادن محیطی که در آن کار می‌کنند یا نتایجی که حاصل می شود، تغییر ایجاد کنند. افراد توانمند اعتقاد ندارند که موانع محیط بیرونی فعالیت های آنان را کنترل می‌کنند، بلکه بر این باورند که موانع را می توان کنترل کرد در واقع آن ها احساس کنترل فعال دارند ( موغلی و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۲۲)

 

اسپریتزر در تحقیق خود همان گونه که در نمودار نشان داده شده است مدلی را ارائه کرد که در آن به تبیین عوامل مؤثر بر توانمندسازی روانشناختی و پیامدهای آن پرداخت . مدل توانمندسازی اسپریتزر در شکل (۳-۲) نشان داده شده است .

 

دسترسی به اطلاعات

 

فرهنگ سازمانی

 

مأموریت‌ و عملکرد سازمان

 

نظام پاداش

 

معنادار ی

 

شایستگی

 

خودسامانی

 

مؤثر بودن

 

اثر بخشی

 

کارایی

 

خلاقیت

 

ساختار

 

ابعاد

 

پیامدهای رفتاری

 

شکل (۳-۲): مدل توانمندسازی اسپریتزر ( بیگی نیا، ۱۳۸۸، ۱۳)

 

۲-۳- بخش سوم: پیشینه تحقیق

 

هر تحقیق و بررسی ضمن آنکه مبتنی بر مطالعات قبلی است، به نوبه خود می‌تواند مقدمه ای برای مطالعات بعدی باشد .هر اندازه میزان ارتباطات و پیوندهای ممکن یک تحقیق و بررسی با مطالعات قبلی و تئوری‌های موجود بیشتر باشد، اهمیت و سهم آن مطالعه در بسط دانش بشری بیشتر خواهد بود .به بیان دیگر تحقیق می باید شامل بررسی و پژوهش های مربوط به موضوع مورد مطالعه باشد .این بررسی جزء مهم و لازم فرایند پژوهش علمی را تشکیل می‌دهد .بررسی پیشینه های تحقیق نه تنها محقق را در راستای تعریف متغیرها، بلکه در تشخیص چگونگی ارتباطات موجود بین متغیرها نیز یاری می‌دهد .از این گذشته بررسی دقیق مطالعات عمده به لحاظ کمک به تغییر یافته های قبلی ،نشان دادن کاربردهای مفید، تنگناها و نقاط ضعف موجود در ارتباط با موضوع انتخابی از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد.

 

در زمینه رهبری تحول آفرین و توانمندسازی در محیط کار، هریک به طور جداگانه تحقیقات زیادی چه در داخل کشور و چه در خارج انجام شده است که در ذیل به آن اشاره خواهد شد .

 

۲-۳-۱- پیشینه داخلی

 

طبق بررسی های به عمل آمده از طریق رایانه، شبکه اطلاع رسانی و بررسی پایان نامه ها و گزارش تحقیقات در سطح کشور، به چند نمونه از تحقیقات انجام گرفته در مراکز آموزشی و اجرایی کشور که با موضوع و متغیرهای تحقیق حاضر همخوانی دارد، اشاره می‌گردد.

 

۲-۳-۱-۱- رهبری تحول آفرین

 

    1. جعفری (۱۳۸۴) در تحقیق خود با عنوان “بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و رهبری تحول آفرین” به بررسی ارتباط هوش فرهنگی و رهبری تحول آفرین در بین ۳۳ نفر از مدیران یک شرکت تولیدی پرداخت. نتایج به دست آمده حاکی از وجود رابطه ای قوی میان دو متغیر هوش فرهنگی و رهبری تحول آفرین بود. هم چنین تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نیز نشان داد که از میان عناصر پنج گانه هوش عاطفی سه جزء همدلی، خودآگاهی و انگیزش قادر به توضیح ۷۸ درصد تغییرات در رهبری تحول آفرین هستند.

 

    1. آغاز (۱۳۸۵) در تحقیقی با عنوان “بررسی ارتباط رهبری تحول آفرین و فرهنگ سازمانی” ارتباط بین دو متغیر رهبری تحول آفرین و فرهنگ سازمانی را در بین ۱۲۰ نفر از کارکنان وزارت رفاه و تأمین اجتماعی مورد بررسی قرار داد. یافته های حاصل ازتحقیق نشان می‌دهد که رهبران وزارت رفاه وتامین اجتماعی خود را تحول آفرین قلمداد می‌کنند، اما پیروان، رهبرانشان را تحول آفرین نمی دانند و از لحاظ فرهنگی چه رهبران وچه پیروان انسجام و هویت پایینی را در وزارت خانه اعلام می دارند.

 

    1. مرادی (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان “رابطه سبک های رهبری تحول آفرین _ تبادلی با عدالت سازمانی ” رابطه سبک های رهبری تحول آفرین _ تبادلی و عدالت سازمانی را دربین ۲۸۷ نفر از کارکنان سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار داد. نتایج حاکی از متوسط بودن میزان رهبری تحول آفرین مدیران و ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در سازمان تربیت بدنی است. همچنین ضریب همبستگی نشان داد که سبک های رهبری تحول آفرین – تبادلی رابطه معنی داری با عدالت سازمانی دارند.

 

  1. سرخوش (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان ” بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی” تاثیر متغیر رهبری تحول آفرین را بر دو متغیر فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی در بین ۶۷ نفر از کارکنان یک سازمان دفاعی مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که رهبری تحول آفرین قادر است از راه ترویج فرهنگ های کارآفرینی و سلسله مراتبی بر روی تعهد سازمانی کارکنان سازمان مورد مطالعه اثر گذار باشد.

 

۲-۳-۱-۲- توانمندسازی در محیط کار

 

    1. رضا واعظی و اسماعیل سبزیکاران ( ۱۳۸۹) در تحقیق خود با عنوان”بررسی رابطه ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران– منطقه تهران” که موضوع اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین عوامل ساختار سازمانی ( پیچیدگی، رسمیت و تمرکز) و توانمندسازی روانشناختی (شایستگی، خود تعیین کنندگی، معنی داری، اثرگزاری) می‌باشد.

 

    1. رقیه ‌خانعلی زاده و دکتر اسدالله کردنائیچ (۱۳۸۹) با عنوان “رابطه بین توانمندسازی و یادگیری سازمانی ( مورد مطالعه: دانشگاه تربیت مدرس) “که به بررسی رابطه یادگیری سازمانی (چشم انداز مشترک، فرهنگ سازمانی، اشتراک دانش، تفکر سیستمی، رهبری مشارکتی) و توانمندسازی روانشناختی (احساس شایستگی، احساس استقلال، احساس مؤثر بودن، احساس معنی داری) و تعیین موقعیت دانشگاه پرداخته است.

 

    1. موسوی (۱۳۸۸)،پایان نامه کارشناسی ارشد را با عنوان “بررسی رابطه بین معنویت در کار وتوانمند سازی کارکنان در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران”را دفاع کرد. وی در این تحقیق به بررسی رابطه بین معنویت در کار وتوانمندسازی کارکنان پرداخته است و در این تحقیق از مدل سه سطحی معنویت در کار آقایان میلیمان و همکارانشان استفاده کرده و درنهایت نتیجه تحقیقات آن ها رابطه معنا دار بین معنویت در کار وابعادش با توانمند سازی کار کنان را نشان داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:49:00 ب.ظ ]




هیجان معطوف به شناخت: [۳]یکی شدن احساسات و دانش هیجانی در تصمیم ­گیری و حل مشکلات (پالمر و استوف، ۲۰۰۱).

 

شناخت و ابراز هیجانی در درون خود:[۴] توانایی شناخت احساسات و حالات هیجانی خود، و توانایی ابراز احساسات خود با دیگران (پالمر و استوف، ۲۰۰۱).

 

مدیریت هیجانات: [۵] توانایی مدیریت کردن هیجانات مثبت و منفی در درون خود و دیگران (پالمر و استوف، ۲۰۰۱).

 

کنترل هیجانات:[۶]توانایی کنترل مؤثر حالات هیجانی قوی مثل عصبانیت، استرس، اضطراب و ناامیدی (عباس زادگان، ۱۳۸۴).

 

هوش غیر شناختی: توانایی درک خود و دیگران، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش (بار – آن، ۱۹۹۷).

 

تعارض: «شرایطی که در آن، مسائل مورد توجه دو طرف، ناسازگار و ناهماهنگ به نظر برسد (عباس زادگان، ۱۳۸۴).

 

مدیریت تعارض: مدیریتی که بتواند در شرایطی که تعارض وجود دارد به بهترین شکل، سازمان را اداره کند و بین آن ها تعادل ایجاد نماید (مشبکی، ۱۳۸۰).

 

تعارض سازمانی: «تعارض منافع، ارزش‌ها و اهداف میان گروه ها درون هر سازمان است» (عباس زادگان، ۱۳۸۴).

 

تعارض نقش: وضعیتی که در آن از شخص انتظار می­رود و یا چند نقش را ایفا کند که یا با هم تضاد دارند یا در رقابت هستند» (عباس زادگان، ۱۳۸۴).

 

فصل دوم:

 

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

 

۲-۱- هوش:

 

هوش یکی از ‌جذاب‌ترین و جالب توجه­ترین فرآیندهای روانی است که جلوه­های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می­ شود. کلمه هوش تحت عنوان عقل و خرد[۷] از دیرباز در مباحث فلسفی و ادیان مختلف به کار رفته است اما مطالعه آن به شکل علمی از اوایل قرن بیستم آغاز شده است. وقتی روانشناسان شروع به نوشتن و تفکر ‌در مورد هوش کردند ابتدا بیشتر روی جنبه­ های شناختی آن مانند حافظه و حل مسئله متمرکز شده بودند. (استرنبرگ[۸] و همکاران، ۲۰۰۲، ص ۳۱۱)

 

 

یکی از قدیمی­ترین تعاریف توسط بینه و سیمون [۹](۱۹۱۶) به صورت زیر مطرح شده است:

 

«قضاوت و به عبارت دیگر عقل سلیم،[۱۰] شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت­های مختلف، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن. این ها فعالیت‌های اساسی هوش به شمار می­روند (نقل از مارنات، ترجمه پاشا شریفی و ‌نیک‌ خو، ۱۳۷۹). یکی دیگر از تعاریفی که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته تعریف مطرح شده توسط وکسلر[۱۱](۱۹۵۸) ‌می‌باشد. او هوش را یک مفهوم کلی تلقی می­کرد که شامل توانایی های فرد برای اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی و برخورد مؤثر با محیط است. او تأکید داشت که هوش کلی را نمی­ توان با توانایی هوشمندانه معادل دانست، بلکه باید آن را به عنوان جلوه­های آشکار شخصیت تلقی نمود. لذا از نظر وکسلر هوش می ­تواند اجتماعی، عملی یا انتزاعی باشد اما نمی­ توان آن را مستقل از جنبه­ های غیر ذهنی [۱۲] مانند ابتکار، سایق، علایق یا نیاز به پیشرفت اندازه ­گیری کرد. (مارنات، ۱۳۷۹).

 

۲-۲- هیجان:

 

در فرهنگ لغت آکسفورد[۱۳] (۱۹۹۲) معنای لغوی هیجان این گونه آمده: هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس، عاطفه، هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج شده. در اینجا هیجان برای اشاره به یک احساس، فکر، حالت، روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه­ای از تمایلات شخصی برای عمل کردن به کار می­رود) پارسا، ۱۳۸۰ ضمیمه الف).

 

اکبر زاده (۱۳۸۳، ص ۶۴) هیجان را شامل ۴ جزء اصلی می­داند:

 

    1. جزء بیانی یا حرکتی که عبارت از توانایی بیان هیجان از طریق حالت­های صورت، حرکات بدن و تن صدا و محتوای آن.

 

    1. تشخیص و بازشناسی آگاهانه ما از هیجان‌ها، یا آنچه اغلب احساس می­کنیم. حالت­های احساسی نتیجه آگاهی ما از علائمی است که از سیستم اعصاب مرکزی می­آیاد (مثلاً ضربان قلب، تغییرات عصبی شیمیایی در بدن ما و …).

 

    1. جزء سوم هیجان عبارت است از تنظیم هیجان‌ها- انجام بعضی از اعمال مخصوص نتیجه

 

    1. مستقیم تجربه هیجانهااست به طور مثال خشم معمولاً با اعمال تندی مانند ضربه زدن و برخورد داشتن همراه است که این اعمال با افزایش سن در رشد و پختگی عصبی – شناختی بیشتر قابل کنترل است که البته نقش تفاوت­های فردی را نباید نادیده گرفت.

 

  1. آخرین جزء هیجان عبارت است از توانایی تشخیص هیجان­ها در دیگران، از طریق پردازش حالت­های چهره و بدن و تن صدا که این توانایی در زمان نوزادی و کودکی رشد می­یابد.

 

۲-۳- تاریخچه هوش هیجانی :

 

شاید دقیقتر بتوان گفت بحث مربوط به هوش هیجانی از ۲۰۰۰ سال قبل شروع شد. زمانی که افلاطون نوشت تمام یادگیریها یک مبنای هیجانی دارند (فریمن[۱۴]، ۲۰۰۳). از آن زمان دانشمندان و فیلسوفان روی این موضوع کار کرده ­اند تا اهمیت احساسات و هیجانات را اثبات یا رد کنند. گرچه در بخش عمده­ای از این تاریخچه ۲۰۰۰ساله گاهی عقیده رایج این بود که احساسات، مزاحم تصمیم ­گیری و تمرکز ما می­شوند، اما در سه دهه گذشته، تحقیقاتی نقطه مقابل این طرز فکر قرار ‌گرفته‌اند، از جمله ابراهام مزلو [۱۵] (۱۹۵۰) ‌در مورد اینکه افراد چگونه قادر به تقویت نیروهای ذهنی و جسمی – روانی و هیجانی خود هستند مطالبی ارائه کرد. کار او جرقه­ای بود به جنبش نیروهای بالقوه انسانی[۱۶]، که از زمان رنسانس بزرگترین تجلیل از انسان گرایی محسوب می­ شود. در دهه هفتاد و هشتاد تحقیقات جدیدی انجام شد که به وسیله آن ها هم هوش و هم هیجانات تعریف شدند (فرقدانی، ۱۳۸۳).

گرچه برخی به نادرست ادعا ‌می‌کنند که اولین کسانی بوده ­اند که موضوع هوش هیجانی را مطرح کرده ­اند ولی لازم است به فعالیت­های علمی چارلز داروین توجه نمائیم زیرا وی موضوع هوش هیجانی را برای اولین بار در ۱۸۳۷ مطرح کرد و در سال ۱۸۷۲ اولین اثر خود را در این زمینه منتشر نمود. وی سالها قبل از ظهور روش شناسی آماری [۱۷] و بدون بهره­ گیری از رایانه­های سریع امروزی اثبات کرد که ابراز عواطف در رفتار سازگارانه افراد نقش اساسی ایفا می­ کند و این یافته به عنوان یک اصل مهم هوش هیجانی تا به امروز مورد قبول صاحب نظران بوده است (سیاروچی و همکاران. ترجمه نوری و نصیری، ۱۳۸۳، ص ۲۳).

 

ریشه ­های قدیمی­تر اصطلاح هوشی هیجانی را ‌می‌توان در مفهوم هوش اجتماعی ثراندایک (۱۹۲۰) یافت که آن را به عنوان توانایی درک دیگران و رفتار عاقلانه در ارتباطات انسانی تعریف ‌کرده‌است (به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).ریشه ­های جدیدتر این سازه در کار گاردنر (۱۹۸۳) بخصوص در مفاهیم هوش میان فردی و بین فردی او قرار دارد (فت و هاو، ۲۰۰۳). وی در ابتدا هفت نوع هوش را مطرح نمود که عبارتند از هوش کلامی، موسیقی، منطقی، جنبشی، فضایی، بین فردی و میان فردی.

 

وی بعداً ابعاد وجودی و طبیعت­گرا را نیز ‌به این طبقه ­بندی افزود. (فارنهایم و پتریدز،[۱۸] ۲۰۰۱، ص ۳۱۲). تعریف وی از هوش میان فردی چنین است: توانای درک و فهم دیگران و اینکه چه چیز آن ها را برمی­انگیزد، چگونه فعالیت ‌می‌کنند و چگونه در انجام امور با دیگران همکاری می­نمایند. وی هوش درون فردی را طراحی نموده و ساخت مدلی دقیق و حقیقی از خود و توانایی استفاده از آن برای انجام فعالیت­های مؤثر در زندگی معرفی می­ کند (گرین اسپین ۱۹۸۹، [۱۹] لیون ،[۲۰] ۱۹۹۶، به نقل از فارنهایم و پترایدز، ۲۰۰۱، ص۳۱۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:18:00 ب.ظ ]




بیشتر مطالعات بر روی محتوای افزاینده اطلاعاتی، سود های حسابداری را به جریانات نقدی عملیاتی، اجزای تعهدی عادی و اجزای تعهدی غیر عادی تجزیه نموده و بازده سهام را با هریک از اجزاء مرتبط می‌سازند. به همین ترتیب، تحقیقات زیادی در ادبیات حسابداری، به رابطه منفی بین کل اقلام تعهدی و بازده آتی سهام به عنوان اقلام تعهدی خلاف قاعده پرداخته‌اند که اولین آن ها به وسیله اسلون انجام شده است. اسلون (۱۹۹۶)[۸] این رابطه منفی را اقلام تعهدی خلاف قاعده نام نهاد و علت این امر را وجود سرمایه گذاران بی تجربه در بازار دانست. مفهوم اقلام تعهدی خلاف قاعده آن است که سرمایه گذاران سود های آتی را با توجه به اطلاعات گذشته برآورد می‌کنند و زمانی که سود های آینده اعلام می شود، میزان این سود ها با توجه به حرکت معکوس اقلام تعهدی نسبت به انتظارات سرمایه گذاران، پایین تر یا بالاتر خواهد بود و به نوعی موجب غافل گیری سرمایه گذاران می شود. سودا و همکاران (۲۰۰۵) رابطه بین اجزای تعهدی حسابداری و بازده سهام را بررسی کردند. بر اساس نتایج تحقیق آنان اقلام تعهدی غیر عادی قدرت توضیحی افزاینده ای برای بازده آتی دارند و بازده آتی سهام به وسیله اجزای تعهدی سود جاری قابل پیش‌بینی است. ویلسون (۱۹۸۷) در تحقیقی محتوای افزاینده ی اطلاعاتی اجزای سود تعهدی و نقدی سود را بررسی کرد. نتایج تحقیق وی نشانگر آن است که مجموعه ارقام تعهدی و وجه نقد ناشی از عملیات با یکدیگر دارای محتوای اطلاعاتی افزاینده نسبت به محتوای اطلاعاتی سود است و همراهی و ارتباط مثبتی بین اجزای تعهدی و نقدی و بازده سهام شرکت وجود دارد.

 

۲-۱-۵مفاهیم سود حسابداری

 

سود حسابداری به عنوان نتیجه عملکرد یک سال مالی، هم شامل اقلام تعهدی و هم شامل اجزای نقدی هستند و به عنوان یکی از مهم ترین اطلاعات مندرج در صورت های مالی فرض می‌گردد (آسیم، ۱۳۹۰). از نظر حسابداری، سود دارای مفهوم خاصی بوده و تعریف آن عبارت است از تفاوت بین درآمد تحقق یافته و هزینه های واقع شده طی یک دوره مالی.

 

این تعریف ۵ ویژگی را در سود حسابداری بیان می‌کند:

 

    1. سود حسابداری بر اساس معاملات واقعی انجام شده در شرکت (درون سازمانی یا برون سازمانی) محاسبه می شود.

 

    1. سود حسابداری بر اساس فرض دوره مالی بیان شده و عملکرد یک دوره زمانی مشخص را ارائه می‌کند.

 

    1. سود حسابداری مستلزم رعایت اصل بهای تمام شده تاریخی است و هزینه های جاری عبارتند از دارایی های منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام منقضی شده.

 

    1. سود حسابداری بر اساس اصل تحقق درآمد بیان شده و تا زمانی که درآمدی محقق نشود، اندازه گیری نمی شود و لذا سود شناسایی نمی شود.

 

  1. سود حسابداری مستلزم رعایت اصل تطابق است، بدین معنی که درآمدهای یک دوره با هزینه های همان دوره مقابله می‌شوند (بلکویی، ۱۳۸۱، ۵۲۹-۵۲۸).

بر این اساس اهدافی را که برای سود می توان متصور شد و لازمه تأکید بر آن است عبارتند از:

 

    • سود به عنوان معیار سنجش کارایی مدیریت.

 

    • سود به عنوان مبنایی جهت پیش‌بینی سود های آتی شرکت و سودی که قابل تقسیم خواهد بود.

 

  • سود به عنوان شاخصی از موفقیت های شرکت جهت تعیین دست ‌آورده‌هایی که مدیریت بر اساس آن تصمیم گیری می کند.

 

 

۲-۱-۶نقاط قوت سود حسابداری

 

با توجه به مبانی حسابداری که ‌در مورد سود اعمال شده است نقاط قوت سود به شرح زیر بیان می شود:

 

    1. از آنجایی که سود حسابداری بر اساس معامله های واقعی و حقیقی است این سود به صورت عینی محاسبه و گزارش می شود، ‌بنابرین‏ قابل تأیید است.

 

    1. سود حسابداری بر اساس اصل تحقق درآمد و اعمال محافظه کاری شناسایی می شود.

 

  1. سود حسابداری بیانگر شیوه ای است که مدیریت به وسیله آن مسئولیت را پذیرفته است و برای اعمال کنترل سودمند است.

 

۲-۱-۷نقاط ضعف سود حسابداری

 

سود حسابداری علاوه بر نقاط قوت، دارای ایراداتی است که مهمترین آن ها عبارتند از:

 

    1. استفاده از روش بهای تمام شده تاریخی، افزایش ارزش های تحقق نیافته را شناسایی نمی کند و اطلاعات سودمندی را ارائه نمی کند.

 

    1. استفاده از روش ها و رویه های مختلف جهت ارزشیابی و تسهیم هزینه ها باعث گمراهی و عدم قابلیت مقایسه می شود.

 

  1. برای محاسبه و گزارش سود حسابداری هیچ مبنای نظری بلند مدت وجود ندارد.

 

 

۲-۱-۸ سود حسابداری در برابر سود اقتصادی

 

هدف اولیه حسابداری مالی فراهم آوردن اطلاعات مفید برای سرمایه گذاران جهت پیش‌بینی عملکرد واحد اقتصادی است. ضرورت گزارش سود به عنوان یک منبع اولیه برای تصمیم گیری سرمایه گذاران به خوبی قابل استناد بوده و گزارش سود به شیوه های مختلف مانند ارائه مبنایی برای محاسبه مالیات، معیاری برای ارزیابی موفقیت عملکرد شرکت، معیاری برای تعیین سودهای قابل تقسیم، معیاری برای مدیریت توزیع سود، معیاری برای مدیریت یک واحد اقتصادی و سایر موارد به اقتصاد جامعه کمک می‌کند. هم چنین، به دلیل اینکه ارزش یک شرکت با سودهای حال و آینده اش مرتبط می شود، تعیین سود از اهمیت بسزایی برخوردار است (هیئت استانداردهای حسابداری مالی، ۱۹۸۵). با توجه به اهداف استفاده کنندگان سود می توان سه رویکرد را مورد توجه قرار داد:

 

مفهوم سود از دیدگاه ساختاری: در این دیدگاه، عرف، سنت و مقررات، اموری معقول، منطقی و با هم سازگار به شمار می‌آیند که بر پایه مفروضات، مفاهیم و اصولی که حسابداران در عمل به آن ها رسیده و ارائه کرده‌اند قرار می گیرند. ولی، مفاهیم یا اصولی مانند تحقق بخشیدن به یک رویداد مالی، تطابق، روش تعهدی و روش های تخصیص هزینه ها را می توان فقط از دیدگاه مقررات خاص تعریف کرد؛

 

مفهوم سود از دیدگاه تفسیری: در این دیدگاه برای ارائه تعریفی از سود بر دو مفهوم اقتصادی تغییر میزان رفاه و حداکثرسازی سود تکیه می شود. هیئت استانداردهای حسابداری مالی نیز به صورت تلویحی ‌به این دو مفهوم در قالب “حفظ سرمایه” و “به حداکثر رساندن سود” اشاره ‌کرده‌است. حفظ سرمایه یکی از اصلی ترین مفاهیم سود است، زیرا این مفهوم بر پایه ی تئوری اقتصادی قرار دارد.

 

مفهوم سود از دیدگاه رفتاری (عملگرایی): این مفهوم مواردی نظیر فرآیندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و بستانکاران، واکنش های قیمت اوراق بهادار در برابر گزار شده ی سود، تصمیمات مدیریت ‌در مورد هزینه سرمایه و واکنش مدیران و حسابداران در برابر بازخورد اطلاعات را دربر می‌گیرد. یکی از ویژگی های رفتاری این است که می توان سودهای آتی را پیش‌بینی نمود (پارسائیان به نقل از هندریکسن، ۱۳۸۵، ۴۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:30:00 ب.ظ ]




همین طور کسی که وجوه نقد خود را در خانه ی خود در زیر زمین دفن می‌کند، هر چند که دفن در زمین از نظر عرف شیوه ی «معمول» برای حفاظت از مال تلقی نمی شود، لیکن عرفاً شیوه ی «مناسبی» برای محافظت از اموال محسوب می‌گردد. به همین دلیل بسیاری از فقها دفن کردن مال در زیر زمین در آبادی ها (دفن فی العمران) را، بر خلاف دفن در بیابان، حرز متناسب با مال محسوب کرده‌اند. ‌در مورد سایر راه های غیر معمول برای حفاظت از مال، که عرفاً شیوه های مطمئنی محسوب می‌شوند، نیز همین حکم جاری است.

 

همچنین دکتر محمد جعفر حبیب زاده(۱۳۸۵، ۱۵۷-۱۵۶) از حقوق ‌دانان کشورمان نیز ‌در مورد تناسب حرز با مال در کتاب خود چنین می نویسند:

 

به موجب بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که: «مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد.» همچنین به موجب بند ۸ همان ماده «سارق به تنهایی یا به کمک دیگری هتک حرز کرده باشد». در تبصره ی یک ماده ی مذکور نیز حرز را چنین تعریف ‌کرده‌است: «حرز عبارت است از محل نگهداری مال به منظور حفظ از دستبرد». بر این اساس برای تحقق سرقت مستوجب حد، باید مال مسروق در محل مناسبی به نام حرز قرار گرفته باشد و الّا سرقت مستوجب حد محقق نخواهد شد. در خصوص تعریف حرز اختلاف نظر است که تفصیل آن خارج از حوصله ی بحث ما است. اگر قانون‌گذار تعریف مذکور در تبصره ی یک ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا را بیان نمی کرد، می بایست برای تعریف حرز به عرف یا منابع فقهی معتبر مراجعه می‌کردیم؛ اما با تعریف مذکور، یک شرط عمده برای حرز مشخص شده است که آن دور بودن از دستبرد است. با این شرط حتی جیب کت هم حرز است؛ زیرا پول را در جیب قرار می‌دهند برای این که دور از دستبر باشد. در عین حال به لحاظ فقهی بین جیب داخلی و خارجی تفاوت وجود دارد و معمولاً جیب داخلی که مخفی و زیر لباس قرار دارد، نسبت به وسایلی که در آن قرار می‌گیرد، حرز محسوب می شود.

 

در هر حال به نظر می‌رسد که محل موضوعیت دارد و اگر سرقت از محلی باشد که واجد شرطی که قانون‌گذار برای حرز بیان ‌کرده‌است، نباشد، حد جاری نمی شود چون حرز باید به نحوی باشد که مال از دستبرد دور باشد، لذا همان گونه که در بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا نیز تصریح شده، هر مالی دارای حرز مناسب به خودش است و ملاک مناسب بودن هم عرف است، مشروط بر این که در هر حال خصوصیت مورد نظر قانون‌گذار، یعنی دور از دستبرد بودن را داشته باشد. ‌بنابرین‏ حرز محل مناسبی است که به منظور دور بودن از دستبرد، مال را در آن قرار می‌دهند و این تناسب عرفی است. مثلاً در روستاها و شهرهای کوچک، پرچین می‌تواند حرز بعضی از اموال محسوب شود؛ اما در شهرهای بزرگ، خانه ها و صندوق ها،حرز اجناس و اموال تلقی می‌شوند. چنانچه گاراژ حرز وسائط نقلیه است؛ لذا قفل و زنجیر کردن ماشین، دوچرخه و موتورسیکلت در خیابان حرز تلقی نمی شود؛ این اموال باید در محلی مانند پارکینگ محرز شوند، مگر آن که مجهز به دزدگیر مناسب باشند.

 

شعبه ی ۲۶ دیوان عالی کشور ایران در آرای شماره ی ۱۲۶۱/۲۶-۴/۵/۱۳۷۱ و۴۰۹/۲-۲۰/۷/۱۳۷۱ معتقد است وسیله ای که در پارکینگ نباشد، در حرز نیست؛ ولی زاپاس و ضبط صوت ماشین در حرز قرار دارند. همچنین پولی که در داشبورت است، محرز محسوب نمی شود؛ زیرا داشبورت حرز پول نیست. اداره ی حقوقی قوه ی قضائیه نیز در نظریه ی شماره ی ۴۵۵۵/۷-۲۸/۹/۶۴ چنین اظهار نظر ‌کرده‌است: « خیابان و شوارع از مصادیق حرز برای اتومبیل نبوده و سرقت موتورسیکلت، دوچرخه و اتومبیل از کنار خیابان ولو با شکستن قفل و زنجیر هم توأم باشد، سرقت مال از حرز به شمار نمی آید. در صورتی که اتومبیل در داخل گاراژ و یا حیاط پارک شده باشد، این نوع محل ها عرفاً حرز برای اتومبیل شناخته می شود.»

 

این شرط که، وقتی عرف یک شیوه ی نگهداری مال را برای محافظت از آن کافی بداند، می شود گفت که مال مربوطه محرز بوده است در فضای مجازی نیز قابل اعمال است. در فضای مجازی بسته به نوع داده ها شیوه ی نگهداری و محافظت از آن ها متغیر است، این تفاوت در نگهداری از داده ها از نظر عقلی و عرفی هم منطقی به نظر می‌رسد. مثلاً اگر سه نوع داده داشته باشیم، داده ی مربوط به اختراع یک داروی جدید، داده ی مربوط به وزارت اطلاعات کشور که دارای درجه ی اهمیت فوق سری است و داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای و بخواهیم از آن ها به نحوی محافظت کنیم که در صورت سرقت این داده ها بتوان گفت محرز بوده اند باید به چه شیوه ای عمل کنیم؟

 

همان طور که می دانید برنامه های قفل یا رمزگذاری متفاوتی (از لحاظ میزان امنیت) موجود می‌باشد. با یک نگاه به سه داده ی مطرح شده در می یابیم که از لحاظ اهمیّت داده ی مربوط به وزارت اطلاعات کشور که دارای درجه ی اهمیت فوق سری است از همه بیشتر نیاز به مراقبت دارد، پس باید با یک برنامه ای که امکان شکستن رمز آن بسیار پائین است رمزگذاری شود. داده ی مربوط به اختراع یک داروی جدید در درجه ی دوم اهمیت است و باید با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن پائین است رمزگذاری شود و بالاخره داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای را با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن کم است رمزگذاری شود. در این صورت است که عرف آن را در حرز می‌داند؛ چون مالک تمام احتیاط هایی را که لازم بوده انجام داده است. اگر داده ی فوق سری وزارت اطلاعات را با یک برنامه ی معمولی رمزگذاری کنند در حرز نیست؛ زیرا اقدام انجام شده از نظر عرف کافی برای نگهداری آن نبوده است. ولی اگر داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای را با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن بسیار پائین است و معمولاً این برنامه برای داده های خیلی مهم تر از بازی های رایانه ای استفاده می شود رمزگذاری شود، محرز محسوب می شود؛ چون اگر مالک احتیاط لازم و کافی را انجام دهد از لحاظ عرفی کافی است، در اینجا نه تنها احتیاط کافی بلکه خیلی فراتر از معمول احتیاط نموده است. پس در فضای مجازی شرط تناسب حرز با مال به راحتی از طرف مالک داده های رایانه ای قابل رعایت است.

 

با توجه به مطالبی که بیان کردیم، در هر مورد ملاحظه نمودید که در فضای مجازی همانند بیرون از آن، امکان تحقق حرز وجود دارد. حال وقت آن است که به سرقت رایانه ای پرداخته و به نقد و بررسی دلایل موجود ‌در مورد حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای بپردازیم تا با توجه به مطالب پیش گفته ابهامات موجود را پاسخ گوئیم.

 

گفتار سوم: نقد و بررسی دلایل حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای

 

هدف ما در این گفتار نقد و بررسی دلایل حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای است و در نهایت هموار کردن پاسخ گوئی به سوالات پژوهش است. در این گفتار به دلیل مهیا شدن زمینه ی بحث با توجه به مطالبی که تا کنون بیان کردیم مستقیماً وارد بحث مورد نظر می‌شویم.

 

سرقت رایانه ای ممکن است به شیوه های گوناگونی رخ دهد برای مثال:

 

الف. ممکن است کاربری با به دست آوردن کد رمز سیستم بانکی، وارد کامپیوتر مرکزی آن شود و اسناد، اطلاعات و یا داده هایی را که دارای اعتبار مالی هستند، از حساب دیگری اخذ و به حساب مورد نظر خویش منتقل کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ب.ظ ]




کشور ترکیه نیز در سال ۱۹۸۵کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان را به استثنای موادی از آن پذیرفته است .

 

این مواد به دلیل تناقض آن ها با موادی از قانون مدنی پیشین ترکیه که در زیر آورده می شود”۲۷ پذیرفته نشد.

 

ماده ۱۵کنواسیون با مواد ۱۵۴،۱۵۵،۱۵۹قانون مدنی پیشین ترکیه

 

ماده ۱۵کنوانسیون با ماده ۱۶۹ ‌در مورد ریاست خانواده

 

ماده ۱۶کنوانسیون با ماده ۲۱

 

ماده ۱۶کنوانسیون با مواد ۹۸،۱۵۲،۱۵۴،۱۵۵،۱۵۸،۱۶۳،۱۶۹،۱۷۰،۲۸۱در مورد لزوم اذن پدر در ولایت و سرپرستی کودک

 

ماده ۱۶کنوانسیون با ماده ۲۶۳

 

ماده ۱۶کنوانسیون با مواد ۲۵۵،۲۶۳در مورد نام خانوادگی زن

 

به مواد اشاره شده می توان ماده ۲۸ کنوانسیون را نیز اضافه کرد زیرا در آن ماده تأکید شده است که تحفضاتی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد مجاز نخواهد بود در حالی که قیودی که در رابطه با زنان متاهل و وضعیت مدنی آن ها در ماده (۳)قانون مدنی پیشین ترکیه وجود دارد با ماده ۲۸ کنوانسیون متعارض است.[۳۶]

 

اما سرانجام ترکیه نیز در سال ۱۹۹۹تحفضات و قیود متعارض با کنواسیون را از قانون مدنی حذف کرد .

 

۳-۲-۲) کنوانسیون اروپایی حقوق بشر

 

در شورای اروپا نیز تلاش هایی برای برابری حقوق زن ومرد انجام شده است مهم ترین سند تصویب شده در شورای اروپا (کنوانسیون اروپایی حقوق بشر) می‌باشد از اهداف تصویب این کنوانسیون حمایت از

 

حقوق مدنی وسیاسی می‌باشد اما از نواقص این کنوانسیون عدم وجود حکمی خاص در رابطه با برابری حقوق زن ومرد می‌باشد برای ارتقا و بهبود کمبود ها در رابطه با حقوق و آزادی های فردی پرو تکل هایی ‌به این کنوانسیون اضافه شده است .با اضافه شدن پروتکل الحاقی به ماده ۷ یک حکمی مستقل در

 

رابطه با برابری زن ومرد و مقابله با هر گونه تبعیض علیه زن،وضع شده است مطابق این پروتکل( برابری در روابط زوجین): زوجین در طول زندگی مشترک و تا زمان انحلال آن از حقوق و تکالیف یکسانی در روابط خود ‌و فرزندانشان بهره مند خواهند شد،این ماده مانع تلاش دولت ها برای حمایت از حقوق کودک نمی باشد اتحادیه اروپا نیز برابری زن ومرد در حقوق را از جمله مسائل مهم و ویژه شناخته است .در رابطه با این موضوع،دستور العمل ها و پیمان نامه های زیادی در اتحادیه به عمل آمده است کنفرانس ها و همایش هایی که در زمینه حقوق زن و مرد انجام یافته باعث پیشرفت و ارتقای حقوق زن ومرد گردیده و در مقررات بین‌المللی نیز نهادینه شده است .پیشرفت و ارتقای حقوق زن ومرد در قوانین بین‌المللی نقش مهمی در تغیی قوانین نابرابر ملی واساسی دولت ها داشته است .این تحولات جدید در قوانین اساسی ومدنی ترکیه نیز انعکاس یافته است علت بیان این مسائل نیز لغو قوانین نابرابر جنسی در قوانین مدنی واساسی ترکیه و قبول مقررات بین‌المللی (کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان ،کنوانسیون اروپایی حقوق بشر)در رابطه با حقوق خانواده ،توسط قانون گذار ترکیه می‌باشد .

 

۳-۳) قانون مدنی پیشین ترکیه و روند تصویب قانون مدنی جدید

 

قانون مدنی پیشین ترکیه در سال ۱۹۲۶ از قانون همان زمان سوییس اقتباس شده بود و زنان را در موقعیت فرودستی قرار می‌داد. این قانون ریاست خانواده را از آن مردان دانسته و حق تصمیم گیری نهایی را ‌در مورد فرزندان و اقامتگاه به او واگذار کرده بود.

 

نخستین بار در سال ۱۹۵۱ وزارت دادگستری کمیسیون هایی تشکیل داد که پیشنهادهای متعددی را با هدف ایجاد اصلاحاتی جامع در قانون مدنی ارائه دادند ولی تا سال ۲۰۰۱ هیچ یک از این گونه تلاش ها به نتیجه مطلوبی نرسید. از عوامل مهم این تأخیر در دهه شصت و هفتاد میلادی سلطه تحرکات سیاسی چپ و راست بر فضای سیاسی ترکیه بود و در چنین فضایی مسائل زنان عمدتاً به گفتمان مارکسیستی نسبت داده می شد. با کودتایی که در سال ۱۹۸۰ به وقوع پیوست اپوزیسیون با سرکوب شدیدی رو به رو شد. اما در این شرایط اولین جنبش اجتماعی که مخالفت خود را ابراز و مطالبات خود را مطرح کرد، جنبش فمینسیتی بود.

 

مطرح شدن جنبش زنان در این سال ها، موفقیتش در لغو و اصلاح بعضی مواد قانون مدنی و مذاکراتش ‌در مورد مسائل زنان زمینه تصویب اصلاحات نهایی قانون مدنی و پذیرش آن در جامعه را فراهم کرد

 

از جمله این موفقیت ها تصویب قوانین جدیدی در حوزه خشونت خانگی و ابطال ماده ۱۵۹ قانون مدنی بود که بر اساس آن زنان برای اشتغال در خارج از خانه به اجازه شوهران خود نیازمند بودند. به هر حال در این دو دهه نیز تلاش های زنان ترکیه و جنبش جهانی زنان در مقابل رشد راست گرایان مذهبی قرار گرفت. در این مقطع زمانی تاثیرات اجتماعی درگیری های نظامی ترکیه با «پ ک ک» سبب تقویت ملی گرایان، محافظه کاران و نظامیان شده بود.

 

چهار سال پس از کودتا، اصلاحات قانون مدنی با تدوین لایحه ای از سوی وزارت دادگستری مجددا به بحثی عمومی مبدل شد. ‌گروه‌های مختلف زنان متحد شده و مجموعه ای از درخواست ها مبنی بر تصویب لایحه را به مجلس ارائه کردند. با وجود پیوستن ترکیه به «کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان» و تعهد ترکیه مبنی بر لغو قوانین پیشین، این لایحه نیز در مجلس تصویب نشد. در سال های بعد تعهدات ترکیه از سوی نهادهای بین‌المللی بارها تکرار شد.

 

در سال ۱۹۹۸ لایحه جدیدی به مجلس ارائه شد. احتمال پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا روند بررسی و تصویب این لایحه را شتاب بخشید اما آنچه توانست بر مخالفت ها غلبه کند کمپینی متشکل از تمام ‌گروه‌های زنان از اقشار مختلف جامعه بود. بحث ‌در مورد لایحه در کمیسیون قضایی مجلس در آپریل ۲۰۰۰ آغاز شد و تا یک سال بعد ادامه یافت. اصلاحات با مقاومت شدید محافظه کاران مذهبی و ملی گرایان رو به رو شد. آنان استدلال می‌کردند که برابری میان زن و مرد در خانواده آشفتگی ایجاد کرده و بنیادهای کشور ترکیه را تهدید می‌کند. بنا بر همین مخالفت ها بود که کمپینی متشکل از ۱۲۶ گروه از فعالین حقوق زنان آغاز به کار کرد و بلافاصله پس از شروع این کمپین نظام تقسیم اموال ناشی از ازدواج به موضوعی بحث برانگیز تبدیل شد. مخالفین ادعا می‌کردند تقسیم برابر اموالی که طی ازدواج به دست آمده مغایر با سنت های ترکیه است. چنین رویکردی خانواده را به یک نهاد تجاری تقلیل می‌دهد، عشق و محبت در خانواده را از بین می‌برد، میزان طلاق را افزایش داده و جامعه ترکیه را به تباهی می کشاند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:53:00 ب.ظ ]




عوامل مؤثر بر خودپنداره تحصیلی

 

از دیدگاه رئیس سعدی (۱۳۸۶) چهار عامل زیر می‌تواند در شکل‌گیری خودپنداره تحصیلی تأثیر گذار باشد:

 

    • خانواده: خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد فرزند دارد. والدین از طریق ارائه‌ الگو، معیارها و پاداش‌ها در رشد شناختی و مفهوم “خود” و کسب هویت دارند (بیابانگرد، ۱۳۸۹).

 

    • مدرسه: محیط مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودک با ورود به آن، تکالیف آموزشی مرتبط با آن را بر عهده خواهد داشت. نحوه عملکرد دانش‌آموز در مدرسه ‌در مورد هریک از دروس و در مقایسه با سایر دانش‌آموزان بالاترین تأثیر را در شکل‌گیری خودپنداره تحصیلی خواهد داشت.

 

    • بازخورد دیگران: خودپنداره، مفهومی است که در اثر ارتباط فرد با دیگران و بازخوردهای دریافتی از آن‌ ها شکل می‌گیرد. در واقع هر فرد خود را در آینه‌ی دیگران می‌بیند و می‌شناسد.

 

  • ارزش‌های فرهنگی: وقتی مردم انتظارات فرهنگی را همسو با توانایی‌ها و رفتارهایشان می‌بینند، درباره‌ خودشان احساس خوبی می‌کنند وعزت نفس آن‌ ها زیاد می‌شود (واتین ولیود، ۱۹۹۷؛ به نقل از فنونی، ۱۳۸۰).

 

دیدگاه‌های نظری ‌در مورد خودپنداره

 

روان شناسان بسیاری ‌در مورد «خود» و «خودپنداره» سخن به میان آورده‌اندکه در اینجا برای نمونه، چند مورد از آن‌ ها ذکر می‌شوند:

 

کارل راجرز[۱۵۰]

 

وی بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی[۱۵۱]، معتقد است که وقایع بیرون از موجود، به‌خودی‌خود برای او معنایی ندارند، بلکه زمانی معنادار ‌می‌شود که شخص بر اساس تجارب[۱۵۲] گذشته و میل به حفظ و تداوم خویشتن خود به آن وقایع معنا دهد (اتکینسون، اتکینسون، اسمیت، بم و هوکسما[۱۵۳]، ترجمه براهنی، بیرشک، بیک، زمانی، شهرآرای، گاهان و محی‌الدین بناب، ۱۳۹۰).

 

مفهوم خود[۱۵۴]مهم‌ترین پدیده و عنصر اساسی در نظریه راجرزاست که براثر تعامل فرد با محیط، به‌ویژه در سایه ارزشیابی فرد از تعامل خود با دیگران سازمان خود شکل می‌گیرد. خود یک الگوی مفهومی، سازمان‌یافته، سیال ولی هماهنگ از ادراک‌های مربوط به خصوصیات و روابط مربوط «من» (جنبه فاعلی خود)، یا «مرا» (جنبه مفعولی خود) است (شفیع‌آبادی و ناصری، ۱۳۹۰).

 

خویشتن دیگر در نظریه راجرز، خویشتن آرمانی[۱۵۵] است؛ یعنی آن نوع خودپنداره‌ایکه انسان دوست دارد از خود داشته باشد. این خود شامل تمام آن ادراکات و معانیمی‌شودکه بالقوّه با خویشتن او هماهنگ و مرتبط‌اند. گرچه خویشتن دائم تغییر می‌کند، اما همیشه در هر خود، نوعی سازمان، هماهنگی و شکل یافتگی خاص وجود دارد. خودپنداره شخص جریانی آگاهانه، مداوم و نسبتاً ثابت است و فرد برای آن‌ ها ارزش زیادی قائل است (شاملو، ۱۳۹۰). هرقدر خویشتن آرمانی به خویشتن واقعی نزدیک‌تر باشد، فرد راضی‌تر و خشنودتر خواهد بود. فاصله زیاد بین خویشتن آرمانی و خویشتن واقعی به نارضایتی و ناخشنودی منجر می‌گردد (اتکینسون و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران،۱۳۹۰).

 

دو مفهوم هماهنگی خویشتن و ثبات خویشتن[۱۵۶] در نظریه راجرز، موردتوجه زیاد محققان قرارگرفته است. هماهنگی خویشتن یعنی تجانس و ثبات خویشتن، عبارت است از: نبود تعارض بین ادراک از خویشتن و تجربه های واقعی زندگی مردم که علاقه دارند به شکلی رفتار کنند که با خودانگاره آنان همساز و همخوان باشد. در غیر این صورت، این تجربه ها و احساسات، تهدیدکننده‌اند، به‌طوری‌که هرقدر این ناهماهنگی و ناهمخوانی بیشتر باشد، به همان نسبت، شکاف بین خویشتن شخص و واقعیت ژرف‌ترمی‌شود، و تا زمانی که فرد در این تعارض گرفتار است و خود نیز از آن آگاه نیست، بالقوّه در معرض اضطراب قرارداد. در این حال، شخص باید از خود در مقابل واقعیت دفاع کند تا از اضطرابش بکاهد. راجرز در این زمینه، دو روند دفاعی را ذکر ‌می‌کند که یکی از آن‌ ها مخدوش کردن معنایتجربه‌ای است که با خودپنداره شخص در تضاد است و دیگری انکار آن تجربه است (شاملو، ۱۳۹۰). اما در یک فرد سازگار، خودپنداره با تفکر، تجربه و رفتار همسازی دارد؛ ‌به این معنا که خویشتن وی قالبی نیست، بلکه انعطاف‌پذیر است و از راه درونی سازی تجارب و افکار تازه قابل‌تغییراست (اتکینسون و همکاران، ترجمه براهنی و همکاران،۱۳۹۰).

 

ابراهام مزلو[۱۵۷]

 

بالاترین نیاز در سلسله‌مراتب نیازها[۱۵۸]ی مزلو، تحقق خود[۱۵۹] (خود شکوفایی[۱۶۰]) است. ازنظر او رسیدن به خود شکوفایی بستگی دارد ‌به این‌که استعدادها[۱۶۱] و توانایی‌های ما به صورت حداکثری تحقق‌یافته باشند. اگر کسی تمام نیازهای دیگر خود را ارضا کرده باشد ولی خودشکوفا نباشد، بی‌قرار، ناآرام و ناخشنود خواهد بود (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲). به نظر مزلو، ما برای ارضا کردن نیاز به خود شکوفایی باید خودانگاره[۱۶۲] مطمئنی داشته باشیم و از روابط با دیگران احساس اطمینان کنیم. (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲).

 

آلفرد آدلر:

 

روان‌شناسی فردی آدلر بر بی‌همتا بودن[۱۶۳]، هشیاری[۱۶۴] و نیروهای اجتماعی تمرکز دارد (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲). نظریه شخصیت آدلر، دیدگاهی اجتماعی و غایت نگر[۱۶۵] است و انسان را موجودی خلّاق[۱۶۶]، مسئول و در حال شدن می‌‌داند که در جهت هدف‌های خیالی، در محدوده تجربه‌اش در حال حرکت است. در این نظریه، اعتقاد آدلر بر آن است که ادراک فرد از خودش و زندگی (شیوه زندگی)، به علت وجود احساس حقارت[۱۶۷]، گاهی برایش ناکام کننده است. همچنین قدرت‌طلبی تعیین‌کننده چگونگی اعمال انسان و سیر رشد اوست. ‌بنابرین‏، «رشد» فرایند رهایی از احساس حقارت است. فرد بااحساس حقارت، به تقویت خود پنداره و تحقق نفس خویش نائل می‌آید. تغییر در مقاصد، مفاهیم و آگاهی‌های فرد نیز موجب تغییر در الگوهای رفتاری گردیده و فرد بارهاکردن یأس خود، امیدوار شده، خودپنداری مثبت در خود شکل می‌دهد (تقی زاده، ۱۳۷۹).

 

آدلر انسان را ذاتاً موجودی اجتماعی، خلاق و هدف‌دارمی‌داند، که احساسی از حقارت زیربنای رشد روانی اوست و همواره او را در جهت توفق و برتری[۱۶۸] سوق می‌دهد. به عبارت دیگر، هر انسانی با توجه به هدف به جلو رانده می‌شود و به فعالیت‌هایی می‌پردازد که درنهایت شیوه زندگی او را مشخص می‌کنند (شفیع‌آبادی و ناصری، ۱۳۹۰). شیوه زندگی به الگوهای بی‌همتایویژگی‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که به وسیله آن‌ ها برای کمال تلاش می‌کنیم (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲). اعتقادات مربوط به شیوه زندگی به چهار گروه تقسیم می‌شوند:

 

– مفهوم خود یا خویشتن پنداره، یعنی اعتقاد به اینکه «من که هستم».

 

– خودآرمانی، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من چه باید باشم» یا «مجبورم چه باشم تا جایی در میان دیگران داشته باشم».

 

– تصویری از جهان، یعنی اعتقادات فرد درباره اطرافیان و محیط پیرامون.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:04:00 ب.ظ ]




۲-۵-۱-تحقیقات داخلی:

 

(دهقان­زاده ؛زراعتگری،۱۳۹۲ ) در این پژوهش رابطه بین معیارهای ساختار سرمایه با نرخ بازده داراییها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، از طریق تجزیه و تحلیل داده های ۳۹۱ شرکت در دوره زمانی شش ساله ۱۳۹۰-۱۳۸۵مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می­دهد که نرخ بازده دارایی با ساختارسرمایه )نسبت بدهی­های کوتاه مدت به کل داراییها، نسبت بدهی‌های بلندمدت به کل داراییها و نسبت کل بدهیها به کل داراییها به عنوان متغیرهای مستقل( رابطه معنادار منفی دارد. بدین معنی که در شرایط عادی، انتخاب ساختار سرمایه بر روی نرخ بازده دارایی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد و شرکت‌های دارای نرخ بازده دارایی بالاتر از بدهی کمتری در ساختار سرمایه خود بهره می­ گیرند. اما، ساختار سرمایه )نسبت بدهی‌های کوتاه مدت به کل داراییها، نسبت بدهی‌های بلندمدت به کل داراییها و نسبت کل بدهیها به کل داراییها( با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معناداری ندارد.

 

(صادقی شاهدانی و همکاران ۱۳۹۱) در پژوهشی به تحلیل رابطه میان ساختار سرمایه و سودآوری شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد پانل گشتاوری تعمیم یافته پرداختند در راستای این هدف، صورت­های مالی)ترازنامه و سود و زیان( کلیه شرکت‌های منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره پنج ساله ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۰ مورد بررسی قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیه ­ها، ابتدا به وسیله رگرسیون تلفیقی روابط میان ساختار سرمایه )اهرم مالی( و سودآوری مورد برازش قرار ‌می‌گیرد. سپس به منظور حصول به تخمینی کاراتر از رگرسیون ترکیبی بهره گرفته می­ شود. بدین ترتیب پس از اجرای آزمون های چاو و هاسمن، مدل رگرسیون ترکیبی اثرات ثابت را انتخاب ‌می‌کنند. نتایج تحقیق در حالت خطی حکایت از آن دارند که رابطه میان ساختار سرمایه و سودآوری به شکل منفی است و این امر می ­تواند ناشی از روابط پیچیده موجود در بازار و مشکلات تأمین مالی مبتنی بر بدهی)از حیث نرخ تسهیلات دریافتی و بازدهی طرح های اجرایی( در شرکت ها باشد. نتایج این پژوهش نشان از تأیید نظریه سلسله مراتبی در رابطه میان سودآوری و ساختار سرمایه در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را دارد که بدین ترتیب شرکت های سودآور به استقراض کمتری روی آورده و ترجیح می­ دهند از منابع داخلی تأمین مالی نمایند. در نهایت به منظور حل مشکل درون زایی میان متغیرها و حصول تخمینی بهینه تر از مدل پانل گشتاوری تعمیم یافته بهره می گیریم که نتایج نشان از رابطه غیر خطی U شکل میان سودآوری و ساختار سرمایه دارد. این مهم بیان کننده تفسیر ترکیبی نظریه های حوزه سودآوری و ساختار سرمایه در سه سطح سودآوری اندک با فرصت های رشد، سودآوری متوسط و سودآوری بالا را دارد.

 

(هاشمی و همکاران۱۳۹۱)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط متقابل عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه و بازده سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در راستای هدف پژوهش، سه فرضیه اصلی و چهارده فرضیه فرعی طراحی و تدوین گردیده است. برای تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه ­های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. مدل یابی معادلات ساختاری این امکان را به پژوهشگر می­دهد که معادلات رگرسیونی را به طور همزمان آزمون نموده و ارتباط متقابل متغیرهای مورد بررسی سنجیده شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد که متغیرهای مورد بررسی بر ساختار سرمایه و بازده سهام تأثیرگذار هستند. همچنین یافته ­های پژوهش حاکی از وجود ارتباط متقابل بین ساختار سرمایه و بازده سهام است؛ به گونه ­ای که بازده سهام طبق نظریه زمان سنجی بازار بر ساختار سرمایه تأثیر منفی و ساختار سرمایه طبق رابطه مستقیم ریسک و بازده بر بازده سهام تأثیر مثبت داشته است.

 

(کردستانی و فدائی کلورزی،۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و ساختار سرمایه در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، یافته ­های تحقیق حاکی از آن است که بین عدم تقارن اطلاعاتی و تغییرات بدهی بلندمدت رابطه منفی معناداری و بین کسری مالی و تغییرات بدهی بلندمدت رابطه مثبت معناداری وجود دارد؛ از سوی دیگر بین عدم تقارن اطلاعاتی و اهرم مالی و همچنین بین عدم تقارن اطلاعاتی و تغییرات اهرم مالی ارتباط معناداری وجود ندارد؛ بر این اساس ‌می‌توان انتظار داشت با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، تأمین مالی از طریق بدهی افزایش یابد.

 

(کاشانی پور و مومنی یانسری۱۳۹۱) به بررسی نقش عدم تقارن اطلاعاتی در تصمیمات ساختار سرمایه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان داد که بین عدم تقارن اطلاعاتی با نسبت کل بدهی به کل حقوق صاحبان سهام، نسبت کل بدهی به کل دارایی و نسبت بدهی کوتاه مدت به کل دارایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این در حالی است که بین عدم تقارن اطلاعاتی و نسبت بدهی بلندمدت به کل دارایی، رابطه معناداری وجود ندارد.

 

(سجادی و همکاران۱۳۹۰) به بررسی تأثیر ویژگی‌های شرکت بر روی ساختار سرمایه پرداختند. نتایج حاکی از آن است که عواملی مانند نسبت آنی، نسبت پوشش بهره و رشد شرکت با ساختار سرمایه، رابطه منفی و معنادار دارند. اما بین ساختار سرمایه و اندازه شرکت رابطه معناداری وجود ندارد.

 

(سعیدی و همکاران ۱۳۹۰) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و معیارهای نظام راهبری در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش تعداد ۱۷۰ شرکت از جامعه آماری شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای۱۳۸۸-۱۳۸۱مورد بررسی قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش رگرسیون داده های ترکیبی استفاده شده است. آزمون معنا دار بودن الگوها صورت گرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها نشان می‌دهد که حدود ۹۵ F و t با بهره گرفتن از آماره­ های درصد تغییرات در ساختار سرمایه از طریق متغیرهای نرخ بازده دارایی­ ها، اندازه شرکت، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، خالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و معیارهای نظام راهبری شرکتی توضیح داده می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:16:00 ب.ظ ]




بدون تردید یکی از ارکان حیات اجتماعی، امنیت جانی، اعضای یک جامعه است، به گونه ای که عدم وجود چنینی امنیتی، می‌تواند مانع تمامی پیشرفتها و فعالیت‌های اجتماعی شود. به همین دلیل هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که نسبت به پدیده قتل بی تفاوت باشد و قوانین و مقرراتی را برای مقابله با آن به وجود نیاورده باشد.

 

در منابع اسلامی مهمترین کارکرد قانون قصاص حفظ حیات انسآن ها و محفوظ ماندن خون آن ها معرفی شده است. [۷۵]

 

نکته قابل توجه آن که اسلام همآن گونه که هر مسئله ای را واقع بینانه و همه جانبه بررسی می‌کند، در این مسئله نیز قصاص را حکم اصلی و عفو را برای تعدیل آن قرار داده است ؛ به بیان دیگر ؛ قصاص امری تعیینی نیست، بلکه اولیای مقتول حق دارند در برابر قاتل یکی از سه حکم را انتخاب نمایند:

 

۱ ـ قصاص کردن ؛ ۲ ـ عفو کردن بدون گرفتن خون بها ؛ ۳ ـ عفو کردن با گرفتن خون بها

 

با توجه به ارزش حیات از دیدگاه اسلام، می توان فلسفه قصاص را به خوبی درک نمود، جون اسلام قصاص را به عنوان بهترین شیوه و روش کیفر برای مبارزه و مقابله با جرایم علیه حیات انسان وضع نموده است.

 

ب ـ جلوه های بزه دیده مداری

 

یکی از اهداف اصلی شریعت اسلام و سایر شرایع وحیانی، تامین قسط و عدل در این جهان است و این تعریف، زیر بنای تمامی قوانین و مقررات دینی به خصوص ‌در مورد روابط اجتماعی انسآن ها با یکدیگر بوده است.[۷۶] قوانین و مقررات جزائی به عنوان بخشی از شریعت اسلام نیز بر همین اساس تشریع گردیده است.

 

عدالت در دو بستر زیر قابل ارزیابی است: یکی این که همه مردم در برابر قانون یکسان باشند و تبعیض در اجرای قوانین کیفری وجود نداشته باشد. دوم اینکه بین جرم و مجازات باید تناسب وجود داشته باشد و هر مجرمی همان اندازه مستحق مجازات است کیفر ببیند نه بیشتر و نه کمتر. از دیدگاه اسلام، اصل مقابله به مثل به عنوان یک اصل اولی در برخورد با مجرمین پذیرفته شده است و رعایت تساوی کامل بین جرم و مجازات در جرایم قتل عمد، جرح و قطع اعضاء به عنوان یک حق مورد قبول قرار گرفته است و این تساوی بین جرم و مجازات ساده ترین و ابتدایی ترین مفهومی است که از عدالت کیفری استفاده می شود.

 

لذا عادلانه ترین مجازات آن است که تناسب بیشتری با جرم داشته باشد. بر این اساس، قصاص، عادلانه ترین مجازاتی است که می توان برای جرم در نظر گرفت. به همین دلیل یکی از شرایط قصاص در اسلام، امکان تساوی و برابری جرم و مجازات است و در صورتی که امکان رعایت این تساوی وجود نداشته باشد یا حتی در صورتی که مجازات آثار شدیدتری نسبت به جرم به همراه داشته باشد قصاص اجرا نخواهد شد. اسلام در برابر برخوردهای ناعادلانه در رسوم تبعیض آمیز جاهلی، مجازات قصاص را به دور از هر گونه تبعیض تشریع نمود. همچنین لزوم رعایت عدالت در اجرای قصاص، بسیاری از فقهای اهل سنت و همچنین بعضی از فقهای شیعه را به طرف این حکم سوق داده است که استیفای قصاص باید به همان کیفیتی باشد که قتل صورت گرفته است، مگر اینکه نحوه قتل یک عمل حرام باشد که در این صورت رعایت مماثلت در کیفیت قصاص لازم نیست.[۷۷]

 

در این زمینه گفته شده است که اگر کسی مقتول را با سوزاندن، غرق کردن، کوبیدن سنگ بر سر او یا بازداشتن او از آب و غذا به قتل رسانیده باشد، همآن گونه قصاص خواهد شد. ولی اگر مثلا کسی با سحر کردن یا عمل منافی عفت موجب قتل دیگری شود، رعایت تساوی در استیفای قصاص جایز نیست. [۷۸]

 

در میان اهل سنت، مالک، شافعی و احمد بن حنبل در یکی از اقوال این نظر را پذیرفته اند و علاوه بر روایات به آیات قصاص و مقابله به مثل استناد نموده اند و گفته اند: مقتضای عدالت و قصاص، این است که مجازات حتی الامکان مانند جرم باشد. [۷۹]

 

از فقهای شیعه نیز ابوعلی و ابن عقیل این قول را پذیرفته اند و علامه در مختلف بعد از استدلال به آیه آن را وجه قریب می‌داند و شهید در مسالک این قول را بی اشکال دانسته است. [۸۰]

 

صاحب مجمع البیان می‌گوید: « الظاهر الجواز ان لم یکن اجماع و الظاهر عدمه » اگر اجماعی در مسئله نباشد رعایت مماثلت جایز است و ظاهراً اجماعی در مسئله نیست. البته در مقابل مشهور فقهای شیعه قائلند که قصاص فقط با شمشیر زدن به گردن قاتل صورت می‌گیرد. این قول مستند به روایت نبوی مشهوری است که می‌گوید: « لا قود الا بالسیف »[۸۱] در فقه شیعه نیز دلیل عمده این قول اجماع است. ولی روایت مورد استناد، علاوه بر اینکه معارض دارد و در روایت دیگر، لزوم مماثلت در قتل و قصاص تجویز شده است، از نظر سند نیز در میان فقها و محدثین اهل سنت قابل اعتماد نیست و ضعیف دانسته شده است. اجماع مورد ادعای شیعه هم بنا بر قول محقق اردبیلی محقق نیست ( اشکال صغروی ) و بر فرض وقوع، این اجماعات مدرکی است ( اشکال کبروی ) و از حیز اعتبار ساقط است.

 

‌در مورد قصاص اعضاء و ضرب و جرحی که به مجنی علیه وارد می شود، رعایت عدالت کیفری اقتضاء می‌کند در هر موردی که امکان رعایت مماثلت از تمام جهات وجود داشته باشد، قصاص به حکم آیه شریفه[۸۲] جایز باشد و در جایی که رعایت تساوی ممکن نباشد قصاص ساقط شود و این اصل کلی از مجموع مباحثی که فقهاء ‌در مورد قصاص کمتر از نفس آن جام داده‌اند استفاده می شود.[۸۳] لذا می توان گفت تامین عدالت کیفری ـ رعایت تناسب بین جرم و مجازات ـ مورد توجه قانون‌گذار اسلام بوده است.

 

مبحث سوم: تشخیص و اقسام کلی اولیاء دم

 

با ملاحظه حکم شرعی قصاص، نیازمند مطالبه اولیای دم می‌باشد، در عمل با صورت های مختلفی مواجه می‌شویم ؛ زیرا ممکن است مقتول فاقد ولی باشد که در اینصورت ولی امر مسلمین ولی دم او محسوب می شود، و یا آن که مقتول دارای ولی می‌باشد. در این فرض نیز ممکن است که ولی دم او منحصر در یک نفر باشد یا اینکه متعدد باشند. زمانی که ولی دم یک نفر باشد، به اعتبار صغر و بلوغش ممکن است بالغ و عاقل، صغیر و یا مجنون باشد، همچنین این احتمالات در صورتی که اولیای دم متعدد باشند، متصور است.

 

گفتار نخست: تشخیص اولیاء دم

 

در زمینه تشخیص اولیای دم ابتدا دیدگاه های فقهی را بررسی می‌کنیم و پس از آن دیدگاه های حقوقی و قانونی آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

الف ـ دیدگاه های فقهی

 

در نظام حقوقى اسلام، نقش جامعه و دولت به نمایندگى از جامعه در تعقیب و مجازات مرتکبین این‏گونه جرایم، مترتب بر اقدام اولیاى مقتول مى‏باشد و در واقع حق قصاص مرتکب قتل و سایر جرایم علیه تمامیّت جسمانى افراد، ابتدائا براى اولیا یا خود مجنى علیه وضع شده است. این مسئله به صراحت در قرآن ‏کریم چنین بیان شده است: « و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سلطاناً »[۸۴] و کسى که به ناحق کشته شود ما به ولى او تسلط برقاتل مى‏دهیم.

 

با توجه به قراین موجود، منظور از این سلطه، همان حقى است که به استناد آن « ولى » مى‏تواند قصاص نماید یا با توافق قاتل، دیه دریافت نماید، به همین دلیل، قصاص بدون اجازه ولى دم ممکن نیست و آن جام آن خود موجب قصاص خواهد شد ‌بنابرین‏، حق قصاص ابتداءً حق‏الناس محسوب مى‏شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:44:00 ق.ظ ]




۲- رعایت قاعده تحذیر و اخطاردادن در صورت اقتضای شرایط قبل از تیراندازی:

 

مقنن در مواد متعددی، رعایت قاعده فوق را مورد تأکید قرار داده و مأمورین را مکلف نموده که قبل از استفاده از سلاح در صورت اقتضای شرایط، اخطار یا هشدار قبلی بدهند (تبصره یک ماده ۳ ق. ب. س.) و یا قبل از به کارگیری سلاح با شورشیان و اخلال­گران، نسبت به استفاده از سلاح اتمام حجت نمایند (بند ب ماده ۴ ق. ب. س.) همچنین مستند به تبصره دو ماده ۶ ق. ب. س. مأمورین در صورتی می ­توانند به سمت وسایل نقلیه تیراندازی کنند که علاوه بر استفاده از وسایل و امکانات هشداردهنده، با صدای رسا و بلند به راننده وسیله­ نقلیه ایست داده و راننده نیز با جمیع این شرایط، توجهی نکرده باشد (دلیر، ۶۷:۱۳۸۶).

 

وظایف مأموران مسلح هنگام به کارگیری سلاح:

 

مستنبط از قانون به کارگیری سلاح، این وظایف به شرح ذیل است:

 

۱- رعایت مراتب و اصل تناسب در تیراندازی:

 

یکی از اصول مهم حاکم بر تیراندازی که گامی بلند به سوی تحقق عدالت است، اصل تناسب است، متأسفانه رعایت اصل تناسب در قانون به کارگیری سلاح به طور دقیق و مشخص بیان نشده، به عنوان مثال مأمور می ­تواند به کسی که مرتکب سرقت یک قرص نان، قاچاق چند جعبه سیگار، یا حمل یا قاچاق چند گرم مواد مخدر شده، تیراندازی نماید. طبق تبصره سه ماده ۳ ق. ب. س. مأمورین مسلح در کلیه موارد مندرج در این قانون در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که چاره­ای جز به کارگیری سلاح نداشته باشند و هنگام به کارگیری سلاح باید در صورت امکان مراتب: ۱- تیر هوایی ۲- تیراندازی کمربه­بالا را رعایت نمایند.

‌بنابرین‏ مأمورین نباید به راحتی و تحت هر شرایطی از سلاح استفاده کنند زیرا همان‌ طور که می­دانیم اصل بر عدم جواز استفاده از سلاح است و به کارگیری سلاح نیاز به دلیل منطقی و متعارف دارد، ‌می‌توان گفت که مأمورین مسلح و نیروهای پلیس، وظیفه­ی دفاع از امنیت جامعه و مردم در برابر هر نوع حمله و تجاوز نسبت به امنیت و جان و مال و ناموس اجتماع را بر عهده دارند و مسلم است که حتی­الامکان باید دفاع معقول و متناسب با خطری باشد که امنیت جانی و مالی جامعه را تهدید می­ کند زیرا اگر دفاع از حد معقول تجاوز کند، جنبه­ کینه­جویی به خود ‌می‌گیرد و می ­تواند انتقام جویی آسیب­دیدگان را به دنبال داشته باشد، چون استفاده­های زیاد و نابجا از سلاح نه تنها به تامین آرامش جامعه کمک نمی­کند بلکه جامعه را ناامن­تر جلوه می­ نماید و نشانه­ای جز توحش و ناامنی را برای جامعه به ارمغان نمی­آورد و می ­تواند حتی منجر به نارضایتی عمومی شود همان‌ طور که در دو سال اخیر عدم رعایت اصل تناسب توسط پلیس در ایالات متحده آمریکا، کشور و دولت مذکور را با مشکلات فراوانی مواجه ساخت که تظاهرات چندین ماهه علیه تبعیض نژادی و کشته شدن چند پلیس به دست معترضان که جنبه­ انتقام­جویی داشت تنها بخشی از مشکلات به وجود آمده برای کشور ایالات متحده آمریکا بوده است. آموزش علم حقوق به مأمورین، از جمله شناخت حقوق شهروندی و مخصوصاً علم شناخت جرایم و مجازات­ها می ­تواند گام مهمی باشد برای اینکه مأمورین بتوانند اصل تناسب را هنگام انجام مأموریت­ها و استفاده از سلاح رعایت کنند.

 

۲- مأموران مکلفند هنگام تیراندازی به سوی افراد پا را هدف قرار دهند:

 

اهمیت حفظ جان انسان­ها، کرامت انسانی و جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناه بر هیچ­کس پوشیده نیست مخصوصاً اینکه وظیفه­ی مأمورین مسلح و نیروی پلیس حفظ و دفاع از جان و کرامت انسان­هاست ‌بنابرین‏ هنگامی که به عنوان آخرین راه چاره نوبت به استفاده از سلاح و شلیک به سمت افراد رسید باید کمربه­پایین و پا را هدف قرار دهند این وظیفه در ماده ۷ ق. ب. س. آمده است که اشعار می­دارد: «مأموران موضوع این قانون، هنگام به کارگیری سلاح باید حتی­المقدور پا را هدف قرار بدهند و مراقبت نمایند که اقدام آنان منجر به فوت نشود.» چون هدف اصلی، دستگیری فرد مورد نظر و تحویل به مقامات قضایی برای اجرای قانون است چون ممکن است در دادگاه قانونی بیگناهی فرد مورد تیراندازی قرار گرفته به اثبات برسد و وجود هر چند ضعیف این احتمال باعث می­ شود که مأمورین براحتی از رعایت این وظیفه سرباز نزنند. باید تمام مراحل و مراتب تیراندازی مأمورین مطابق قانون باشد و مجرم شناختن افراد نیز به موجب قانون باشد و مأمورین که باید محافظ و مجری قانون باشند حق ندارند اجرای قانون را مختل نمایند و وظیفه­ی خطیر قضاوت را برعهده گیرند چون همان‌ طور که می­دانیم هیچ مقام قضایی نمی­تواند دستور به کارگیری سلاح را صادر کند و تیراندازی طبق دستور مقامات قضایی غیرقانونی است و به کارگیری سلاح تنها باید طبق قانون باشد، طبق قانون مأمورین هم نمی ­توانند امر قضاوت را مختل کنند و یا عهده بگیرند و اجرا کنند.

 

۳مستند به قسمت اخیر ماده ۷ ق. ب. س. مأموران مسلح موظفند هنگام به کارگیری سلاح، مراقبت نمایند به اشخاص ثالث که دخیل در ماجرا نمی­باشند آسیب نرسد:

 

مهمترین وظیفه­ی مأمورین مسلح و پلیس، محافظت از جان انسان­هاست و نباید انجام وظایف باعث به خطر افتادن جان انسان‌ها و وظیفه­ی والاتر آن ها شود. مثلاً مأمورین در مکان­هایی مانند ایستگاه­های وسایل نقلیه­ی عمومی همچون ایستگاه مترو و یا اتوبوس و تاکسی و همچنین در خیابان ها و بزرگراه­های شلوغ و پرتردد، باید بسیار مراقبت نمایند که در هنگام تیراندازی به اشخاص ثالث آسیبی نرسد و هر وقت که احتمال آسیب به اشخاص ثالث وجود داشت باید از تیراندازی خودداری نمایند زیرا فرار کردن یک متهم و یا مجرم از چنگال عدالت بهتر از این است که بیگناهی صدمه ببیند و یا فوت کند ‌بنابرین‏ حفظ جان انسان­ها مهمتر از هر انجام وظیفه­ایست. توجه ‌به این نکاتی که ذکر کردیم و رعایت آن توسط مأمورین می ­تواند حتی از وقوع جرم پیشگیری کند چون که عدم رعایت این نکات حتی باعث می­ شود که مأمورین متهم به ارتکاب جرم واقع شوند. به طور مثال اگر فرد مورد نظر مأمورین در یک پیاده­روی پرتردد و یا مرکز خرید شلوغ است و با توجه به مکان و شرایط نوعی، اگر مأمورین اقدام به تیراندازی کنند این اقدام نوعاً باعث صدمه و فوت اشخاص ثالث می­ شود و مأمورین نیز ‌به این موضوع آگاه باشند نباید اقدام به تیراندازی کنند چونکه ممکن است مرتکب جنایت عمدی و قتل عمد گردند زیرا تبصره­ی ماده ۲۹۲ ق. م. ا. اشعار می­دارد:

 

«‌در مورد بندهای (الف و پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری می­گردد، جنایت عمدی محسوب می­ شود». بند “پ” ‌در مورد مصادیق جنایتی که خطای محض محسوب می­ شود این ماده بیان می­دارد: «جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید». به ­نظر می­رسد کلمه­ شکار در اینجا موضوعیت ندارد و از باب مثال ذکر شده و صرفاً منظور از این کلمه در اینجا، هدف خاص مورد نظر تیرانداز است.

 

۲٫۲٫ ۴٫وظایف و تکالیف دولت و سازمان­ های نظامی و انتظامی

 

در قانون به کارگیری سلاح و قوانین موضوعه­ی ما وظیفه و تکلیفی بر عهده­ دولت و سازمان­ های نظامی و انتظامی در خصوص استفاده از سلاح تعیین و مشخص نشده است و فقط مسئولیت دولت و سازمان­ های نظامی و انتظامی در قانون مذکور تعیین و تصویب شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ق.ظ ]




توانایی کسب تامین مالی اضافی

 

  • توانایی افزایش جریان­های وجوه نقد کوتاه مدت.

اصطلاح انعطاف­پذیری مالی مجددا در پیش نویس هیات استانداردهای حسابداری مالی امریکا ‌در مورد اطلاعات جریان وجه نقد ارائه شده است. استفاده از اطلاعات ‌در مورد موقعیت­ مالی واحد در کمک به استفاده­کنندگان در ارزیابی عواملی همچون نقدینگی و انعطاف­پذیری مالی و سودآوری و ریسک شرکت با اهمیت ‌می‌باشد.

 

۲-۲-۵- جزئیات انعطاف­پذیری مالی

 

اکاپوس و دونالسون[۱۳](۱۹۷۱) در زمینه مطالعات انعطاف­پذیری مالی در تامین مالی شرکت­ها پیشگام می­باشند. انعطاف­پذیری مالی بر چارچوب مفهومی جدید در پژوهشاتی که در زمینه تئوری ساختار سرمایه ‌می‌باشد استوار است. آنان پی بردند که مدیران مالی برای تامین مالی شرکت نمی ­توانند تنها از بدهی استفاده کنند، زیرا گرایش به سمت بدهی­ها بیشتر، نمی ­توانند یک سپر دفاعی در برابر حوادث غیر منتظره آتی ایجاد نماید، بلکه ریسک شرکت را نیز بالا می­برد. شواهد بیانگر این است که در مقایسه با مدل موازنه ایستا و مدل سلسله مراتب ( در نظریه موازنه ایستا، فرض بر وجود ساختار سرمایه بهینه است. این ساختار از طریق ترکیبی از منابع مختلف تامین مالی که هزینه­ ها و منافع حاصل از تامین مالی از طریق بدهی را با عم برابر می­سازد قابل دسترسی است. همچنین در این نظریه فرض می­ شود که نسبت اهرمی بهینه یا هدف وجود دارد و بازار هر گونه انحراف از این نسبت را خبری نامطلوب تلقی می­ نماید. این اهرم مالی بهینه را ‌می‌توان از طریق برقراری توازن بین هزینه­ ها و منافع حاصل از مبالغ اضافه بدهی شناسایی کرد. نظریه سلسله مراتب مبتنی بر عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه ­گذاران برون شرکتی دارای اطلاعات بیشتری راجع به وضعیت مالی و عملکرد جاری و آتی شرکت بوده و سعی ‌می‌کنند در زمانی که شرکت دارای عملکرد ضعیفی است به بدهی روی نیاورد). کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در دهه ۸۰ محققین و مدیران شروع به شناسایی و درک چالش­های بزرگ برای مدیران ارشد در فرایند تامین مالی مورد انتظار و قابل پیش ­بینی کردند. در واقع هدف بالا بردن توانایی شرکت برای گرفتن اعتبارات با نرخ مناسب و حمایت از خودشان در برابر تنگناهای تامین مالی در شرایط غیرمنتظره بود. انعطاف­پذیری تنها در حوزه مالی مهم نیست بلکه در حوزه ­های کاربردی تجاری همچون انعطاف­پذیری شرکتی، مسائل راهبردی و عملیاتی نیز کاربرد دارد. حفظ انعطاف­پذیری شرکت نقش بسیار مهمی در موفقیت و بقای سازمان بازی می­ کند(زارع تیموری،۱۳۹۰).

 

‌بنابرین‏ انعطاف­پذیری مالی در برنامه راهبردی تامین مالی شرکت‌ها می ­تواند نقش ارزشمندی را برای شرکت­ها به منظور برخورد با بی ثباتی و تناقص آتی ایجاد نماید. ازاینرو انعطاف­پذیری مالی برای یک شرکت مطلوب بوده و مطالعات تجربی صورت گرفته بیانگر این است که مدیران بشدت نسبت به انعطاف­پذیری مالی در انتخاب ساختار سرمایه خود حساس هستند(میتو و بانسل،۲۰۰۴[۱۴]).

 

به طور کلی تئوری­های تصمیم ­گیری ‌در مورد ساختار سرمایه با تئوری میلرومودیلیانی ( اگر سرمایه ­گذاران به طور کلی همانند و همزمان با شرکت‌ها قادر به اخذ وام یا پس­انداز وجوه در دسترس باشند و تصمیمات تامین مالی شرکت‌ها، کل جریانه­های نقدی آن ها را تحت تاثیر قرار ندهد انتخاب نحوه و منبع تامین مالی بین اوراق بدهی و سهام بر کل ارزش بازار شرکت‌ها تاثیر نمی­گذارد) شروع شد و بیشتر با در نظر گرفتن نواقص بازار و تلاش برای فهمم واقعیت رفتار شرکت استوار است. تئوری انعطاف­پذیری مالی بر عناصر هر دو تئوری موازنه ایستا و تئوری سلسله مراتب برمی­گردد. در واقع این تئوری ترکیبی از عدم اطمینان آتی شرکت و تلاش برای تعدیل ساختار سرمایه و نگهداری وجه نقد است. شرکت‌ها شاید به وسیله حفظ انعطاف­پذیری مالی قادر به واکنش موفقیت­آمیز به فرصت­های سرمایه ­گذاری باشند هرچند که مدیران و محققان هنوز در انتظار یک تئوری قوی و تعمیم پذیرتر جهت تشریح تصمیمات ساختار تامین مالی شرکت هستند(زارع تیموری،۱۳۹۰).

 

۲-۲-۶- منابع مختلف انعطاف­پذیری مالی

 

شرکت‌ها برای تامین مالی مورد نیاز برای راه ­اندازی و اجرای پروژه­ های پیش روی خود گزینه­ های مختلفی پیش رو دارند(موین و بویلیا ۲۰۱۰). انعطاف­پذیری مالی ارتباط نزدیک در مواجه با نیازهای سرمایه ­گذاری آتی و سایر موارد مشابه دارد. میزان وجه نقد موجود در شرکت و میزان استفاده از ظرفیت بدهی، از منابع اصلی انعطاف­پذیری مالی است که به طور بالقوه مورد توجه قرار ‌می‌گیرد. در واقع فرم هیبریدی(ترکیبی) روشی برای افزایش انعطاف­پذیری مالی است که مورد توجه قرار ‌می‌گیرد. زیرا ترکیب مختلف از میزان بدهی و وجه نقد ممکن است منجر به تفاوت عمده در ارزش شرکت گردد(قوی،۱۳۹۰).

 

۲-۲-۶-۱- بدهی[۱۵]

 

استفاده از بدهی به عنوان یک منبع تامین مالی بر مبنای چهار انگیزه مهم است(دنیس[۱۶]،۲۰۰۹).

 

    • تمایل به جذب سرمایه ­گذاری

 

    • افزایش سرمایه گذاری به منظور تضمین فعالیت تجاری روزانه

 

    • تامین تسهیل در سودآوری عملیاتی

 

  • استفاده از بدهی برای پرداخت و توزیع سود بین سهام‌داران

بر مبنای تئوری موازنه ایستای سنتی مبالغ بهینه بدهی در ساختار سرمایه شرکت­ها به وسیله هزینه ناتوانی مالی و مزایای ناشی از سپر مالیاتی در نگهداشت بدهی تعیین می­ شود. بر مبنای مفاهیم انعطاف­پذیری مالی پیشنهاد می­ شود که شرکت‌ها بدهی کمتری را تحمل نمایند، زیرا در غیر اینصورت آن ها بابت استفاده از ظرفیت بدهی خود، انعطاف­پذیری مالی خود را قربانی می­نمایند. همچنین بهره ­برداری از ظرفیت بدهی در زمان حال باعث آسیب­پذیری بیشتر در برابر تغییرات سرمایه ­گذاری آتی می­گردد(بایون،۲۰۰۷). هزینه حفظ انعطاف پذیری مالی بخاطر عدم استفاده کامل از ظرفیت بدهی، صرف­نظر کردن از مزایای سپر مالیاتی است.

 

این امر بیانگر این است که تئوری انعطاف­پذیری مالی یک موقعیت ایستا بین هزینه­ ها و مزایای حاصل از انعطاف­پذیری ایجاد می­ کند.

 

۲-۲-۶-۲- وجه نقد[۱۷]

 

بررسی رفتار شرکت‌ها روند قابل ملاحظه­ای در انباشت وجه نقد را نشان می­دهد. در ۳۰ سال گذشته میانگین نسبت وجه نقد به دارایی در شرکت‌های امریکایی دو برابر شده است ‌بنابرین‏ از دیدگاه تئوریک باید اغلب شرکت‌ها بتوانند همه تعهدات مربوط به بدهی خود را پرداخت نمایند، اما در واقعیت اینطور نیست. بررسی­ها دلایل چندگانه­ای برای رشد چشمگیر در افزایش مانده وجه نقد را نشان می­دهد که ‌می‌توان دلایل این امر را ناشی از تغییرات شرکت‌ها و تغییرات محیطی دانست(باتس[۱۸]،۲۰۰۸).

 

ریسک نوسان­پذیری جریان­های نقدی رابطه مثبت با نسبت وجه نقد به دارایی­ های شرکت دارد و در واقع شرکت‌ها میزان وجه نقد نگهداری شده خود را برای واکنش در نوسان­پذیری جریانات نقدی اصلاح می­نمایند. ریسک ذاتی صنعت و تغییرات در محیط خارجی( شرایط اقتصاد کلان) به ویژه در دنیای رقابتی کنونی یک عامل تعیین کننده ­ای برای تعیین ریسک محیط است(هان[۱۹]،۲۰۰۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

نظریه فروید

 

فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود می‌باشد. فراخود نمودار ارزش‌های دیرین ‌و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. ‌بنابرین‏ هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی می‌باشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهند . ‌بنابرین‏ در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک ‌از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۱] ۲۰۰۵).

 

نظریه مازلو[۵۲]

 

مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار می‌دهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان می‌کند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی می‌کند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).

 

 

 

 

 

نظریه فروید

 

فروید معتقد است رفتار،روان یا شخصیت انسان همیشه محصول ارتباط متقابل تعاملی و تعارضی نهاد ،خودوفراخود می‌باشد. فراخود نمودار ارزش‌های دیرین ‌و کمال مطلوب اجتماع است،فراخود به سوی کمال می گراید و نه به سوی لذت و خوشی،به تشخیص درست از نادرست و مطابقت با موازین و اصول اخلاقی که در اجتماع مورد قبول هستند توجهش معطوف است. ‌بنابرین‏ هرگاه فرد متوجه عمل خیر شودو به آن عمل کنداحساس غرور،رضایتمندی ولذت معنوی به او دست می دهدو چنانچه به سوی بدی گراید وبه آن عمل کنداحساس حقارت وخفت به او دست داده و خود را مستوجب ملامت و سرزنش می کند. فروید همچنین اعتقاد داشت که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یابه عبارت دیگر تثبیت در هریک ازاین مراحل درعزت نفس فرد تاثیر دارد مثلا” محرومیت بیش از حد در مرحله دهانی رشد روانی-جنسی سبب می شود که فرد درآینده عزت نفس پایین داشته باشد چنین فردی به دیگران وابسته بوده وبه توانایی خوداطمینان ندارد.از طرف دیگر ارضای دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در این افراد می شود ،چنین افرادی دچار عقده خود بزرگ بینی می‌باشند ،یعنی یک نظرعالی نسبت به خود داشته و خود را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهند . ‌بنابرین‏ در نظر فرویدانسان متعارف کسی است که مراحل رشدروانی-جنسی را با موفقیت گذرانده باشدودرهیچ یک ‌از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد(کریستین،[۵۳] ۲۰۰۵).

 

نظریه مازلو[۵۴]

 

مازلو در ساسله مراتب نیازها و در سطح سوم احترام به خود یا عزت نفس را قرار می‌دهد که مشتمل بر تمایل به شایستگی ، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت،اطمینان ،استقلال و آزادی است .زمانی که این نیازها ارضاء شود فرد احساس ارزشمندی ،توانایی ، قابلیت، مثمر ثمربودن و اطمینان می‌کند و چنانچه این نیاز ها برآورده نشود فرد احساس حقارت، درماندگی،ضعف ودلسردی و نا امیدی می‌کند(گرینبرگ، ۲۰۰۸).

اهمیت عزت نفس

 

ویلیام جیمز از جمله کسانی بود که برای نخستین بار در کتاب اصول روان شناسی خود بر ضرورت عزت نفس و اینکه عزت نفس تعیین کننده شکل های متعدد در رفتار آدمی می‌باشد٬تأکید ‌کرده‌است . همزمان با ویلیام جیمز٬جامعه شناسان مختلفی از جمله کولی[۵۵]اظهاراتی کرده و آن را یک نیاز حیات بخش آدمی توصیف نمود.هر چند محققانی مانند گلدشتاین٬مای[۵۶]٬آنگلیال[۵۷]و بوهلر[۵۸]مطالعاتی در این مورد انجام داده‌اند. اما قبل از رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک ‌در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با رویکرد روانی –اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک ‌در مورد عزت نفس انجام نشده است٬در واقع با پیدایش رویکرد روانی- اجتماعی محققان مختلفی مانند هورنای٬فروم و سالیوان مطالعات ‌نظام‌داری درباره عزت نفس ارائه داده‌اند. اما توج وارسی ها درباره عزت نفس و اینکه عزت به عنوان یک سازه شخصیتی قلمداد گردد٬در نظریه انسان گرایانی مانند راجرز و مزلو مشاهده می شود. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار٬احساس ها٬عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود: می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم٬احساس می‌کنیم که شخصی خو ب یا بد هستیم٬خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمد بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (کلمزو کلارک٬ترجمه علیپور،۱۳۸۳).عزت نفس مطلوب از فعالیت اجتماعی مثبت وثبات روانشناختی حمایت می‌کند وجزء اصلی واساسی دررشد روانشناختی فرد است.بسیاری ‌از مطالعات بیانگر ارتباط عزت نفس پایین وبسیاری از مشکلات روانشناختی بوده اند.گایلن[۵۹] و همکاران(۲۰۰۳)درمطالعه خود ‌به این نتیجه رسیدند که بروزاختلال جسمی در نوجوانان با عزت نفس کم مرتبط است.مندلسون[۶۰]و همکاران(۲۰۰۲)وایبر[۶۱](۲۰۰۳)مشاهده کردند که عزت نفس کم درنوجوانان وجوانان با اختلالات خوردن مرتبط است.و رابرتس[۶۲] و همکاران (۱۹۹۶)نیز دریافتند که کسانی که افسردگی دارند،عزت نفس پایینی دارند.گایمن[۶۳](۲۰۱۱)‌به این نتیجه رسید که عزت نفس با شروع وطول مدت دوره افسردگی درجوانان رابطه دارد.

تفاوت عزت نفس با خودپنداره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:13:00 ق.ظ ]




‌بنابرین‏ روند یادشده به پوسیدگی و فلج شوندگی زندانیان می‌ انجامد، بی‌آنکه اصلاح و بی خطرسازی آن‌ ها را به همراه داشته باشد. همین‌طور در بخش‌های تحقیقی و دانش پژوهی نیز چندان کارهای تحقیقی انجام نشده است و مزید بر این برنامه های تحقیقی و تدریسی در این کشور نیز تا حدودی روند دانش‌پژوهی را به یک سمت بی‌کیفیتی علمی، مخصوصاً دانش جنایی می‌افزاید. گذشته از این‌ها، قوانین جزایی افغانستان که در ایجاد خود به لحاظ فکری از مکتب کلاسیک و فقه‌جزایی‌اسلام(آن هم فقه احناف عمدتاًً)، متاثر بوده است؛ امروز با توجه به پیشرفت‌های علمی در حوزه‌ای‌علوم جنایی(با توجه به پیچیدگی جوامع)، به علل انجام نیافتن کارهای تحقیقی قابل ملاحظه از یکسو و حاکم بودن روش‌های پیش پا افتاده(حقوق‌جزای شکلی)، از سوی‌دیگر، بسیارسنتی و ابتدایی به نظر می‌آیند. اگرچه در قانون‌گذاری و حوزه‌ای‌نظر، برخی از اصول جزایی، مانند: اصل برائت‌الذمه(در بخش‌حقوق‌جزای شکلی و ماهوی)، اصل برگزار شدن محکمه به صورت علنی، اصل‌رعایت کرامت انسانی متهم و مجرم، اصل منع تبعیض در محاکمه متهمین، اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها، اصل قضامندی مجازات‌ها، اصل مستقل بودن دادگاه در صدور رأی‌، اصل اختیار قاضی در تخفیف و تشدید مجازات به منظور تامین عدالت‌بیشتر و فردی‌کردن، اصل شخصی‌بودن‌ جرایم و مجازات‌ها، اصل تساوی‌ بودن جرایم و مجازات‌ها و اصول دیگر و یک سلسله قواعد و حقوق مطرح‌شده، نشان می‌دهد با رعایت این اصول، قواعد و حقوق، با مظنون، متهم و مجرم برخورد عادلانه صورت خواهد گرفت. ولی با در نظر داشت همه موارد یاد شده، حقوق‌جزای‌افغانستان، نارسایی‌های زیادی دارد که، نخست در حوزه‌ای‌نظر ضرورت به یک پشتوانه‌ای علمی و کارهای تحقیقی با کیفیت و فراوان دارد، تا حقوق‌جزای افغانستان به طور عام و قوانین جزایی‌افغانستان بطورخاص مورد باز بینی و نقد قرار بگیرند و بدیل‌های بهتر جهت اصلاح ارائه گردد؛ دوم، در حوزه‌ای‌قانون‌گذاری، ضرورت به طرح و ایجاد اصول‌جدید، از جمله اصل فردی‌کردن مجازات‌ها، قواعد نو و انکشاف و به رسمیت شناختن حقوق جدید دارد، تا حقوق‌جزای افغانستان از یک مسیر ‌سرکوب گرایانه در مسیر انسانی‌تر، عادلانه‌تر، مناسب‌تر از نظر برخورد و مردمی‌تر از دید گرایش، کشانیده شود.

 

‌بنابرین‏ جامعه به صورت کلی و حقوق‌جزایی افغانستان بطورخاص به منظور تغییرات اساسی ضرورت به کارهای تحقیقی زیادی دارد. مخصوصاً، این‌اثر تحقیقی که با توجه به آخرین پیشرفت‌ها در اصول، قواعد و حقوق، نظریات جدید علوم جنایی و فنون جدید واکنش علیه پدیده‌ای مجرمانه، تدوین یافته است؛ کمک خوبی تحقیقی برای دگرگونی و اصلاح حقوق‌جزای افغانستان خواهد نمود. آنطوری که حقوق‌جزای افغانستان و مخصوصاً قوانین جزای این کشور را بررسی گذرا داشتم، اصل فردی‌کردن و تمهیدات آن از حیث فراهم‌شدن زمینه‌های تطبیق، بازتاب بسیار محدود دارد، آن‌هم در چند مورد خاص.

 

بخش اول

 

مفاهیم، کلیات و ریشه‌های فکری

 

چنان‌که معمول به نظر می‌آید، برای درک بهتر مطالب نوشتاری پیش از ورود به متن اصلی باید از پیش‌زمینه‌های آن که حکم دریچه‌های ورود به یک محوطه(متن اصلی) را دارد، عبور نمود. ‌بنابرین‏ مفاهیم، کلیات و ریشه‌های فکری همین پیش‌زمینه‌های اند که برای رسیدن به متن اصلی شرایط را هموار می‌کنند. ‌به این ترتیب بخش اول این متن حاوی دو فصل بوده که در فصل اول برخی از مفاهیم اساسی و کلیات این نوشتار آمده است، بگونه‌ای که مطالعه آن‌ ها برای درک بهتر بخش‌های اصلی اثر به خواننده کمک می‌کند. لذا در این بخش ابتدا به توضیح و بیان مفاهیم، کلیات و اصول بنیادین حقوق‌جزا پرداخته شده(فصل اول) بعد ریشه‌های فکری اصل فردی‌کردن در قالب دو گفتار دیگر توضیح داده شده است.

 

فصل اوّل: مفاهیم، کلیات و اصول اساسی

 

فصل‌اول حاوی سه‌گفتار بوده، طوری که در گفتاراول، برخی از مفاهیم بنیادین مربوط به اصل فردی‌کردن مجازات‌ها بیان گردیده، گفتار دوم، در بردارنده‌ای کلیات موضوع بوده که پیشنه‌ای تاریخی و انواع فردی‌کردن در آنجا به بحث گرفته شده است. اصول اساسی حقوق‌جزا در گفتارسوم بیان شده و رابطه آن‌ ها با اصل فردی‌کردن مجازات‌ها مورد بررسی قرارگرفته است. این گفتار، در بردارنده‌ای دو نکته اساسی بوده که در نکته‌ای اول‌، اصول‌عام حقوق‌جزا بحث شده و نکته‌ای دوم، شامل‌اصول ناظر بر محاکمه‌ای متهمان است. ‌به این ترتیب در‌ابتدا به توضیح مفاهیم می‌پردازیم.

 

گفتاراول: مفاهیم

 

در این گفتار به توضیح مفاهیم اساسی مربوط به پایان نامه که جایگاه کلیدی دارند می‌پردازیم.

 

جبرگرایی بزهکارانه

 

این مفهوم اساساً توسط اندیشمندانِ مکتب‌تحققی وارد حوزه‌ای‌ حقوق‌جزا گردید. ‌بنابرین‏ پیروان این مکتب مخصوصاً لمبروزو درپی اثبات این مطلب بود که تغییرات شخصیتی‌افراد ناشی از عوامل زیستی ـ روانی و اجتماعی بوده و عوامل یاد شده «…بر رفتار شان نیز تاثیر اجباری و به سزایی دارد(صفاری،۱۳۸۶،ص ۷۲). این امر در ارتکاب جرم نیز دخالت تعیین کننده دارد. نتیجه‌ای این مفهوم ‌به این نکته می‌ انجامد که مجرم در عمل بزهکارانه‌ای خویش آزاد نیست و جبراً به عمل مجرمانه دست می‌زند. ‌بنابرین‏ مجازات مجرمان امر نا بخردانه بوده و لازم به نظر می‌رسد برای حل این مشکل به راه حل ها و اقدامات غیر از مجازات توسل جست. راه حل‌های را که آن‌ ها در نظرداشتند، اقدامات‌تامینی بودند نه اجرایی‌کردن مجازات علیه بزهکاران.

 

۱-۱-۱-۲٫ پرونده شخصیت

 

پرونده شخصیت با پرونده‌ای کیفری متفاوت است. این پرونده هنگامی مطرح و از اهمیت خاصی برخوردارشد که، بحث اصلاح و درمان بزهکار به‌ میان‌آمد. تشکیل پرونده‌شخصیت بزهکار به معنی «درگذشتن از جنبه‌های صرف حقوقی بزه برای لحاظ جنبه‌های انسانی جرم با مطالعه‌گذشته‌ای خانوادگی، تحصیلی، حرفه‌ای، روانی، جسمانی، انگیزه‌ای ارتکاب جرم» (بولک، ۱۳۸۷، ص۸)، شرکا و معاونان جرم، اقدامات بعد از ارتکاب جرم علیه بزه‌دیده توسط مرتکب، حالات روانی، اخلاقی و فکری‌ او پس از ارتکاب جرم و …را در بر می‌گیرد.

 

۱-۱-۱-۳٫ حالت‌خطرناکی

 

مفهوم حالت‌خطرناکی به معنی نوع خاصی از ظرفیت جنایی و بزهکارانه‌ای افراد است. اما این ظرفیت بزهکارانه امر نسبی بوده و نظر به فرد خاص متغیر است. ‌بنابرین‏ «…بسیارند افرادی که دارای ظرفیت جنایی خفیف می‌باشند ولی قابلیت انطباق آنان بسیار ناچیز است. دسته‌ای دارای ظرفیت جنایی خفیف و قابلیت انطباق شان رضایت بخش می‌باشد. و چه بسیارند افرادی که دارای ظرفیت جنایی فوق العاده اند اما در عین‌حال قابلیت انطباق آنان با زندگی اجتماعی نیز رضایت بخش است»(کی نیا،۱۳۸۲، ص۲۰). بحث حالت‌خطرناکی برای اولین بار توسط مکتب‌تحققی مخصوصاً گاروفالو مطرح شد.

 

مفهوم حالت‌خطرناکی با جبری‌بودن ارتکاب جرم رابطه‌ای نزدیک دارد. بگونه‌ای که حالت‌خطرناکی ویژگی ‌فردی است که احتمال ارتکاب جرم از سوی مجرم به طور اجباری قابل پیش‌بینی می‌سازد.

 

۱-۱-۱-۴٫ سزاگرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:19:00 ق.ظ ]




جانوسویچ[۱] و همکاران ( ۲۰۱۳)، احمد خان[۲] و همکاران(۲۰۱۲)، باسوکی[۳] و همکاران(۲۰۱۲)، لیبو[۴] و همکاران(۲۰۱۱)، پلومن[۵] و همکاران(۲۰۰۷)، رادرز[۶] و همکاران نشان دادند که سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری با عملکرد مالی دارد. همچنین رحیمیان و همکاران در سال ۱۳۹۱ به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکت‌های صنایع خودرو و ساخت قطعات پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند و نشان دادند که در میان عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی، کارایی سرمایه ساختاری و کارایی سرمایه بکارگرفته شده دارای بیشترین تاثیر بر عملکرد مالی شرکت های نمونه می‌باشند و میان بعد شناختی و عملکرد مالی شرکت های نمونه ارتباط معناداری وجود ندارد.

مفهوم سرمایه اجتماعی در بر گیرنده مفاهیمی همچون اعتماد ، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا یک جامعه است که نظام هدفمندی را شکل می‌دهد و آنهارا به سوی دست یابی به هدفی ارزشمند هدایت می کند. از این رو شناخت عوامل مؤثر در تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی می‌تواند جوامع را در گسترش ابعاد سرمایه اجتماعی کمک نموده و موجب افزایش عملکرد اجتماعی و اقتصادی افراد در جوامع گردد(متوسلی و بی نیاز ،۱۳۷۹،ص۱۰)

 

سرمایه اجتماعی مفهومی چند بُعدی است، پژوهش های انجام شده پیرامون این مفهوم در صورتی حالت کامل و «معرف گونه»خواهد داشت که به ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و ارتباط میان ابعاد آن بپردازد. با مطالعه متون مختلف می توان سه بعد ساختاری و شناختی و ارتباطی را برای سرمایه اجتماعی بر شمرد. بُعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل قوانین انعطاف پذیر و شبکه های ارتباطی و بعد شناختی به اعتماد، همیاری و همکاری گروهی اعضاء درون یک سازمان و بعد ارتباطی به شبکه یا ارتباطات اجتماعی و روابط بین افراد و گروه ها اشاره دارد (اندرو[۷]،۲۰۰۷،ص۱۲)

 

در سال‌های اخیر دانشمندان مدیریت به ارائه یک دیدگاه اجتماعی از سازمان پرداخته‌اند . بر این اساس می توان گفت یک دارایی حیاتی و مهم از به حداکثر رساندن مزیت سازمانی همان سرمایه اجتماعی سازمانی می‌باشد که در بافت روابط اجتماعی ذاتی بوده و می توان آن را برای تسهیل فعالیت بسیج کرد. سرمایه اجتماعی که بواسطه روابط مولد با تاثیر مثبت مشخص شده است ساختاری است که به طور طبیعی در بافت عملکرد قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی به واسطه شبکه های ارتباطی که اطلاعات ضروری ، اعتماد، پشتیبانی و دیدگاه مشترک را فراهم می‌کنند، مشخص می شود. این منابع در روابط اعضای گروه قرار دارد و افزایش فرایندهای گروهی به طور کلی عملکرد گروهی بازار را افزایش می‌دهد (جمشیدی، ۱۳۷۹،ص۱۵).

 

عملکرد بازار به عنوان اثربخشی فعالیت های بازاریابی سازمان تعریف شده است و با مواردی از قبیل میزان دستیابی به رضایت مشتری، ایجاد ارزش برای مشتریان، حفظ مشتریان و دستیابی به سهم بازار مطلوب مورد سنجش قرار می‌گیرد. به طور کلی یک فرهنگ سازمانی بازارگرا دارای تاثیر غیرمستقیمی بر روی عملکرد مالی از طریق عملکرد بازار می‌باشد (هامبارگ،۲۰۰۲،ص۳۳).

ادبیات فراوانی حاکی از آن است که شرکت با ارائه ارزش برتر برای مشتری در مقایسه با رقبا، می‌تواند به مزیت های رقابتی دست یابد و عملکرد بازار خود را بهبود دهد (اسلاتر[۸] و نارور[۹]،۱۹۹۵؛ اولسون و همکاران، ۲۰۰۵). تحقیقات در زمینه معیارهای عملکرد بازار تأیید می‌کند که سرمایه اجتماعی برای مشتریان با روش های مختلفی مانند افزایش درآمد از طریق حفظ مشتری و گفتار مثبت (روست و همکاران،۲۰۰۲)، افزایش سودآوری از طریق بالا بردن ارزش عمر مشتری (روست و همکاران،۲۰۰۴)، تاثیرگذاری بر رشد و فروش و سهم بازار از طریق بهبود نگرش مشتریان نسبت به برندها و محصولات شرکت و رضایت مشتری (روست و همکاران،۲۰۰۴)، می‌تواند عملکرد بازار شرکت را افزایش دهد (ترویلو و همکاران،۲۰۰۹).در واقع شرکت ها چنانچه به دنبال مزیت رقابتی و موفقیت های استراتژیک هستند باید بیش از رقیب برای مشتری ارزش بیافرینند. آنان با صرف سرمایه اجتماعی ، رضایت و وفاداری مشتریان را تصاحب خواهند کرد. همچنین توسعه سهم بازار و افزایش سودآوری و رشد فروش از تبعات طبیعی این حرکت خواهد بود(روست ،۲۰۰۴،ص۱۶).

 

‌بنابرین‏ بیان مسئله مذکور که بیان کننده اهمیت توجه به سنجش سرمایه اجتماعی و بررسی رابطه آن با عملکرد بازار شرکت هاست، در این تحقیق سعی بر آن است که ارتباط سرمایه اجتماعی با عملکرد بازار شرکت های تولیدی استان اردبیل بررسی و مورد تبیین قرار گیرد.پرسش اصلی که در این پژوهش مطرح شده این است که آیا رابطه ای بین سرمایه اجتماعی و عملکرد بازار شرکت های تولیدی استان اردبیل وجود دارد؟

 

۱-۳) اهمیت وضرورت تحقیق

 

در شرایط متحول و متغیر کنونی، سازمان‌ها برای دستیابی به کارایی و اثربخشی بیشتر و در نهایت حصول اهداف تعیین شده، ناگزیرند که توجه کافی به منابع انسانی خویش مبذول دارند و عملکرد ایشان را در سازمان بررسی و ارزیابی نمایند (حقیقی و همکاران،۱۳۸۸،ص۸۰). در واقع شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین متغیرهای وابسته در روانشناسی سازمانی و صنعتی، عملکرد بازار است(Kahya,2009,p.96).

 

عملکرد بازار عبارت است از مجموعه آثار و نتایجی که از فعالیت اقتصادی ناشـــی می شود. عملکرد بازار به دلیل فعالیت‌های متنوع بنگاه ها دارای ابعاد گوناگونی است. عملکرد بنگاه های اقتصادی در سه زمینه مجزا قابل تشخیص است. اول آنکه هر بنگاه به عنوان خریدار منابع و نیروی انسانی در بازار نهاده ها و کار اقدام به خرید می کند. دوم اینکه عملکرد بنگاه ها به سازماندهی امر تولید و هماهنگی نیروی انسانی و ابزارآلات و سایر نهاده ها و انتخاب فناوری و روش تولید و سامان بخشیدن به مسائل مالی مربوط می شود. خرید و فروش در بازار کالا و خدمات، بُعد سوم عملکرد بنگاه های اقتصادی می‌باشد.

 

عملکرد بازار علاوه برکارآیی، پیشرفت فنی و عدالت در توزیع دارای جنبه‌های متفاوت دیگری است که از جمله می توان به رقابت اشاره نمود. البته در اینجا منظور از رقابت، بازار رقابتی نیست. فرایند رقابت به خودی خود موجد ارزش است، زیرا رقابت یک انگیزه و محرک قوی برای شکوفایی استعدادها و عملکرد عالی و برتر است. آزادی انتخاب فی نفسه به عنوان یک ارزش، پذیرفته شده است.رقابت به خاطر اینکه دسترسی خریداران و فروشندگان به بازار را افزایش می‌دهد موجب ارتقای آزادی می شود. امنیت در قبال خطر یکی دیگر از جنبه‌های عملکرد بازار است (خداداد کاشی،۱۳۷۷،ص۲۵).

 

در یک نگرش کلی، هر مشتری (به صورت عام) پس از دریافت خدمت یا خرید و استفاده از یک کالا، راضی یا ناراضی است . رضایت، وجود یک احساس مثبت است که در نهایت در مصرف کننده یا دریافت کننده ایجاد می شود . در اصل این احساس به واسطه برآورده شدن انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می‌آید . بر حسب این که انتظارات مشتری و کالا یا خدمت دریافت شده با یکدیگر هم سطح باشند، یا کالا بالاتر یا پایین تر از سطح انتظارات مشتری باشد در او احساس رضایت یا ذوق زدگی یا نارضایتی پدید می‌آید .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 09:26:00 ب.ظ ]




درمجموع بین تعاریف، زمانی که به طور عمیق­تر بررسی می­شوند تفاوت زیادی وجود ندارد. و گمان می­رود که بین بخش­های از مفاهیم ارتباط عمیق­تری وجود دارد تا مفاهیم که از مدلی به مدل دیگر متفاوت تعریف می­شوند.

همه صاحب­نظران، خود تنظیمی را به عنوان فرایندی که شامل یک مرحله اولیه و مقدماتی است تعریف ‌می‌کنند که این مراحل مقدماتی از طریق مراحل انجام تکلیف یا عملکرد واقعی به سمت مراحل ارزیابی پیش می­رود.

جدول (۲-۴) مراحل یادگیری خودتنظیمی را در الگوها نشان می­دهد.

۱- مرحله­ مقدماتی که شامل تجزیه و تحلیل تکلیف، برنامه­ ریزی و فعالیت­های تعیین اهداف است که ‌بر اساس خوددانشی[۷۰]، باورهای انگیزشی و دانش فراشناختی درباره خود، تکالیف و آماده سازی خود برای موقعیت­های بعدی است.

۲- مرحله عملکرد: که شامل استفاده از راهبردها، فعالیت­های نظارتی مانند نظارت بر درک مطلب و تخصیص منابع است.

۳- در آخرین مرحله از خودتنظیمی مرحله ارزیابی از جمله ارزیابی نتایج است. باز خورد عملکرد برای اشخاص اطلاعاتی را درباره کارآمدی فعالیت­های­شان فراهم ‌می‌آورد. هم چنین مبنایی برای اسنادهای­شان، مقایسه­ کردن­هایشان و سازگاری­شان با تکالیف فراهم ‌می‌آورد.

‌بنابرین‏ همه صاحب­نظران معتقدند که مرحله ارزیابی بر مرحله بعدی تاثیر می­ گذارد.

فرایند یادگیری خودتنظیمی صاحب­نظران مرحله مقدماتی مرحله عملکرد مرحله ارزیابی بوکارتز ارزیابی اولیه و ثانویه، تعیین اهداف، شناسایی تفسر تلاش برای هدف بازخورد عملکرد پینتریج دوراندیشی، برنامه­ ریزی، برانگیختگی نظارت و کنترل واکنش و بازخورد وین وهدوین تعریف تکلیف، انتخاب اهداف برنامه­ ریزی کاربرد راهبردها سازگار فراشناختی زیمرمن دوراندیشی (تجزیه و تحلیل تکلیف، خودانگیزشی) عملکرد(خودکنترلی، خود مشاهده­گری) خود بازخوردی، (خودقضاوتی، خود انعکاسی) فرایند یادگیری خودتنظیمی صاحب­نظران مرحله مقدماتی مرحله عملکرد مرحله ارزیابی بوکارتز ارزیابی اولیه و ثانویه، تعیین اهداف، شناسایی تفسر تلاش برای هدف بازخورد عملکرد پینتریج دوراندیشی، برنامه­ ریزی، برانگیختگی نظارت و کنترل واکنش و بازخورد وین وهدوین تعریف تکلیف، انتخاب اهداف برنامه­ ریزی کاربرد راهبردها سازگار فراشناختی زیمرمن دوراندیشی (تجزیه و تحلیل تکلیف، خودانگیزشی) عملکرد(خودکنترلی، خود مشاهده­گری) خود بازخوردی، (خودقضاوتی، خود انعکاسی)

جدول ۲-۴ مقایسه چهار مدل ‌بر اساس سه مرحله یادگیری خودتنظیمی

جدول (۲-۵) خلاصه­ای از نتایج مقایسه دو به دو مدل­ها ‌بر اساس سه معیار ارائه می­ دهند.

نتایج نشان می­دهد که مدل­های پنتریج و زیمرمن بیش از سایر مدل­ها شبیه به هم هستند و ‌بر اساس رویکرد شناختی – اجتماعی هر دو مدل خود تنظیمی را به عنوان فرایند جهت­گیری اهداف و گذر از یک مرحله دوراندیشی، در طول خود نظارتی و خودکنترلی و خود انعکاسی تعریف ‌می‌کنند.

هر دو جهت­گیری انگیزشی دانش ­آموزان در رابطه با بهره گرفتن از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی را مورد مطالعه قرار داده ­اند.

مدل­های بوکارتز، پینتریج و وین و هدوین اگر چه شبیه به هم نیستند، کاملاً هم متفاوت نیستند عناصر پایدار در مدل­های بوکارتز و پینتریج این است که آن­ها بر روی نقش فاکتورهای انگیزشی و فرایند اهداف در یادگیری خودتنظیمی کار کرده ­اند.

نتایج نشان می­دهد که یکی از دلایل اصلی تفاوت در مدل­ها، نظریه­ های زیر بنای مدل­ها است.

جدول ۲-۵ مقایسه دو به دو چهار مدل ‌بر اساس سه معیار

ملاک نویسندگان پس زمینه تعاریف اجزاء ترکیب کننده بوکارتز وپینتریج خیلی متفاوت خیلی مشابه نسبتاً متفاوت بوکارتز و وین نسبتاً متفاوت خیلی متفاوت نسبتاً متفاوت بوکارتز وزیمرمن خیلی متفاوت خیلی مشابه نسبتاً متفاوت پینتریج و وین نسبتاً متفاوت خیلی متفاوت نسبتاً متفاوت پینتریج و زیمرمن خیلی مشابه خیلی مشابه نسبتاً مشابه وین و زیمرمن نسبتاً متفاوت خیلی متفاوت نسبتاً متفاوت

به طور کلی یادگیری خودتنظیمی عبارت است از: فرایندی سازنده و فعال که به موجب آن یادگیرندگان اهدافی را برای یادگیری خود تعیین ‌می‌کنند. برای رسیدن ‌به این اهداف سعی و تلاش و نظارت ‌می‌کنند، رفتار، شناخت و انگیزش خود را تنظیم و کنترل ‌می‌کنند و به وسیله این اهداف و ویژگی­های مبتنی بر محیط راهنمایی و هدایت می­شوند.

بر طبق این تعریف کلی، پژوهش­های انجام شده در مدل­های یادگیری خودتنظیمی: چهارمحور کلی را که یادگیرندگان می ­توانند خود تنظیم شوند تعیین کرده ­اند. که عبارت است از:

شناخت، انگیزش، رفتار محیط.

حوزه شناختی شامل راهبردهای شناختی مختلفی است که به یادگیرندگان برای به خاطر آوردن[۷۱]، فهمیدن[۷۲]، استدلال کردن[۷۳] و حل مسائل[۷۴] کمک ‌می‌کنند. بخش عمده­ای از این بعد متمرکز بر راهبردهای یادگیری است که یادگیرندگان در زمینه ­های علمی، درک مطلب، سخنرانی، یادداشت برداری، حل مسائل، ریاضی و نوشتن مقالات استفاده ‌می‌کنند. علاوه بر این، تحقیقاتی که بر راهبردهای فراشناختی متمرکز ‌شده‌اند شامل راهبردهای برنامه­ ریزی، نظارت وکنترل بر شناخت خود است.

در حال حاضر در بسیاری از جهات فراشناخت به عنوان بخشی از سازه کلی­تر از یادگیری خودتنظیمی دیده می­ شود. به طور کلی یادگیرندگان خودتنظیمی خوب، کسانی هستند که از راهبردهای مختلف برای کنترل شناخت­شان و هم چنین برای رسیدن به اهدف­شان استفاده ‌می‌کنند (شانگ، زیمرمن، ۲۰۰۸).

حوزه انگیزشی و عاطفی شامل راهبردهای مختلفی است که افراد می ­توانند برای کنترل و تنظیم انگیزش­شان و احساسات­شان استفاده کنند و هم­چنین شامل راهبردهای برای تقویت اعتماد به نفس و خودکارآمدی مانند خود صحبتی مثبت (من مطمئن هستم می­توانم این کار را انجام دهم) و راهبردهایی برای کنترل علایق­شان است. راهبردهایی دیگر هستند که برای کنترل احساسات منفی مانند اضطراب امتحان که با یادگیری تداخل ایجاد ‌می‌کنند به کار گرفته می­شوند.

در برخی از تحقیقات ‌به این راهبردهای کنترل، انگیزش و عاطفه راهبردهای کنترل اراده می­گویند. اما هم­چنین آن­ها به عنوان بخشی از سازه­ یادگیری و خودتنظیمی در نظر گرفته می­شوند. مانند شناخت، یادگیرندگان خودتنظیمی خوب کسانی هستند که برای کنترل انگیزش و احساسات­شان و دست­یابی آسان به اهداف خود تلاش می­ کند (شانگ، زیمرمن، ۲۰۰۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:47:00 ب.ظ ]




اشخاص زیر معاون جرم محسوب می‌شوند:

 

الف) هرکس دیگری را ترغیب ، تهدید، تطمیع، یا تحریک به ارتکاب جرم کند یا با دسیسه یا فریب یا سوء استفاده از قدرت، موجب وقوع جرم گردد.

 

ب) هر کس وسایل ارتکاب جرم را بسازد یا تهیه کند یا طریق ارتکاب جرم را به مرتکب ارائه دهد.

 

پ) هرکس وقوع جرم را تسهیل کند.

 

تبصره- برای تحقق معاونت در جرم، وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است چنانچه فاعل اصلی جرم، جرمی شدیدتر از آنچه مقصود معاون بوده است مرتکب شود معاون به مجازات معاونت در جرم خفیف تر محکوم می شود.

 

نظر به اینکه معاون غالباً خارج از میدان عملیات اجرایی جرم قرار دارد و لذا عناصر تشکیل دهنده جرم انجام شده توسط مباشر یا شریک در او جمع نیست ‌بنابرین‏ مجازات وی اشکالاتی ایجاد می‌کند که برای رفع آن توجیه های مختلفی شده است.

 

۱-۲-۲ سیستم مجرمیت عاریه ای :

 

سیستم استعاره مجرمیت که از آن به مجرمیت استعاره ای یا معاونت عاریه ای یاد می شود عبارت از این است که معاونت یک عنوان مجرمانه مستقل نیست بلکه امری فرعی و تبعی است .

 

طبق این نظریه ، معاونت را باید مطلقا وابسته به جرم اصلی بدانیم ، یعنی « طریق وابستگی مطلق ، و آن را مانند مجرم اصلی مجازات کنیم . زیرا اقدامات انجام یافته از ناحیه معاون ، از قبیل تهیه آلات و ادوات جرم یا دسیسه و فریب و نیرنگ ، یا فراهم آوردن تسهیلات لازم برای ارتکاب جرم ، گر چه عموما اعمال ارادی و بر اساس توافق با مباشر اصلی جرم صورت گرفته است ، مع هذا این عملیات مادی فی حد ذاتا عاری از خصیصه مجرمانه هستند ، بدین لحاظ معاونت جرم مستقلی نخواهد بود . لذا در این سیستم معاون جرم به تبع مرتکب اصلی مجرم شناخته می شود و معاون جرم از مرتکب اصلی استعاره مجرمیت می‌کند . لازم به ذکر است که استعاره مجرمیت بر دو قسم است : استعاره مطلق مجرمیت و استعاره نسبی مجرمیت .

 

۱-۱-۲-۲ سیستم مجرمیت عاریه ای مطلق

 

اصل تساوی مجازات مجرم اصلی و معاون جرم استعاره مطلق مجرمیت نامیده می شود .

 

این سیستم مجازات معاون و مباشر جرم را برابر می‌داند یعنی معتقد است مجازات معاون جرم باید به همان میزان مجازات مباشر باشد علت موجهه این نظر این است که چون معاونین و مباشران جرم دارای اتحاد نظر و وحدت هدف می‌باشند لذا مجازات واحد است. به جرات می توان گفت سیستم مجازات فوق ناعادلانه و غیر منطقی می‌باشد.

 

ماده ۵۴ قانون جزای ۱۸۱۰ فرانسه که منطبق با این سیستم بود بیان می داشت: «معاونین جنایت یا جنحه به همان مجازاتی که برای مجرمین اصلی مشخص شده محکوم می‌شوند مگر مواردی که قانون ترتیب دیگری را مشخص کرده باشد».

 

در توجیه این نظریه باید گفت وقتی واقعه مجرمانه بر اثر مداخله چندین نفر (شرکا و معاونین) بوقوع پیوسته پس مسئولیت آن نیز باید بر همگی مداخله کنندگان بار شود. زیرا جرم مانند سایر پدیده‌های اجتماعی محصول اجتماع چندین نفر بوده و هر یک بالنسبه سهمی در وقوع آن داشته اند و چه بسا اگر یک نفر از نامبردگان دخالتی در آن نمی کرد جرم بوقوع نمی پیوست . ‌بنابرین‏ شاید منطقی به نظر برسد که بزه مذکور را نسبت به کلیه مجرمین دانسته و اصل تساوی مجازات ها را ‌در مورد شرکا و معاونین منطقی بدانیم.

 

۲-۱-۲-۳ سیستم (مجرمیت عاریه ای) استعاره نسبی

 

این سیستم از جهتی مشابه سیستم استعاره مطلق می‌باشد و از جهت دیگر با آن تفاوت دارد شباهت این سیستم با استعاره نسبی در این است که در هر دو سیستم معاونت در جرم به ‌عنوان امر وابسته به جرم اصلی در نظر گرفته شده که در آن معاون جرم، مجرمیت خود را از فاعل اصلی عاریه گرفته است لیکن تفاوت آن این است که هر چند در این سیستم مجازات معاون متناسب با مجرم اصلی است ولی میزان آن کمتر و تخفیف یافته است زیرا نقش معاون جرم کمتر از مجرم اصلی است. با بررسی ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ می توان دریافت قانون‌گذار اسلامی اصولاً از سیستم مجرمیت عاریه ای نسبی استقبال نموده و آن را پذیرفته است.

 

بند ت این ماده در خصوص میزان مجازات معاونت در جرایم تعزیری بیان می‌دارد.

 

«… در جرایم موجب تعزیر یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی»

 

۳-۱-۲-۲نتایج و آثار معاونت عاریه ای :

 

۱-۳-۱-۲-۲جرم اصلی مشمول علل موجه جرم است .

 

بعضی اوقات به علت وجود اوضاع و احوال خاص ، قانون گذار ارتکاب اعمالی را که علی الاصول و در شرایط عادی جرم است ، جرم نمی شناسد و مجازات نمی کند . این اوضاع و احوال عواملی هستند که جرم را توجیه کرده جنبه مجرمانه آن را از بین می‌برند . به عبارت دیگر علل موجه جرم به اسباب و عللی گفته می شود که وصف مجرمانه را از فعل و ترک فعل که قانون گذار به عنوان جرم تعیین کرده بر می‌دارد . علل موجه جرم عبارت است از آمر قانونی – امر قانونی – دفاع مشروع رضایت بخشی علیه و حالت ضرورت یا اضطرار .

 

با عنایت ‌به این که معاون از مباشر جرم استعاره مجرمیت می‌کند و در واقع معاون زمانی مشمول عنوان کیفری قرار می‌گیرد که فعل اصلی جرم و قابلیت مجازات داشته باشد لیکن در علل موجه وصف مجرمانه فعل زایل می‌گردد و فعلی که در شرایط عادی جرم تلقی می شود در این شرایط فاقد وصف کیفری می‌گردد . لذا معاونت در این موارد فاقد وصف کیفری بوده .

 

به عنوان مثال چنان چه فردی اقدام به تعرض به نا موس دیگری نماید و فرد معاون فرد اخیر الذکر را تحریک نماید جهت جلوگیری از بزه به سوی متعرض گلوله ای شلیک نماید چنان چه رفتار وی مشمول دفاع مشروع گردد علاوه بر مباشر رفتار مرتکب نیز قابل تعقیب کیفری نمی باشد .

 

۲-۳-۱-۲-۲ موقعیت معاون در شرایط عفو عمومی

 

عفو و تخفیف مجازات محکومین یکی از موارد سقوط مجازات می‌باشد که یا به موجب قانون به عمل می‌آید که عفو عمومی نامیده می شود و یا به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه و موافقت رهبری به عمل می‌آید که عفو خصوصی نامیده می شود .

 

‌در مورد تاثیر عفو باید گفت با توجه ‌به این که عفو عمومی جرم بودن عمل را از بین می‌برد در حق معاون جرم نیز تاثیر می‌گذارد زیرا معاون استعاره مجرمیت از جرم اصلی می کند و عملی که در گذشته جرم بود الان فاقد وصف کیفری می‌باشد لذا به تبع آن عمل معاون هم فاقد وصف کیفری می‌باشد . لیکن در عفو خصوصی جرم بودن عمل از بین نمی رود و فقط اشخاص مورد عفو قرار می گیرند لذا ممکن است مباشر مشمول عفو شود ، لیکن معاون شرایط شمول عفو را نداشته باشد .

 

هم چنین ممکن است عفو عمومی شامل کلیه جرائم ارتکابی در زمان و مکان خاصی نشود و برخی از جرائم از شمول عفو خارج شوند در این موارد معاونت تابع بزه اصلی می‌باشد و چنان چه بزه اصلی مشمول عفو نگردد معاونت هم از شمول عفو خارج می شود .

 

رأی‌ وحدت رویه دیوان عالی کشور موید این موضوع می‌باشد . طبق این رأی‌ از لایحه قانونی عمومی و محکومان کیفری مصوب ۲۳/۶/۱۳۵۸ شورای انقلاب اسلامی ایران بزه معاونت در قتل نیز از جمله مستثنیات این لایحه قانونی است و در نتیجه حکم شعبه اول دیوان عالی کشور صحیح است » .

 

۴-۳-۱-۲-۲ موقعیت معاون در شروع به جرم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:32:00 ق.ظ ]




۲۴ . قدرت تجسم آینده و برنامه ریزی حتی بلند پروازانه را دارند( حقیقت جوو ناظم، ۱۳۸۶).

 

 

 

نمودار۲-۳- ویژگی های افراد خلاق

 

۲-۳-۷- تاثیر خلاقیت فردی روی سازمان

 

یکی از راه های موفق موجود برای سازمان‌ها در راستای نوآوری و خلاقیت بیشتر، سرمایه‌ گذاری آن ها در جهت ارتقای توانایی کارکنانشان در راستای خلاق تر شدن می‌باشد. سازمانی که صرفاً با تکیه بر طرحها و نقشه ها، رفتارهای معین و ثابت کار می‌کند،یک نظام اجتماعی بسیار آسیب پذیر است. امروزه، کار بیشتر مبتنی بر دانش و کمترسخت گیرانه شده است، در این زمینه، کارکنان می‌توانند از طریق توانایی در خلق ایده های جدید و استفاده از این ایده ها به عنوان بلوک های ساختمانی برای ایجاد محصولات، خدمات و فرایندهای کاری جدیدتر و بهتر، به ارتقای عملکرد شرکت کمک نمایند. بسیاری از متخصصین و افراد آکادمیک این دیدگاه را تأیید می‌کنند، که ابتکارات و نوآوری های فردی در رسیدن به موفقیت های سازمانی بسیار مؤثر است( مقیمی، رهبر و اسلامی، ۱۳۸۶).

 

خلاقیت گروهی :

 

مشارکت همه جانبه، و به ویژه فکری کارکنان سازمان جهت تحقق اهداف آن سازمان ضرورتی اساسی است، چنانچه افراد خلاق و صاحب اندیشه تعالی سازمان با تفکر و خلاقیت مشارکتی سازمان را یاری دهند، انواع مسائل سازمانی راحت­تر و سریع تر حل خواهد شد. تفکر و خلاقیت مشارکتی، موجب هم افزائی تفکر وخلاقیت تک­تک افراد سازمان می شود. لازمه توسعه این تفکر فرهنگ سازی، اصلاح فرهنگ سازمانی، و مدیریت فرهنگ خلاقیت و نوآوری در سازمان می‌باشد. موانعی همچون فقدان انگیزه و عدم اعتماد به کار گروهی، عدم توجه به نظرات کارکنان، نقد ناپذیری، محافظه ­کاری و مدیریت مستبدانه، از مهمترین موانع تفکر و خلاقیت مشارکتی محسوب می‌گردد.

 

مهندسی مجدد فرهنگ سازمانی، آموزش و فرهنگ سازی، مهندسی مجدد نظام های مدیریتی از جمله نظام پیشنهادات، تقویت کار گروهی و تقدیر از کارکنان خلاق، از جمله مهمترین راهکارهای توسعه فرهنگ خلاقیت مشارکتی در سازمان می‌باشد.(آقایی، ۱۳۸۰).

 

ایده پردازی گروهی

 

بهترین راه حل برای داشتن ایده ی خوب آن است که ایده های زیادی داشته باشیم . پس ایده پردازی گروهی یعنی جمع‌ آوری تعداد زیادی ایده از افراد گروه ، در مدت زمانی کوتاه . این روش بر اساس عادات تفکر خلاق انفرادی پایه ریزی شده که شبکه ای از تفکر را ایجاد می‌کند و مزیت دیگر آن عدم تصمیم گیری سریع ‌در مورد صحت ایده ها است و بیشتر تأکید بر کمیت ایده ها دارد در این روش افراد علاوه بر پرورش ایده خودشان ، دیگران را نیز در بهبود ایده شان یاری می‌دهند و یا ایده ها را برای رسیدن به ایده ای بهتر ترکیب می‌کنند( آسبورن[۵۱]، ۱۹۸۹ ).

 

۲-۳-۸- کارهای لازم برای ایجاد خلاقیت و نوآوری گروهی

 

انتخاب افراد خلاق ( طبق ویژگی هایی که افراد خلاق مطرح شد می توان آنان را انتخاب کرد )، تشویق و هم افزایی ، خلاق گروهی : هم افزایی یا سینرژی یعنی کمک به ساخته شدن ایده های دیگران و یا بارور کردن آن ها است. بسیاری از ایده ها اگر به ذهن دیگری منتقل و کاشته شود، بهتر از ذهنی که در آن جوانه زده رشد و نمو می‌کند.

 

آموزش تیم : توسعه یک سازمان نوآور با فرهنگ خلاقیت تیمی مستلزم وجود نیروی انسانی آزموده است، و این آموزش ها باید در زمینه فنون و مهارت‌های تفکر مثل تجزیه وتحلیل، قدرت تصور، ارزشیابی، چگونگی عملکرد ذهن، باشد( امیرحسینی، ۱۳۸۴: ۱۲).

 

اطلاع رسانی در زمینه‌های نوآوری: دادن فرصت هایی به کارکنان تا ‌در مورد اهمیت ایده های جدید برای بهبود محصولات، فرایند ها و کاهش هزینه ها صحبت کنند. همچنین باید معیار انتخاب ایده ها مشخص گردد، و از افراد خلاق و ‌گروه‌های خلاق به طور صحیح تجلیل به عمل آید.

 

۲-۳-۹- اصول مدیریت برای نوآوری:

 

اصول مدیریت برای نوآوری شامل ۳ اصل عمده است:

 

۱ – جداسازی افراد از یکدیگر، جورکردن افراد با هم
۲ – نظارت و گوشزدکردن
۳ – پاداش به افرادی که چندین نقش را ایفا می‌کنند( جلیلیان، مرادی و کاکامامورایی، ۱۳۸۹).

 

۲-۳-۱۰- شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری:

 

۱- فضای خلاق :

 

مدیریت باید همیشه آماده شنیدن ایده های جدید از هرکس در سازمان باشد. در واقع سازمان باید در جستجوی اینگونه فکرها باشد. به کارگیری،سیستم مدیریت استعداد، ابزار مؤثری در سازمان به شمار می رود. مدیران با بـه کارگیری این ابزار می‌توانند مهارت‌های کارکنان مستعد را به طرز صحیحی گسترش دهند. ممکن است شما باافراد مستعد زیادی برخورد کنید، که در سازمانی مشغول بکارند ولی نمی توانند نتایج قابل توجهی تولید کنند. این به خاطر فقدان سیستم مدیریت استعداد مناسب روی می‌دهد. ۲-دادن وقت برای خلاقیت:

 

مؤسسات برای این منظور می‌توانند شرایط خاصی را برای کارکنان مهیا سازند.

 

 

 

۳-برقراری سیستم پیشنهادات :

 

یکی از روش های ترغیب خلاقیت برقراری سیستم دریافت پیشنهادات است بدین ترتیب روشی برای ارائه پیشنهادات فراهم می شود( آقایی، ۱۳۸۵).

 

۴-ایجاد واحد مخصوص خلاقیت:

 

گاهی گروه خاصی از کارکنان برای نوآوری و خلاقیت استخدام می‌شوند و در بعضی از سازمان‌ها این گروه را واحد تحقیق و توسعه می‌نامند. این گونه واحدها وقتشان را صرف یافتن ایده های جدید برای ارائه خدمات یا ساختن محصول، فناوری می‌کنند و گاهی تحقیق محض انجام می‌دهند(همان).

 

 

 

۲-۳-۱۱- روش های افزایش خلاقیت:

 

کسب تجربه با دقت در جزئیات و ایجاد پرسش‌های زیاد، ‌در مورد نحوه انجام کار ها و محیط اطراف و نیز مطالعه، گوش دادن و خوب دیدن ، مسافرت، تماسهای شخصی بویژه با کودکان و تغذیه و تهییج تصور بازی‌های فکری مانند: حل معما و جدول، بازی شطرنج، مسابقه بیست سؤالی

 

سرگرمی ها و هنر های زیبا در قالب کارهای دستی، نقاشی، مجسمه سازی، نواختن موسیقی

 

مطالعه و خواندن بیوگرافی انسان‌های موفق، مطالعه کتب تخصصی و عمومی

 

نویسندگی و نوشتن آنچه به اندیشه می‌آید.

 

تمرین در حل خلاق مسائل (تدبیر برای حل مسائل مشخص حقیقی)

 

کار گروهی با رعایت قواعد آن

 

در پیرامون و محیط کار خود اشیاء گوناگون داشته باشید.

 

خود را در نقش یک « تولید» تصور کنید و نقش آن تولید ‌را بازی کنید.

 

به طبیعت نگاه کنید و الهام بگیرید.

 

تمام فرضیات خود را به شکل پرسش مطرح کنید( حسینی، ۱۳۸۶).

 

۲-۳-۱۲- مدیریت تقویت خلاقیت در سازمان:

 

وضعی را به وجود آورید، که افراد پدیده تغییر را بپذیرند(همکاری با مدیر در هنگام تصمیم گیری مدیر، به خطر نیافتادن امنیت شغلی با اجرای تغییر).

 

نظرات و عقاید جدید را تقویت کنید (گوش دادن با علاقه به نظرات کارکنان ، اجرا نمودن نظرات مناسب و گزارش به بالا دستان).

 

اجازه دهید افراد روابط متقابل با هم داشته باشند (رد و بدل شدن اطلاعات مفید بین کارکنان و اعضای گروه ها).

 

در برابر شکست‌ها شکیبا باشید (ایده های ناموفق را تجربه کنید).

 

هدفها را به صورت مشخص تعیین کنید و برای تأمین آن ها به اعضاء آزادی عمل بدهید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ق.ظ ]




 

فصل اول – کلیات

 

در این فصل به تاریخچه و ادوار تاریخی قراردادهای بین‌المللی نفت می پردازیم.مباجث بین‌المللی جوزه انرژی نیز مورد بررسی قرار گرفته و مبانی قانونی جقوق نفت ایران لحاظ گردیده است.تاریخچه و مبانی لیسانس های نفتی نروژ و چشم انداز قانون نفت نروژ و بررسی موردی مقررات حاکم بر نفت و گاز نروژ نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.

قراردادها و حقوق نفت [۱] از منظر داخلی و بین‌المللی سابقه قراردادهای بین‌المللی نفت [۲] وگاز در جهان به یکصد سال می‌رسد. بیش از یکصدو پنجاه سال از حفر اولین چاه نفت توسط کلنل دریک در آمریکا می گذرد. تنظیم قراردادهای نفتی سبب تثبیت منافع حاصل از فعالیت‌های اکتشافی و استخراجی و همچنین تنظیم روابط سرمایه گذاران با دولت های میزبان در قالب قرارداد می‌گردد. این فصل مشتمل بر چهار گفتار می‌باشد که عبارتند از : قراردادها و حقوق نفت ایران، قراردادهای بین‌المللی نفت،مباحث بین‌المللی خوزه انرژی و مبانی قانونی حقوق نفت ایران می‌باشند.
گفتار اول – قراردادها وحقوق نفت ایران

 

ایران از نظر تاریخی رسما مستعمره دول بیگانه نبوده است. دلیل نفوذ انگلستان وروسیه در ایران، تزلزل شدید سیاسی ایران بود. سرمایه گذاران روسی و انگلیسی را میتوان اولین سرمایه گذارانی دانست که در ایران سرمایه گذاری نمودند. نظر به اینکه در قرن نوزدهم سرمایه گذاران در پی کسب انحصار در بخش مورد نظرشان بودند، سرمایه گذاری ها به شکل امتیازنامه در معنی سنتی آن بود.[۳]

در ابتدا سرمایه گذاری خارجی[۴] در ایران، مستقیم صورت نمیگرفت و قراردادها متضمن مالکیت دارنده امتیاز بوده و انحصاری بوده است. از مالیات و عوارض گمرکی برای کشور میزبان خبری نبوده و دولت محلی کنترلی بر عملیات صاحب امتیاز نداشته است ولی برخی عناصر سرمایه گذاری خارجی منجمله پذیرش ریسک سرمایه گذاری برای اکتشاف نفت و ایجاد اشتغال برای مردم محل در صورت کشف نفت مشهود است.

 

تاریخچه قوانین نفتی ایران به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که عبارتند از سال ۱۲۵۱تا انقلاب مشروطیت ، از انقلاب مشروطیت تا ملی شدن صنعت نفت، از ملی شدن صنعت نفت تا انقلاب اسلامی و از انقلاب اسلامی تا کنون.

 

بند اول – امتیازهای نفتی در ایران قبل از مشروطیت:

 

امتیازهای نفتی در ایران قبل از مشروطیت عبارتند از امتیاز نامه دارسی، رویتر، هوتس، دوم رویتر و ویلیام ناکس دارسی در سال ۱۹۰۱٫ تحلیل ویژگی‌های این امتیازهای نفتی اشعار می‌دارد این امتیازها؛ شاهانه و انحصاری بوده و درآنها قانون حاکم مسکوت بوده و به طور بالفعل از حاکمیت داخلی تابعیت داشته اند. این امتیازها تابع رقابت عناصر ذی نفوذ خارجی بوده اند و به طور گسترده اعطاء و غالبا بی نتیجه بوده اند. مثلا در امتیازنامه رویتر در سال ۱۸۷۲ امتیاز بهره برداری از معادن ایران از جمله نفت در سراسر کشور اعطاء گردید. این امر بدون هیچ توجیه عملیاتی و کاملا غیر منطقی صورت پذیرفت ومنجر به کشف نفت نگردید ولی زمینه تاریخی وقایع بعدی را فراهم نمود.

 

بند دوم- از انقلاب مشروطیت تا ملی شدن صنعت نفت

 

اهم تحولات حقوقی نفت پس از مشروطیت عبارتند از: انتقال حقوق امتیاز نامه دارسی به شرکت نفت انگلو پرشین در سال ۱۲۸۷- انتقال اکثریت سهام شرکت انگلو پرشین به دولت بریتانیا در سال ۱۲۹۳- امتیاز نفت خوشتاریا معادن مازندران ، گیلان و استر آباد و… در سال۱۹۱۶٫در سال ۱۳۱۲ متمم قرارداد دارسی بین رضا خان و شرکت های انگلیسی امضاء ‌گردید و در سال ۱۳۱۹امتیازنامه دارسی و قرارداد ۱۳۱۲ توسط مجلس ملغی شد. طرح شکایت ازسوی دولت انگلیس در شورای جامعه ملل به ‌عنوان مصادره نامشروع از دیگر تحولات مهم تاریخی این دوره می‌باشد. باتحلیل عوامل مؤثر بر امتیازها و قراردادهای نفتی این دوره در می یابیم که قدرت مطلقه سلطنتی کاهش پیدا کرده ، نهاد قانونگذاری شکل گرفته،بهره برداری از منابع نفتی[۵] فعلیت یافته، آگاهی بیشتری به منافع حاصل از نفت پیدا شده ،تدریجا الگوی قراردادی به الگوی امتیاز متحول شده است، حقوق و اصول بین‌المللی بر قراردادها حاکم گردیده است،آمریکا وانگلیس در ارکان تصمیم گیری حکومتی سلطه و نفوذ پیدا کردند، استقلال طلبی رشد نموده وبین قدرت‌های جهانی رقابت بر سر نفت شکل گرفت . تاثیر پذیری از تحولات بین‌المللی از جمله جنگ جهانی و کاربرد نفت در ماشین جنگی این منازعات مشهود می‌باشد.در سال ۱۳۲۸ قرارداد الحاقی گس – گلشائیان از سوی مجلس رد و پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت قبول گردید.
بند سوم- پس از ملی شدن صنعت نفت

 

قوانین ذیل الذکر مصوبات پس از ملی شدن صنعت نفت می‌باشند قانون ملی شدن صنعت نفت در سرا سر کشور ، قانو ن طرز اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ۱۳۳۰، قانون اساسنامه شرکت ملی نفت ۱۳۳۱، قانون فروش نفت وگاز (قرارداد کنسرسیوم۱۳۳۳ ، تصویب نخستین قانون نفت ۱۳۳۶ و قراردادهای الحاقی آن ، و… وقانون دوم نفت ۱۳۵۳

 

بند چهارم- پس از انقلاب اسلامی

 

اهم قوانین نفتی پس از انقلاب اسلامی عبارتند از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ۱۳۵۸، قانون نفت ۱۳۶۶، قانون اصلاح قانون نفت ۱۳۹۰، چارچوب قراردادی بیع متقابل در قوانین بودجه ۱۳۷۲ به بعد، قوانین برنامه پنج سا له منجمله قانون برنامه پنجم ۱۳۸۹و قانون اجرای سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی. در پاره ای موارد امتیاز اعطایی عاملی جهت نفوذ دولت متبوع شرکت صاحب امتیاز تلقی می گردید. مانند امتیاز دارسی که به شرکت بریتیش پترولیوم واگذار گردیده بود و به عاملی جهت گسترش نفوذ انگلستان در جنوب ایران بشمار می‌رفت. کشور های دیگری نظیر الجزایر نیز امتیاز نامه های مشابهی در بخش بالادستی [۶] ‌و خطوط انتقال نفت به فرانسه واگذار کرده بودند.

 

گفتار دوم- قراردادهای بین‌المللی نفت

 

این قراردادها ادوار تاریخی گوناگونی راسپری نموده اند که مهمترین آن ادوار عبارتند از دوره حق الامتیازها، دوره قراردادهای مشارکت در تولید و قراردادهای پیمانکاری صنعت نفت.

 

بند اول- دوره حق الامتیازها[۷]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 09:28:00 ب.ظ ]




اصطلاح درمانی “شناختی ـ رفتاری”، نخستین بار در ادبیات علمی میانه دهه ۱۹۷۰ به کار رفت و نتایج نخستین آزمایشات کنترل شده درمانی در انتهای این دهه به چاپ رسید. در زمان نسبتاً کوتاه پس از آن، درمان شناختی ـ رفتاری به یک روان‌درمانی پیشرو در اکثر کشورهای غربی تبدیل شد. مبانی تجربی رویکردهای به مسائل روانی، به ابتدای قرن حاضر بر می‌گردد. از زمان کارهای” بک” درباره افسردگی، شناخت درمانی در درمان بسیاری از مشکلات بیماری‌های روانی به کار رفته است و در نهایت، شناخت درمانی و رفتار درمانی با هم تلفیق شدند تا درمان شناختی- رفتاری پدیدار شد. احتمالاً در فرایند برنامه ریزی برای درمان اختلال‌های افسردگی بود که رویکرد شناختی- رفتاری اکثر درمانگران را به خود جلب کرد. البته درمان شناختی- رفتاری کاربرد‌های بس وسیعتری دارد و بسیاری از آن‌ ها به مواردی مربوط می‌شود که با بهره گرفتن از سایر روش‌ها می‌توان آن‌ ها را به سادگی و به طور مؤثری درمان کرد. این موارد عبارتند از: اختلال‌های اضطرابی و وسواسی، اختلال‌های خورد وخوراک، برخی از مسائل جنسی از ناتوانی‌ها در بیماری روانی مزمن و نیز مسائل زناشویی و جنسی (قاسم‌زاده، ۱۳۷۰).

 

نظریه های درمان شناختی ـ رفتاری

 

۱- نظریه روان‌درمانی ـ شناختی بک

 

آرون بک از از پایه گذاران روش شناخت درمانی است که با بهره گرفتن از روش شناختی- رفتاری توانسته است از بیمارانی را که به دلیل تفکر نابهنجار به افسردگی مبتلا شده‌اند درمان کند. به نظر بک (۱۹۹۳)، اختلال در کنش فکری افراد سبب می‌شود که واکنش‌های عاطفی و رفتاری از خود نشان دهند. به نظر او بیماران افسرده طرز فکر و باورهای منفی نسبت به خودشان، دنیا و آینده هستند. آن‌ ها غالباً احساس می‌کنند کسی در جهان حامی آن‌ ها نبوده، بی‌انصافی و بی‌عدالتی قانون زندگی است و امیدی برای بهبودی در آینده ندارند.

 

۲- نظریه عقلانی ـ عاطفی[۲۶۷] الیس

 

شناخت درمانی جدید از اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی با پیدایش نظریه و روش درمانی استدلالی ـ عاطفی (RET) آلبرت الیس آغاز شد. به نظر او رفتارهای غیر عادی بر اساس تصویری است که انسان‌ها از دنیای اطراف خود می‌سازند و فرضیه‌هایی که درباره آن ارائه می‌دهند. الیس سعی دارد با تغییر در نحوه تفکر و استدلال انسان، تحولاتی در او ایجاد کند. درمانگر می‌تواند به منظور رسیدن به هدف بازسازی مجدد و واقع بینانه‌تر وقایع از سوی بیماران، بحث‌ها و گفتگوهایی را مطرح سازد تا بیماران به غیر مستدل بودن باورها و عقایدش پی ببرند. افزون بر این‌که؛ درمانگر به بیمار کمک می‌کند تا به تحلیل منطقی مشکلاتش دست یابد. او سعی می‌کند به بیمار بیاموزد چگونه گفتگو‌های درونی شخص با خود را اصلاح کند و تغییر دهد. به بیمار یاد داده می‌شود که زمانی که از بروز مشکلات ناراحت می‌شود، کمی مکث کند و از خود بپرسد ‌در مورد آن وقایع و مشکلات حاصل از آن با خود چه نوع مکالمه و بحثی دارد و کدام جنبه از این استدلال درونی غیر واقعی و مسئله زا است (شاملو،۱۳۸۳).

 

آلبرت الیس بر اساس دیدگاه پدیداری- انسان‌گرایی[۲۶۸] روش درمانی خود را آغاز کرد. او بر این باور است که تمام رفتارها، چه بهنجار، توسط شرایط ایجاد نمی‌شود. بلکه بر اساس چگونگی تفسیر و تعبیر شخص از آن شرایط به وجود می‌آیند. رویکرد الیس که به روش ABC معروف است، بر این اساس بنا شده که چگونه وقایع یا شرایط ‌تحریک کننده (A[269]) تحت تأثیر باورهای ما (B[270]) قرار گرفته و در نتیجه این باورها واکنش‌های عاطفی و یا عواقب رفتاری ([۲۷۱]C)ایجاد می‌شود. هدف اساسی روش درمانی الیس رو به رو کردن فرد با تفکرات غیر منطقی است. تفکراتی که اگر فرد اشتغال ذهنی مستمر ‌در مورد آن‌ ها پیدا کند، منجر به نابهنجاری‌های عاطفی به ویژه افسردگی و اضطراب در او می‌شود. الیس می‌کوشد به فرد ناسالم بیاموزد که چگونه با بهره گرفتن از منطق ساده و معمولی و واقع‌گرایانه می‌تواند به رفع مشکلات عاطفی اهتمام ورزد (شفیع آبادی، ۱۳۶۸).

 

الگوهای رایج درمان اختلال هراس

 

۱- حساسیت‌زدایی تدریجی (منظم)

 

روش حساسیت‌زدایی تدریجی[۲۷۲] (منظم) اولین بار به وسیله ولپی (۱۹۹۰) برای درمان هراس‌ها ابداع شد. این روش مبتنی بر اصول شرطی‌سازی تقابلی[۲۷۳] است، طبق این اصول پاسخ‌هایی که با ترس مغایر یا ناهمساز است شناسایی می‌شوند و بعد از درمانجو خواسته می‌شود تا در موقعیت‌هایی که ترس تولید می‌کنند این پاسخ‌های مغایر با ترس را از خود بروز دهد. شرطی‌سازی تقابلی فرآیندی است که در آن پاسخ شرطی با پاسخ‌های دیگر که با آن ناهمساز یا مغایر است جانشین می‌شود و این سبب می‌شود که پاسخ شرطی(که نامطلوب است و هدف تغییر رفتار واقع شده است) در حضور محرک شرطی (که محرک مولد پاسخ نامطلوب است) داده نشود. ‌بنابرین‏، هدف روش‌های مبتنی بر شرطی‌سازی تقابلی این است که راه شرطی کردن رفتاری که مغایر با رفتار نامطلوب است، رفتار نامطلوب کاهش یابد یا بازداری شود. در واقع جریان شرطی‌شدن تقابلی بر این اصل استوار است که اگر در مقابل پاسخ شرطی، پاسخ شرطی دیگری تقویت شود، خاموشی سریع‌تر اتفاق می‌افتد، یعنی اگر پاسخ تازه‌ای به محرک شرطی، شرطی شود، پاسخ شرطی قبلی خاموش خواهد شد (سیف، ۱۳۷۵).

 

در واقع، ولپی معتقد بود که یکی از مؤثرترین روش‌ها برای کاهش ترس رفتار مرضی این است که دوباره حیوان ترسیده را به طور مرحله‌بندی‌شده و تدریجی در معرض محرک شرطی ترس‌آور قرار داد، در حالی که در فواصل رویارویی به حیوان خوراک داده شود که این بازداری از ترس را در پی دارد. این آزمایش‌ها احساس حساسیت‌زدایی منظم را فراهم نمود که به نوبه خود پایه‌ای برای تمام روش‌های عملی نوین (که بر پایه رفتار مبتنی است) در زمینه کاهش ترس شد. پس از آزمایش‌های بینش و آزمایش و خطا، ولپی با ایجاد دو تغییر در روش حساسیت‌زدایی منظم، گذر موفقیت آمیزی را از آزمایشگاه با شرایط بالینی انجام داد. به دلایل عملی، رویارویی‌های مستقیم با محرک ترس‌آور جای خود را به رویارویی‌های تصور ذهنی داد و آرامش (به عنوان وسیله‌ای برای بازداری ترس) جای خوراک نشست. ولپی بر اساس یافته‌هایش، نظریه بازداری تقابلی را فرمول‌بندی نمود که بر طبق آن تمام یا بخش اعظم بهبود درمانی (دست کم در اختلال‌های اضطرابی) با تکرار بازداری تقابلی دو جانبه[۲۷۴]‌ ترس به وسیله اعمال یک پاسخ ناهمخوان‌ (نظیر آزمایش) قابل حصول است. در آزمایش‌های حیوانی، تغذیه حیوانات گرسنه با بروز ترس ناهمخوان بود، پاسخ غذایی ترس را بازداری می‌کرد. تکرار چنین بازداری دو جانبه‌ای به ایجاد بازداری دایمی ترس (به اصطلاح بازداری شرطی‌شده[۲۷۵]) منجر خواهد شد. ولپی در درمان بیمارانش را به عنوان بازدارنده اصلی ترس جایگزین خوراندن خوراک کرد، اما دقیقاً‌ اعلام نمود که هر نوع بازدارنده ترس می‌تواند چنین اثری داشته باشد (کاویانی، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]




۸- مسئولیت امانتداری: مسئولیت امانتداری اشاره به مسئولیت سازمان‌های خدمات مالی برای مدیریت پولهای مشتریان آن ها دارد و نیز این مطلب که لازم است این سازمان‌ها به مشتریان خود توصیه های مالی مناسب ارائه دهند. در بازاریابی مالی در واقع مشتریان مجموعه ای از وعده ها را خریداری می‌کنند که شامل؛ وعده های مؤسسه مالی برای مواظبت از پولهای مشتریان و رفاه مالی آن ها‌ است. ‌بنابرین‏ اعتماد و اطمینان افراد به وسیله مؤسسه مالی و کارکنان آن امری ضروری است. با این وجود، اعتماد و اطمینان ممکن است تنها در اثر کار با سازمان و پرسنل آن ایجاد شود و به همین دلیل مشتریان برای تعیین اولویت خرید خود از یک مؤسسه مالی بر ویژگی‌های دیگری نظیر اندازه مؤسسه مالی، پیوستگی و تداوم فعالیت آن تکیه می‌کنند. در واقع آن ها به دنبال سازمان هایی هستند که احتمال حقیقی تر بودن وعده های آن ها بیشتر است.

 

۹- جریان دوطرفه اطلاعات:خدمات مالی صرفاً مربوط به خرید یک طرفه خدمت نمی شود بلکه در بردارنده مجموعه ای منظم از تعاملات و مبادلات دو طرفه در طول زمان است. نمونه هایی از این تعاملات دو طرفه در خدمات بانکی عبارتند از: صدور صورتحسابها، کنترل حساب‌ها، مراجعه به شعب، استفاده از ماشین‌های خودکار و غیره. این نوع تعاملات دو سویه فرصتی مناسب برای ایجاد ثروت از طریق اطلاعات جمع‌ آوری شده از مشتریان فراهم می‌کند؛ نظیر استفاده از تراز حساب‌ها، پس انداز و اعطای وام، خرید کارت‌های اعتباری، ذخیره های مالی فراوان و غیره. با وجود این بسیاری از مؤسسات مالی از چنین فرصتی برای کسب مزیت های بیشتر استفاده نمی کنند.(داور ونوس و میترا صفائیان،۳۲:۱۳۸۴و۳۳)

 

۴-۲ . طبقه بندی خدمات

 

در شیوه سنتی طبقه بندی با توجه به نوع کار انجام می شد ممکن است ما در کار حمل و نقل، بانکداری ،امور بیمارستانی هستیم این طبقه بندی ها کمک می‌کند ،تا محصولات اصلی شرکت را بشناسیم تا نیاز مشتری و نیاز رقابتی را درک کنیم .

 

میزان محسوس یا نا محسوس بودن فرایند خدمات :آیا مؤسسه ی خدماتی مورد نظر کارفیزیکی و محسوس انجام می‌دهد یا فرایند آن مستلزم میزان بیشتری از خدمات نا محسوس است فرایند خدماتی گوناگون،نه تنها ماهیت سیستم تحویل خدمات را شکل می‌دهند، بلکه بر نقش کارمندان و تجربیات مشتریان نیز تأثیر می‌گذارند.

 

دریافت کننده ی مستقیم فرایند خدمات:برخی خدمات، مانند آرایشگری یا حمل و نقل عمومی متوجه خود مشتریان می‌باشند.اما بعضی از مشتریان برای اصلاح و بهبود موادی که متعلق به آن ها‌ است.از مشارکت در فرایند عرضه ی خدمات دور مانده و تا مدت‌ها بعد، از مزایای آن استفاده نمی کند. ماهیت برخورد بین عرضه کنندگان و مشتریان خدمات بر این اساس که خود مشتریان تا چه حد در فرایند خدمات مشارکت دارند، تغییرمی کند.

 

مکان و زمان تحویل خدمات: هنگام طراحی سیستم‌های تحویل خدمات، بازاریابان خدمات باید از خود سؤال نمایند که آیا مشتریان به مراجعه به سازمان خدماتی نیاز دارند، یا اینکه مجری خدمات باید به سوی مشتری بیاید. شاید هم لازم باشد تعامل بین مشتری و عرضه کننده ی خدمات از طریق کانال‌های فیزیکی نظیر پست های شبکه های الکترونیک صورت پذیرد. این تصمیمات مدیریتی به بررسی ماهیت خدمات، موقعیت مشتریان (خواه در خانه یا در محل کار)، سلیقه آنان، زمان خرید و استفاده، هزینه های نسبی امور متفاوت و در برخی موارد عوامل فصلی نیاز دارد.

 

مشتری پسند سازی در مقابل استاندارد کردن: خدمات بنا بر مشتری پسند سازی یا استاندارد کردنطبقه بندی می شودیکی از تصمیمات مهم در امر بازاریابی این است که آیا همه ی مشتریان باید خدمات یکسانی دریافت کنند یا اینکه ویژگی‌های خدمات و (فرایند تشکیل دهنده ی آن) باید ‌بر اساس نیازهای شخصی تنظیم گردد.

 

اهمیت ارتباط با مشتریان: برخی از خدمات مستلزم روابط رسمی اند، به گونه ای که هر مشتری برای آن سازمان خدماتی شناخته شده است و همه معاملات ثبت و ضبط می شود (مانند امور بانکی). اما در سایر خدمات، مشتریان، بی انکه هویتشان برای سازمان خدماتی شناخته شده باشد، معاملات کوتاه مدتی را انجام می‌دهند و سپس از دید سازمان خارج می‌شوند. برخی از مؤسسات خدماتی از رابطه «عضویتی» برای تماس با مشتریان استفاده می‌کنند؛ در چنین رابطه ای مشتریان باید به «باشگاه» پیوسته و عملکردهای بعدی آن ها در طول زمان کنترل شود (مانند عضویت در بیمه یا ثبت نام دانشگاه). سایر خدمات مانند اتوبوسرانی، آرایشگری، خشکشویی، و رستوران‌ها برای ایجاد یک رابطه مداوم با مشتری، به تلاش‌های اثر گذار نیاز دارند.

 

میزان توازن بین عرضا و تقاضا : برخی از صتایع خدماتی در خدماتشان با تقاضای تابت یا یکنواختی رو به رو می‌شوند هنگامی که تقاضای خدمات به طور گسترده ای در طول زمان نوسان می‌یابد، چه مشکلاتی برای بازاریابان ایجاد می‌کند. در این مواقع، یا باید ظرفیت تولید با سطح تقاضا تعدیل شود، یا راهبردهای بازاریابی به منظور پیش گویی، اداره و هم تراز نمودن تقاضا با ظرفیت تولید، اجرا گردد.

 

میزان اختصاص امکانات، تجهیزات و اشخاص به خدمات. تجربیات خدمات مشتریان تا اندازه ای با میزان برخورد آنان با عناصر محسوس سیستم تحویل خدمات شکل می‌گیرد.این راهبردهای طبقه بندی خدمات، که درباره آن ها بحث کردیم می‌تواند به مدیران کمک کند که به سوالات ذیل بهتر پاسخ دهند: عملیات خدماتی مؤسسه در واقع چگونه عمل می‌کنند؟ چه نوع فرایندهایی در ایجاد محصول اصلی عرضه شده به مشتری نقش دارند؟ مشتریان در کدام مرحله از عملیات خدماتی نقش دارند؟ پاسخ‌ها، بر اساس ماهیت فرایند خدمات زیر بنایی که برای ایجاد و تحویل خدمتی ویژه مورد نیاز هستند، متفاوت خواهند بود.(لاولاک و رایت،۱۳۸۲:۵۵و۵۹)

 

۱-۴-۲ . طبقه بندی بر اساس زمینه خدمت

 

فیسک و تنسوهاج خدمات را بر اساس رده کاری که انجام می‌دهند به ۱۰ طبقه تقسیم بندی می‌کند:

 

خدمات سلامتی و مراقبت: بیمارستان‌ها، ‌کلینیک‌ها، مراکز سلامتی و پزشکان

 

خدمات مالی: بانک‌ها، سازمان‌های بیمه و طرفها

 

خدمات حرفه ای: حسابداری، مؤسسات حقوقی، مهندسی ساختمان

خدمات دانشی: مدارس، دانشگاه ها، خدمات مدیریت اطلاعات، شرکت های تحقیقاتی

 

خدمات مسافرت و مهمانپذیری: هتل ها، رستوران‌ها، سازمان هواپیمایی ‌و آژانس های مسافرتی .

 

خدمات تفریحی : کنسرت – سیرک – مسابقات اتومبیل رانی تئاتر –هاکی و فوتبال .

 

خدمات اطلاعاتی : رادیو – تلویزیون – تلفن – ماهواره – خدمات اینترنتی .

 

خدمات تحویل : شبکه های خرده فروشی – عمده فروشی – خدمات اجاره اتومبیل – لیزینگ – تأمین کنندگان قدرت آب ، گاز ، برق ،

 

خدمات دولتی -شبه دولتی: خدمات پلیس – خدمات پستی موزه ها( Fish Rajmond , Grove)

 

۵-۲ . کیفیت خدمات

 

خدمت مفهوم پیچیده ای است و متعاقب با آن کیفیت خدمت مفهومی بسیار پیچیده تر است . کیفیت خدمات به عنوان ادراک مصرف کنندگان از نقاط قوت یا ضعف سازمان ها در ارائه خدمت شکل می‌گیرد . با توجه به آگاهی بیشتر مشتریان از خدمات قابل ارائه توسط شرکت های خدماتی ، انتظارات مشتریان از خدمات نیز افزایش پیدا می‌کند . ‌بنابرین‏ به منظور حفظ مشتریان سازمان‌های خدماتی باید خدمات با کیفیت عالی به آن ها عرضه گردد Lowrence2005 -2006))

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ب.ظ ]




فروبل معتقد بود که تعلیم و تربیت باید شخصیت کودک را پرورش دهد و اساسا این رشد باید خودجوش باشد. فروبل هم مانند روسو عقیده داشت که کودک از آغاز موجودی فعال است و جسم او قبل از ذهنش رشد می‌کند. او فهمیده بود که تعلیم و تربیت باید بر مبنای این حقایق طبیعی بنا شود. از این رو، برنامه های کودکستان خود را طوری سازمان داد که کودک را به طور خودجوش به فعالیت وامی داشت. در آنجا کودک نه تنها فعال بود بلکه فعالیت او از علاقه اش سرچشمه می گرفت. در این جا بود که فروبل از پیشینیان خودگوی سبقت را ربود، زیرا وی نخستین کسی بود که ارزش بی پایان دنیای شخصی کودک را از نظر تعلیم و تربیت شناخت. فروبل هم مانند هربارت، تعلیم و تربیت را نیروی اجتماعی می‌دانست. در یکی از نامه هایش آمده است: « انسان باید در رابطه با خود و دیگران رشدی هماهنگ، آرام وبا نشاط داشته باشد و این پیشرفت باید در تمام مراحل رشد و مقتضیات زندگی، در خانواده و مدرسه، در زندگی محلی و عمومی، ادامه یابد». (صفوی، ۱۳۶۶، ص۳۹)

 

جدول۲-۲عناصر اساسی برنامه درسی الگوی فروبل

 

 

 

 

 

 

نام الگو عناصر اساسی برنامه درسی فروبل هدف: رشد یکپارچه و هماهنگ کودکان در همه ابعاد و هدایت به سوی شناخت خود، سازش با طبیعت و یگانگی خداوند و پی بردن کودک به وحدت وجودی، طبیعی و ذاتی در همه امور زندگی (مفیدی، ۱۳۸۱، ص۱۰۱)

 

و لذت بخش کردن آموزش ها (محمدبیگی، ۱۳۸۵، ص۱۲۴)

 

محتواو سازماندهی: علوم طبیعی از طریق مواجهه کودک با طبیعت، ریاضیات از قبیل رابطه کل و جزء، اعداد، شمارش و اندازه گیری، ترکیب و سری کردن. حوزه های هنری از قبیل همزمانی حرکتی و نمایشی، نقاشی، سرود های ریتمیک و نیز ادبیات و شعر. سازماندهی محتوا نیز به گونه ای است که موضوعات به صورت هماهنگ ارائه می‌گردند. (مفیدی، ۱۳۸۱، ص۱۰۲)

 

روش: روش های مشاهده، اکتشاف، بحث و تحلیل، فعالیت آزاد و بازی در این الگو به کار گرفته می‌شوند. بازی در این الگو اهمیت بسیاری دارد و به نظر فروبل، مهم تر از آن است که به حال خود رها شود. هدایا و مشغولیات ابداعی فروبل نیز، در جریان آموزش مورد استفاده قرار می گیرند. هدایا و یا وسایل بازی در واقع یک سری ابزارهای قابل دست کاری بودند که کودک ضمن بازی با آن ها در خصوص اشکال، اعداد و اندازه- گیری تجربیاتی به دست می آورد. این وسایل ضمنا به صورت واحد هایی منظم در درون جعبه ها جای می گرفتند وبازی با آن ها به تقویت قوای خلاقه و رشد مفاهیم و مهار ت های هوشی در کودکان می انجامید.

 

محیط یادگیری: کلاس های فروبل نه در اتاق های مدرسه، بلکه در باغ های کودکان، جایی که هر فعالیت چنان طرح ریزی می شد که آموزش از طریق لذت و شادی، صورت می گرفت. (مفیدی، ۱۳۸۱، ص۱۰۰)

 

ارزشیابی: ارزشیابی از فعالیت های آموزشی و یادگیری کودکان به صورت توصیف کردن و نمایش دادن انجام می شود. (محمدبیگی، ۱۳۸۵، ص۲۸)

 

کارکنان: فروبل دارای یک سیستم تربیتی قدرتمند و جذاب بوده و بسیاری از مربیان بخش های مختلف اروپا به منظور یادگیری روش او به مؤسسه‌ تربیتی وی می رفتند. در الگوی او، نقش معلم سنتی واژگون شده است، یعنی مربی کمتر به عنوان آموزش دهنده عمل می‌کند و بیشتری رهبری اعمال کودک را برعهده دارد و نقش شنونده ای مسئول را در برابر اندیشه‌های کودک ایفا می‌کند. (همان)

الگوی مک میلان [۷۱]

 

خواهران مک میلان (راشل و مارگارت[۷۲]) که تا حدود زیادی تحت تاثیر عقاید فروبل قرار داشتند، «مهدکودک» را به عنوان نامی مناسب برای نوع تازه آموزش و پرورش پیش دبستان در نظر گرفتند. خواهران مک میلان که با کودکان پیش دبستانی در محله های فقیرنشین لندن کار می‌کردند، سعی در برآوردن نیازهای اساسی کودکان خردسالی داشتند که تامین نیازهایشان از طریق زندگی در خانواده های پرجمعیت و محله های فقیرنشین میسر نبود. آن ها با تجربه ای که از کلینیک های درمانی انگلستان ‌در مورد کودکان بی بضاعت کسب کرده بودند مهد کودک را مکانی برای پیشگیری بیماری های فکری و جسمی کودکان می‌دانستند و به همین جهت فلسفه اصلی آموزش و پرورش در مهد کودک را برپایه مراقبت غذایی و پرورشی فرد فرد کودکان استوار نمودند. تلاش های موفقیت آمیز این خواهران انگلیسی در زمینه کار با کودکان دوتا پنج ساله سبب گردید که پارلمان انگلستان در سال ۱۹۱۸ با تصویب قانون فیشر(قانون اخذ مالیات برای خدمات مهد کودک) بر آن مهر تأیید رسمی زد. این قانون به نظام های آموزشگاهی محلی اجازه تأسيس مهد کودک در سراسر انگلستان را می‌داد. در سال ۱۹۲۰، مهد کودک- های سایر کشورها از این مهد کودک های انگلیسی الگو گرفتند. رشد مهد کودک ها در امریکا از طریق ارتباط با دانشگاه ها و دانشکده ها چشمگیر بوده است. عملکرد این مهد کودک ها به عنوان مراکز آزمایشگاهی و تحقیقاتی با توجه به اهداف، متفاوت بوده است. (مفیدی، ۱۳۸۱، ص۳۷)

 

راشل مک میلان در ۲۵مارس ۱۸۵۹ در نیویورک متولد شد و خواهرش مارگارت در۲۰جولای ۱۸۶۰ به دنیا آمد. پدر و مادر آن ها، جیمز و ژان، در سال ۱۸۴۰ به امریکا مهاجرت کرده بودند. مارگارت و راشل هر دو ‌در مورد سلامت و شرایط خانوادگی کودکان فقیر و خانواده هایشان که در آن زندگی می‌کردند، کار کردند. مارگارت مک میلان یکی از اولین کسانی بود که ارزش تربیتی خانه راشناخت و به عنوان یک معلم قدیمی سرخانه، در اعتراف به اهمیت خانه در تربیت، کاملا درک کرد که شکاف بزرگی بین تجربیات خانه کودک طبقه متوسط و کودک طبقه کارگر وجود دارد. یعنی در یک خانه مادر در بیرون از خانه مشغول کار است و در خانه دیگر درگیر مقابله با تعداد زیادی از کودکانی که همگی در یک اتاق زندگی می‌کنند. این نگرانی عمیق برای زندگی اجتماعی و خانوادگی کودکان باعث شد که مارگارت مک میلان ارزش مهدهای کودک را بررسی کند. او خانه و جامعه را به عنوان دستیاران تربیت خردسالان می‌دانست. وی در این مسیر و در اعتراف به اهمیت برتر چند سال اول زندگی در رشد کودک، تقریبا از زمان خود جلو بود. او استدلال می کرد که محبت و امنیت به اندازه سلامت مادی[۷۳] برای پیشرفت کلی کودک حیاتی هستند. او از خیلی قبل دریافته بود که اگر قرار است هر گونه تغییری در کودکان رخ دهد والدین باید درگیر تربیتشان شوند. مهدهای کودک به تنهایی نمی توانند بر بیماری های جامعه غلبه کنند، اما در عوض والدین ‌باید برای پیشرفت تربیت کودکانشان کمک کنندو توانایی‌های بالقوه شان را شکل دهند. در حقیقت خواهران مک میلان تحت تاثیر عقاید فروبل، مهد کودک را نام مناسبی برای فعالیت تازه ای در آموزش و پرورش در نظر گرفتند که سعی در برآوردن نیازهای اساسی کودکان داشت. (همان، ص۲۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ق.ظ ]




 

 

این مهارت‌ها شامل:

 

مهارت برنامه‌ریزی، مهارت ایجاد انگیزه، مهارت مطالعه، مهارت تمرکز حواس، مهارت یادداشت‌برداری و مهارت تصمیم‌گیری است.

 

تحقیقات انجام‌شده روی افراد مختلف نشان می‌دهد، بازده مطالعه در دانش آموزان بسیار متفاوت است. بررسی علل این تفاوت‌ها، نشان داده علت اصلی این امر آن است که برخی دانش آموزان از فنون و مهارت‌های لازم برای مطالعه آگاهی دارند و آن‌ ها را نیز به کار می‌برند، در حالی که اغلب آن‌ ها از مهارت‌های لازم آگاهی ندارند یا اگر اطلاع دارند از آن‌ ها استفاده نمی‌کنند و به اهمیت کاربرد آن واقف نیستند.

 

یکی از مهم‌ترین این مهارت‌ها استفاده مفید از زمان یا همان «برنامه‌ریزی» است. هدف از برنامه‌ریزی، تحت کنترل درآوردن زمان و استفاده مفیدتر از آن است. فرد با برنامه‌ریزی صحیح می‌تواند به میزان قابل توجهی در وقت صرفه‌جویی کند و از وقت‌های اضافه نیز برای انجام کارهای موردعلاقه خود مانند گردش با دوستان یا تماشای فیلم استفاده کند. هدف از برنامه‌ریزی هم جلوگیری از انباشتگی دروس، عقب ماندن از کارها، یاس و دل‌زدگی از کار و درس و نبود اعتمادبه‌نفس است که وجود چنین مواردی به اضطراب و فشار بر حافظه منجر خواهد شد.

 

  1. تعریف برنامه‌ریزی

برنامه‌ریزی، فعالیتی مستمر و منطقی است که در آن‌هم مقصد (هدف) و هم بهترین راه رسیدن به هدف تبیین شده است. کیانی (۱۳۸۹) اصولی برای برنامه‌ریزی صحیح ‌به این شرح مطرح ‌کرده‌است:

 

– اصول برنامه‌ریزی

 

۱٫ خودشناسی: قبل از برنامه‌ریزی ‌یک‌بار خود را مرور کنید. ببینید توانایی‌ها و محدودیت‌های شما کدم‌اند، نقاط ضعف و قوّت شما در کجاست مثلاً چه قدر درگذشته آدم بااراده‌ای بوده‌اید؟ چقدر حاضرید لذّت‌ها و تفریحات آنی و مقطعی را برای رسیدن به یک امتیاز دراز مدّت و همیشگی به تأخیر بیندازید و یا نادیده بگیرید.

 

۲٫ واقع‌بینی: اگر می‌خواهید با برنامه‌ریزی تحصیلی به‌پیش بروید، معنایش این نیست که برنامه های شما باید تماماً درس، مشق، مطالعه و تست باشد. بلکه شما با برنامه‌ریزی زندگی می‌کنید. لذا فهرستی از کارهای روزانه خود را که حتماً باید انجام دهید تهیّه و سعی کنید آن را در برنامه‌ خود بگنجانید.

 

۳٫ فرد محوری: هر کس برای خود برنامه‌ریزی می­ کند؛ یعنی برنامه‌اش با توجه به عادات، ویژگی‌های شخصیتی و اهداف خودش تنظیم‌شده است و نمی‌توانیم از روی آن برنامه کپی بگیریم و یا این‌که نمی‌توانیم به مشاور یا معلّم راهنما بگوییم که یک برنامه تحصیلی به من بدهید. مشاور می ­تواند به شما کمک کند که در تنظیم برنامه چه نکاتی را رعایت کنید و یا انگیزه شمارا افزایش دهد و یا در هدف­گذاری به شما کمک کند ولی نمی­تواند یک برنامه برای شما بنویسد و از شما بخواهد به آن عمل کنید.

 

۴٫ ایمان به برنامه و مثبت اندیشی: روان­شناسان می­گویند رفتار شما از افکار شما سرچشمه ‌می‌گیرد اگر مثبت فکر کنید رفتار شما نیز در همان جهت است. اگر غزل یأس و ناامیدی بخوانید وضع کاملاً متفاوت است.

 

۵٫ واحد زمانی، هر برنامه­ای با توجه به هدفی که برای آن پیش‌بینی شده است نیازمند تعریف واحد زمانی است. هر برنامه را باید در ظرف زمان قرار دهیم این ظرف، گاهی روزانه، هفتگی، ماهانه و گاهی سالانه است.

 

۶٫ خلاقیت، اگر می‌خواهیم یک برنامه‌ریزی مؤثر و مطلوب داشته باشیم، باید قدرت خلاقیت خود را افزایش دهیم. خلاقیت یعنی توانایی تولید یک فکر جدید و یا به وجود آوردن شی جدید. برنامه­ ریزان خلاق دارای این ویژگی­های می­باشند: ۱- همیشه فکر خود را باز نگه می­دارند. ۲- قدرت ابتکار دارند ۳-قدرت تخیل دارند. ۴- افراد خلاق انعطاف‌پذیرند.

 

۷٫ ارزیابی مستمر، قرار نیست برنامه­ای که برای خودتنظیم می­کنیم، همیشگی باشد بلکه لازم است که در پایان یک دوره (مثلاً یک هفته) برنامه را ارزیابی کرده و اگر لازم باشد، اصلاحات لازم را اعمال نماییم (سیف،۱۳۸۹).

 

۸٫ اراده قوی و پشتکار، آنچه مهم است اراده قوی در پیمودن راه و پشتکار و تحمل سختی‌هاست.

 

– عوامل موفقیت در برنامه

 

۱- عوامل درونی: یعنی همه آنچه به خود فرد بازمی‌گردد؛ مانند میزان اعتقادی که به برنامه و هدف دارد، میزان اعتمادبه‌نفس دانش ­آموز، میزان توانایی‌های ذهنی و هوشی دانش ­آموز، میزان بهره­ مندی از سلامت جسمانی، خود پنداره‌ی مثبت، میزان اطلاعات و مهارت برنامه­ ریزی.

 

۲- عوامل بیرونی: علاوه بر تلاش فرد عواملی دیگر نیز می ­تواند بر موفقیت برنامه تأثیر بگذارد که عبارت‌اند از: خانواده، مدرسه و دوستان و … .

 

  • گام­های برنامه‌ریزی

برای داشتن یک برنامه­ ریزی صحیح و مناسب باید از مراحل زیر عبور کرد:

 

گام اول – تعیین نوع برنامه

 

برنامه­ ریزی بهترین وسیله برای مرتب کردن، سازمان دادن امور و نهایتاًً خود نظم‌بخشی است. برنامه­ ریزی صرفاً یادداشت کردن کارهای روزانه نیست بلکه تکنیکی است که به وسیله آن ‌می‌توان با مدیریت زمان و چینش درست‌کارها بهتر به اهداف پیش‌بینی شده رسید. لذا متناسب با حجم تکالیف و هدف­هایی که داریم برنامه در قالب‌های زیر ریخته می‌شوند:۱- روزانه ۲- هفتگی ۳ – ماهانه ۴- فصلی ۵ – سالانه.

 

گام دوم- تعیین روش برنامه

 

الف) برنامه زمان (ساعت) محور: یعنی ابتدا ساعات روزانه­ی خود را تنظیم کنید و سپس هر درس را در داخل آن ساعات قرار دهیم.

 

ب) برنامه تکلیف محور: در این نوع برنامه‌ریزی ابتدا دروسی را که باید بخوانیم مبنا قرار می­دهیم و سپس زمان مناسب برای هر درس را پیش ­بینی می­کنیم.

 

گام سوم – تهیه­ فهرست از فعالیت‌های روزانه

 

قبل از این‌که دست‌به کار شوید ابتدا کارها و فعالیت‌هایی را که می‌بایست انجام دهید را فهرست کنید.

 

گام چهارم- تعیین مدت‌زمان برنامه

 

اگر قرار باشد ما برنامه زمان محور یا تکلیف محور را برگزینیم درهرصورت باید بدانیم برای انجام اموری که فهرست کرده­ایم به طور متوسط در روز چه قدر وقت نیاز داریم.

 

گام پنجم – اولویت‌بندی و تعیین انجام کارها

 

منظور از اولویت‌بندی، تعیین درجه اهمیت تکالیف است. این درجه‌بندی می‌تواند از ۱ تا ۵ باشد. مثلاً برای دانش آموزان اولویت، دروس مدرسه است و بهتر است محور برنامه مطالب درسی همان روز و روز بعد باشد و باقی‌مانده‌ اوقات را باید به سایر امور اختصاص داد. اگر در درسی ضعف داریم و یا برای ما، دشوارتر است، باید ساعات بیش­تری را به آن درس اختصاص دهیم و بعضی دروس نیز زمان کم­تری را می‌طلبد.

 

گام ششم – تهیه­ جدول برنامه

 

برای این کار اول باید روش برنامه خود را معلوم کنید که آیا زمان محور است یا تکلیف محور؛ یعنی از روش تابع زمان پیروی می­کنید و یا از روش تابع تکلیف می­خواهید استفاده کنید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




 

-گزارش های مربوط به سرعت گردش وجوه یا گردش حساب مشتری، منعکس کننده کل بدهکاری و بستانکاری حساب مشتری و دفعات بدهکاری و بستانکاری حساب مشتری در یک دوره مشخص (یک ماه)است. با کمک گزارش های فوق، مشتریانی که گردش حساب بسیار بالا و غیرمعمول دارند قابل شناسایی و ردیابی خواهند بود.

 

۴-۳-۴ موارد مشکوک به پول شویی در بانک‌ها و مؤسسات اعتباری:

 

از جمله موارد مشکوک به پول شویی از طریق بانک‌ها و مؤسسات اعتباری که لازم است به مراجع ذی صلاح گزارش داده شود عبارت اند از:

 

-وجود انواع حساب به نام مشتری در بانک یا مؤسسه اعتباری واحد در یک منطقه،

 

-افتتاح حساب های متعدد و سپرده گذاری در آن ها،

 

-گردش عملیات بسیار بالای حساب که تناسبی با حرفه مشتری نداشته باشد،

 

-سپرده گذاری به دفعات و برداشت یکجا و عمده،

 

-ارائه چک های ظهرنویسی شده متعدد به بانک برای وصول به حساب مشتری،

 

-مراجعات متعدد به صندوق امانات بانک،

 

-پیشنهاد رشوه برای انجام عملیات مشکوک،

 

-امتناع مشتری از ارائه اصل مدارک هویتی،

 

-بروز وقفه در ارائه مدارک ثبتی شرکت،

 

-تبدیل اسکناس های ریز به اسکناسهای درشت در حجم بالا،

 

-تقاضای انتقال وجوه ارزی با مبالغ بالا به خارج از کشور بدون ارتباط با حرفه مشتری،

 

-تغییر ناگهانی الگوی مبادلات ارزی مشتری و عدم تطابق آن با فعالیت‌های معمول وی،

 

-ورود یا سپرده گذاری مبالغ قابل توجه وجوه به حساب مشتری از طریق چک های بانکی، حواله و یا انتقال تلفنی نامتناسب با نوع کار و فعالیت اقتصادی صاحب حساب،

 

-تفاوت قابل توجه الگوی سپرده های نقدی یک بنگاه خرده فروشی در یک محله با بنگاه مشابه در همان محل،

 

-نقل و انتقال غیرمعمول وجوه بین حسا بهای مرتبط،

 

-تقاضای مبالغ قابل توجه چک بانکی، حواله یا چک های مسافرتی به میزان سقف تعیینی در مقررات توسط مشتری،

 

– گشایش اعتبارات اسنادی و صدور ضمانتنامه ها:

 

۱٫ گشایش اعتبار اسنادی با توصیف کلی از کالا، معمولاً در اینگونه موارد پروفرما ارائه نمی‌شود.

 

۲٫ گشایش اعتبار اسنادی با در نظر گرفتن حق کمیسیون بالا برای واسطه خارجی، ‌به این ترتیب منابع نامشروع تحت عنوان حق کمیسیون از یک بانک به بانک دیگر انتقال می‌یابد.

 

۳٫ درخواست رسید ساده برای حمل کالا به جای اسناد حمل معتبر که نشان از حمل واقعی کالا باشد.

 

۴٫ استفاده از ضمانتنامه پیش‌پرداخت؛ اعتبار اسنادی با شرط پیش‌پرداخت گشایش می‌شود، لیکن پس از انتقال مبلغ پیش‌پرداخت و صدور ضمانتنامه، نه اعتبار پیگیری می‌شود و نه ضمانتنامه.

 

۵٫ تقاضای صدور ضمانت نامه‌ای به غیر از ضمانتنامه های شرکت در مناقصه/ مزایده، حسن انجام کار، پیش دریافت، گمرکی و استرداد کسور وجه الضمان.

 

۶٫ رد کردن اسناد توسط ذینفع اعتبار به بهانه وجود مغایرت، ‌به این ترتیب فرصت چانه‌زنی برای قبول اسناد با تخفیف زیاد پیش می‌آید و طرفین می‌توانند از اختلاف مبلغ مشترکاً استفاده نموده و آن را پول تمیز جلوه دهند.

 

۷٫ افزایش و یا تغییر ناگهانی نرخ مواد اولیه وارداتی، تغییر بدون دلیل نام ذینفع اعتبار اسنادی و مشارکت متقاضی گشایش اعتبار اسنادی در شرکت فروشنده خارجی.

 

۸٫ ارائه پیشنهاد مناقصه توسط مشتری و اعلام برنده شدن یکی از وابستگان تشکیلاتی مشتری، سپس برنده مناقصه ضمانتنامه‌ای به مبلغ بالا ارائه می‌دهد. از سوی دیگر طرف مناقصه دهنده عمداً کار را ناتمام گذارده و به ذینفع اجازه ادعای دریافت مبلغ ضمانتنامه را که بسیار بالاتر از مبلغ کار است می‌دهد.

 

۴٫۴٫ دستورالعمل اجرایی نحوه گزارش واریز نقدی وجوه بیش از سقف مقرر:

 

پس از تصویب قانون مبارزه با پولشویی و آیین نامه اجرایی آن و در راستای وظایف مقرر در ماده ۲۶ آیین نامه اجرایی، هیات محترم وزیران در تاریخ ۲۰/۱۱/۸۹ نسبت به تصویب دستورالعمل اجرایی نحوه گزارش دهی واریز نقدی وجوه بیش از سقف مقرر اقدام نمود که متن دستورالعمل مذکور عینا آورده می شود:

 

هدف

 

به منظور مبارزه با پول شویی و جلوگیری از تامین مالی تروریسم و نیز در اجرا ی مؤثر آیین نامه اجرائی قانون مبارزه با پول شویی موضوع تصویب نامه شماره ١٨١۴٣۴/ت ۴٣١٨٢ ک مورخ ۱۴/۹/۸۸ هیات وزیران عضو کارگروه تصویب آیین نامه های مربوط به قانون مبارزه با پول شویی به ویژه ماده ٢۶ آن؛ «دستورالعمل اجرایی نحوه گزارش واریز نقدی وجوه بیش از سقف مقرر» به شرح زیر ابلاغ می شود:[۱۱۸]

 

تعاریف

 

ماده ١- در این دستورالعمل، اصطلاحات و عبارات به کار رفته به شرح زیر تعریف می شود:

 

۱-۱ بانک مرکزی: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران؛

 

۱-۲ مؤسسه‌ اعتباری: بانک (اعم از بانک ایرانی و شعبه و نمایندگی بانک خارجی مستقر درجمهوری اسلامی ایران )، مؤسسه‌ اعتباری غیر بانکی، تعاونی اعتبار، صندوق قرض الحسنه، شرکت لیزینگ.

 

تبصره: مؤسسه‌ اعتباری شامل شعبه و نمایندگی مستقر در مناطق آزاد تجاری – صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نیز می شود.

 

۱-۳ شناسه ملی اشخاص حقوقی: شماره منحصربه فردی که بر اساس تصویب نامه شماره١۶١۶٩/ت٣٩٢٧١ هـ

 

مورخ ۲۹/۱/۸۸ به تمامی اشخاص حقوقی اختصاص می‌یابد.

 

۱-۴ شماره فراگیر اشخاص خارجی: شماره منحصر به فردی که مطابق تصویب نامه شماره١۶١٧٣ /ت ۴٠٢۶۶ هـ مورخ ۲۹/۱/۸۸ به تمامی اتباع خارجی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران توسط پایگاه ملی اطلاعات اتباع خارجی اختصاص می‌یابد.

 

۱-۵ واحد اطلاعات مالی: واحدی ملی، متمرکز و مستقل که مسئولیت دریافت، تجزیه و تحلیل و ارجاع گزارش های معاملات مشکوک به مراجع ذی ربط را به شرح مذکور در ماده ٣٨ آیین نامه را بر عهده دارد.

 

۱-۶ آیین نامه: آیین نامه اجرایی قانون مبارزه با پول شویی موضوع تصویب نامه شماره ١٨١۴٣۴ /ت ۴٣١٨٢ ک مورخ ۱۴/۹/۸۸ هیات وزیران عضو کارگروه تصویب آیین نامه های مربوط به قانون مبارزه با پول شویی؛

 

۱-۷ سقف مقرر: به شرح مندرج در بند ز ماده ١ آیین نامه اجرایی قانون مبارزه با پول شویی؛

 

۱-۸ وجه نقد: هر گونه مسکوک و اسکناس و انواع ‌چک‌هایی که نقل و انتقال آن ها مستند نشده و غیر قابل ردیابی باشد، از قبیل چکهای عادی در وجه حامل و سایر ‌چک‌هایی که دارنده آن غیر ذینفع اولیه باشد (از قبیل چک های پشت نویس شده توسط اشخاص ثالث، انواع چک پول و چک مسافرتی و ایران چک و موارد مشابه).

 

۱-۹ مشتری (ارباب رجوع):

 

      • شخص حقیقی یا حقوقی که در مؤسسه‌ اعتباری دارای حساب بوده و یا به نفع او یا به نمایندگی از سوی او، حساب بانکی به نام وی افتتاح شود؛

     

    • هر شخص حقیقی یا حقوقی که طرف مقابل مؤسسه‌ اعتباری (و یا ذینفع یا ذینفعان ) در رابطه با دیگر خدمات بانکی و اعتباری است و از ناحیه وی ممکن است ریسک های مختلف به ویژه ریسک های شهرت و عملیاتی متوجه مؤسسه‌ اعتباری شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 09:38:00 ب.ظ ]




 

اگر OCD تحت درمان قرار نگیرد، سیر آن معمولأ مزمن است، و نشانه ها اغلب افزایش و کاهش می‌یابند.برخی افراد روند چرخه ای دارند، عده قلیلی نیز سیر رو به وخامت دارند. میزان بهبود بدون درمان در بزرگسالان پایین می‌باشد(۲۰ درصد بهبودی در افرادی که ۴۰ سال بعد مورد ارزیابی قرار گرفتند). آغاز بیماری در کودکی و نوجوانی می‌تواند به یک عمر OCD منجر شود. با این حال، ۴۰ درصد افرادی که شروع OCD در کودکی و نوجوانی را دارند ممکن است در اوایل بزرگسالی بهبودی را تجربه کنند. سیر OCD اغلب با وقوع همزمان اختلالات دیگر پیچیده می شود.

 

تشخیص وسواس‌های عملی در کودکان راحت تر از تشخیص وسواس‌های فکری است، این به دلیل قابل مشاهده بودن وسواس‌های عملی می‌باشد. با این وجود، کودکان نیز اغلب هم وسواس‌های عملی و هم وسواس‌های فکری دارند(مانند اغلب بزرگسالان). الگوی نشانه ها در بزرگسالان می‌تواند به مرور زمان پایدار باشد،اما در کودکان ثبات کمتری دارد و متغییرتر می‌باشد. وقتی نمونه های کودک و نوجوان با نمونه های بزرگسال مقایسه شدند، تفاوت هایی در محتوای وسواس‌های فکری و عملی گزارش شده اند. این تفاوت ها احتمالأ محتوای متناسب با مراحل رشد مختلف را منعکس می‌کنند(مثلأ میزان بالاتر وسواس‌های جنسی و مذهبی در نوجوانان در مقایسه با کودکان، میزان بالاتر وسواس‌های صدمه{مثل ترس از وقایع فاجعه آمیز، مانند مرگ یا بیماری خود یا افراد عزیز}در کودکان و نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان)(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

 

۲-۱۵- عوامل خطر

 

خلق و خویی. درونی کردن بیشتر نشانه ها، تهییج پذیری منفی بالاتر، و بازداری رفتاری در کودکی، عوامل خطر خلق و خویی احتمالی می‌باشند.( انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۱۳).

 

محیطی. بهره کشی جسمی و جنسی در کودکی و رویدادهای استرس زا و آسیب زای دیگر با خطر ابتلای بیشتر به OCD رابطه داشته است. برخی کودکان ممکن است دچار شروع ناگهانی نشانه های وسواس فکری- عملی شوند، که با عوامل محیطی مختلف، از جمله عوامل عفونی گوناگون و نشانگان خود ایمنی پس از عفونت ارتباط داشته اند(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳). از مدت‌ها پیش تمایلی برای نشان دادن ارتباط مثبت میان عفونت استرپتوکوکی و اختلال وسواس فکری- عملی وجود داشته است. عفونت استرپتوکوکی گروهA بتا- همولیتیک می‌تواند تب روماتیسمی ایجاد کند. تقریبأ ۱۰ تا ۳۰ درصد این بیماران به کره سیدنهام دچار می‌شوند و علایم وسواسی-جبری از خود بروز می‌دهند(کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).

 

۲-۱۶- موضوعات تشخیصی وابسته به فرهنگ

 

OCD در سرتاسر دنیا رخ می‌دهد. شباهت قابل توجهی در فرهنگ ها از نظر توزیع جنسیتی، سن شروع، و همزمانی اختلالات با OCD وجود دارد. از این گذشته، در سراسر دنیا، ساختار نشانه مشابهی وجود دارد که نظافت، تقارن، احتکار، افکار ممنوعه، یا ترس از صدمه را شامل می شود. با این حال، در ابراز نشانه، تنوع منطقه ای وجود دارد، و عوامل فرهنگی ممکن است محتوای وسواس‌های فکری و عملی را شکل دهند(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

 

محتوای وسواس‌های فکری با گذشت زمان نیز تغییر می‌کند. در قرون گذشته در دنیای غرب، وسواس‌های فکری اغلب مذهبی و جنسی بودند. ولی امروزه این گونه ‌وسواس‌ها نادر شده اند و جای خود را به وسواس‌های مربوط به کثیفی و آلودگی، خشونت و نظم وترتیب(تقارن) داده‌اند(روزنهان و سلیگمن، ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲).

 

۲-۱۷- موضوعات تشخیصی وابسته با جنسیت

 

شروع OCD در مردان زودتر از زنان است و مردان به احتمال بیشتری اختلالات تیک همزمان دارند. تفاوت های جنسیتی در الگوی ابعاد نشانه گزارش شده اند، به طوری که برای مثال زنان بیشتر احتمال دارد نشانه هایی در بعد نظافت و مردان نشانه هایی در ابعاد افکار ممنوعه و تقارن داشته باشند. شروع و تشدید OCD ، به علاوه نشانه هایی که می‌توانند در رابطه مادر و کودک اختلال ایجاد کنند(مثل وسواس‌های فکری پرخاشگرانه که به اجتناب از کودک منجر می‌شوند)، در دوره پیش از زایمان گزارش شده اند(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

 

۲-۱۸- خطر خودکشی

 

افکار خودکشی در مقطعی، در تقریبأ نیمی از افراد مبتلا به OCD روی می‌دهند. اقدامات خودکشی نیز در یک چهارم افراد مبتلا ‌به این اختلال گزارش شده اند. وجود اختلال افسردگی اساسی همزمان، این خطر را افزایش می‌دهد(انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۱۳).

 

۲-۱۹- تشخیص افتراقی

 

رفتارهای وسواسی- جبری در تعداد زیادی از اختلالات روانپزشکی دیده می‌شوند که ‌بالین گران هنگام تشخیص گذاری این اختلال باید این اختلالات را کنار بگذارند.اختلالاتی که در تشخیص افتراقی اختلالات وسواس فکری- عملی در راهنمای تشخیصی آمارای اختلالات روانی-۵ مطرح شده اند به طور خلاصه به قرار زیر است: اختلالات اضطرابی ، اختلال افسردگی اساسی(MDD) ، اختلالات مربوط به وسواس فکری- عملی (مثل بدریخت انگاری بدن، وسواس کندن مو، وسواس کندن پوست،احتکار)،اختلالات خوردن، تیک ها و حرکات قالبی، اختلالات روانپریشی، رفتارهای شبه وسواسی دیگری مثل رفتار جنسی(‌در مورد نابهنجاری های جنسی)، قمار بازی، مصرف مواد مثل الکل،اختلال شخصیت وسواسی-جبری(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

 

۲-۲۰- همزمانی با اختلالات دیگر

 

افراد مبتلا به OCD معمولأ آسیب روانی دیگری نیز دارند. شماری از بزرگسالان مبتلا ‌به این اختلال، تشخیص طول عمر اختلال اضطرابی(۷۶ درصد، مثل پانیک، اضطراب اجتماعی، اضطراب منتشر، فوبی خاص) یا اختلال افسردگی یا دو قطبی(۶۳ درصد) دارند. اختلال شخصیت وسواسی- جبری همزمان نیز در افراد مبتلا به OCD شایع می‌باشد(از ۲۳ تا ۳۲ درصد).

 

بالغ بر ۳۰ درصد افراد مبتلا به OCD اختلال تیک دایمی نیز دارند. مثلث OCD ، اختلال تیک ، و اختلال کاستی توجه/بیش فعالی(ADHD) نیز در کودکان دیده می شود. اختلالاتی که غالبأ در افراد مبتلا به OCD در مقایسه با افراد بدون این اختلال روی می‌دهند عبارتند از چندین وسواس فکری- عملی و اختلالات مربوط مانند اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال کندن مو و کندن پوست هم چنین با اختلال لجبازی و نافرمانی گزارش شده است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).

 

۲-۲۱- درمان

 

با پیدا شدن شواهد فزاینده ای که نشان می‌دهد اختلال OCD به مقدار زیادی تحت تأثیر عوامل زیستی شکل می‌گیرد، دیگر نظریه روانکاوی سنتی ارج و قربی ندارد. به علاوه، از آنجا که علائم این اختلال به نظر می‌رسد به روانکاوی مقاوم باشد، امروزه درمان‌های دارویی،شناختی-رفتاری(CBT)، و رفتاری که مشهورترین مدل آن برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی،(ERP) می‌باشد، خط اول درمان را تشکیل می‌دهند. البته در فهم اینکه چه چیز تشدید این اختلال را تسریع می‌کند و در برخورد با اشکال گوناگون مقاومت در برابر درمان، هنوز هم سهم عوامل روانپویشی محفوظ است.

 

۲-۲۲- دارودرمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ق.ظ ]




۲٫ بیع فاسد اثرى در تملیک ندارد و اگرکسى به بیع فاسدى‌، مالى را قبض کند باید آن را برگرداند.

 

۳٫ عقد بیع‌، بایع را به تسلیم مبیع و مشترى را به پرداخت ثمن ملزم می‌کند.

 

۴٫ کیفیت تسلیم در انواع مبیع متفاوت است و در تمام موارد، حکم عرف، ملاک صدق تسلیم است.

 

۵٫ اگر مبیع پیش از آن در تصرف مشترى بوده باشد نیازى به قبض جدید نیست و در ثمن نیز چنین است.‌

 

۶٫ در صورت تأخیر در تسلیم مبیع یا ثمن‌، ممتنع‌، اجبار به تسلیم مى‌شود (موسویان, ۱۳۸۸).

 

تقسیمات بیع‌. قرارداد بیع از جهت‌های گوناگون قابل تقسیم است:

 

بیع مؤجّل و حالّ‌. بیع بر حسب حال یا مدت‌دار بودن ثمن یا مبیع یا هر دوى آن ها چهار قسم می‌شود‌:‌

 

أ. بیع نقد. بیعى که در آن هم مبیع و هم ثمن حالّ (نقد) باشد بیع نقد گویند.

 

ب. بیع نسیه. بیعى که در آن مبیع حالّ اما ثمن مؤجّل باشد بیع نسیه گویند که خود به دو نوع دفعی و تدریجی (اقساطی) تقسیم می‌شود.

 

ضوابط بیع نقد و نسیه.

 

۱٫ اطلاق عقد بیع مقتضى آن است که ثمن و مبیع، نقد باشند‌.

 

۲٫ در معامله نسیه‌، باید زمان پرداخت ثمن معیّن شود ‌مگر نه بیع باطل مى‌شود. ‌

 

۳٫ در بیع نسیه پیش از تمام‌شدن مدت، بایع نمى‌تواند ثمن را از مشترى مطالبه کند.

 

۴٫ اگر فروشنده‌، قیمت نسیه مبیع را گران‌تر از قیمت نقدى آن اعلام کند، به‌طورى که مشترى از قیمت نسیه و نقدى آن‌ خبر داشته باشد، معامله صحیح است.

 

۵٫ مدت‌دار کردن بیعى‌که در اصل به صورت نقدى منعقد شده است، در برابر افزودن چیزى بر ثمن آن‌، جایز نیست اما عکس آن، یعنى کم‌کردن مقدارى از ثمن برای پرداخت زودتر، جایز است.

 

ج. بیع سَلَف یا سلم‌. سلف عکس نسیه بوده و آن بیعی است که مبیع مدت‌دار بوده اما ثمن نقد است.

 

شرایط بیع سَلَف. در بیع سلف باید شرایط ذیل رعایت شود:

 

۱٫ ویژگی‌های مبیع که قیمت به واسطه آن ها فرق می‌کند، از نظر جنس و وصف باید مشخص باشد تا حدى که عرفاً، جهالت درباره آن کالا رفع شود.

 

۲٫ ثمن در معامله سلف نقد است و کل آن باید در مجلس عقد تحویل بایع شود.

 

۳٫ در صورتی که مبیع، طلا یا نقره است ثمن آن طلا یا نقره نباشد. (..و. ی

 

۴٫ زمان تحویل کالا به روز، ماه و سال تعیین شود.

 

۵٫ مقدار مبیع با مقیاس خاص خودش (با کیل، وزن، شمردن یا متر کردن) مشخص شود.

 

۶٫ مکان تحویل کالا مشخص شود، اگر قرینه براى آن وجود دارد ذکر مکان لازم نیست.

 

د. بیع کالی به کالی. بیعى است که در آن مبیع و ثمن مدت‌دار باشد و عملاً حین عقد چیزى معاوضه نشود (مراجع تقلید،.

 

چند نکته درباره بیع کالى به کالى.‌

 

۱٫ عبارت کالى به کالى در فقه امامیه وجود ندارد و از فقه اهل سنت اقتباس شده است.

 

۲٫ این بیع بنابه قول مشهور فقیهان باطل است و ملحق به بیع دَین به دَین مى‌شود. برخی فقط بیع دَین به دَین را باطل مى‌دانند اما بیع کالى به کالى را صحیح مى‌دانند.‌

 

ه‍ . بیع دَین.‌ اگر کسى دَینى بر عهده دیگرى داشته باشد، فروش آن به ثمنى کمتر از مقدار دَین یا مساوی یا بیشتر از آن، به خود مدیون یا شخص ثالث را در اصطلاح بیع دَین می‌گویند. مشهور فقیهان شیعه، بیع دین به شخص ثالث (مانند بانک) را در صورتى که دین حقیقى باشد (ناشی از معامله واقعى باشد)، جایز می‌شمرند.

 

کاربرد قراردادهای بیع در مالیه اسلامی. قراردادهای بیع نسیه اقساطی و دفعی، بیع سلف و بیع دین می‌توانند گسترده‌ترین کاربردها را در سیستم مالیه اسلامی با رعایت ضوابط ذیل داشته باشند:

 

۱٫ بانک اسلامی می‌تواند کالاهای مورد نیاز خانوارهای متوسط به بالای جامعه را به صورت نقد خریداری و با احتساب سود بانکی به صورت نسیه دفعی یا اقساطی به آنان بفروشد.

 

۲٫ بانک اسلامی می‌تواند مواد اولیه، کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای مورد نیاز بنگاه‌های اقتصادی را به صورت نقد خریداری و با احتساب سود بانکی به صورت نسیه دفعی یا اقساطی به آنان بفروشد.

 

۳٫ بانک اسلامی می‌تواند جهت تأمین سرمایه در گردش بنگاه‌های اقتصادی بخشی از محصول‌های تولیدی آن ها را با احتساب سود بانکی، به صورت بیع سلف بخرد.

 

۴٫ بانک اسلامی می‌تواند در موارد بیع سلف، فروشنده سلف را وکیل در فروش و تسویه نقدی کند.

 

۵٫ بانک اسلامی می‌تواند جهت تأمین سرمایه در گردش بنگاه‌های اقتصادی اسناد مالی مدت‌دار آنان را خرید دین (تنزیل) کند. البته باید توجه داشت که بیع دین فقط از طرف مشهور فقیهان شیعه و برخی از فقیهان شافعی مورد تأیید است.

 

۶٫ بانک اسلامی برای انجام قراردادهای بیع می‌تواند از سرمایه خود بانک یا از سپره‌های سرمایه‌گذاری استفاده کند.

 

۷٫ اولویت نخست کاربرد فروش نسیه اقساطی و دفعی درکالاهای مصرفی و واسطه‌ای است، این قرارداد برای کالاهای بادوام و کالاهای سرمایه‌ای اولویت دوم را دارد، برای این نوع کالاها اولویت نخست قرارداد اجاره به شرط تملیک است که شرح آن می‌آید.

 

۸٫ اولویت نخست کاربرد عقد سلف و بیع دین برای سرمایه در گردش و نیازهای مقطعی و کوتاه‌مدت است و برای نیازهای میان‌مدت و بلندمدت، بانک را وارد ریسک بالایی می‌کند که به صلاح بانک نیست.

 

۲-۳-۲-۳ اجاره به شرط تملیک.

 

قرارداد دیگری که به صورت گسترده در بانک‌های اسلامی استفاده می‌شود اجاره به شرط تملیک است.

 

تعریف. اجاره در لغت به معنای رهانیدن و به فریاد رسیدن است. در اصطلاح نیز عقدی است که به سبب آن مستأجر در برابر مال معیّنی برای مدت معیّن، مالک منفعت عین مستأجره یا عمل أجیر می‌شود و اجاره به شرط تملیک، قرارداد اجاره‌ای است که در آن شرط می‌شود؛ چنان که مستأجر به مفاد قرارداد عمل کند، موجر در پایان قرارداد اجاره، عین مستأجره را به ملکیت مستأجر در‌آورد (موسویان, ۱۳۸۸).

 

ارکان عقد اجاره و شرایط آن.

 

أ. ایجاب و قبول: اجاره مانند تمام عقدهای دیگر از حیث شرایط انعقاد و آثار، تابع قواعد و احکام عمومی قراردادها است.

 

ب. طرفین عقد (متعاقدان): در اجاره اشیا کسی که اجاره‌دهنده است، موجر و کسی که اجاره‌کننده است، مستأجر نامیده می‌شود. در اجاره اشخاص، فردی که عملی انجام می‌دهد اجیر و کسی که اجاره می‌کند مستأجر نامیده می‌شود.

 

ج. عوضین: عوضین عبارت است از منفعت عین مستأجره (در اجاره اشخاص این منفعت، عمل اجیر است) که از طرف موجر به مستأجر تملیک می‌شود و اجرت (اجاره‌بها) که از طرف مستأجر به موجر پرداخت می‌شود. درباره شرایط عین مستأجره و عوض و منفعتی که واگذار می‌شود نکته های ذیل به تفکیک بیان می‌شود.

 

شرایط عین مستأجره و منافع آن

 

۱٫ عین مستأجره باید از چیزهایی باشد که با بهره گرفتن از منافع آن، اصلش از بین نرود. ‌بنابرین‏ اجاره نان و امثال آن برای خوردن صحیح نیست.

 

۲٫ عین مستأجره باید معیّن باشد؛ ‌بنابرین‏ اگر مردد بین چند چیز باشد اجاره آن درست نیست.

 

۳٫ عین مستأجره باید معلوم باشد و معلوم‌بودن آن به مشاهده یا به ذکر اوصاف است.

 

۴٫ عین مستأجره قابل تسلیم به مستأجر باشد.

 

۵٫ عین مستأجره باید ملک مؤجر باشد (موسویان, ۱۳۸۸).

 

شرایط عوض (اجاره‌بها)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-14] [ 12:24:00 ب.ظ ]