ب-عوامل محیطی استرس

 

استرس نزد مهندسان، مفهوم دیگری دارد. در مفهومی ، استرس را حاصل نیروهایی می دانند که چنانچه بر قطعه­ای یا دستگاهی وارد شود، می‌تواند آن را در هم شکند ‌بنابرین‏ وقتی فشار تراکم از میزان مقاومت شیء بیشتر است آن شیء متلاشی می شود. در سال (۱۹۳۰) برای اولین بار «آدلف میر» این مفهوم را گسترش داد و درباره استرس یا فشار وارد بر افراد انسان نیز صادق دانست. برخی ازروانشناسان چنین اظهار­نظر می‌کنند که پزشکان اطلاعات پزشکی مربوط به بیمار را در جدول­هایی وارد می‌کنند. اطلاعاتی مانند سابقه، بیماری‌های پیشین، شرایط زندگی فرد و اتفاق­هایی که برای او رخ می‌دهد، از جمله مرگ عزیزان تا تغییر شغل: منظور از تهیه چنین جدول­هایی مشخص کردن رویدادهایی است که ممکن است زمینه ساز بوده و فرد را در برابر بیماریهایی مستعد کرده باشد. .

 

بعد هولمز و راهه (۱۹۶۷) این مفهوم را باز هم تعمیم بیشتری دادند. این دو رویداد­های استرس­زای زندگی را رویدادهای برجسته و بی­سابقه ای می‌دانند که فرد با آن ها روبرو می شود و موجب دگرگونی مهمی در زندگی او می‌شوند. هر یک از این رویدادها در کل برابر است با شماری از آحاد تغییر زندگی. برخی از رویدادها آشکارا استرس ­زا هستند مانند طلاق (که نمره ۷۳ را رقم می زند) و مرگ عضو نزدیک خانواده. (ایوانزوهمکاران ، ۱۹۹۷ )

 

۲-۹ واکنش(پاسخ)به تجربیات استرس زا

 

پزشکان بیماران زیادی را با نشانه های هیجانی یا نشانه های دیگری می بینند که این نشانه ها واکنشی ‌در مقابل‌ تجربیات استرس زا است.گرچه چنین واکنش ها آنقدرشدید نیستند که به عنوان اختلالات روانی تشخیص داده شوند،اما آنقدر آشفته کننده هستند که مستلزم کمک کردن به فرد مبتلا باشند ‌و اگر به چنین افرادی کمک نشود ممکن است حالشان وخیم ترشده واختلالات روانی درآنها رشد کنند.‌بنابرین‏ درک واکنش های استرس زاوفراهم کردن درمان مناسب برای آن ها،مهم است.گلدر،گات ومی یر معتقدند سه مؤلفه در پاسخ به یک استرس وجود دارد:پاسخ هیجانی، پاسخ جسمانی وپاسخ روانی که دربرخورد با تجربه استرس راکاهش می‌دهند :

 

۲-۹-۱ پاسخ هیجانی

 

پاسخ هیجانی به دونوع اصلی تقسیم می‌شوند: پاسخ هیجانی در مقابل خطر،ترس است وپاسخ هیجانی در

 

مقابل حوادث تهدید آمیز،اضطراب است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

۲-۹-۲ پاسخ جسمانی

 

واکنش های جسمانی ‌در مقابل‌ هردونوع حادثه خطروترس برانگیختگی خودمختاراست،مثل طپش قلب،افزایش تنش عضلانی ‌و خشکی دهان،واکنش هیجانی درپاسخ به جدایی یا فقدان،افسردگی بوده و در واکنش بدنی ‌در مقابل‌ آن،خستگی وکاهش فعالیت جسمانی است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

فعالیت بخش های مختلف بدن ما بدون اینکه نیازی به تلاش آگاهانه ما داشته باشد با دستگاه عصبی اتونومیک اداره وتنظیم می شود.دستگاه عصبی اتونومیک شامل دومجموعه اعصاب با اعمالی متضاد یکدیگراست که اعصاب سمپاتیک(که درهنگام بروز استرس،جاندار رابرای واکنشی ازنوع گریختن آماده می‌کند) وپاراسمپاتیک(که پس ازتحریک،بدن را به وضعیت عادی بازمی گرداند)نامیده می شود(نوگارتن،۱۹۷۰)

 

۲-۹-۳ پاسخ روانی

 

مؤلفه سوم پاسخ به استرس،یک گروه مکانیزم های روانی است که برخورد با تجربیات استرس زا را کم کرده،‌بنابرین‏ گسترش واکنش را محدود می‌کند(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

واکنش اشخاص درشرایط پراسترس وپرتنش بسیار گوناگون ‌و غیرقابل پیش‌بینی است،به طوری که پاسخ های رفتاری آن ها همانند چهره افرادی که در خیابان پررفت وآمد وشلوغ می بینی ویا طرح ونقش روی برگ ها بسیار متفاوت می‌باشد.شرایط و وضعیت مشابه ویکسان درافراد مختلف وحتی دریک شخص خاص،واکنش های گوناگونی ایجاد می‌کند که این امربه ذهنیت هرفرد بستگی دارد.نوع وچگونگی عکس العمل فرد،اغلب تعیین کننده میزان فشار روانی اوست.به طوری که به راحتی می توان برمیزان خشم وعصبانیت فردی که ناراحت است افزود(کنتراداوکرانتز،۱۹۸۸)

 

وراپیفر می‌گوید:ارتباط تنگا تنگ بدن وذهن بدین معنا است که علایم جسمانی استرس کارایی ذهنی وتعادل روانی شمارا تحت تاثیر قرارخواهد داد.شدت وضعف علایم ذهنی وعاطفی به شدت استرس بستگی دارد. تاثیراصلی استرس برذهن به گونه ای است که تا حد زیادی برداشت شخصی و دیدگاه خود نسبت به وقایع پیرامون را از دست می‌دهد.در حالی که مغزتان بی وقفه به فعالیت مشغول است وبه طور عمده افکار منفی می پروراند شما نیزمی کوشید،همگام آن افکار منفی پیش وبه تدریج تعادل ذهنیتان برهم خواهد خورد.معمولا عوارض روانی استرس همراه با آشفتگیهای ذهنی آن قدر ناخوشایند وناگوار است که شخص پس ‌از مدتی به جستجوی عاملی تسکین دهنده خواهد پرداخت.علائم هشدار دهنده عاطفی وروانی عبارتند از اضطراب،ترس های بیمارگونه،هجوم هراس وپشیمانی،توهم مورد تهدید وآزار واقع شدن،پرخاشگری،بدگمانی،احساس گناه،افسردگی ،تغییرخلق وخو،تحریک پذیری، دیدن کابوس های شبانه،احساس تنهاماندن،نگرانی بیش ازحد،کاهش شوخ طبعی ‌و گوشه گیری(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

علاوه ‌بر موارد ذکرشده واکنش های رفتاری نیز دربرخی ازمنابع عنوان گردیده است.

 

۲-۱۰ رویدادهای زندگی

 

انسان ها برای آن که به روش بهنجاری به کار ‌و کوشش بپردازند،بایستی کمی فشار روانی احساس کنند.برانگیختگی هیجانی ملایم،آدمی رادر جریان کاری که بر عهده دارد هشیار نگه می‌دارد.هنگامی که مدت های درازی زندگی انسان ها به سکوت و آرامش همراه می شود،آنان احساس کسالت کرده درپی چیزهای هیجان انگیز می‌روند؛به مشاهده فیلم های پلیسی،بازی تنیس و یا مراوده با دیگران رو می‌کنند.فقدان تحریک عادی برای مدتی بیش از یک دوره کوتاه،می‌تواند هم بسیار ناراحت کننده باشد وهم اثرات ژرفی بر رفتار بگذارد.به نظر می‌رسد برای آن که دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان معینی تحریک به آن وارد شود.اما در عین حال فشار روانی شدید یا طولانی دارای اثرات آسیب زای فیزیولوژیایی و روان شناختی است. (اتکینسون ، ترجمه براهنی ، ۱۹۸۲ ).

 

۲-۱۱ ام اس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...