«وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءلُونَ (الصافات/۲۷)؛و بعضى روى به بعضى دیگر مى‏آورند [و] از یکدیگر مى‏پرسند».
۲-۳-۲-ج- سؤال به مفهوم درخواست واقعی و احتیاج (سألتموه)
«وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ (ابراهیم /۳۴)؛و از هر چه از اوخواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت‏خدا را شماره کنید نمى‏توانید آن را به شمار درآورید قطعا انسان ستم‏پیشه ناسپاس است».
۲-۳-۲-د- سؤال به مفهوم سؤال از عطاء (اسالکم)
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی (الشوری/۲۳)یعنی: بگو به ازای آن [ رسالت ] پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی درباره خویشاوندان».
۲-۳-۲-ه- سؤال به مفهوم سؤال از علم (یسئلونک)
«وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً (الإسراء/۸۵)؛و در باره روح از تو مى‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است».
۲-۳-۲-و- سؤال به مفهوم سؤال از عمل (مسئولون)
«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ (الصافات/۲۴)؛و بازداشتشان نمایید که آنها مسؤولند».
ارتباط سؤال با دعا
اگر سؤال و درخواست، از خدا باشد همان مفهوم دعا را خواهد داشت و این مسالت از خدا، مصداقی از دعاست و می تواند به عنوان دعا نیز مطرح باشد که انسان دعا می کند تا به خواسته اش برسد.
۲-۳-۳- فرق دعا و سؤال:
سؤال و مسالت مقارن خضوع و فروتنی است و به این دلیل گفته اند که سؤال از طرف کسی است که مقامش از تو پایین تر باشد ولی امر از طرف شخص بالاتر و طلب از طرف کسی است که رتبه اش مساوی طرف مقابل است.دعا اگر برای خداوند باشد پس آن مسألتی است که باید با خضوع و تضرع باشد و اما اگر برای غیر خدا باشد باید بدون تضرع باشد. (عسکری،۱۹۷۷،ص۲۹). علامه طباطبایی در این رابطه می نویسد: «کلمه دعا و دعوت به معنای این است که دعا کننده نظر دعا شده را به سوی خود جلب کند و کلمه سؤال به معنای طلب فایده و یا زیادتر کردن آن از ناحیه مسئول است تا بعد از توجیه نظر او حاجتش برآورده شود پس سؤال به منزله نتیجه و هدف است برای دعا، این معنای سؤال، جامع همه موارد سؤال از قبیل سؤال از علم، خبر و سؤال از عطا است، خداوند چیزی را که زبان در آن دخالت ندارد سؤال نامیده است» (طباطبایی،۱۳۶۶،۲/۴۰-۴۲). بنابراین کلمه سؤال در جایی اطلاق می شود که بنده از خدای خویش چیزی بخواهد اعم از اینکه با واژه سؤال مطرح شود یا خیر، اما دعا هم براین گونه خواستن ها اطلاق می شود و هم بر غیر طلب و خواستن. بنابراین نسبت بین دعا و سؤال به اصطلاح منطقیین عموم و خصوص مطلق است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۴- طلب:
۲-۴-۱- معنای لغوی طلب:
لغت پژوهان این واژه را به خواستن و جستجو کردن معنا کرده اند. ابن فارس این لغت را چنین معنا می کند: «الطاء و اللام و الباء اصل واحد یدل علی ابتغاء الشیء » یعنی: طلب یک معنای اصلی دارد که بر جستجوی شیء دلالت می کند. (ابن فارس،۱۴۰۴،۳/۳۸۷). در نظر برخی دیگر طلب عبارت است از:« محاوله وجدان الشیء و اخذه» (ابن منظور،۱۳۶۳،۱/۲۳۴وراغب،۱۴۰۴،ص۳۶۸وفراهیدی،۱۴۱۴،ص۴۵).الطلبه: ما کان عند آخر من حق تطالبه به؛یعنی شخص حق خود را که نزد دیگری است بخواهد.والمطالبه: مصدر طلب است که به معنای طلب کردن همیشگی حق می باشد.(ابن منظور،۱۳۶۳،۱/۲۳۴و فراهیدی،۱۴۱۴،ص۴۵).
زمخشری در این باره می نویسد: « عده ای این واژه را برای غیر انسان از قبیل اشیاء استعمال می کنند مثلا وقتی که چراغ بخواهد خاموش شود می گویند: «السراج یطلب ان یطفی» که نمونه آن را نیز در قرآن داریم. (جوهری،۱۳۸۰،ص۷۹).
۲-۴-۲- کاربردهای گوناگون واژه طلب در قرآن:
۲-۴-۲-الف- طلب به مفهوم به دست آوردن
«اوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا (الکهف/۴۱)؛ یا آب آن [در زمین] فروکش کند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى».
۲-۴-۲-ب- طلب به مفهوم جستجو و خواستن
«إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا (الاعراف/۵۴)؛در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت روز را به شب که شتابان آن را مى طلبد مى‏پوشاند».
۲-۴-۲-ج- طلب به مفهوم خواهنده
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ (الحج/۷۳)؛ اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهید کسانى را که جز خدا مى‏خوانید هرگز [حتى] مگسى نمى‏آفرینند هر چند براى [آفریدن] آن اجتماع کنند و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید نمى‏توانند آن را بازپس گیرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند».
۲-۴-۲-د- طلب به مفهوم مورد طلب
آیه فوق که همین ۴مورد در قرآن مجید آمده است.
۲-۴-۳- ارتباط طلب با دعا
طلب را می توان مقدمه دعا دانست، چراکه تا این حالت و احساس در انسان ایجاد نشود چه بسا خدا را از صمیم قلب نخواند واین انگیزه ای قوی برای دعا می باشد و اگر این طلب و درخواست از خدا باشد خود مفهوم دعا را خواهد داشت.
۲-۴-۴- فرق سؤال و طلب
طلب صفتی نفسانی است که قائم به نفس می باشد و احتیاجی به آشکار کردن ندارد، همان گونه که در طلب کمال، نیازی به ظهور آن نیست و در آن الزام وجود دارد [ یعنی طلب را نمی توان از طالب جدا کرد ]، اما سؤال این طور نیست و الزامی نیز ندارد. (مصطفوی،۱۳۵۱،۵/۵۴۳). سؤال قولی و فعلی است و سؤال درخواست جواب است حال چه با زبان و چه با اشاره، اما طلب گاهی نیاز به جواب دارد و گاهی نیاز ندارد.هر سؤالی، طلب است ولی هر طلبی سؤالی نیست.(الجزایری،۱۳۸۰،ص۱۱۲).
۲-۵-استغفار:
۲-۵-۱- معنای لغوی استغفار:
این واژه مصدر باب استفعال از «غفر» است. «اصل غفر التغطیه و الستر» معنای «غفر» همان پوشاندن گناه است. (ابن فارس،۱۴۰۴،۴/۳۸۹وابن منظور،۱۳۶۳،۵/۲۳۰و الجزایری،۱۳۸۰،ص۱۳۴). «استغفرالله من ذنبه فغفر له ذنبه فغفره و غفرا و غفرانا» از خدا برای گناهش طلب مغفرت، غفر و غفران کرد و خداوند نیز گناه او را آمرزید. (ابن فارس،۱۴۰۴،۴/۳۸۹وابن منظور،۱۳۶۳،۵/۲۴۸والجزایری،۱۳۸۰،ص۱۳۴).
راغب در مفردات می نویسد: «غفران و مغفرت خدا این است که خدا بنده اش را از چشیدن عذاب حفظ کند و استغفار طلب مغفرت و آمرزش است هم قولی و هم فعلی» (راغب،۱۴۰۴، ص۲۱۰). «غفور» و «غفار» که از مشتقات استغفار هستند، صیغه مبالغه بوده و به معنای بسیار آمرزنده می باشد. از دیگر مشتقات آن «تغافرا» است. دعا کل واحد منهما لصاحبه بالمغفره؛«تغافرا» موقعی استعمال می شود که دو دست برای یکدیگر طلب آمرزش کنند. (ابن منظور،۱۳۶۳،۵/۲۳۰) وقتی لباس «پرزه» برآورد «غفر الثوب» گفته می شود، چون پرزه، ظاهر لباس را می پوشاند. (ابن فارس، ۱۴۰۴،۴/۵۴۳ و فراهیدی،۱۴۱۴،ص۱۲۴) برای لباسی که به علت تیره بودن رنگ، کثیفی را بپوشاند، «غفر الثوب» نیز به کار می رود. (راغب،۱۴۰۴،ص۲۱۰ و زمخشری۱۴۱۴،ص۲۱۲).
۲-۵-۲- کاربردهای گوناگون واژه استغفار در قرآن
۲-۵-۲-الف- استغفار به مفهوم آمرزش خواستن از شرک
«وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ (هود/۹۰)؛و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار [ بندگان ] است». تفلیسی می گوید: منظور از استغفار در این آیه، استغفار از شرک است.(تفلیسی،بی تا،ص۱۸). البته مفسران آن را مختص به شرک ندانسته اند؛مثلا در تفسیر مجمع البیان فقط مسئله آمرزش مطرح شده است. (طبرسی،۱۳۵۸،۵/۲۴۲). علامه طباطبایی می گوید: منظور از استغفار طلب آمرزش از گناهان است. (طباطبایی،۱۳۶۳،۱۰/۳۷۳)؛در تفسیر جامع البیان آمده که در این آیه استغفار از ذنوب بین انسان و خدا، از عبادت الهه و اصنام تذکر داده شده است، یعنی پرستش بت ها خود نوعی گناه به شمار آمده است. (طبری،۱۳۷۳،۱۲/۱۰۵) بنابراین نمی توان استغفار از گناه را از استغفار از شرک جدا دانست.
۲-۵-۲-ب- استغفار به مفهوم آمرزش خواستن از گناه
«یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ (یوسف/۲۹)؛اى یوسف از این [پیشامد] روى بگردان و تو [اى زن] براى گناه خود آمرزش بخواه که تو از خطاکاران بوده‏اى». برخی این دو وجه را از هم تفکیک کرده (تفلیسی،ص۱۸) در حالی که در قسمت قبلی گفته شد که نمی توان این دو مورد را از هم تفکیک نمود، زیرا شرک خود نوعی گناه به شمار می آید و گناه بر موارد زیادی قابل اطلاق است.
۲-۵-۲-ج- استغفار به مفهوم نماز گزاردن
«وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (الذاریات/۱۸)؛و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى‏کردند». در این باره ابن جریر طبری دو نظر را مطرح می کند، استغفار از گناهان و نماز خواندن. (طبری،۱۳۷۳،۲۶/۲۰۰).
نظر علامه طباطبایی بر این است که: منظور طلب آمرزش از گناه در سحر می باشد. (طباطبایی،۱۳۶۳ ،۱۸/۳۶۹). شیخ طبرسی از قول مجاهد و کلبی نقل می کند که اینان سحرها نماز می خوانده اند، زیرا نمازی که در سحرها می خوانده اند، نوعی طلب آمرزش از سوی آنان است. (طبرسی،۱۳۵۸،۹/۱۹۸).
۲-۵-۲-د- استغفار به مفهوم بسیار آمرزنده (غفار)
«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا (نوح/۱۰)؛و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است»خداوند«کثیر المغفره» است که بندگانش را مورد آمرزش قرار داده و علاوه بر آن مغفرتش نیز مستمر است.
۲-۵-۳- ارتباط استغفار با دعا
استغفار خود نوعی دعا بوده که مقدمه دیگر دعاها نیز می باشد، چرا که انسان از دعا کردن و خواندن خدا باید از گناهان خود توبه کرده و آمرزش بخواهد تا بتواند حاجت های خود را بر زبان آورد. کسی که از اطاعت خدا سرپیچی می کند، چطور می تواند فقط در مشکلات و سختی ها او را بخواند به خصوص که دوری از گناه تاثیر زیادی در استجابت دعا دارد که عکس آن نیز صادق بوده و گناه باعث عدم استجابت دعا می شود ولی در عین حال استغفار، خود نوعی دعاست که شخص گناه کار از خدای می خواهد قلم عفو برگناهانش کشیده، از سر تقصیر او درگذرد.
۲-۶- اجابت و استجابت
۲-۶-۱- معنای لغوی اجابت واستجابت
«اجابت» و «استجابت» از ریشه «جوب» به معنای قطع کردن و بریدن می باشد. الجوب: قطعک الشیء کما یجاب الجیب (فراهیدی،۱۴۱۴،ص۱۴۵وراغب،۱۴۰۴،ص۱۲۶) بریدن و قطع کردن چیزی همانند بریدن یقه و گریبان را «جوب» گویند. فعل ماضی آن «جاب» است، مثل: جاب الثوب و اجتابه: قطعه. از مشتقات آن «الجواب» به معنای «ردید الکلام» برگرداندن کلام است که جمع آن «الجواب» می باشد.(ابن منظور، ۱۳۶۳،۱/۱۲۳). فعل آن از باب «افعال» اجاب یجیب به معنای پاسخ دادن و جواب دادن است.(زمخشری، ۱۴۱۴،ص۵۴۳وابن منظور،۱۳۶۳،۱/۱۲۳). مصدر آن «اجابه» است که همان برگرداندن کلام است. اجابت و استجابت به یک معنا هستند که در استجابت طلب اجابت و پاسخ مورد نظر است.(طبرسی،۱۴۰۶،۲/۵۳۸). اجابت از جوب به معنای بریدن است و جواب را از آن جهت جواب گویند که سخن گوینده با آن قطع می شود، جواب از دهان گوینده جدا شده و به گوش شنونده نمی رسد لکن مختص به کلام بازگردیده است نه کلام اول. گفته شده استجابت به معنای اجابت است و حقیقت آن مهیه شدن برای جواب است ولی چون مهیا شدن در اغلب موارد از اجابت منفک نیست، استجابت را اجابت نیز گفته اند.(راغب،۱۴۰۴،ص۴۶۷).
اگر در آیاتی مانند آیه شریفه «وَیَوْمَ یَقُولُ نَادُوا شُرَکَائِیَ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ (الاسراء/۵۲)؛ و [ یاد کن] روزی را که [خدا] می گوید آن هایی را که شریک من می پنداشتید ندا دهید پس آن‌ها را بخوانند [ ولی ] اجابتشان نکنند». جنبه منفی استجابت آمده، به خاطر عدم تحقق انتظارشان از شرکاء است؛چراکه این ها قدرتی بر اجابت ندارند، اما اجابت می تواند با مخالفت باشد و نباید حتما با قبول و موافقت همراه باشد. (الجزایری،۱۳۸۰، ص۲۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...