جناس درفعلهای « أغارا » و « أثارا »
۸- یتداعی إذا تسلّط وعدٌ أو وعیدٌعلیه عندَالعوادی (همان ، ص۳۲۸)
به هنگام چیره شدن وعده و تهدید دشمنان برعلیه او ، در انظار آشکار می شود ( خود را مخفی نمی کند ).
جناس در اسمهای « وعدٌ » و « وعیدٌ »
۹- وَرأی التحیّرُ فی التخیُّرسُبّه ففدی کرامتـه ( سته أشهر ) (همان ، ص ۳۳۰)
و شک و تردید در گزینش این راه را ننگ و رسوایی دانست پس کرامتش را فدای آن شش ماه کرد .
جناس در اسمهای « التحیّر » و «التخیُّر»
۱۰- فرَحُ الربیعِ لِمَن لهُ أرضٌ وَ لیس لِمَن یبیعُ ( همان ، ص۳۴۱)
شادی بهار برای کسی است که سرزمینی دارد نه از آن کسی که وطنش را می فروشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
جناس در کلمات « الربیعِ » و « یبیعُ »
۱۱- وَ جلالُ الودیان ملءُ الحنایا وَ جمالُ الجبال ملءُ العیون (همان، ص ۳۶۶)
و شکوه دره ها درپر بودن پیچهایش از گیاه و سبزه و زیبایی کوهها در پر بودن چشمه ها از آب است.
جناس در اسمهای « جلالُ » و « جمالُ »
۱۲- فالنّفسُ بین تهیّبٍ مما تری و تلهّبٍ ، فاحترتُ فی أمرهـا (همان، ص ۳۷۵)
و نفس در میان وحشت و سوختن از آنچه می بیند قرار دارد و من در کارش حیرانم .
جناس در اسمهای « تهیّبٍ » و « تلهّبٍ »
۱۳- هی َ ریحانه قلبی لیتهــا کانـت بقربــی (همان ، ص ۳۸۱)
او گیاه خوشبوی قلب من است ، ای کاش در کنارم بود .
جناس در اسمهای « قلب » و « قرب »
۱۴- هواکِ أصبح نسیّاً کلوعتــــی منسیّــــاً (همان، ص ۴۱۹)
عشق تو همانند سوز و گداز من فراموش شده است .
جناس در اسمهای « نسیّاً » و « منسیّا »
۱۵- لم یُطق شبلُکَ ضیماً سیدی فاستمِع للعذر قبـلَ العـذل (همان، ص ۴۸۵)
سرورم بچه شیر تو طاقت ظلم را ندارد ، پس به عذر خواهی قبل از سرزنش گوش فرا ده .
جناس در اسمهای « عذر » و « العذل »
۱۶- ذکری الهادی ، وَ الأمجادِ ملءُ الوادی ، وَالأنجــاد ( همان ، ص ۵۰۹)
یاد و خاطره آن هدایت کننده و افتخاراتش تمام دره ها و کوهها را پر کرده است .
جناس در اسمهای « الأمجادِ » و « الأنجاد »
۱۷- نستقی مِن الرّدی وَ لَن نکونَ لِلعدی کالعبید ( همان، ص۵۱۲)
از مرگ می نوشیم و هرگز برای دشمن چون برده نمی شویم .
جناس در اسمهای « الرّدی » و « العدی »
۱۸- لا نُرید بل نعید مجدنا التلید ( همان، ص۵۱۲)
زندگی ذلیلانه رانمی خواهیم ، بلکه مجد و بزرگی اصیل و کهن را باز می گردانیم .
جناس در فعلهای « نُرید » و « نعید »
۱۹- إنّ العمَل یُحیی الأمَل ( همان، ص۵۱۹)
همانا کار و تلاش امید را زنده می کند .
جناس در اسمهای « العمَل » و « الأمَل »
۲۰- إنّ الهمَم تبنی الأمَم خیرَ الشِیَم ( همان، ص۵۲۰)
همانا همتها از ملتها بهترین خصلتها را می سازند .
جناس در اسمهای « الهمَم » و « الشِیَم »
ب ) طباق
که به آن مطابقه ، تطبیق و تضاد نیز گفته می شود ، در لغت به معنای موافقت و مطابقت است
ودراصطلاح ، جمع بین شیء با ضدش درکلام یا دریک بیت شعر است مانند جمع شب و روز
، سفید و سیاه … .
طباق به چهار صورت می آید :
۱- بین دو اسممانند : « وَ تحسبُهُم أیقاظاً وَ هُم رُقود » ( کهف: ۱۸)
۲- بین دو فعلمانند : « وَأنّهُ هوَ أضحکَ وَأبکی و أنّهُ هوأماتَ وَ أحیا » ( النجم : ۴۳و۴۴)
۳- بین دو حرفمانند : « وَ لَهُنَّ مثلُ الّذی علیهنَّ بالمعروفِ » ( البقره : ۲۲۸)
۴- بین اسم و فعلمانند : « رَبِّ أرِنی کیفَ تحیی المَوتی » ( البقره : ۲۶۰ )
طباق به دودسته تقسیم می شود :
۱- طباق ایجابکه در آن معانی متضاد با لفظ مثبت ذکـر می شونـد ، مانند مثالهـای مذکور.
۲- طباق سلبکـه درآن معانی متضاد با لفظ منفی آورده می شونـد . مانند : « ثمَّ لا یَموتُ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...