کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب

 



۲-۲۰ موقعیت یابی سازمان در صنعت
موقعیت یک سازمان، در صنعتی که در آن فعالیت می کند، نیز به تعیین نگرش آن سازمان به مدیریت اطلاعات کمک می کند (مدل پنج عامل: پورتر، ۱۹۹۰). در جایی که رقابت شدید است، سازمان ها
میتوانند از اطلاعات برای عقب نماندن از رقبا یا جلوتر ماندن از آنها استفاده کنند، درست مثل سیستم های رزرو در خطوط هوایی که اکنون توسط همه خطوط هوایی بزرگ و عمده استفاده می شود. با وضع موانعی همچون هزینه های بالای خریداری و بهره برداری از سیستم های اطلاعاتی، می توان تهدید ناشی از ورود رقبای جدید به بازار را کاهش داد: هر قدر که هزینه خریداری و تهیه پایینتر باشد، ضرورت استفاده بهتر از آنها بیشتر می شود. تهدید ناشی از محصولات جایگزین به معنای ضروری بودن جمع آوری اطلاعات دربارهی آن کالاها یا خدمات جایگزین است و همین جاست که اهمیت مدیریت اطلاعات مشخص می شود. از طریق جمع آوری اطلاعات دربارهی زنجیره های مشتری و عرضه، می توان جایگاه عرضه کنندگان و خریداران را بهتر مدیریت کرد. بیشتر خودروسازان بزرگ از این استراتژی استفاده می کنند. زنجیره ارزش، اغلب به عنوان دیدگاهی بسیار عملیاتی به سازمان قلمداد می شود و سازمان را به پنج حوزهی عملیاتی طبقه بندی میکند (لجستیک داخلی، عملیات، لجستیک خارجی، فروش و بازاریابی و خدمات)، و این پنج حوزه تحت تأثیر فعالیت هایی هستند که آنها را احاطه می کند (مدیریت منابع انسانی، خرید، زیرساختار شرکت و توسعه تکنولوژی). اما پورتر (۱۹۹۰) بر اهمیت «عوامل» و «باعث» های مزیت رقابتی تأکید می کند که از جمله عوامل کلیدی آن به روابط بین فعالیت ها و نشر و تسهیم اطلاعات بین فعالیت ها میتوان اشاره کرد. این روابط نیازمند هماهنگی اند و کل زنجیره ارزش باید به عنوان یک سیستم، مدیریت گردد.اگر از این منظر بنگریم، زنجیرهی ارزش به تکنیکی با ارزش برای ارزیابی اهمیت اطلاعات برای سازمان تبدیل می شود. می توان اطلاعات را به عامل توسعه بخش و مرتبط کننده تمام فعالیت ها در زنجیره ارزش قلمداد نمود، زنجیره ارزشی که فرهنگ (مدیریت منابع انسانی) و ساختار سازمانی عناصر مهم آن می باشند و تکنولوژی به آنها قدرت و امکان می دهد. لذا یک سازمان با ترکیب ماتریس شدت اطلاعات، مدل پنج عامل و زنجیره ارزش می تواند روایی اطلاعات با عملیات آن سازمان را ارزیابی کند، ضرورت بهره گیری بهتر از اطلاعات به منظور مقابله با نیروهای بیرونی که بر عملیات سازمان تأثیر می گذارند، و ارزش اطلاعات در مرتبط کردن و تقویت
مقاله - پروژه
فعالیت های داخلی(کلارک،۱۳۸۸: ۱۶۷).
۲-۲۱ اطلاعات به عنوان منبعی استراتژیک
ارل و فینی[۱۳۱] (۱۹۹۴)چند تحقیق میان بخشی[۱۳۲] (چند رشته ای) و طولی[۱۳۳] در خصوص نحوهی استفاده از تکنولوژی اطلاعات در میان مدیران ارشد اجرایی و مدیران ارشد اطلاعات[۱۳۴] شرکت های بزرگ انجام داده است، که خلاصه ای از آنها را می توان در نوشته های ارل و فینی (۱۹۹۴) مطالعه کرد. به طور خلاصه، تحقیقات ارل نشان می دهد که مدیران ارشد اطلاعات معتقدند که تکنولوژی اطلاعات یک دارایی است که
می تواند در ایجاد مزیت استراتژیک کل شرکت- که محصول استفاده درست از تکنولوژی در سازمان است- سهیم باشد. یافته های اصلی تحقیقات ارل نشان می دهد که مدیران ارشد اجرایی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: «آنها که تکنولوژی اطلاعات را منبعی استراتژیک می دانند و آنها که تکنولوژی اطلاعات را نوعی هزینه می دانند». این در حالی است که وظیفه اصلی و کلیدی مدیران ارشد اطلاعات، تغییر دیدگاه ها از طریق افزودن ارزش، از محل اجرای تکنولوژی اطلاعات است. در حالی که هنوز هم از «سردرگمی» و قاطی شدن مباحث تکنولوژی اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی ناراضی هستیم، اما به راحتی نمی توان با این طرز تفکر مخالفت کرد. به نظر می رسد، ارل می پذیرد که شرکت های موفق، استراتژیهای اطلاعاتی،
سیستم های اطلاعاتی یا تکنولوژی اطلاعاتی ندارند، بلکه استراتژی تجاری دارند.
۲-۲۲ تغییر استراتژیک و سیستم های اطلاعاتی
نگرش های اولیه به تغییر که بر اعمال تغییر به وسیله سیستم های اطلاعاتی تأکید می کردند، شاید دارای الگوی مشابه همین روش های ساختار یافته یا برنامه ریزی شده کنونی اند. اما در حوزه کلی مدیریت تغییر و هم زمان با ورود ما به هزارهی جدید، دیدگاه های موجود نسبت به مدیریت تغییر در سیستم های اطلاعاتی دارند به شکلی قابل ملاحظه تغییر می کنند. حتی جایی که به نظر می رسد دیدگاهی ساختار یافته، روا و مناسب است (ریان[۱۳۵]، ۱۹۹۲) از مهندسی مجدد فرایندهای کاری جانبداری و حمایت می گردد. باز هم به این نتیجه می رسیم که اگر چه مهندسی مجدد فرایندها ساده است، اما ترغیب کارکنان به پذیرش تغییرات ناشی از این مهندسی مجدد فرایندها بسیار دشوار است. ارلیکوسکی و هافمن[۱۳۶] (۱۹۹۷) نگرش سنتی به پدیده تغییر در سازمان ها را به عنوان پدیده ای می دانند که با یک برنامه آغاز می شود و سپس تغییر طبق آن برنامه ادامه
مییابد و مدیریت می گردد و هر کجا که لازم باشد، تغییرات لازم در آن برنامه به عمل می آید. البته این دیدگاه با مدارک تجربی موجود در تعارض است، زیرا این مدارک تجربی نشان می دهند که تغییرات در راستای هدفی کلی تر و اغلب به شیوه ای برنامه ریزی نشده در پاسخ به شرایط پیش آمده و یکدفعه روی می دهند. ارلیکوسکی و هافمن مدعی اند که بین آن گونه که مردم در خصوص تغییر فکر می کنند و آن گونه که آن را اجرا می کنند تفاوت وجود دارد و دیدگاه این دو بسیار مشابه دیدگاه مینتزبرگ است که معتقد است مردم دربارهی استراتژی ها یک جور حرف می زنند و جور دیگری آن را اجرا می کنند. به نظر می رسد هنگام اجرای تکنولوژی های جدید، به خصوص تکنولوژی های باز و بی پایان و قابل سفارشی شدن همچون
شبکه های ارتباطی کامپیوتری، استفاده از نگرش های نوخاسته یا تدریجی مناسب باشد. امروزه به شکلی روزافزون از چنین تکنولوژی هایی به عنوان ابزاری چندمنظوره استفاده می گردد و کاربر نهایی می تواند آنها را طبق خواست و سلیقهی خود تغییر بدهد و از آنها به شیوه هایی کاملاً مختلف در سراسر سازمان استفاده کند. از آن جا که تکنولوژی هایی که قرار است اجرا گردند و اثر آنها بر سازمان قابل پیش بینی نیست، به نظر
می رسد یک روش برنامه ریزی شده، روشی مناسب است. آنچه که موردنیاز می باشد، آن نگرشی است به تغییر که به بروز و ابراز نیازها میدان می دهد، از نتایج پیش بینی نشده نمی هراسد، و از خلاقیت و آموزش پیوسته در سازمان حمایت می کند. ارلیکوسکی و هافمن با اتکا بر استراتژی های نوخاسته مینتزبرگ (۱۹۸۷) مدلی را برای اعمال تغییر در این شرایط پیشنهاد کردهاند که هر سه تغییر پیش بینی شده، نوخاسته و اقتضایی را دربر می گیرد.
بنیامین[۱۳۷] و لوینسون[۱۳۸] (۱۹۹۳) بر اساس برنامه مدیریت دانشگاه ام آی تی در دهه نود، توجه بیش ازحد مدیران سازمان به تکنولوژی به جای «مدیریت تغییرات در فرایند و فرهنگ و ساختار سازمانی را عامل اساسی محقق نشدن منافع و مزایای تکنولوژی اطلاعات میدانند». با توجه به آنچه که مشاهده می شود به نظر می رسد بهتر است نگرش سنتی به مدیریت که بر اعمال تغییر از طریق سلسله مراتب مدیریتی تأکید می کند به نگرش جدید «سازمان مجهز شده به اطلاعات»[۱۳۹] تغییر یابد که در آن همه اعضای سازمان به اطلاعات دسترسی دارند و می توانند از آن استفاده کنند. این نگرش نیز بر ماهیت چند بعدی مدیریت تغییر تأکید می کند که در این حالت به حوزه تکنولوژی اطلاعات مربوط می شود. به نظر می رسد که مدیریت تغییر سیستم های اطلاعاتی مانند استراتژی چیزی است که دربارهی آن یکجور صحبت می کنیم اما جور دیگری آن را انجام می دهیم. اگر از بیشتر مردم بپرسید که چگونه تغییر سیستم های اطلاعاتی را مدیریت می کنند، آنها طوری از طرح و برنامه صحبت خواهند کرد که انگار این تغییر مجموعهای است از فرایندها که برای دست یابی به هدفی مشخص و معلوم انجام می شوند. اما اگر مدیریت تغییر سیستم های اطلاعاتی را بررسی کنیم، می بینیم که ظاهراً چارچوبی است بسیار سست تر و بیمحدودیت که می باید شرایط پیش بینی نشده را در دل خود جای دهد و لحاظ کند و قابلیت مقابله و تحمل آنها را داشته باشد. همراه با مدیریت تغییر سازمانی، تغییر پیش بینی شده، نوخاسته و اقتضایی را نیز می باید مدیریت کرد.
۲-۲۳چارچوبی برای مدیریت تغییر سیستم های اطلاعاتی
۲-۲۳-۱پیدا کردن جایگاه سازمان
مطالعات انجام شده توسط آرگریس[۱۴۰] و شن[۱۴۱] (۱۹۷۴) پیشنهاد می کند که سازمان ها می باید جایگاه خود را روی شبکه موجود در جدول ۲.۷ تعیین کنند و باید هدف خود را حرکت به سمت گوشه چپ پایین تعیین کنند. تأکید بر داشتن دیدگاه های مثبت نسبت به تغییر و گسترش و توسعه مشارکت در فرایند تغییر،
باز هم از دیدگاه فرهنگی حمایت می کند و بر ارزش فراگیری و آموزش در فرایند تغییر تأکید دارد. روشی که استفاده از آن خیلی توصیه شده عبارت است از تشکیل و ایجاد یک تیم هسته ای، پذیرش نگرشی انعطاف پذیر و ایجاد ساختارهای تخصصی همچون نیروهای ضربت که نحوه پذیرش عضویت و تعیین وظایف اعضای این نیروهای ضربت، نقشی اساسی در موفقیت و اعتبار آنها دارند.
جدول ۲.۷ تعیین جایگاه تغییر سازمان

 

تصمیم گیری
نگرش به تغییر
محدود شده به تیم مدیریتی مشارکت گستردهی تمام آنها که تحت تأثیر قرار
می گیرند
منفی
مثبت
آموزش یا تغییر محدود است
آموزش و تغییر ممکن است تنها اگر به دیگر کارکنان وابسته نباشد
رفتار مبتنی بر نگرانی است
آموزش و تغییر ممکن است

منبع: ( آرگریس و شن،۱۹۷۴)
۲-۲۳-۲کنترل اثربخشی سازمانی[۱۴۲]
کرنل، برای کنترل اثربخشی سازمان در شرایط تغییر، ماتریسی را پیشنهاد کرده است (۱۹۹۰). در این ماتریس کارایی[۱۴۳] و اثربخشی[۱۴۴] روی محور افقی قرار می گیرند و معیارهای کمی[۱۴۵] و کیفی[۱۴۶] روی محور عمودی قرار می گیرند. کرنل معتقد است که سازمان روی گوشه سمت چپ بالای این ماتریس تمرکز می کند، یعنی روی کسب و تحقق اهداف سود و سهم بازار از طریق کنترل هزینه ها. اما برای طراحی استراتژی سیستم های اطلاعاتی می باید روی نیمه پایینی این ماتریس تمرکز کند، به خصوص بر استفاده از تکنولوژی جدید از طریق جلب رضایت (کارکنان و مشتریان).
۲-۲۳-۳موانع تغییر
در این رابطه، کشف و شناسایی موانع تغییر نیز ضروری و مهم است (آدامز[۱۴۷]،۱۹۸۷). موانع ادراکی[۱۴۸] می توانند یک مشکل باشند، که یک نمونه آن موانع نهادینه شده[۱۴۹] است، مثل عدم تمایل به تغییر شیوه و روش انجام کارها. اگر این موانع برطرف نگردند، موجب کاهش اثرات مثبت تغییری که روی می دهد می شوند، و وضعیتی را پیش میآورند که در آن روش های کهنه و قدیمی در سازمان باقی می مانند و نه مزایای روش های قدیمی و نه مزایای روش های جدید، هیچ کدام عاید سازمان نمی گردند. رفع این موانع مستلزم سه چیز است: مدیریت باز (مشارکتی)، حق ابراز آزادانهی نظرات و تمایل به بحث و بررسی نقاط قوت و ضعف موجود. آرگریس بر این مسئله با عنوان نیاز به «تقابل آزادانه و شفاف مسائل» تأکید می کند.
۲-۲۳-۴ سبک های تغییر
سه سبک تغییر، مهم به شمار می روند (بادی[۱۵۰] و بوکانن[۱۵۱]، ۱۹۹۲): سبک تحمیل[۱۵۲]، آموزش و ارتباطات[۱۵۳]،
و مشارکت[۱۵۴]. در حالی که اعمال تغییر به سبک تحمیل و از طریق نگرشی عملی و قهری به تغییر ممکن و میسر به نظر می رسد، برای اعمال تغییر به دو سبک دیگر وجود چارچوبی مشارکتی به منظور حمایت از فرایند تغییر ضروری است. کارکنان برای هماهنگ شدن با تغییرات نیازمند کمک و مساعدت اند: «کارکنان باید سیستم جدید را درک کنند، اگر می خواهید آنها نقش خود را در آن درک کنند» (کرنل، ۱۹۹۰). مشکلی که این جا وجود دارد این است که شفافیت و حفظ اسرار با هم تجانس و همگونی ندارند و لذا سازمان ها همواره باید به دنبال راهی باشند که میان این دو تعادل و توازن برقرار کنند. مزایای بسیاری برای مشارکت دادن کارکنان ذکر شده است (مثلاً تصمیم گیری بهتر، درک بهتر و غیره). کلید جلب مشارکت کارکنان، عبارت است از
انعطاف پذیری، تشکیل و ایجاد تیم ها، ایجاد و برقراری شبکه های ارتباطی، مهارت های ارتباطی (ایجاد انگیزه در دیگران)، و توانایی بررسی و نگرش مسائل به شکلی کلان و کلی. دستاورد عملکرد انسان در یک محیط تکنولوژی اطلاعات، هم سازمانی، اجتماعی و هم فنی (بادی و بوکانن، ۱۹۹۲) است. بافت اجتماعی تغییر مسئله بسیار حائز اهمیت است. باید توجه و دقت داشت که مسائل سازمانی، موانعی جدی بر سر راه موفقیت ایجاد نمی کنند، هم چنین باید به ویژه روی ساختار سازمانی لازم برای سرمایه گذاری روی، مثلاً، یک
سیستم های اطلاعاتی جدید به دقت فکر و تأمل کرد. اکنون می توان این نگرش ها به مدیریت تغییر استراتژیک را به شکل یک چارچوب درآورد که به ماهیت تغییر و مدیریت تغییر و به الزامات خاص حوزهی سیستم های اطلاعات توجه می کند . این فرایند با تعیین جایگاه سازمان بر روی ماتریس آرگریس و شن از طریق توازن بین نگرش ها به تغییر و فرایند تصمیم گیری آغاز می شود. لذا، برای مثال، می توان تعیین کرد که اگر تصمیم گیری در سازمان به شدت مشارکتی باشد، و دیدگاه به تغییر منفی اند و آثار اقدامات تغییر دهنده را کاهش می دهند. در این جا وظیفه اصلی و دشوار، تغییر دیدگاه ها و نگرش ها به تغییر و به واقع تغییر فرهنگ سازمانی است. سپس نوبت به ارزیابی اثربخشی سازمانی می رسد. اجرای سیستم های اطلاعاتی جدید به طور متناوب گاهی روی گوشه سمت چپ بالای شبکه کرنل- در بدترین حالت- و گاهی روی گوشه سمت راست پایین آن شبکه- در بهترین حالت- متمرکز میشود. در چنین مواقعی، باید به دنبال راهی بود برای ایجاد تعادل و توازن میان انعطاف پذیری و آموزش کارکنان از یک طرف و سبک مدیریتی و فرهنگ سازمانی از طرف دیگر. بر اساس این تجزیه و تحلیل، می توان با موانع تغییر مقابله کرد، اگرچه که ممکن است در عمل، رفع این موانع از آنچه که قبلاً تصور می شده، دشوارتر باشد. مثلاً شیوه انجام کارها در یک سازمان نهادینه می شود و تغییر آن دشوار، اما اگر سازمان می خواهد پیشرفت کند آن شیوه می باید تغییر کند. بسته به تجزیه و تحلیل جایگاه و موقعیت سازمان، می توان یک سبک تغییر انتخاب کرد، اما معمولاً ترکیبی از سبک های تحمیل/ برنامه ریزی شده و مشارکتی استفاده می شود. اغلب اوقات، متأسفانه تجزیه و تحلیل فوق نشان می دهد که در نگرش سازمان به تغییر مشکلاتی وجود دارد، اما مدیران دوست ندارند تن به اتخاذ اقدامات اصلاحی بدهند.
۲-۲پیشینه تحقیق
الف : پیشینه داخلی
عسکریان (۱۳۹۱) به بررسی عوامل موثر در پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی توسط پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بر اساس “تئوری یکپارچه پذیرش و استفاده از فن آوری” پرداخته است. پذیرش افراد و استفاده کاربران از فن آوری اطلاعات یکی از عوامل مهم در موفقیت اجرای آن و شرط لازم برای اطمینان از بازده بهره وری در سرمایه گذاری آن در سازمان های مراقبت بهداشتی است. پذیرش و استفاده پرستاران که در حال حاضر از کاربران اصلی سیستم های اطلاعات بیمارستانی هستند شاخص کلیدی در اجرای موفقیت آمیز این سیستم ها در مراکز درمانی به شمار می رود.پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی عوامل موثر بر پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی با بهره گرفتن از تئوری یکپارچه پذیرش و استفاده از فن آوری انجام گرفت.این پژ‍وهش در بین ۳۰۳ نفر از پرستاران بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، از طریق نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده با بهره گرفتن از روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.نتایج حاصل از آزمون مدل مفهومی پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل نشان دهنده برازش کاملا مناسب مدل بود: ۹۴/۰= (GFI) و ۹۶/۰= (AGFI) و ۸۴/۰= (PGFI). عوامل: تلاش مورد انتظار، تاثیرات اجتماعی، شرایط تسهیل کننده، آشنایی با فن آوری، قابلیت اطمینان و نگرش استفاده ارتباط
معنادار و مثبتی با قصد استفاده از سیستم اطلاعات بیمارستانی داشتند، این در صورتی است که کارایی مورد انتظار و قابلیت استفاده، تاثیر مثبتی بر قصد استفاده از سیستم مذکور توسط پرستاران را دارا نبود. در صورت پذیرش این سیستم در بین پرستاران بیمارستان، منفعت بیمارستان یا سازمان را به دنبال خواهد داشت.
مطابق با یافته های پژوهش حاضر در ایجاد پذیرش سیستم اطلاعات بیمارستانی عوامل مدل مذکور موثر است، لذا مدیران بیمارستان ها در برنامه ریزی های خود، خصوصا طراحی سیستم ها، نظرات پرستاران در مورد سیستم را در نظر بگیرند.
نکویی و دیگران(۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی رابطه استقرار سیستم های اطلاعاتی مدیریت و ساختار سازمانی در ادارات دولتی شهر کرمان پرداخته اند: سیستم های اطلاعاتی مدیریت یکی از عوامل موثر در بهبود نظام تصمیم گیری مدیران در سازمان به شمار می روند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین استقرار سیستم های اطلاعاتی مدیریت و ساختار سازمانی در ادارات دولتی شهر کرمان پرداخته است. این مطالعه از دسته مطالعات مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش را کارشناسان ادارات دولتی شهر کرمان تشکیل داده بودند و حجم نمونه بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای معادل ۳۸۵ نفر انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای شامل دو بخش سیستم های اطلاعاتی مدیریت و ساختار سازمانی (رسمیت، پیچیدگی و تمرکز) بود. روایی پرسش نامه با بهره گرفتن از روش محتوا برای سیستم های اطلاعاتی مدیریت ۸۳ درصد و برای پرسش نامه ساختار سازمانی ۸۲ درصد و پایایی پرسشنامه ها به ترتیب با بهره گرفتن از تکنیک آزمون - بازآزمون و تعیین ضریب همبستگی برابر ۹۲ درصد و ۸۸ درصد تعیین گردید. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS با بهره گرفتن از آزمون های همبستگی اسپیرمن (Spearman) و کندال (Kendall) و تحلیل لگ خطی تجزیه و تحلیل گردید. بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و متغیر تمرکز با ضرایب همبستگی ۴۰۸.۰ kendall و ۰.۳۰۹ sperman ارتباط مستقیم معنی داری وجود داشت. بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و متغیر رسمیت با ضرایب همبستگی Kendall و Spearman به ترتیب ۰.۳۱۴- و ۰.۲۳۸- ارتباط معنی دار ولی معکوس وجود داشت. استقرار نظام اطلاعات مدیریت در ادارات مورد بررسی باعث افزایش میزان تمرکز در تصمیم گیری در سطوح مدیریتی، کاهش میزان رسمیت سازمانی و افزایش پیچیدگی افقی و کاهش سلسله مراتب سازمانی می شود.
رضایی و دیگران(۱۳۸۹)به بررسی کارایی و چالشهای موجود در سیستم اطلاعاتی مدیریت
پرداخته اند. در نخستین کسب و کارهای تجاری و سایر سازمانها، گزارشهای درون سازمانی به طور دستی و دوره ای انجام میشد. بزودی کامپیوترهای تجاری که اغلب برای عملیات نسبتا ساده مانند انجام معاملات فروش یا برنامه پرداخت حقوق که بدون بیان جزئیات مربوطه بودند ، بکار رفتند. باگذشت زمان استفاده از سیستمهای اطلاعاتی بیشتر و پیچیده تر شد و برای ذخیره سازی داده های بیشتروارسال به کسانی که باید آنها را تجزیه و تحلیل کرده و به تهیه وذخیره گزارشات مدیریتی از داده های خام بپردازند ، شروع شد. در سال ١٩٣٩ دکتر جان.و.اتاناسوف و دستیار او کلیفورد بری ، اولین کامپیوتر الکترونیکی دیجیتال را کشف کردند. اکتشاف آنها شالوده ای برای پیشرفت هایی در الکترونیک وساخت کامپیوترهای دیجیتالی شددر سال ۱۹۹۴ پیشرفت در نحوه پردازش کامپیوتر صورت گرفت و کامپیوتر ENIAC ابداع شدند. ١٩٧٠ ا یجاد زمینه سیستم های مدیریت اطلاعات فراهم گردید و بدنبال آن ازسال ١٩٨٠ تا کنون انفجاری از فناوری در زمینه سیستم اطلاعات مدیریت صورت گرفته است و کامپیوترهای شخصی را به محل کار و خانه ها وارد کرده است .به گونه ای که کامپیوتر به انتقال و حرکت کشورها از انقلاب صنعتی به عصر حاضر یعنی همان عصر اطلاعات کمک کرده است . در ادامه مزایای سیستم اطلاعات مدیریت شامل سهولت برنامه ریزی ، حداقل سازی تبادل جحم زیاد اطلاعات، سهولت برقراری عدم تمرکز در سازمان تسهیل هماهنگی . کنترل و مونتاژ، پردازش، ذخیره سازی، بازیابی، ارزیابی و طبقه بندی اطلاعات و چالشهای آن از قبیل : عدم تحرک و خلاقیت پرسنل به علت نداشتن مشارکت در تصمیمات، عدم توجه به متغیرهای غیرقابل کنترل به هنگام اخذ تصمیمات استراتژیک ، تغییر درمدیریت ، عدم ثبات در داده ها و اطلاعات و میزان بودجه تخصیص داده شده برای بهنگام سازی سیستم اطلاعات اشاره می شودو در انتها محقق به ذکر نتیجه به شرح زیر پرداخته است. در برخی از اندیشه ها اطلاعات را ماده ای سیال نامیده اند که به نظر نگارنده اصطلاح فوق در توصیف اطلاعات شاید چندان کافی نباشد و بهتر است اطلاعات راجریان و فرایند ادراکی- سیالی به شمار آورد که در مسیرخود تاثیر گذار و تاثیرپذیر بوده و بدور از برخی خصوصیات فیزیکی است. برای بیان اهمیت سیستم اطلاعات مدیریت محقق به تناسب دانش و علاقه خود به بیان مهمترین نظریه های مهندسی صنایع شامل پرورش کارکنان چندمنظوره، جهانی شدن، مدیریت دانش، مدیریت شفاف، مدیریت ذره بینی، مدیریت کیفیت جامع، سازمان یادگیرنده، سازمان استراتژی محور، مهندسی مدیریت پروژه، طراحی ساختارسازمانی، طراحی سیستمهای تولید بسیار انعطاف پذیر بامحوریت اطلاعات شامل تولید ناب و بهنگام، چابک، مدیریت زنجیره عرضه، لزوم سازگاری فرهنگ قوی و طرح پرسشی درخصوص جایگاه سیستم اطلاعات مدیریت در چرخه مدیریت بهره وری از نظر خوانندگان اشاره کرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-08-03] [ 11:03:00 ق.ظ ]




در ریگ‌ودا پانزده بار به شخصیتی اسطوره‌ای اشاره شده که نه خداست و نه پهلوان بلکه برهمنی توانمند و خردمند است به نام «کاویه اوشنه/اوشنس». وی از دانش زنده کردن مردگان برخوردار است. نام او همراه با ایندرا می‌آید و او خودش را با عنوان Kāvya Ušana می‌خواند. (ریگ‌ودا، چهار، ۲۶،۱) و با نام Kavi Ušana خوانده شده است. (ریگ‌ودا، یک، ۱۳۰،۹) کاویه اوشنس اَگنی را به عنوان روحانی والامقام بشریت منسوب کرد. (ریگ‌ودا، هشت، ۲۳،۱۷) او گاوهای آسمانی (ابرها) را به چراگاه‌ها روانه ساخت. (ریگ‌ودا، یک، ۸۳،۵) و گرز آهنین ایندرا را ساخت که ایندرا وِرِترَه را با آن کشت. (هاگ، ۲۰۰۴: ۲۷۸)
۱-۱-۲ مهابهاراتا
داستان «کاویه اوشَنَس» در نخستین کتاب مهابهاراتا نیز با عنوان کسی که می‌تواند مردگان را زنده و پیر را جوان و جوان را پیر کند؛ آمده است. در این داستان از نیاکان دو گروه عموزادگان سخن رفته است که بر سر قدرت به کشمکش با یکدیگر می‌پردازند.
در آغاز این حماسه نبرد میان طرفداران اسورَه‌ها و دئوَها به صورت نبردی میان دو قوم صورت می‌گیرد که هریک سپاه، پایتخت و شاه خود را دارد. هریک از این دو گروه «پوروهیتَه» (دین مرد) خاص خود را دارد که در عین حال مشاور دینی و به خاطر دانش خاص خود یاور سپاه نیز می‌باشد. «برهَسپَتی» که تجلی اسطوره‌ای برهمن است همان «پوروهیتَه»ای‌ست که «دیوتا»ها او را برگزیده‌اند و در مقابل «اسوره»‌ها از یاری کاویه اوشنس (شَکَر) و فرزندان بهر گوه برخوردارند. هردوی برهسپتی و کاویه اوشنس برهمن و با این وجود هم‌آورد یکدیگر هستند.
دیوتاها عده‌ای از دشمنان خود را نابود می‌کنند امّا اوشنس به نیروی دانش خود آن‌ها را به زندگی بازمی‌گرداند. در مقابل برهسپتی توان زنده کردن کشتگان را ندارد چون از دانش اوشنس در مورد زنده کردن مردگان برخوردار نیست. دیوتاها که سخت نومید شده بودند به نزد کاچه / کَچ بزرگ‌ترین پسر برهسپتی - که جوانی بسیار عابد، فاضل، صاحب جمال و خوش اخلاق بود - رفتند و از وی خواستند تا به مانند شاگردی نزد کاویه شود و به هر طریقی که می‌تواند افسون «سنجیونی» (دانش زنده کردن مردگان) را فرا گیرد. هم‌چنین به او می‌گویند که کاویه اوشنس دختری به نام «دویانی/ دیوجانی» دارد که هرچه می‌خواهد پدرش می‌پذیرد و راه به دست آوردن این افسون، به دست آوردن دل این دختر است. کاچه می‌پذیرد و به حضور کاویه اوشنس، برهمن دشمنان می‌رسد و خود را چنان که هست می‌نمایاند و می‌گوید که نبیره‌ی فرزند برهسپتی‌ست و بر آن است تا نزد او دانش فراگیرد؛ مرید او شود و هر خدمتی که کاویه بفرماید انجام دهد. با این وجود کاچه، کاویه را از قصد اصلی خودآگاه نمی‌سازد. کاویه او را می‌پذیرد و او را به دخترش معرفی می‌کند و از دختر می‌خواهد که از کاچه مراقبت کند.
پدر و دختر مجذوب این جوان شکوهمند می‌شوند. کاچه هر روز برای دویانی می‌سراید، قصه می‌گوید، پای می‌کوبد، گل و میوه می‌آورد و خود را مجذوب او نشان می‌دهد. دویانی نیز دل به کاچه می‌بندد به‌ گونه‌ای که لحضه‌ای بی‌او آرام و قرار ندارد و این‌چنین پانصد سال می‌گذرد. دیوان نظر خوبی به کاچه که پسر دشمن ایشان است؛ ندارند و هرچه التفات کاویه به کاچه بیش‌تر می‌شود اندوهگین‌تر شده و با خود می‌گویند: «مبادا کاچه آن افسون را از او بیاموزد! بدین‌گونه کار مشکل‌تر خواهد شد!» پس یک روز هنگامی که کاچه در بیابان به تنهایی به چرای گاوان مشغول بود؛ دیوان که در کمین او بودند از سر نفرت او را کشته، سپس تنش را ریز ریز کرده و هر پاره گوشت بدنش را به جانوران می‌خورانند. چون دویانی دید که گاوان بی‌کاچه از چراگاه بازگشتند؛ سراغ پدر رفت و گفت: «ای پدر گاوان آمدند و کاچه پیدا نشد! بی‌تردید کاچه کشته شده یا درگذشته است. بی‌او زیستن نتوانم! با تو راست می‌گویم!» کاویه می‌گوید: «اگر مرده باشد او را فرا می‌خوانم و می‌گویم بازگرد و زنده‌اش می‌کنم.» او با دانش خویش افسون «سنجیونی» را خوانده و کاچه را فرامی‌خواند. کاچه بدین سحر پهلوی شغالان را دریده و از شکم آنان بیرون جهیده و شادمانه پدیدار می‌شود. کاویه از او پرسید که چه پیش آمده و کاچه حال خود باز گفت و کاچه او را نوازش بسیار کرد و بیش از پیش محترم داشت. تا آن که باز روزی دویانی از کاچه می‌خواهد به فلان صحرا رفته و دسته گلی برایش بیاورد. کاچه بیرون می‌رود و دیوان که دیگرباره تنها می‌یابندش؛ او را کشته، سوزلانده و خاکستر ساییده شده‌اش را در شراب برهمنی کاویه اوشنس می‌ریزند. دیگر بار به دنبال تاخیر کاچه دویانی گریه‌کنان سراغ پدرش می‌رود و می‌گوید: «امروز هم کاچه نیامد! مبادا باز کسی او را کشته باشد.» کاویه می‌اندیشد که کشته شدن و ناپدید شدن کاچه کار دیوان است. او کاچه را به نام فرا می‌خواند و کاچه از درون شکم کاویه ندای اورا به آهستگی پاسخ می‌گوید: «اسوره‌ها پس از کشتن و سوزاندن و ساییدن من ای کاویه ذرات تنم را در شرابت ریختند!» کاویه رو به دخترش کرده و می‌گوید «چه کنم که حیات کاچه مرگ من است. چرا که تنها با گشودن شکم من کاچه بیرون آمده و زنده می‌شود!» دویانی لابه‌کنان می‌گوید: «با مرگ کاچه دیگر پناه ندارم و با هلاکت تو زیستن نتوانم!» کاویه خطاب به کاچه آواز در می‌دهد: اگر دویانی تورا این چنین عزیز می‌دارد پس جادوی زندگی بخش مرا بستان و چون از تنم بیرون آمدی و من کشته شدم با این جادو مرا زندگی‌ بخش! کاچه جادو را از استاد آموخت و از پهلوی استاد چون قرص ماه به در آمد و با جادویی که یاد گرفته بود استادش را زنده کرد و این‌گونه کاچه آن‌چه را که می‌بایست بیاموزد آموخت! پس از این اتفاق کاویه اوشنس شراب را بر برهمنان حرام کرد و به دیوان گفت که تنها حاصل دسیسه‌ی ایشان، این بود که او را وادار کنند که جادویی که می‌خواست پنهان دارد به به شاگردش بیاموزد. او هم‌چنین به دیوان هشدار داد که «هر کس از شما از این پس به کاچه آزار برساند دشمن او خواهم شد و آن‌چنان دعای بدی در حق شما خواهم کرد که همه شما هلاک بشوید.» چون پانصد سال دیگر سپری شد کاچه از استادش رخصت رفتن خواست و کاویه که اینک در مقام پدر او بود به رفتنش رضا داد. دویانی از عشق خویش نزد کاچه می‌گوید و می‌خواهد که با او ازدواج کند کاچه نمی‌پذیرد و می‌گوید: «پدر تو پدر من هم هست چون مرا از شکم خود به در آورد و همه‌ی علوم را به من یاد داد تو خواهر منی و من چگونه تو را بخواهم؟» دویانی کاچه را نفرین می‌کند: «از خدا می‌خواهم که این افسون را که از پدر من یاد گرفته‌ای بر هر کس که بخوانی زنده نشود!» کاچه نیز خشمگین شده و به دویانی می‌گوید: «از خدا می‌خواهم زن هیچ برهمن نشوی و این که تو مرا دعای بد کردی که این افسون که بخوانم کسی زنده نشود؛ من به دیگری تعلیم خواهم کرد که به خواندن او آن کس زنده خواهد شد.» و سرانجام کاچه به سوی پدر خویش باز می‌گردد و افسون را به دیوتا‌ها یاد داده و آن‌ها را شاد می‌کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پس از این واقعه روزی دویانی با «شرمشیتها» دختر زیبای شاه و دوستان دیگرش در دریاچه آب‌تنی می‌کند. هنگامی که تن به آب سپرده‌اند ایندرَه به صورت بادی جامه‌هایشان را در هم می‌کند. چون از آب در آمدند؛ شرمشیتها جامه‌ی دویانی را به خطا بر تن می‌کند و میانشان نزاع در می‌گیرد و دختر شهریار به دختر کاویه اوشنس چنین می‌گوید: «پدرت فرودست پدرم است. پیوسته او را می‌ستاید و تملَق می‌گوید. تو دختر مردی هستی که باید تملَق گوید و دستش را پیش دارد و من دختر آنم که می‌بخشد و نمی‌ستاند و تملَقش می‌گویند.» چون دویانی می‌کوشد که جامه‌اش را برگیرد شرمشیتها او را به چاه خشکی می‌اندازد و می‌رود. شاهزاده‌ای به نام ییاتی دخترک را می‌یابد و دستش را گرفته، از چاه بیرونش می‌آورد و دویانی زنی را به قاصدی نزد پدر می‌فرستد تا ماجرا را برایش بازگوید. دویانی می‌گوید که دیگر به شهر برنمی‌گردد. پدر شتابان نزد وی می‌شود و او را دل‌داری می‌دهد و می‌گوید: «تو دختر دریوزه‌ای تملَق‌گو نیستی که دست نیاز پیش کسان دراز می‌کند. تو دختر آنی که می‌ستایندش و ستایش نمی‌کند.» امّا دختر قانع نمی‌شود و کاویه سراغ «ورشپرون» شهریار می‌رود و به او می‌گوید که او را ترک خواهد کرد و شهریار هم به علَت نیازی که به کاویه اوشنس دارد می‌پذیرد که هرچه او بخواهد همان کند و کاویه اوشنس خواستن از شهریار را به دویانی وامی‌گذارد. دویانی می‌گوید: «شرمشیتها را با هزار کنیز به کنیزی می‌خواهم. به هرکه پدرم مرا به زنی دهد باید که فرمان‌بردار باشد.» و شهریار چنین می‌کند و دختر خود را با هزار کنیز بی‌درنگ بدو می‌سپارد. دویانی قانع می‌شود و به شهر باز می‌گردد. از آن‌جا که کاچه دویانی را نفرین کرده بود که هرگز به همسری هم طبقه‌ی خود (برهمنان) در نیاید؛ دویانی به همسری ییاتی شهریار - همان کسی که او را از چاه در آورده بود - در می‌آید. هنگام ازدواج کاویه اوشنس از داماد خود ییاتی قول می‌گیرد که هرگز شرمشیتها دختر شهریار را به بستر خود نخواند. امّا ییاتی به عهد خود وفادار نمی‌ماند و در کنار دو فرزند از همسرش دویانی، به طور پنهانی صاحب سه فرزند از شرمشیتها می‌شود. روزی پسران شرمشیتها در برابر دیدگان همه بی‌پروا او را پدر خطاب می‌کنند و رازش برملا می‌شود. کاویه اوشنس ییاتی را نفرین می‌کند: «باشد که در این زمان ضعف پیری جوانیت را به یغما برد و تو بر آن چیره شدن نتوانی.» و ییاتی بی‌درنگ دست‌خوش پیری می‌شود. امّا بنا به نفرین کاویه اوشنس او می‌تواند پیریش را به دیگری بسپارد. ییاتی به فرزندان خود می‌گوید: «آن پسری که جوانی خود را بر من عرضه دارد شریک شهریاری من خواهد بود. شهریار خواهد شد. عمر دراز خواهد کرد. پر آوازه و بس فرزند خواهد شد.»
«پورو» پسر پنجمش درخواست وی را می‌پذیرد و «جوان شدن ییاتی چنان آسان صورت می‌گیرد که هفتاد سالگان را آرزوست.» چون هزار سال می‌گذرد و او بیهودگی خوشی‌های زندگی را درمی‌یابد؛ جوانی پورو را به او باز می‌گرداند و دیهیم به او می‌سپارد. به جنگل می‌رود؛ می‌میرد و به آسمان بر می‌شود. (مهابهارات، ۱۳۵۸: ۴۳-۶۰)
هم‌چنین در کتاب ششم مهابهارات در باره‌ی وی آمده:
«اوشنس کاویه در آسمان و بر چکاد مِرو کوه اسطوره‌ای جای دارد. گوهرهای گران‌بها ازآن اوست و او را گنجینه‌ای بس بزرگ است. کوبِره‌ی آسمانی یک چهارم را از او می‌ستاند و یک شانزدهم را به مردم می‌دهد.» (دومزیل، ۱۳۸۴: ۷۹)
۱-۱-۳ مقایسه‌ی کاووس در روایت‌های ایرانی با کاویه اوشنس در روایت‌های هندی
کاویه اوشنس در روایت‌های هندی یک دین مرد والامقام است که به واسطه‌ی بلندی منزلت و نیاز حیاتی که حاکمان زمان به وی دارند گاه مقام و مرتبه‌ای والاتر از شاه دارد و شاه سرزمینش گوش به فرمان اوست. او به اصول برهمنی خود وفادار است و اگرچه به نظر می‌رسد که فریب دشمن را می‌خورد امّا در واقع وی کاری جز احترام به اصول برهمنی که آن را بالاتر از مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی می‌داند؛ انجام نداده است چه رسد به این که گناه‌کار بوده باشد. پس از احترام به آیین برهمنی بیش‌ترین دل مشغولی وی فرزندش دویانی‌ست فرزندی که حاضر می‌شود برای شادی او قدرت خود را با دشمنانش تقسیم کند و در جایی دیگر برای شادی همین دختر و به درخواست او، شاه و شاهدخت زمان خود را تحقیر می‌کند.
امّا کوی اوسذن در اوستا و دیگر روایات ایرانی پادشاهی‌ست فره‌مند که بر هفت کشور خود فرمان‌روایی دارد؛ به این‌سو و آن‌سو لشکر می‌کشد و با نثار پیش‌کش به ایزدان فرّه و پیروزمندی را از ایشان طلب می‌کند و مانند هر شاه دیگر و البتّه بیش‌تر از دیگر شاهان دچار بلند پروازی‌ها و گاه ظلم‌ها و اشتباهات شاهانه است که این به دلیل فریفته شدن او توسط دستیاران اهریمن است. اشتباهات و گناهان او به سبب زیر پا گذاشتن قانون کیهانی‌ست که مسبب آن همان فریفته شدن او توسط دیوان عنوان شده است. او هم‌چنین با فرزند خود سیاوش هم بیگانه و نامهربان است و خواسته و ناخواسته او را به کام مرگ می‌فرستد. این‌ها تفاوت‌های کاویه اوشنس ودایی با کوی اوسذن اوستایی‌ست. امّا اگر این دو شخصیت این چنین با هم متفاوتند پس بر چه اساسی بیش‌تر دانشمندان هردو را برگرفته از یک اصل مشترک دانسته‌اند؟ وجه تشابه این دو شخصیت در کجاست؟
درست است که کاویه اوشنس دین مرد و کوی اوسذن پادشاه است امّا با دقت بیش‌تر در اعمال کاووس جلوه‌های روحانی نیز در شخصیت او برایمان آشکار می‌شود. بنا بر شواهد موجود در روایات ایرانی از اوستا تا شاهنامه پادشاهان کیانی کم و بیش در چهره‌ی دین مرد نیز ظاهر می‌شوند. مثلا در چند جنگ مهم میان ایران و توران در زمان کیخسرو همین کاووس با وجود از دست دادن فرّه و کناره‌گیری از پادشاهی، بنا به درخواست نوه‌اش کیخسرو به خلوت رفته؛ به درگاه خداوند تضرّع می‌کند و به دنبال آن ایرانیان به پیروزی می‌رسند که در سطور آینده به نقل موارد آن خواهیم پرداخت. یا خود کیخسرو وجهه‌ی دینی والایی دارد تا جایی که بنیان نهادن یکی از سه آتشکده بزرگ را به او نسبت می‌دهند و هم‌چنین آگاهی او از غیب توسط جام جهان‌بین و جاودانه شدنش برای یاری بزرگ‌ترین منجی زرتشتی (سوشیانس) همه نشان از شخصیت مذهبی او دارند.
ممکن است روایات کیانیان بازتاب دهنده‌ی دوره‌ای در گذشته‌ی ایرانیان باشد که دستگاه دین و دولت از یکدیگر مجزا نشده بوده‌اند و یک فرد در آن واحد وظیفه‌ی شاهی و موبدی را انجام می‌داده است. شاید هم اندیشه‌ی سیاسی تمرکزگرای ایران باستان به گونه‌ای بوده که ترجیح می‌داده‌اند وظیفه‌ی شاهی و موبدی در یک شخص متجلّی شود و حضور یک موبدان موبد را درکنار شاه - که بالاترین مقام مذهبی مستقل از شاه باشد و در مواردی بتواند به شخص شاه هم فرمان دهد – برنمی‌تابیده‌اند. در مورد شاهان هخامنشی و دست‌کم نخستین شاه سلسله‌ی ساسانی، اردشیر بابکان گزارش‌های تاریخی در دست است که بر اساس آن‌ها شاه هم‌زمان بالاترین مقام مذهبی در کشور هم بوده است.
اگر آن‌گونه که غالب دانشمندان باور دارند اصالت را به روایت‌های هندی بدهیم و این روایات را به اصل هند و ایرانی نزدیک‌تر بدانیم؛ پس باید کاووس را در روایات بسیار کهن برهمنی بسیار قدرتمند بشناسیم که در میان ایرانیان با حفظ خصوصیات روحانی به شاهی فره‌مند بدل گشته و برخی داستان‌های شاهانه را از این‌جا و آن‌جا اقتباس و به او نسبت داده‌اند. از جمله مهم‌ترین رفتارهای کاووس که بیش‌تر شباهت به اعمال موبدان دارد تا شاهان، جوان کردن پیران است.
همان‌گونه که کاویه اوشنس می‌تواند کشتگان را به گونه‌ای زنده کند که بی‌درنگ بتوانند به میدان جنگ باز گشته و دشمن را که فاقد چنین توانایی‌ست شکست خورده و نومید سازند؛ کاووس نیز در گنج خود نوش‌دارویی دارد که زخم‌های مرگ‌آور جنگ را به آسانی مداوا می‌کند و جنگ‌جویان را از چنگال مرگ می‌رهاند. هم‌چنین هفت دژ اسرارآمیز کاووس بر البرز کوه پیران مرگ رسیده را به صورت جوان پانزده ساله درمی‌آوردند. (دینکرد، به نقل از بهار، ۱۳۷۵: ۱۹۳) کاویه اوشنس نیز بر چکاد کوه اسطوره‌ای مِرو جایگاهی دارد (دومزیل ۱۳۸۴: ۷۹). در واقع کاووس قدرتی شبیه به زنده کردن مردگان در اختیار دارد. در جایی دیگر از اسطوره‌ی کاویه اوشنس، وی که از دست داماد خود به واسطه‌ی عهدشکنی و خیانت به دخترش دویانی رنجیده است؛ با جادویی باعث پیر شدن وی در جوانی می‌شود یعنی توان پیر کردن جوان را دارد (مهابهارات ۱۳۵۸: ۴۳-۶۰) که این امر طبیعی به نظر می‌رسد زیرا داستان‌های کاووس از زیر نگاه موبدان زرتشتی که نگاهی ثنوی به جهان داشتند و پیری را اهریمنی می‌دانستند؛ گذشته و چه بسا این ویژگی از میان کرامات و فره‌مندی‌های کاووس به عنوان پادشاهی که فرّه اهورایی دارد؛ توسط موبدان حذف شده باشد. کاویه اوشنس هنگام نفرین کردن داماد خود ییاتی به او این اختیار را می‌دهد که بتواند پیری خود را به دیگری منتقل کرده و جوانی خود را باز یابد (همان) و این مطابق با توانایی کاووس در جوان کردن پیران است. مقایسه‌ی این جمله از مهابهارات : ««جوان شدن ییاتی چنان آسان صورت می‌گیرد که هفتاد سالگان را آرزوست.» (همان) با این جمله از بندهشن: «هنگامی که پیری بدین در اندر شود، برنای پانزده ساله بدان در بیرون آید و مرگ را نیز از میان بَرَد» (منبع) نشان‌گر شباهت توانایی جوان کردن پیران توسط کاویه اوشنس و کاووس است.
۱-۱-۳-۱ نمونه‌هایی از کنش‌های روحانی کاووس در شاهنامه
در چند جای شاهنامه کاووس در مقام موبد و روحانی با خدا راز و نیاز می‌کند و درخواست‌هایش مستجاب می‌گردد. جالب است که نیایش‌های کاووس همه در هنگام ضرورت و سختی نیست. بلکه در هنگام پیروزی نیز از لطف الهی سپاس‌گزاری می‌کند. نخستین راز و نیاز کاووس با خداوند در نبرد مازندران و در هنگامی ا‌ست که پس از رهایی او به دست رستم سپاه ایران از پیروزی بر مازندرانیان درمی‌ماند.
۸۰۶

 

به هشتم جهان‌دار کاووس شاه   ز سر برگرفت آن کیانی کلاه
به پیش جهان‌دار گیهان خدای   بیامد همی بود گریان به پای
از آن پس بمالید بر خاک روی   چنین گفت کای داور راست‌گوی
برین نرّه دیوان بی‌بیم و باک   تویی آفریننده‌ی آب و خاک
مرا ده تو پیروزی و فرهی   به من تازه کن تخت شاهنشهی

(شاهنامه، ج ۲، ۱۲۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




- هانری و لئون و ژان مازو، رساله مسئولیت مدنی، ج ۲، بخش۲، ش ۲۵۲۱ و ۲۵۲۲ به نقل از دکتر ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۴، چاپ چهارم، ۱۳۸۳، ص ۳۱۹ . ↑
- ماده ۱۳۷ قانون مدنی . ↑
- ماده ۲۳۸ قانون مدنی . ↑
- ماده ۲۲۲ قانون مدنی . ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان،‌ منبع پیشین (قواعد عمومی قراردادها، ج ۴)، ش ۸۳۷ ؛ دکتر حسنعلی درودیان، تقریرات درس حقوق مدنی تطبیقی، دوره کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، نیمسال اول تحصیلی ۷۸ـ۷۷ . ↑
۱- V. P. Esmein, Les clauses de non – responsabilite, p 343, Cited by : Steven B. Lesser, How to Draft Exculpatory Clauses That Limit or Extinguish Liability, The Florida Bar Journal, November 2001, pp. 4-8. ↑
۱- V. P. Esmein, Les clauses de non – responsabilite, p 343, Cited by : Steven B. Lesser, How to Draft Exculpatory Clauses That Limit or Extinguish Liability, The Florida Bar Journal, November 2001, pp. 4-8. ↑
۱- ر.ک. به: همین بخش از پژوهش حاضر، فصل دوم، مبحث دوم، گفتار اول (عدم نفوذ شرط بر مبنای شدت نقض تعهد اساسی)، بند دوم (حقوق ایران و فرانسه)، نقد رأی Chronopost. ↑
۲- ر.ک. به: عنوان مثال به: شیخ محمد حسین نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج ۴۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱ م.، ص ۴۶؛ زین الدین بن نورالدین عاملی (شهید ثانی)، روضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه،‌ بخط عبدالرحیم، چاپ افست،‌ انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۸۴ هـ.ق، ص ۴۴۸. [در شرط عدم ضمان در عاریه]: «و لو شرط سقوطه (ای سقوط الضمان) مع التعدی و التفریط احتمل الجواز … و یحتمل عدم الصحه الشرط لانهما من اسباب الضمان فلا یعقل اسقاطه قبل وقوعه لانه کالبرائه من ما لم یجب»؛ از نویسندگان حقوقی ر.ک. به: دکتر سید حسن امامی، منبع پیشین (حقوق مدنی، ج۲ )، ص ۱۷۲ . ↑
- ماده ۲۳۴ قانون مدنی . ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها،‌ ج ۳، انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۸۳، شماره ۵۶۰ . ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، الزام های خارج از قرارداد- ضمان قهری، جلد اول: مسئولیت مدنی، انتشارات دانشگاه تهران، ‌ش ۳۵۴؛ در تأیید این استدلال در فقه ر.ک. به: مفتاح الکرامه، ج ۱۰، ص ۲۷۳: «والمراد بالابراء‌ عدم المؤاخذه و عدم ثبوت حق لو حصل الموجب و لا استبعاد فی لزوم الوفا به» به نقل از: دکتر حسن جعفری تبار، مقاله پیشین، ص ۸۳ ؛ محمود کاظمی، پایان نامه پیشین، ش۱۹۶ . ↑
- این استدلال به ویژه در جایی قوت می‌گیرد که مسئولیت قراردادی را بدل تعهد اصلی لحاظ نماییم . ↑
- برای بحث بیشتر درباره مفاهیم « سبب»، « شرط» و «مانع » از جمله رجوع کنید به : دکتر ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، عقود معین، ج۴: عقود اذنی - وثیقه‌‌های دین، انتشارات شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۶، ش ۱۶۳. ↑
پایان نامه - مقاله - پروژه
- برای درستی ضمان از دینی که حتی سبب آن ایجاد نشده است و تنها زمینه ای برای تحقق دین وجود دارد، ر.ک. به: H., L. et. J. Mazeaud, Lecons de droit civil, t.3, vol. 1. 6ed., 1988, n. 22.
نقل از دکتر ناصر کاتوزیان، منبع پیشین، ش ۱۶۰ . ↑
- برای دیدن استدلال مشابه در مورد ضمان از دین آینده، ر.ک. به: دکتر ناصر کاتوزیان، منبع پیشین، ش ۱۶۰. ↑
- جالب است خاطرنشان شود که برخی از فقیهان نیز در بحث از شرط عدم ضمان در عقود امانی، صرف نظر از ایراد ابرای مالم یجب، ایراد مخالفت شرط با مقتضای عقد را مطرح کرده و اضافه کرده‌اند که این ایراد پذیرفته نیست ؛ چرا که ضمان (مسئولیت) مقتضای اطلاق عقد است نه مقتضای ذات آن. ر.ک.به: زین العابدین بن نورالدین عاملی، حاشیه شرح لمعه، ص ۴۴۸: «والتعلیل بان اسقاطه (ای اسقاط الضمان) مع التفریط و التعدی خلاف مقتضی العقد، علیل، اذ لیس مقتضی العقد مطلقاً هو الضمان معهما بل هو اطلاق العقد بلا اسقاط الضمان». ↑
- مقدس اردبیلی، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، موسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۲ ه.ق، ج ۱۰، ص ۷۸ . کافی است به این جملات از مرحوم مقدس اردبیلی در شرح ارشاد توجه کنیم؛ ایشان درباره درستی شرط برائت از ضمان پزشک می‌نویسند: «… لان فی الضمان دائماً سد باب العلاج اذلو علم ذلک طبیب مثلاً بعید ان یرتکب ذلک و ان کانت البرائه عمالم یحب…. و تجویزه هنا للضروره… و عدم القطع علی حصول البرائه عم مالم یجب و العقل یجوزه و ان الضرر واقع بالفعل علی المبرء فله الابراء… »‌. ↑
- برای توضیحات بیشتر ر.ک. به : دکتر ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، الزام های خارج از قرارداد- ضمان قهری، ج اول : مسئولیت مدنی، انتشارات دانشگاه تهران، ش ۱۶۴ به بعد؛ محمود کاظمی، پایان نامه پیشین، ص ۳۰۶ به بعد ؛ دکتر حسن جعفری تبار، مقاله پیشین، ص ۵۶ به بعد . ↑
- H., L. et J. Mazeaud, Traite theorique et pratique de la responsabilite civile delictuelle et contractuelle, t.3, 4ed., 1955, n. 2541-2. نقل از محمود کاظمی، پایان نامه پیشین، ص ۳۰۶ به بعد. ↑
- برای دیدن استدلال مشابه ر.ک. به: دکتر جعفر جعفری لنگرودی، منبع پیشین (دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت)، ص ۱۴۶. ↑
- ماده ۷۶۶ قانون آئین دادرسی مدنی سابق . ↑
- ماده ۷۶۶ قانون آئین دادرسی مدنی سابق . ↑
- دکتر جعفر جعفری لنگرودی، همان منبع، همانجا . ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۴، انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۸۳، ش ۸۱۲ . ↑
۱- Blake Morant, op. cit. pp. 734,738 . جهت استخراج منبع، ر.ک. به: پاورقی شماره صفحه ۷۹. ↑
- جهت توضیح مطلب ر.ک . به گفتار حاضر، بند دوم، قسمت « ج» . ↑
- جهت توضیح مطلب ر.ک . به : بند دوم از همین گفتار . ↑
- اینگونه به ذهن متبادر می گردد که با توجه به راه حل‌هایی که در مسأله مطروحه عنوان شد، نتیجه بحث جز این نخواهد بود : اصل، عدم اعتبار این شروط است اما به عنوان استثنا معتبرند . ↑
۱- Blake Morant, op. cit. pp. 734,738 . جهت استخراج منبع، ر.ک. به: پاورقی شماره صفحه ۷۹. ↑
- جهت مطالعه توضیحات تکمیلی در خصوص ایراد بطلان شروط کاهش مسئولیت به دلیل مخالفت با نظم عمومی در رویکردهای مختلف اخلاقی، اقتصادی و حمایتی و بررسی اعتبار این شروط با عنایت به ایراد فوق ر.ک. به:
۲- Blake Morant, op. cit. (Contract Limiting Liability), pp. 734,738 .
Enrico Forlini, Clauses Limiting Or Excluding A Manufacturer’s Or Seller’s Liability: Their Validity And Applicability Under The Quebec Civil Code And The Consumer Protection ACT, Fasken Martineau, pp. 17-26. ↑
- در دوران ما دیگر می توان گفت که در دانش حقوق، فکر بیش از آنکه از مقدمه به سوی نتیجه حرکت کند، به یک عمل معکوس دست می زند: دکتر ناصر کاتوزیان، فلسفه‌حقوق، ج ۳، منطق حقوق، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷، ش ۱۳ به بعد و به ویژه شماره‌های ۱۸ و ۱۹. ↑
۲- Blake Morant, op. cit. pp. 716. جهت استخراج منبع، ر.ک. به: پاورقی شماره صفحه ۷۹. ↑
۱- Blake Morant, op. cit. pp. 716 & next. ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، چاپ پنجم، انتشارات شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰، شماره ۱۹۸. ↑
- دکتر نجاد علی الماسی، تعارض قوانین، چاپ دوم، ۱۳۷۰، مرکز نشر دانشگاهی، ص ۱۳۵ . ↑
- دکتر ناصر کاتوزیان، همان منبع، همانجا. ↑
۱- David Yates, op. cit. p. 11. ↑
۲- Treitel, op. cit. p. 196. ↑
۱- David Yates, op. cit. p.11. ↑
- شیخ محمد حسین نجفی، جواهر الکلام، ج ۱۵، بیروت، ۱۴۱۲ ه.ق، ص ۲۸۶ : «… و لان العلاج لما تمس الحاجه الیه فلو لم یشرع الابراء تعذر العلاج.» ↑
۱- J. D. Crothers, op. cit. p. 883. ر.ک. به: پاورقی شماره یک صفحات ۲۹ و ۳۱ . ↑
- ر.ک. به: پاورقی شماره یک صفحه ۵۲ . ↑
- جهت دیدن توضیحات تکمیلی در خصوص فواید و معایب شروط عدم مسئولیت ر.ک. به: دکتر ناصر کاتوزیان، الزام های خارج از قرارداد-ضمان قهری جلد اول: مسئولیت مدنی، انتشارات دانشگاه تهران ، ش ۱۶۰ . ↑
- ماده ۱۰ قانون مدنی ایران . ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




نتایج آزمون تی استیودنت با فرض های فوق طی جدول شماره ۴-۱۴ خلاصه شده است. بر مبنای نتایج آزمون آماره t برای ضریب متغیر جریان نقد نسبی برابر ۴٫۳۲۵۱ و سطح معنی دار متناظر با آن ۰٫۰۱۰۰ به دست آمده است. با عنایت به اینکه سطح معنی دار محاسبه شده کمتر از ۰۵/۰ بوده است، وجود رابطه خطی معنی‌داری بین جریان نقدی نسبی و مدیریت سود شرکت های منتخب بورسی در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین با اطمینان ۹۵ درصد می‏توان گفت بین جریان نقدی نسبی و مدیریت سود شرکت‌ها، رابطه خطی مستقیم وجود دارد. سطح معنی داری آزمون فیشر نیز به صفر میل کرده از نتایج آزمون تی استیودنت حمایت کرده است.
پایان نامه
۵) بر مبنای جمع بندی تفسیر ضریب متغیر، اعتبار سنجی مبتنی بر ضریب تعیین و تعمیم رابطه برآوردی مبتنی بر آزمون تی استیودنت و فیشر می توان نتیجه گرفت:
” بین جریان نقدی نسبی و مدیریت سود در قلمرو تحقیق رابطه نسبتا قوی مستقیم وجود دارد.”
۴-۶-۲) رابطه بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود
این رابطه متناظر با فرضیه دوم تحقیق مطرح شده است. هدف از آزمون فرضیه فرعی دوم تحقیق، تعیین رابطه بین مازاد جریان نقدی آزاد در شرکت‌ها با مدیریت سود بر مبنای مجموع اقلام تعهدی بوده است. باعنایت به محاسبات و تحلیل های انجام شده در ارتباط با آزمون های پیش فرض ها، برآورد رگرسیونی انجام شده، اعتبار سنجی مبتنی بر ضریب تعیین و نهایتا تعمیم نتایج بر اساس آزمون های تی استیودنت و فیشر، ملاحظه می شود که:
۱) بر مبنای آزمون و تحلیل های انجام شده در بند ۴-۴، به طوری که تحلیل پیش فرض های استفاده از رگرسیون خطی مرکب مبتنی بر تحلیل داده های تابلویی نشان داد، توزیع متغیرها و باقی مانده ها نرمال بود، استقلال خطی متغیرهای مستقل و خطاهای مربوط به رابطه برآوردی برقرار بوده، ثبات واریانس ها برقرار و با عنایت به نتایج آزمون چاو و هاسمن، رابطه بین متغیرها با بهره گرفتن از رگرسیون خطی مبتنی بر تحلیل داده های تابلویی برآورد گردید.
۲) بر مبنای برآورد رگرسیونی انجام شده به شرح خلاصه شده در جدول شماره ۴-۱۴ ضریب این متغیر به عنوان ۲β برابر ۱۸٫۷۴۵۸ محاسبه شده است. “مثبت بودن ضریب برآوردی” برای متغیر مستقل مازاد جریان نقدی آزاد، حاکی از وجود “رابطه مستقیم” بین مازاد جریان نقدی آزاد با مدیریت سود شرکت‌های نمونه تصادفی بوده است. بر مبنای این ضریب برآوردی، با افزایش ۱ واحدی مازاد جریان نقدی آزاد، مجموع اقلام تعهدی به عنوان سنجه مدیریت سود شرکت‌ها نیز به میزان ۱۸٫۷۴۵۸ واحد افزایش می‌یابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیل‌های صورت گرفته، می‌توان نتیجه گرفت که بین مازاد جریان نقدی آزاد با مدیریت سود در شرکت های نمونه تصادفی رابطه مستقیمی وجود دارد.
۳) ضریب تعیین برآوردی برابر ۰٫۷۸۱۲ و در حالت تعدیل شده برابر ۰٫۷۳۶۸ برآورد شده و نشان می دهد که بین ۷۳٫۶۸ تا ۷۸٫۱۲ درصد از تغییرات از تغییرات بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود با رابطه برآوردی بیان شده است. با عنایت به اینکه ضریب یاد شده به سمت یک یا صد درصد میل کرده است، بین جریان های نقدی و از جمله مازاد جریان نقدی آزاد با مدیریت سود مبتنی بر سنجه مجموع اقلام تعهدی، “رابطه نسبتا قوی خطی" وجود داشته است.
۴) جهت تعمیم رابطه برآوردی از نمونه تصادفی از آزمون پارامتر۲β با معیار تی استیودنت استفاده شده است. این آزمون با فرضیات زیر تنظیم شده اند:
: بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود در شرکت های قلمرو تحقیق رابطه خطی وجود ندارد.

: بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود در شرکت های قلمرو تحقیق رابطه خطی وجود دارد.

این فرضیه با بهره گرفتن از رابطه آزمون زیر مورد ارزیابی قرار گرفته است:

نتایج آزمون تی استیودنت با فرض های فوق طی جدول شماره ۴-۱۴ خلاصه شده است. بر مبنای نتایج آزمون آماره t برای ضریب متغیر مازاد جریان نقدی آزاد برابر ۴٫۳۴۶۵ و سطح معنی دار متناظر با آن ۰٫۰۱۱۰ به دست آمده است. با عنایت به اینکه سطح معنی دار محاسبه شده کمتر از ۰۵/۰ بوده است، وجود رابطه خطی معنی‌داری بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود شرکت های منتخب بورسی در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد پذیرش قرار گرفته است. بنابراین با اطمینان ۹۵ درصد می‏توان گفت بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود شرکت‌ها، رابطه خطی مستقیم وجود دارد. سطح معنی داری آزمون فیشر نیز به صفر میل کرده از نتایج آزمون تی استیودنت حمایت کرده است.
۵) بر مبنای جمع بندی تفسیر ضریب متغیر، اعتبار سنجی مبتنی بر ضریب تعیین و تعمیم رابطه برآوردی مبتنی بر آزمون تی استیودنت و فیشر می توان نتیجه گرفت:
” بین مازاد جریان نقدی آزاد و مدیریت سود در قلمرو تحقیق رابطه نسبتا قوی مستقیم وجود دارد.”
۴-۶-۳) رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود
این رابطه متناظر با فرضیه سوم تحقیق تعریف شده است. بر مبنای فرض سوم تحقیق رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود مبتنی بر سنجه مجموع اقلام تعهدی مورد تحقیق قرار گرفته است.
به طوری که در تبیین مدل تحقیق طی فصل سوم عنوان شده، کیفیت حسابرسی مبتنی بر تحقیقات مشابه از جمله تحقیق راسمین و دیگران(۲۰۱۴)، به عنوان یک متغیر کیفی در نظر گرفته شده است. طی تحقیقات انجام شده در ایران، غالبا انجام حسابرسی توسط سازمان حسابرسی به منظور برقراری کیفیت حسابرسی در ارتباط با شرکت و در غیر این صورت گزارش گری مالی شرکت را فاقد کیفیت حسابرسی تلقی کرده اند.
به طوری که در بند ۴-۳ این فصل بیان شده، در این تحقیق ۵۰ شرکت برتر بورسی در سال مالی ۱۳۹۲ مبتنی بر رده بندی سازمان بورس اوراق بهادار تهران مشخص شده و موسسات حسابرسی طرف قرارداد این شرکت ها مشخص و بر مبنای آن شرکت های نمونه تصادفی به دو دسته واجد کیفیت حسابرسی (۶۵ شرکت)و فاقد آن (۵۳ شرکت) تقسیم گردید. در غالب تحقیقات مشابه مبتنی بر منطق صفر و یک، متغیرهای کیفی نیز به عنوان یک متغیر مصنوعی صفر و یک وارد مدل شده و در رابطه برآوردی رگرسیونی منظور گردیده است. در این تحقیق به دلیل استفاده از رگرسیون خطی مرکب و اتکای آن به نرمال بودن توزیع متغیرهای مستقل و وابسته و از آن جهت که توزیع متغیرهای مصنوعی ایجاد شده دو نقطه ای بوده و با هیچ تبدیل ریاضی از توزیع نرمال برخوردار نمی شود، جهت تعیین ارتباط این متغیر از آزمون تی استیودنت زوجی استفاده شده است. در این آزمون فرض صفر برابری مدیریت سود در دو دسته شرکت ها و در نتیجه بی ارتباط بودن مدیریت سود با کیفیت حسابرسی و فرض مخالف رابطه بین آن هاست. بر مبنای مقایسه میانگین مجموع اقلام تعهدی در شرکت های واجد کیفیت حسابرسی به عنوان سنجه سود می توان مستقیم بودن نوع رابطه بین متغیرها را پذیرفت. نتایج آزمون طی جدول شماره ۴-۱۵ خلاصه شده است:
جدول شماره ۴-۱۵: تعیین رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود

 

شرح درجه آزادی میانگین آماره تی سطح معنی دار
شرکت های واجد کیفیت ۳۲۴ ۱۱۵۵ ***** *****
شرکت های فاقد کیفیت ۲۶۴ ۱۹۷۶ ***** *****
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




همچنین بهتر بود که نتیجه عدم اعتراض مالک در هنگام ابلاغ درماده واحده گنجانده می شد. زیرا بسیاری از مالکینی که نظریه مذکور را دریافت می نمودند، ضمانت اجرای عدم اعتراض را نمی دانستند، و با بی اعتنایی از کنار آن می گذشتند و بعد از مدتها متوجه می شدند که تا چه حد حقوق آنها محدود گردیده و یا تقریباً از بین رفته است.
اینجاست که نقش حقوقدانان و به ویژه قضات در شکل دادن به قانون و ایجاد رویه قضایی اهمیت بسیاری پیدا می کند و می تواند حامی مالکینی گردد که به نوعی حقوق آنها تضییع گردیده است.
به هر حال با توجه به استقبالی که از پذیرش هموطنان مهاجر به سایر کشور ها گردیده و همچنین با توجه به وضعیت نامناسب اقتصادی که دامنگیر تمام کشورهاست، نیاز به تصویب قانون مناسبی که از حقوق مالکین حمایت نماید به شدت احساس می گردد. تا شاید از این طریق بتوان اعتماد سرمایه داران را به سرمایه گذاری در کشور جلب کرد. بدیهی است برای هر سرمایه گذار مهم ترین عامل این است که بداند کشوری که در آن سرمایه گذاری می کند تا چه حد به اصول حقوقی پایبند می باشد، و تا چه حد می توان به حفاظت از اصل سرمایه فارغ از میزان سود دهی-در آن کشور اطمینان کرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در خصوص مرجع تشخیص اراضی موات و ابطال اسناد آن نیز لازم به ذکر است که نحوه تنظیم تبصره ۲ ماده ۳ آیین نامه قانون مذکور به نحوی است که نشان می دهد مهلتی برای قطعیت رأی هیأت لازم است تا پس از آن رأی مذکور قابل اجرا باشد ولی نه در قانون و نه در آیین نامه مهلتی برای این امر مشخص نگردیده است. البته عدم تعیین مهلت اعتراض شاید برای حمایت از حقوق متصرفین و مالکین بوده است که می تواند از نکات مثبت این قانون تلقی گردد.
در خصوص اراضی موقوفه با توجه به رویه حاکم که در مورد حقوق اشخاص خصوصی، بیشتر به ماهین امر توجه می شود تا شکل سند، به نظر می رسد با توجه به اینکه عقد وقف از جمله عقودی است که از نظر شرعی، حساسیت خاصی بر روی آن وجود دارد و از جمله عقودی است که ورود به حریم آن و تغییر قوانین مربوط به آن بسیار دشوار می باشد، نگاه به ماهیت سند در این عقد پر رنگ تر از سایر عقود می باشد.لذا بعد از وقوع انقلاب اسلامی و لزوم تطبیق قوانین با شرع، تصویب قوانینی که وضعیت معاملات مربوط به اوقاف را در رژیم گذشته مشخص کند به دور از انتظار نبود.ناگفته نماند که قوانین تصویب شده، بسیار مجمل بوده و عمده تشریفات آن به وسیله ی آیین نامه مشخص گردیده که این موضوع می تواند از نکات منفی این قوانین باشد.البته نواقص آن به موجب مقررات بعدی تا حدودی مرتفع شده است ولی این بدان معنی نیست که قوانین یا مقررات تصویب شده کامل می باشد. به عنوان مثال موضوع مهلت قطعیت نظر کمیسیون، مانند قوانین مربوط به اراضی ملی شده مشخص نیست ونیازمند تصریح قانونگذار می باشد.
منابع وماخذ
کتب:
جعفری لنگرو دی، محمد جعفر، ترمو لو ژی حقوق
جعفری لنگرو دی، محمد جعفر، “ترمینولو ژی حقوق"، ش۲۳۰۹،ص۲۹۱
جعفری لنگرودی، محمد جعفر، حقوق ثبت، جلد اول، ثبت املاک،ص۴۶
جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دانشنامه حقوقی،جلد دوم
درودیان،حسنعلی،جزوه درسی حقوق مدنی۲(اموال و مالکیت)،دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سال۷۴،ص۶۱٫
دوره مقدماتی حقوق مدنی،جلد دوم،قواعد عمومی قراردادها-
شمس،احمد،نظام حقوقی اراضی ملی شده،نشر دادگستر،صفحه ۶۵،ش ۲۲ چاپ سوم زمستان۱۳۸۹
شمس،احمد،نظام حقوقی اراضی ملی شده،نشر دادگستر،صفحه۵۹،ش۱۹،چاپ سوم زمستان ۱۳۸۶
شمس،عبداله،آیین دادرسی مدنی،دوره پیشرفته،جلد سوم،شماره۵۵۸،ص۳۳۵،انتشارات دراک،۱۳۸۶
شهری، غلامرضا، حقوق ثبت ص۲۰۷
شهری، غلامرضا، حقوق ثبت صفحه ۱۷۴
صفایی و قاسم زاده،سید حسن وسید مرتضی،اشخاص و محجورین،۱۳۷۸،انتشارات سمت،ص۱۳۴
غمایی،مجید،مسئولیت مدنی دولت نسبت به اعمال کارکنان خود،ش۴۷، به نقل از شمس، احمد،همان منبع،ش ۲۰
کاتوزیان، ناصر، “اثبات و دلیل اثبات” جلد اول نشر میزان، چاپ سوم، بهار ۱۳۸۴ ص۲۷۵
کاتوزیان،ناصر، دوره مقدماتی حقوق مدنی؛ اموال و مالکیت،نشر میزان،چاپ پنجم،تهران،۱۳۸۱
کاتوزیان،ناصر،اموال ومالکیت،ش۷۵،صص۷۲و۷۳،نشر میزان،۱۳۸۳
لطیفیان،حسین،قولنامه ماهیت حقوقی و آثار آن-امیری قائم مقامی، عبدالمجید،حقوق تعهدات،جلد دوم
لنگرو دی، محمد جعفر، ترمینولو ژی حقوق، ش۵۲۱۳ ص۶۵۲)
لنگرودی، جعفر، ترمینولوژی حقوق شماره ۲۹۳۵ صفحه ۳۶۶
لنگرودی،محمد جعفر، حقوق ثبت ص۱۱۷
ولایی،عیسی،اصول فقه،صص۲۱۰و۲۱۱
امامی، سید حسن، “حقوق مدنی"، جلد ۶ ص ۶۵
امامی،حسن،حقوق مدنی،جلد اول
جعفری لنگرو دی، محمد جعفر، ترمبنو وژی حقوق ، شماره ۵۴۹۱)
مقالات
شهیدی،مهدی، فروش مال غیر منقول بدون تنظیم سند رسمی»، مجله تحقیقات حقوقی، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، شماره ۱۱ – ۱۲، ۱۳۷۱ – ۱۳۷۲، ص ۱۱
مجله کانون سر دفتران شماره ۴۴ صفحه ۶۷
معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، جلد ۲ ص ۱۹۲۹
نظر ابزاری اکثریت قضات، در مجموعه نشست های قضایی، مسایل قانون مدنی ۴، معاونت آموزش وتحقیقات قوه قضائیه ص۲۵۶
نظر ابزاری کمیسیون، مجموعه نشست های قضایی، مسایل قانون مدنی ۴، معاونت آموزش وتحقیقات قوه قضائیه، ص۲۵۶
نظریه اکثریت و اعضای کمیسیون، در نشست های قضایی، مسایل مدنی (۴)، معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه، ص ۲۵۲
جزوات:
برزویی،عباس،جزوه درسی حقوق ثبت،دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرات،زمستان ۱۳۸۹
مجلات حقوقی:
مجموعه دیدگاه های قضات دادگستری تهران جلد ۲ ص۸۶فحه و نشست های قضائی مسائل مدنی ۱ صفحه ۹
مجموعه نشست های قضایی، مسایل قانون مدنی ۱"، معاونت آموزش قوه قضائیه، صفحه ۲۰)
مجموعه نظرهای مشورتی اداره حقوقی دادگستری در زمینه مسائل مدنی ۲/۹/۱۳۵۳ صفحه ۳۶۰٫
منابع الکترونیک:
پایگاه اطلاع رسانی سازمان ثیت اسناد و املاک کشور
سایت حقوقی دادرسی، حقوق برای همه، ماهنامه حقوق دادرسی
www.dadrasi.blogfa.com
قوانین:
قانون مدنی
قانون اساسی
آیین نامه اجرایی قانون ثبت
قانون ثبت و اسناد املاک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]