آرمسترانگ (۲۰۰۲) بیان می کند که پنج حوزه وجود دارد که در آنها نیازهای کارکنان ممکن است پاداش های غیر مالی محسوب شود. موفقیت، کسب احترام، مسئولیت، نفوذ و رشد شخصی از این موارد، احتمال دارد که دو مورد اول یعنی موفقیت و کسب احترام تقریبا برای همه کارکنان به کار می رود، مسئولیت، نفوذ و رشد شخصی بسیار بیش از مقداری که ممکن است تصور شود، برای کارکنان قابل استفاده هستند. هر کسی دوست دارد تا احساس کند در کار خود به هدفی دست یافته است، و از موفقیت خود دچار غرور و احساس افتخار شود. به علاوه بیشتر مدیران می دانند که یک «تشکر» ساده، حتی تماس دست با شانه کارمند جهت قدردانی از کاری که خوب انجام شده است، قدرت انگیزشی زیادی دارد.باید تشخیص داده شود که تمام کارکنان به دنبال مسئولیت کاری بیشتر نیستند، یا خواهان نفوذ بیشتری روی تصمیماتی که به طور مستقیم و غیر مستقیم روی شغل های آنها اثر می گذارد، نمی باشند. این ممکن است به ویژگی های شخصی فرد مربوط باشد. اما ممکن است،دلیل فرصت ندادن به افراد جهت مسئولیت پذیری یا اثرگذاری و نفوذ، به سابقه و پیشینیه سازمان مربوط باشد.(سید نقوی ختایی،۱۳۸۸:۲۰۳).
دانلود پایان نامه
بسیاری از نارضایتی ها و عدم وجود انگیزه کافی برای کار بیشتر و موثر و کارا نبودن فعالیتها و پایین آمدن سطح عملکرد معلمان به شیوه مدیریت مدیران بر می گردد و این در حالی است که در بسیاری از مدارس کشور شاهد هستیم که در صد زیادی از عدم موفقیت ها در رسیدن به اهداف آموزشی به عدم وجود روحیه و انگیزه در معلمان، به علت ندادن فرصت برای ابراز وجود به آنان است و در مدارس تصمیمات صرفا توسط مدیر گرفته می شود و معلمان تنها در جریان تصمیمات اخذ شده قرار می گیرند و اهمیتی به قدرت ابتکار و خلاقیت و نیز به قضاوت معلمان داده نمی شود. همه این موارد به عدم آشنایی و آگاهی مدیران به شیوه های مختلف مدیریت و رهبری و فنون ایجاد انگیزه معلمان و دانش آموزان برمی گردد. این معضل در این برهه از زمان در شرایط حساس کشور اسلامی که با تخصیص مبلغ قابل توجهی از بودجه کشور به امر آموزش و پرورش بیشترین اهمیت به رسالت مدارس داده می شود گناهی نابخشودنی است که در مرحله اجرا عاملان این رسالت عظیم که همان معلمان هستند از طریق اعمال مدیریت های نادرست، نسبت به کار دلسرد و بی انگیزه شوند بر این اساس با این تحقیق در پی یافتتن پاسخ شیوه مدیریت این مسائل است که:
۱) آیا رابطه ای میان شیوه رهبری و مدیریت مدیران با افزایش انگیزه دبیران وجود دارد؟
۲) کدام سبک رهبری بیشترین نقش را در ایجاد انگیزه دبیران دارد؟
۳) آیا متغیر جنس در ایجاد انگیزه در دبیران موثر بوده است؟
به طور کلی چه شیوه رهبری در مدارس باید مورد توجه قرار گیرد و جو سازمانی مدیریت چگونه مدیری را طلب می کند. بنابراین، این تحقیق در صدد آنست که با بررسی سبک های مختلف رهبری و مدیریت و نقش هر یک در افزایش انگیزه و رضایت خاطر دبیران بهترین سبک مدیریت را که در موقعیت اثر بخشی زیادی دارد، معرفی نماید.

۲ – ۱ اهمیت موضوع تحقیق وانگیزه انتخاب آن:

اهمیت هدایت به حدی است که برخی از صاحبنظران علم مدیریت، موفقیت هر مدیر را در گرو توان وی در هدایت نیروی انسانی می دانند.(وایلز، ترجمه طوسی،:۸۳،۱۳۸۸)
در تفاوت مفهوم رهبری و مدیریت نیز گاهی گفته می شود که رهبری یعنی نفوذ در دیگران برای نیل به هدف، حال اگر این نفوذ برای نیل به اهداف سازمان باشد آن را مدیریت می نامند. زیرا برای مدیر، اهداف سازمانی اولویت دارد، در حالی که رهبر ممکن است هدفهای متنوع و متعدد داشته باشد. یعنی رهبر کسی است که موفق به اعمال نفوذ می شود. در رهبری نوع سازمان مطرح نیست، یعنی در هر سازمان یا در هر وضعیتی که فردی موفق به نفوذ در رفتار دیگران گردد، در واقع به گونه ای اعمال رهبری کرده است.(هرسی بلانچارد،۱۹۸۵ :۸۳-۸۲)
نحوه استفاده رهبر از قدرت و نفوذ را «سبک رهبری» گویند. اکنون این سوال مطرح می شود که: «چگونه می توان رفتار دیگران را تحت نفوذ قرار داد؟»(رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۶)
شیوه های رهبری بشدت تحت تاثیر محیط فرهنگی جوامع قرار دارد، به طوری که می توان گفت «شیوه های رهبری مدیریت» در هر تمدن، جلوه ای از ساخت فرهنگی آن تمدن است که ساختار فرهنگی هر جامعه نیز تحت تاثیر محیط اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و هنری هر جامعه قرار دارد، بنابر این رفتار فردی مدیر تا حدی تابع ساخت فرهنگی محیط است.
بنابراین هنگام کاربرد نظریه های راهبردی باید دقت کرد که این نظریه ها با توجه به چه محیطی ارائه شده اند و به کارگیری آنها مستلزم وجود چه مقتضیاتی است. (رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۶).
لیکرت و همکارانش،نتیجه مطالعات خود در مورد رهبری را در قالب سیستمهای چهارگانه ذیل ارائه داده اند:
سیستم یک- در این سیستم رفتاری، مدیر به کارکنان اعتماد ندارد هدف گذاری و تصمیم گیری، به طور عمده در سطوح بالای سازمان انجام می شود واز طریق سلسله مراتب ابلاغ می گردد.کارکنان از طریق تهدید و تنبیه به انجام کار وادار می شوند. روش های تشویق نیزمبتنی بر ارضاء نیازهای حیاتی اولیه و نیازهای ایمنی است. مراوده با فرادستان همراه با ترس و عدم اعتماد است. کنترل از سطوح بالا به صورت متمرکز اعمال می گردد و سازمانهای غیر رسمی مورد مخالفت شدید قرار می گیرند و وجود آنها نوعی تعارض با اهداف سازمان محسوب می شود. رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۸).
سیستم دو- در این سیستم رفتاری، مدیر در حد مطلوبی به کارکنان خود اعتماد و اطمینان دارد.بسیاری از تصمیم ها در قالب چهارچوبی از پیش تعریف شده، در سطوح پایین سازمان اتخاذ می گردد. برای ایجاد انگیزه از ساز و کارهای تنبیه و تشویق استفاده می شود و رابطه مافوق و کارمند یا کارگر، از جانب مافوق همراه با ترحم و دلسوزی و از جانب کارمند یا کارگر همراه ترس و احتیاط است. (رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۸ -۲۹).
سیستم سه – در این سیستم رفتاری مدیریت به میزان قابل ملاحظه ای به کارکنان خود اعتماد و اطمینان دارد. خط مشی ها و تصمیم های عمده در سطح بالا اتخاذ می شوند، ولی میان مدیران و کارکنان ارتباطات دوطرفه بر قرار است. این ارتباطات نسبتا متقابل و با اعتماد و اطمینان همراه است. هر چند گاهی از شیوه های متداول تشویق و تنبیه نیز استفاده می شود، ولی برای ایجاد انگیزه در کاکنان آنان را تا حدی در جریان قرار می دهند و برای آنان احترام قائل می شوند. قسمت عمده فراگرد کنترل به سطوح پایین سلسله مراتب سازمانی تفویض می گردد و احساس مسئولیت در برابر تحقق اهداف سازمان در همه سطوح سازمان وجود دارد. به همین دلایل،سازمان های غیر رسمی(در صورت تشکیل) معمولا از اهداف و مقاصد سازمان رسمی حمایت می کنند یا گاهی مقاومتی جزئی در برابر آن ایجاد می کنند.( رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۹).
سیستم چهار- در این سیستم رفتاری، مدیران به کارکنان خود اعتماد و اطمینان دارند.ارتباطات در مجاری افقی و عمودی و مورب جریان دارد وقدرت تصمیم گیری به طور وسیعی درسراسر سازمان توزیع می شود. در فراگرد کنترل نیز عملا رده های سازمانی مشارکت دارند و سازمانهای رسمی و غیر رسمی تقریبا در هم ادغام می شوند. بنابر این همه نیروها برای تحقق اهداف تعیین شده، تلاش می کنند.( رضاییان، ۱۳۸۳ :۴۲۹).
خلاصه اینکه در سیستم یک،سبک مدیریت بسیار آمرانه و دستوری است.در سیستم دو،سبک مدیریت دلسوزانه است،در سیستم سه سبک مدیریت مشاوره ای است،در سیستم چهارمدیریت مشارکتی یا حمایتی است، هر چه سبک مدیریت بسوی سیستم رفتاری چهار متمایل می شود،میزان اعتماد و اطمینان مدیر و کارکنان به یکدیگر افزایش می یابد، ارتباطات دو طرفه می شود.( رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۶).
در مطالعات انجام شده دو نوع رفتار رهبری بررسی شد.رفتار آمرانه مبتنی بر وظیفه،و رفتار مبتنی بر روابط انسانی.در این مطالعات فرض بر این بود که انتخاب هر سبک توسط رهبر به چگونگی طرز تفکر و مفروضات وی در باره منشاء قدرت رهبری و طبیعت و فطرت انسانها بستگی دارد به این ترتیب که اگر رهبر قدرت خود را ناشی از مقام خودش بداند و انسان را ذاتا تنبل و غیر قابل اعتماد تصور کند، رفتاری آمرانه و وظیفه گرا خواهد داشت ؛ در حالی که اگر قدرت خود را ناشی از حمایت پیروانش بداند انسان را موجودی مسئولیت پذیر و قابل اعتماد تصور کند،رفتاری مشارکت جویانه و انسانگرا خواهد داشت، بدیهی است که به طور نسبی می توان سبک های دیگر را در حد وسط و مابین رفتارهای وظیفه گرا و انسانگرا، در نظر گرفت.( رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۲۶) هیچ سبکی نیست که همواره بهترین سبک باشد، در واقع بهترین سبک رهبری برای هر وضعیت خاص آن است که با ویژگیهای وضعیت مورد نظر سازگارتر باشد.( رضاییان ، ۱۳۸۳ :۴۴۱).
پژوهش هایNBCD(1989) در مورد کیفیت مدرسه به این نتایج تاکید دارد که مدیر مهم ترین نقش را در پذیرش یا عدم پذیرش یک نوآوری دارد. نگرش مثبت یا منفی مدیر در مورد ایده های جدید به صورت تعیین کننده ای بر معلم ها اثر می گذارد.تحقیقات و مشاهدات تجربی نشان می دهد که عامل اصلی اثر بخش مدرسه مدیر است.مسئولیت ها و نقشهای مدیران متعدد و متنوع است.مدیر باید بتواند علاوه بر مسئولیت اداری، مالی و انضباطی، مدیریت پرسنل را به عهده داشته و آموزش ضمن خدمت آن ها را به عهده گیرد و رابطه مطلوب با محیط برقرار کند.
مدیر به عنوان الگویی برای رفتار معلم ها، هماهنگ کننده برنامه ها، ارتقا دهنده و عامل تغییر و مسئول رشد حرفه ای معلمان است. او مدیریت مدرسه را به عنوان مسئولیت همه مدرسه در نظر می گیرد و با بهره مند شدن از پرسنل متخصص در زمینه آموزش و پرورش، تشویق همکاری بین معلمان و مدیریت جمعی کوشش می کند محیطی منظم، آرام و مساعد برای یادگیری فراهم آورد.(زهرا بازرگان، ۱۳۸۳ :۱۰۹ -۱۱۰).
نقش اساسی مدیران امروز نه اعمال کنترل بلکه نقش هماهنگ کننده است و لازمه این کار بر اساس پژوهش های داشتن توانایی برای هدایت موثر منابع انسانی، مادی و مالی و مدیریت دانش است[۱]، بر این اساس از مدیر انتظار می رود که بتواند:
به هنگام لزوم به مدیریت تغییر بپردازد و در بسیاری از موارد ایجاد تغییر در مدرسه لازم به نظر می رسد.مدیر باید بتواند بر اساس تصوری که از نیازها دارد و با توجه به شرایط خاص مدرسه اقدام کند و شرایط را بهبود بخشد.گاه ایجاد تغییر مقررات مدرسه برای تسهیل یادگیری ضرورت می یابد.
گاهی لازم است موانع ارتباطی بین معلم و شاگرد را برطرف کند و یا برای جلوگیری از افت تحصیلی گروه های خاصی از دانش آموزان برنامه ریزی و اقدامات ویزه ای به عمل آورد.
مدیریت و رهبری به هر نحوی که باشد از پیشوایی یک ملت گرفته تا فرماندهی لشگر، مسئولیت اداره و سرپرستی خانواده، در کارایی اجتماع مربوطه وتحقق هدفها نقش موثری دارد. نقش مدیر در یک سازمان همچون مغز در اندام انسان است و همانگونه که مغز مجموعه اطلاعاتی که از طریق حواس و سلسله اعصاب بدست می آورد مسئولیت تصمیم گیری فرد را بر عهده دارد، مدیر یک سازمان نیز مسئول تصمیم گیری و هدایت سازمان در جهت مطلوبی است علم مدیریت به طور عام و مدیریت آموزشی به طور خاص شیو های بکارگیری و جلب همکاری منابع انسانی و معلمان مدارس جهت رسیدن به اهداف ارائه می دهد.
در این میان بر حسب مورد و موقعیت، بهره گیری از سبک های مختلف مدیریت و رهبری جهت فراهم آوردن فضای مناسب و ایجاد انگیزه و روحیه در معلمان لازمه کار می باشد که ضرورت آشنایی مدیران از شیوه های مختلف مدیریت و رهبری آموزشی را مورد تاکید قرار می دهد.
آشنایی مدیران با علم مدیریت و سایر علوم از قبیل روانشناسی تربیتی، فلسفه تعلیم و تربیت،مدیریت آموزشی، روانشناسی اجتماعی جهت بهره گیری از کلیه امکانات مادی و معنوی وظیفه هر مدیر آموزشی است.
هدایت و رهبری آموزشی تنها از طریق نفوذ در مردم و ایجاد روحیه و انگیزش در آنها می تواند صورت گیرد تا معلمان بتوانند از کلیه استعداهای خود استفاده بکنند و قدرت ابتکار و خلاقیت خودشان را به کار گیرند و به همین جهت در عصر ما رمز موفقیت نهادها و سازمانها تا حد زیادی به کارایی و اثر بخشی مدیریت بستگی دارد و از مدیریت به عنوان رهبر آموزشی در مدرسه را نمی توان نادیده گرفت. بنابراین در اهمیت مدیریت و رهبری آموزشی تردید وجود ندارد. این تحقیق در پی آنست که با ارائه سبک های مختلف مدیریت و رهبری و نقش هر یک در ایجاد انگیزه و رضایت خاطر معلمان بهترین سبک مدیریت را که در موقعیت اثر بخشی،کارایی زیادی دارد معرفی نماید. مدیران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت با توجه بیشتری با منابع انسانی موجود در نظام آموزشی ارتباط بر قرار می کنند و نقش مهم آنان در رسیدن به اهداف مورد نظر قرار می دهند.
اهمیت عمده نهاد آموزش و پرورش در نقش اجتماعی آن است که با توجه به سازندگی فرد برای خود در آماده نمودن او جهت زندگی در میان نسل ها همت می گمارد. این نقش با دادن یک سری از دانستنی ها ناشی شده از فرهنگ جمعی به فرد بر آورده می شود بدین نحو تعلیم و تربیت ضمن دادن آمادگی به شخص جهت رفع نیازهای مادی و معنوی خود در کمک به مرتفع ساختن حوائج جمعی نیز آماده می سازد.
بر این اساس از طریق این تحقیق و پژوهش های مشابه انتظار می رود به منابع اصلی و واقعی نظام آموزشی کشور یعنی معلمان بیش از بیش ارج نهاده شود و با برآورده شدن نیازهای مختلف آنان، زمینه مناسبی برای جلب همکاری و مشارکت آنان در حل مسائل آموزشی فراهم شود و از ابتکار و خلاقیت آنان بهره کافی برده شود.

۳ – ۱ اهداف تحقیق:

هدف کلی تحقیق :
بررسی رابطه بین سبک رهبری مدیران و افزایش انگیزه دبیران دبیرستانهای شهرستان تاکستان (استان قزوین)
اهداف فرعی :
- شناسایی رابطه بین سبک رهبری مدیران و انگیزش موفقیت در دبیران
- شناسایی رابطه بین سبک رهبری مدیران و وابستگی شغلی در دبیران
- شناسایی رابطه بین سبک رهبری مدیران و قدرت شغلی در دبیران

۴ - ۱ سوالات یا فرضیه های تحقیق :

فرضیه اصلی :

 

    • بین سبکهای رهبری مدیران و انگیزه دبیران دبیرستان های شهرستان تاکستان (استان قزوین) رابطه وجود دارد.

 

فرضیه های فرعی:

 

    1. بین سبک رهبری مدیران و انگیزش موفقیت در دبیران دبیرستان های شهرستان تاکستان (استان قزوین) رابطه وجود دارد.

 

    1. بین سبک رهبری مدیران و وابستگی شغلی در دبیران دبیرستان های شهرستان تاکستان (استان قزوین) رابطه وجود دارد.

 

  1. بین سبک رهبری مدیران و قدرت شغلی در دبیران دبیرستان های شهرستان تاکستان (استان قزوین) رابطه وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...