مقدمه
پیشرفتهای زیادی در زمینه بهداشت در سطح جهانی طی قرن بیستم، حاصل گردید، با این وجود عوامل ابتلاء و مرگ و میر از وضعیتهای حاد و مرگ و میرهای زودرس ناشی از بیماری عفونی به وضعیتهای مزمن و ناتوان کننده تغییر یافتهاند. بیماریهای جدید کیفیت زندگی[۱] افراد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند؛ چرا که اختلالات مزمن اغلب کشنده نیستند؛ بلکه وضعیت سلامت و کیفیت زندگی را کاهش میدهند(سازمان جهانی بهداشت،۲۰۰۳).در حال حاضر،دیدگاه آدمی نسبت به زندگی تغییرات چشمگیری یافته است، به طوری که فقط حفظ زندگی به شکل معمول، مطلوب تلقی نمی‌شود؛ بلکه برای ارتقاء جنبه‌های مختلف کیفیت زندگی تلاش بسیار زیادی انجام می‌گیرد(احمدی، سالار و فقیه زاده، ۱۳۸۳). این موضوع به معنای برداشت مشابه افراد و فرهنگ‌های مختلف از کیفیت زندگی نیست؛ با اینکه در مورد مفهوم کیفیت زندگی توافق کلی وجود دارد،ولی در عین حال افراد از کیفیت زندگی برداشت‌های مختلفی می‌نمایند. به همین دلیل، الگوهای متعددی از کیفیت زندگی مطرح شده‌اند که همپوشی زیادی با هم دارند و تمایزهایی نیزدر بین آنها مشاهده می‌شود. برخی از الگوها بر سازه‌های شخصیتی به عنوان واسطه‌ها تکیه می‌کنند؛اما برخی کارآمدی اجتماعی افراد را مهمتر می‌دانند. باز خوانی مفاهیم متعدد کیفیت زندگی منجر به ارائه تعریفی از سوی گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی[۲] شده است. این تعریف برای درک فرد از موقعیت خود در بافتی از نظام‌های فرهنگی و ارزشی و در ارتباط با هدف‌ها، انتظارات و استانداردها و علاقه مندی آنها ارائه شده است. در این نگاه کیفیت زندگی، مفهومی فراگیر است که سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر می‌گیرد که مبتنی بر ادراک فرد از این ابعاد است. در واقع کیفیت زندگی در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی است که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت که کیفیت زندگی مفهومی پویا است؛ چون ممکن است ارزش‌ها، نیازها و نگرش‌های فردی و اجتماعی در طی زمان در واکنش به رویدادها و تجارب زندگی دگرگون شوند، همچنین هر بعد از کیفیت زندگی می‌تواند آثار قابل ملاحظه‌ای بر سایر ابعاد زندگی بگذارد(Newa & Taylor, 1992). با اینکه کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چندگانه است؛ ولی مورد توجه سازمان‌های خدمات رفاهی و اجتماعی، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی،روان شناسی،بهداشت، پزشکی و تربیت بدنی قرار گرفته است. هر چند؛ ارزشیابی و کمی کردن آن کاری دشوار است، ولی تلاش‌های علمی زیادی در این زمینه انجام می‌گیرد. بنابراین بررسی کیفیت زندگی از چند جنبه بسیار اساسی است. نخست اینکه نشانگر ارزیابی مناسبی از خدمات و برنامه‌هایی است که به منظور بالا بردن کیفیت زندگی افراد و گروه‌های مختلف اجتماعی تنظیم شده است. از طرف دیگر، اندازه گیری کیفیت زندگی وسیله مهمی برای ارزیابی اثر بخشی سیاست گذاری‌ها و تمهیدات بهداشتی،تفریحی، دارویی و غیره است. علاوه بر کیفیت زندگی، میزان سلامت روانی افراد و نحوه تعاملات آنها که متأثر از هوش هیجانی آن‌هاست، از جمله متغیرهای روانی مهمی هستند که در دهه‌ های اخیر مورد توجه محققان قرار گرفته‌اند. سلامت روانی به عنوان وضعیت رفاه و بهبود در وضعیت روانی تعریف شده که طی آن فرد میتواند تواناییهایی بالقوه خویش را تحقق بخشد، با استرس‌های معمولی در زندگی مقابله کرده و به شکل سازندهای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقش موثرتری ایفا کند(Landers, 2005). سلامت روانی را می‌توان براساس تعریف کلی و وسیع‌تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده‌ای تغییر یافته است. عمر طولانی‌تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماری‌های مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفت‌های علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می‌دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می‌گیرد و بر آنها تاثیر می‌گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می‌کند که فرد با خود وسبک زندگی‌اش آسوده و بدون مشکل باشد. علاوه بر سلامت روانی، کنترل و مدیریت هیجانات در شرایط خاص یکی از عوامل تعیین کننده در موفقیت افراد است. این شرایط به ویژه برای افراد نظامی که انتظار می‌رود در شرایط بحرانی از خود واکنش‌های مطلوب نشان دهند، اهمیت دو چندانی می‌یابد. گلمن[۳] نیز هوش هیجانی را ظرفیت برای برانگیختن خود، سازمان دادن احساسات خود و دیگران، همچنین مدیریت کردن هیجانها در خود و در روابط با دیگران تعریف کردهاند (قنبری، ۱۳۸۵). بنابراین شناخت عواملی می‌تواند به ارتقاء هوش هیجانی کمک کند، می‌توان برای برنامه ریزی و ساماندهی نیروها بسیار مفید است. از این رو این تحقیق در پی آن است که بررسی کند که بین کیفیت زندگی، سلامت روانی و هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی تفاوت وجود دارد یا خیر؟
دانلود پروژه
بیان مسئله
امروزه مسأله ارتقاء سلامت افراد و فعال ماندن آنها در سنین بالا، مسئله جدی تلقی شده و دیگر به عنوان یک مفهوم تجملی مطرح نیست. افزایش طول عمر افراد این توقع را در آنان به وجود آورده است که سالهای بیشتری را در سلامت و فعالیت سپری نمایند، به نحوی که این مسأله، متصدیان را بر آن داشته است تا واژه امید به زندگی را با مفهوم امیدواری به زندگی سالم«نه به مفهوم نبود بیماری بلکه به معنای زندگی بدون محدودیت عملکردی» جایگزین نمایند(تابش، ۱۳۸۵). چالش اصلی بهداشت در قرن بیستم«زنده ماندن» بود و چالش قرن حاضر«زندگی با کیفیت بهتر» می‌باشد. امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر و امید به زندگی، مسئله مهمتری تحت عنوان چگونه گذراندن عمر و به عبارتی کیفیت زندگی[۴] مطرح شده است، که پرداختن به این موضوع ذهن صاحبنظران و محققین در امور ورزش و تربیت بدنی را به خود جلب کرده است(احمدی، سالار و فقیه زاده، ۱۳۸۳، Resnick et al, 2008). بازخوانی مفاهیم متعدد کیفیت زندگی منجر به ارائه تعریفی از سوی گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت[۵] شده است. این تعریف برای درک فرد از موقعیت خود در بافتی از نظامهای فرهنگی و ارزشی و در ارتباط با هدفها، انتظارات و استانداردها و علاقه مندی آنها ارائه شده است. در این نگاه کیفیت زندگی مفهومی فراگیر است که سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر میگیرد که بر ادراک فرد از این ابعاد نیز مبتنی است. در واقع کیفیت زندگی در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی است که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت که کیفیت زندگی مفهومی پویا است؛ چون ممکن است ارزش‌ها، نیازها و نگرش‌های فردی و اجتماعی در طی زمان در واکنش به رویدادها و تجارب زندگی دگرگون شوند. همچنین هر بعد از کیفیت زندگی می‌تواند آثار قابل ملاحظهای بر سایر ابعاد زندگی بگذارد(Newa & Taylor, 1992). به بیانی دیگر کیفیت زندگی بیانگر اثرات عملکردی عدم سلامتی و بر آینده‌ای آن بر درک فرد از جنبه‌های جسمانی، روانشناختی و اجتماعی زندگی فردی است(موسوی، ۱۳۸۱). لندرز[۶](۲۰۰۵) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می‌کنند. سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش‌هایش است و نمی‌توان آن را جدای از سایر پدیده‌های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می‌پردازد، می‌سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان‌هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می‌کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه‌ها و موضوعات مختلف مانند عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می‌گیرد.
برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می‌باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش‌ها، علایق‌ها و نگرش‌ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می‌شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه‌ای است که ما را قادر به درک ظرفیت‌های طبیعی خود می‌کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسان‌هایی که دنیای ما را می‌سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران به وجود می‌آورد.سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال(موسوی، ۱۳۸۱). در زمینه ورزش و سلامت روانی[۷] قبلاً تصور عموم بر این بود که فعالیتهای ورزشی برای سلامت جسمانی مفید است. امروزه بر این امر توجه شده که ورزش علاوه بر سلامت جسمانی، می‌تواند در ارتقای سلامت روانی نیز موثر باشد. ورزش نقش مهمی در سلامت روانی دارد؛ به طوری که در سال ۲۰۰۲ شعار سازمان بهداشت جهانی «تحرک رمز سلامتی»عنوان شده است(Landers, 2005). براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت عمومی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی فرد، که بین این سه جنبه تأثیر متقابل و پویا وجود دارد. بنابراین، سلامت روان به عنوان یکی از ملاک‌های تعیین کننده سلامت عمومی افراد در نظر گرفته می‌شود؛ که مفهوم آن عبارت است از احساس خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود، اتکاء به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خود شکوفایی توانایی‌های بالقوه فکری و هیجانی(World health organization, 2001). کرسینی[۸](۱۹۹۹) سلامت روانی را حالت ذهنی همراه با سلامت هیجانی نسبتاً رها شده از نشانه های اضطراب و ناتوانی در برقراری روابط سازنده، مقابله با خواسته‌ها و محرکهای تنش زای زندگی می‌داند. امروزه نمیتوان نقش کنترل هیجانها و جهت دهی به آنها را در داشتن سلامت روانی نادیده گرفت. از یک طرف در مطالعه سلامت روانی جوامع؛ همواره به هیجانها و عوامل مرتبط به آنها توجهی ویژه میشود؛ از طرف دیگر کاربرد هیجانها در تعلیم و تربیت و برنامه‌های یاد گیری اجتماعی و ورزشی نیز، امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در قرن حاضر علاوه بر توجه به رشد شناختی و آموزشی و مهارتی؛ میبایست به رشد هیجانی افراد توجه نمود و آنها را برای همکاری و مشارکت در تصمیمگیری های مسؤلانه و مقاومت در مقابل فشار گروه همسالان آماده نمود؛ به گونهای که نقش سازنده‌ای در اجتماعی که روز به روز بر دگرگونیهای آن افزوده می‌گردد، به عهده گیرند(حسن علیان، ۱۳۸۴). هوش هیجانی[۹] به عنوان نوعی توانایی، عبارت است از ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره کردن هیجانهای خود و دیگران. انتظار می‌رود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارتهای جتماعی بهتری را نشان دهند(Mayer & salovery, 1997). در حقیقت هوش هیجانی نوعی استعداد عاطفی است که تعیین می‌کند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می‌کند خرد را در مسیری درست بکار گیریم. از نظر گلمن[۱۰](۱۹۹۸) هوش هیجانی ظرفیت ما را در شناخت احساساتمان و احساسات دیگران تعیین می‌کند و کمک می‌کند تا ما در خودمان انگیزش ایجاد کرده و هیجانات خودمان را کنترل و اداره کرده و روابط خودمان را با یکدیگر به نظم و حساب درآوریم. در واقع هوش هیجانی شامل توانایی ما در ایجاد مهارتهای کافی در به وجود آوردن روابط سالم با دیگران و حس مسئولیتپذیری در مقابل وظایف می‌باشد. در پرتو این خصیصه هوش هیجانی علاوه بر افزایش احتمال شناخت صحیح و واقعبینانه هیجانها قدرت پیش بینی و میزان تسلط فرد افزایش می‌یابد و راهبردهای مقابله مؤثری برای مواجهه با موقعیتهای استرس زا از جمله استرس‌های محیط کار و اجتماعی به کار می‌رود و ارزیابی فرد را از وقایع پیش آمده افزایش می‌دهد و باعث بالا بردن عملکرد میشود. در حالی که پایین بودن سطوح هوش هیجانی باعث ارزیابی ضعیف و در نتیجه عملکرد پایین فرد می‌شود(Joseph et al, 2005؛ بشارت و همکاران، ۱۳۸۴). هوش هیجانی از طریق خصیصه‌های ادراک هیجانی؛ آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی؛ مدیریت هیجان‌ها و با سازوکارهای پیش بینی، افزایش قدرت کنترل و تقویت راهبردهای مقابله کارآمد به فرد کمک می‌کند که عملکرد خود را بهبود بخشد و باعث افزایش احتمال موفقیت او در زمینه های مختلف شود. بنابراین هوش هیجانی فاکتوری مهم است که معلمان باید همزمان با کسب مهارتها و توانایی های لازم برای موفقیت در زمینه کاری خود، این مهارت را نیز پرورش دهند(بشارت و همکاران، ۱۳۸۴). سازمان خدمات بهداشتی و انسانی آمریکا[۱۱]، جهت ارتقاء سلامتی و کیفیت زندگی بر ورزش منظم، عدم مصرف سیگار، اجتناب از مصرف الکل، تغذیه مناسب وایمن سازی متناسب با سن تأکید می‌کند(Lee et al, 2005). تحقیقات نشان داده است که شرکت منظم در فعالیتهای بدنی و ورزش به افراد کمک میکند تا استقلال و تحرک خود را حفظ کنند، تکرار آسیبهای ناشی از سقوط و افتادن را کاهش دهند، تعادل و هماهنگیشان را بهبود بخشند و بتوانند قدرت و استقامت عضلانی را حفظ کنند و در نهایت از کیفیت زندگی مطلوبی بهرهمند گردند(Michael et al, 2009). سروری خراشاد(۱۳۸۴) طی تحقیقی نشان داد که افراد فعال در مقایسه با افراد غیر فعال در مؤلفه های سلامت ذهنی عمومی، محدودیت فعالیت بدنی، مشکلات سلامت روانی، عملکرد اجتماعی، درد بدنی، انرژی و احساسات روانی و سلامت عمومی اختلاف معنیداری دارند و فقط در مؤلفه های مشکلات سلامت جسمی اختلاف معنیداری نبود. همچنین کیورنیا؛ تامبورینای و ولکات[۱۲](۲۰۱۰) در تحقیقی که بر روی بیماران انجام داده بودند؛ گزارش کردند که گروههایی که در برنامه های تمرین بدنی شرکت کرده بودند؛ در مقایسه با گروه کنترل در ابعاد عملکرد فیزیکی، سلامت عمومی، سرزندگی و احساس حیات و درد بدنی امتیاز بالاتری در ابعاد کیفیت زندگی کسب کرده بودند. همچنین آنها خاطر نشان کردند که فعالیتهای بدنی هوازی و انجام فعالیت بدنی منظم توانایی ارتقاء کیفیت زندگی را دارد. موسسات نظامی به ارتش جمهوری اسلامی که وظیفه حفاظت از تمامیت ارضی کشور را برعهده دارند، بیشتر متکی به سرمایه‌های انسانی بوده و میزان اثر بخشی آنان تا حدود زیادی به وجود این نیروهای سالم و کارآمد بستگی دارد که از دانش و تخصص بالایی برخوردارند.عوامل گوناگونی وجود دارد که می‌توانند تخصص و دانش را تحت تاثیر خود قرار دهند و به آن لطمه وارد آورند. یکی از مهم‌ترین عوامل اثر گذار فشار روانی و وجود هیجانهای کنترل نشده است که در نهایت می‌تواند سلامت عمومی و کیفیت زندگی را به خطر اندازد(صادقی بروجردی، ۱۳۸۲). لذا ضرورت ایجاب میکند که به منظور حفظ اعتبار و ارزش این ارگان و کارکنان آن به عواملی که موجب عملکردهای نامطلوب محیطی، سازمانی و یا فردی میشوند، توجه نمود تا بتوان درک درستی از آنها به دست آورد و از طریق راهبردهای مناسب این عوامل را کنترل نمود. از طرف دیگر چنانچه که ملاحظه میشود مدلهای مفهومی «کیفیت زندگی» پدیدهای نسبتاً جدید هستند که اکثراً همراه با تفکر جدید درمورد اهداف توسعه بودهاند و اکثر تحقیقات صورت گرفته در زمینه کیفیت زندگی در مورد بیماران و گروه های درمانی بوده است و کمتر در گروه های بدون سابقه بیماری و سالم صورت گرفته است. از این رو این پژوهش سعی دارد که با یک بررسی جامع مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار دهد و به سوالات پاسخ دهد که آیا بین سلامت روانی؛ کیفیت زندگی و هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد؟
ضرورت و اهمیت پژوهش
باید توجه داشت که یک جامعه، یک سازمان و یا حتی یک خانواده، تنها زمانی قادر خواهد بود راه ترقی و تکامل را طی کند که دارای افرادی سالم، با ارزش و نیک پندار باشد. هر قدر که یک فرد از هوش، مهارت و کمالات انسانی برخوردار باشد به همان میزان میتواند از سلامت و قدرت بدن برای استفاده از آن قابلیت‌ها بهرهمند شود و نهایتاً از آن همه دانش و کمال، بهرهای عاید جامعه، سازمان و خانواده خود بگرداند. با توجه به این مهم، فعالیت‌های ورزشی به عنوان بخشی از نیاز ساختاری انسانها، بایستی مورد توجه عموم افراد جامعه باشد. یکی از علل مهم ترقی و توسعه کشورها، حفاظت از تمامیت ارضی و توان مقابله با تهدیدات محیطی در سطوح مختلف است. از آنجایی که ارتش جمهوری اسلامی وظیفه این امر خطیر را برعهده دارد، داشتن نیروی انسانی سالم و کارآمد از احتیاجات این ارگان نظامی است. از همین رو که دست اندرکاران باید توجه خود را معطوف به عوامل ارتقاء دهنده سلامت روانی، هوش هیجانی و کیفیت زندگی کارکنان خود کنند. از فعالیت بدنی و فوق برنامههای آن بیشتر برای غنی کردن ساعات فراغت و ایجاد لحظات شاد و احساس آرامش و آسودگی یاد میشود. تمرین صحیح و منظم بدنی به عنوان بخش مهمی از وظایف افراد جوامع، میتواند در سلامت و بهداشت جامعه و انجام وظایف و مسئولیتهای اجتماعی تأثیر گذار باشد و کسانی موفقترند که از فعالیت بدنی بهتری برخوردار باشد. به نظر میرسد که با توجه به تحقیقات انجام شده، افرادی که دارای برنامه روزانه و منظم فعالیت بدنی هستند از دچار شدن به بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت، افزایش فشار خون، پوکی استخوان و التهاب مفاصل محافظت میشوند و به افزایش عمر طول عمر آنها کمک میشود. از آنجا که سالیانه هزینه های درمانی بسیار زیادی صرف درمان عوارض و بیماریها میشود، به راحتی میتوان به این موضوع پی برد که داشتن افراد سالم و تندرست میتواند به میزان بسیار زیادی این هزینه های درمانی را کاهش دهد. تحقیقات نشان داده است رابطه پایدار مثبتی بین شرکت منظم در فعالیت بدنی و کاهش بیماری‌هایی نظیر بیماریهای قلبی -عروقی، فشار خون بالا، کلسترول بالا، سکتههای قلبی، دیابت نوع دوم، شکستگی استخوان، سرطانهای مختلف اعضای بدن و… وجود دارد باید توجه داشت که براساس جستجوهای محقق، تحقیقی که به صورت مستقل به مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی در جامعه نظامیان انجام نشده است. بر همین اساس یافته های این پژوهش میتواند بسیار ارزشمند باشد؛ چرا که تحقیقات علمی و مستند هموار کننده برنامه ریزی‌های مهم است و نتایج این تحقیقات نه تنها می‌تواند مورد توجه سازمان‌های نظامی دیگر؛ بلکه مورد توجه سازمان‌های بهداشتی نیز خواهد گردید. نتایج اینگونه تحقیقات است که این اعتقاد را در مسئولان و دست اندرکاران ایجاد می کند که بودجهریزی برای ورزش صرف هزینه نیست؛ بلکه نوعی سرمایهگذاری است که نتایج و پیامدهای فراوانی را داراست.
اهداف تحقیق
هدف کلی
مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران می باشد.
هدف‌های ویژه
توصیف ویژگی‌های جمعیت شناختی(سن، جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت تحصیلی و…) نمونه های تحقیق
مقایسه کیفیت زندگی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران
مقایسه هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران
مقایسه سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران
فرضیه‌های تحقیق
بین کیفیت زندگی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران تفاوت وجود دارد.
بین هوش هیجانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران تفاوت وجود دارد.
بین سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران تفاوت وجود دارد.
پیش فرض‌های تحقیق
آزمودنی‌ها با صحت، صداقت و دقت به سوالات پاسخ می دهند.
محدودیت‌های تحقیق
محدودیتهای خارج از کنترل محقق
برداشتهای متفاوت نمونه‌های از سوالات پرسشنامه به علت تفاوتهای فرهنگی؛ خانوادگی و……
شرایط روحی و روانی شرکت کنندگان هنگام پر کردن پرسشنامه
صداقت شرکت کنندگان در پر کردن پرسشنامه‌ها
میزان علاقه مندی آزمودنی‌ها جهت شرکت در این تحقیق
محدودیتهای در اختیار محقق
جامعه تحقیق به کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۲ محدود شده است.
تعریف مفهومی واژه‌ها و اصطلاحات
کیفیت زندگی: درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، نظام ارزشی که در آن زندگی میکنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهایشان میباشد. بنابراین تعریف کیفیت زندگی کاملاٌ فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگیشان استوار است(Schmitz et al, 2004).
سلامت روانی: عبارت است از وضعیت رفاه و بهبودی تعریف شده که طی آن فرد میتواند تواناییهایی بالقوه خویش را تحقق بخشد، با استرس‌های معمولی در زندگی مقابله کرده و به شکل سازندهای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد نقش موثرتری ایفا کند(Landers, 2005).
سلامت جسمانی: عبارت است از توانایی فرد در به کار بردن جسم جهت انجام فعالیت‌های روزمر ه بدون خستگی زودرس(صادقی بروجردی، ۱۳۸۲).
هوش هیجانی: ظرفیت برای برانگیختن خود، سازمان دادن احساسات خود و دیگران، همچنین مدیریت کردن هیجانها در خود و در روابط با دیگران است(Golman, 1998).
خود آگاهی: توانایی در شناسایی دقیق هیجان‌های خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید خود آگاهی، کنترل تمایلات خود در واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل می‌شود(برادبری و گریوز، ۱۳۸۴، ص: ۱۳).
خود مدیریتی: توانایی در به کارگیری آگاهی از هیجان‌ها به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن(برادبری و گریوز، ۱۳۸۴، ص: ۱۳).
آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجان‌های دیگران و درک اینکه دقیقاً چه اتفاقی در حال روی دادن است(برادبری و گریوز، ۱۳۸۴، ص: ۱۳).
مدیریت رابطه: توانایی در به کار گیری آگاهی از هیجان‌های دیگران به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعامل‌ها(برادبری و گریوز، ۱۳۸۴، ص: ۱۳).
کارکنان پایور: کارکنان نظامی ارتش جمهوری اسلامی که در استخدام رسمی این ارگان می باشند.
فصل دوم
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
در این فصل ابتدا بر مروری بر مبانی نظری و علمی موضوع تحقیق پرداخته شده و سپس به پژوهش های انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق اشاره شده است. لازم به ذکر است که بخش مروری بر پژوهش ها به تفکیک در دو بخش پژوهش های داخلی و خارجی ارائه می گردد. در انتهای فصل یک جمع بندی مختصر از مبانی نظری و ادبیات پیشینه ارائه شده است که عصاره و چکیده این مفصل می باشد.
مبانی نظری
این بخش با ارائه تعاریف برخی از مفاهیم کلیدی و اساسی تحقیق به تبیین مبنای نظری تحقیق می‌پردازد.
کیفیت زندگی[۱۳]
سلامتی حق اساسی هر انسان و یک هدف اجتماعی است و تمام دولتها و حکومتها موظف به تأمین سلامت افراد هستند. تاریخچه پیدایش مفهوم کیفیت زندگی به دوران ارسطو در ۳۸۵ سال قبل از مسیح باز میگرد. در آن دوران ارسطو «زندگی خوب» یا «خوب انجام دادن کارها» را معنی شاد بودن در نظر گرفته است، لیکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی در افراد مختلف پرداخته و بیان کرده است که سلامتی باعث شادی در یک فرد بیمار شود و با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند، یکسان نیست. در آن زمان شادی یا شادمانه زیستن معادل کیفیت زندگی تلقی میشد، ولی اصطلاح «کیفیت زندگی» تا قرن بیسستم مورد استفاده قرار نگرفته بود و محققین به مرور زمان متوجه شدند که کیفیت زندگی یکی از پیامدهای پراهمیت در ارزیابی سلامتی است(نجات، ۱۳۷۸). اهمیت کیفیت زندگی و وضعیت سلامت تا حدی است که صاحب نظران تمرکز مراقبتهای بهداشتی قرن حاضر را بهبود کیفیت زندگی و وضعیت سلامت بیان کردهاند(واعظ موسوی ۱۳۸۱).
یکی از مفاهیمی که با رفاه و سلامتی یکسان فرض شده است، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است که در برگیرنده ابعادی چون سلامت بدنی، سلامت روانی، شرایط اقتصادی، باورهای شخصی و تعامل محیط است(خورسندی، ۱۳۸۹). سازمانهای عصر حاضر با نگاه راهبردی به منابع انسانی آن را به عنوان دارایی هوشمند و ازشمند در نظر میگیرند و در نظر دارند بیش از پیش به ارتقاء کیفیت زندگی و رضایت شغلی کارکنان بپردازند(بزازیان، ۲۰۰۷). در حال حاضر با وجود اطلاعات فراوان و ارزنده، انسان دریافته که شیوه زندگی سالم، کلیدی طلایی برای موفقیت است و برخورداری از ورزش منظم و مداوم، ضرورتی برای زندگی سالم به شمار میرود. بر اساس شواهد فراوان، فعالیتبدنی یکی از مهم‌ترین عوامل حفظ بهداشت شخصی و اجتماعی است و کسانی که بیتوجه و بهراحتی از کنار این مسئله میگذرند، در واقع هنوز هنر زندگی کردن را نیاموختهاند. امروزه، انجام فعالیتهای بدنی منظم، تغذیه مناسب، استفاده نکردن از سیگار و دخانیات و کاهش استرس به منظور دستیابی به بهداشت روحی و روانی، بخشی از هدفهای بهداشت ملی کشورهای توسعه یافته است و در بیانیههای مختلف بر اهتمام به آنها اصرار میورزند و عموم مردم را تشویق میکنند تا با روی آوردن به این برنامهها، از مواهب آن یعنی افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی بهرهمند شوند(بخشنده، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...