کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب

 



دوم آنکه درجه اهمیت اعمال و افکار خنثی کنند در تحول این اختلال مشخص نگشته است و در حالی که پاره‌ای از نظریه پردازان ، آنها را به منزله عامل اصلی تلقی می‌کنند ، پاره‌ای دیگر ، ناتوانی نسبی این بیماران در جلوگیری از افکار مهاجم و وجود مفاهیم نامتناسب درباره‌ی لزوم مهار چنین افکاری را با اهمیت‌تر می‌دانند ( کلارک و همکاران ، ۱۹۹۳ ) .
و بالاخره ، مساله دیگری که باید به آن پاسخ داده نقش مکمل عوامل دیگر در گسترش اختلال وسواس – بی‌اختیاری است . به عنوان مثال می‌توان از خود پرسید که آیا عوامل زیست‌شناختی موجب نمی‌شوند که افراد میتلا به وسواس – بی‌اختیاری ، افزون بر نارسا کنش‌وری باورها و بی لذتی خلقی ، هجوم افکار ناخواسته د، افزایش برانگیختگی مبتنی بر این افکار و کوشش در خنثی کردن آنها را در سطح گسترده‌تری تجربه کنند ؟ پاره‌ای از تحقیقات اخیر این نکته را القا می‌کنند که عوامل زیست‌شناختی در بروز و برجا ماندن این اختلال ، نقش دارند .
۴-۳ الگوی زیست‌شناختی اختلالهای وسواس – بی‌اختیاری
گرچه پژوهشهای روانی – فیزیولوژیکی به نتایج جالبی دست یافته‌اند و براساس بررسیهای طولی توانسته‌اند تفاوتهایی را در سطح واکنشهای فیزیولوژیکی شکلهای متفاوت وسواس ، برجسته سازند ( راچمن و همکاران ، ۱۹۸۰ ) اما تاکنون ، معنادار ترین نتایج ، از تحقیقات زیست – شیمیایی حاصل شده‌اند . تحقیقاتی که درباره‌ی جنبه عاطفی اختلال انجام شده‌اند نیز بر وجود مبنای زیست – شیمیایی مشابه در اختلالهای وسواسی و افسردگی تاکید کرده‌اند و بدین ترتیب ، علت تاثیر داروهای ضد افسردگی در قلمرو اختلالهای وسواسی را تا حدی آشکار ساخته‌اد .
به طور کلی در حال حاضر ، دو خط عمده پژوهشهای زیست‌شناختی بسیار امید بخش به نظر می‌رسند‌: یکی از این خطوط بر سطح پایین فعالیت سروتونین در افراد مبتلا به اختلال وسواس – بی‌اختیاری تاکید می‌کند و خط دیگر ، کنش وری نابهنجار نواحی کلیدی مغز را برجسته می‌سازد . اما باید گفت که جالبترین تحقیقات درباره‌ی جنبه زیست – شیمیایی در قلمرو روان – داروشناختی صورت گرفته‌اند .
فرضیه‌ای که اختلالهای وسواس – بی‌اختیاری را به سطح پایین فعالیت سروتونین نسبت می‌دهد ، از پژوهشهای منتج شده که داروهای ضد – افسردگی انجام شده‌اند و تا کنون به منزله موثر‌ترین روش دارو درماندگری در قلمرو اختلالهای وسواسی محسوب می‌شوند . بین سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بیش از بیست پژوهش در این زمینه ، نشان داده‌اند که درمان اختلالهای وسواسی به کلومی پرامین همواره موثرتر از داروهای کاذب بوده است . بدین ترتیب ، این اختلالها به داروهایی پاسخ داده‌اند که در درمان اختلالهایی ، که مبنای آنها نیز به اختلال تالیف سروتونین نسبت داده می‌شود ، موثر بوده‌اند . پس می‌توان نتیجه گرفت که اختلال وسواس – بی‌اختیاری نیز دارای مبنای مشابهی است .
پژوهشهای دیری ، اختلالهای وسواس – بی‌اختیاری را به کنش‌وری نابهنجار ناحیه حدقه‌ای در کرتکس جبهه‌ای ( بخشی از قشر مخ کخ کمی بالای دقه چشم قرار دارند ) نسبت داده‌اند . این بخشهای مغز ، تنظیم کننده مداری هستند که تبدیل درونشدهای حسی به شناختها و اعمال را تنظیم کننده مداری هستند که تبدیل درونشدهای حسی به شناختها و اعمال را تضمین می‌کند . این مدار از ناحیه حدقه‌ای که برانگیختگیهای مختلف جسمانی را دریافت می‌کند ، آغاز می‌شود . فیبرهای عصبی‌، این برانگیختها را به سوی هسته‌های دُمدار برای تبدیل احتمالی آنها به عمل ، هدایت می‌کنند . این هسته ها به صورت یک صافی عمل می‌نمایند و فقط به نیرومندترین برانگیختگیها اجازه دستیابی به تالاموس را که به منزله ایستگاه بعدی این مدار است ، می‌دهند . اگر تالاموس این برانگیختگیها را دریافت کند ، فرد وادار می‌شود که بیشتر درباره آنها فکر کند . بسیاری از نظریه پردازان زیست‌شناختی در حال حاضر ، بر این باورند که ناحیه حدقه‌ای یا هسته دُمدار در پاره‌ای از افراد آنچنان فعالند که می‌توانند اختلالهایی را در زمینه اعمال یا افکار درپی داشته باشند ( باکستر و همکاران ، ۱۹۹۲ ؛ راپوپورت ، ۱۹۹۱ ) .
پایان نامه - مقاله
فصل دوم :
منصوری در سال ۱۳۶۹ در تحقیقی تحت عنوان برسی رابطه بین وسواس و سلامت روانی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهرستان نور شهر مازندران که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین وسواس و سلامت روانی رابطه وجود دارد .
و همین طور تحقیقی را در سال ۱۳۷۰ که تحقیقی تحت عنوان مقایسه وسواس در بین دختران و پسران حدود سنی ۱۸ ساله شهرستان طالقان که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین دختران و پسران از لحاظ وسواس تفاوت وجود دارد .
وهمین طور تحقیق رضایی در سال ۱۳۷۱ که تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی و رشد اجتماعی دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهرستان ملایر که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و رشد اجتماعی رابطه وجود دارد .
مهدی پور در سال ۱۳۶۸ در تحقیقی تحت عنوان مقایسه هوش هیجانی در بین دانش آموزان ممتاز و دانش آموزان متوسط حدود سنی ۱۶ ساله شهرستان زنجان که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین دانش آموزان ممتاز و دانش |آموزان متوسط تفاوت وجود دارد .
مصیبی در سال۱۳۶۹ در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه هوش اجتماعی و هوش هیجانی دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان نطنز که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و هوش اجتماعی رابطه وجود دارد .
فصل سوم
روش تحقیق
جامعه آماری
حجم نمونه
روش نمونه گیری
ابزار اندازه گیری
روش تحقیق
روش آماری مربوط به فرضیه ها
جامعه مورد مطالعه :
جامعه ى مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان دختر شهرستان ابهر است که طبق آمار بدست آمده در حدود ۷دبیرستان دخترانه وجود دارد که طبق آمار مشاهده شده در حدود ۳۸۵۰ دانش آموز دختر در مقطع سوم دبیرستان در رشته های مختلف مانند ریاضی فیزیک،علوم تجربی ،انسانی ،فنی حرفه ای ،…وجود دارند همین طر در حدود ۴۲۵۰نفر دانش آموز پسر که در مقطع سوم دبیرستان مشغول به تحصیل هستند.
حجم نمونه :
با توجه به جامعه آماری وبرآورد کل آن از بین ۸۰۰۰نفر در حدود ۱۰۰نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده وآزمون هوش هیجانی ووسواس بر روی آنها اجرا گردیده است .
روش نمونه گیری :
روش نمونه گیری در تحقیق حاضر از نوع طبقه ای است که در بسیاری از تحقیقات انسانی ،محقق قایل است نمونه تحقیقی را به گونه ای انتخاب کند که مطمئن شود زیر گروها با همان نسبتی که در جامعه وجودارند به عنوان نماینده ی جامعه در نمونه نیز حضور داشته باشند . این نمونه ها را نمونه های طبقه بندی شده گویند روش نمونه گیری طبقه ای در مطالعه هایی که محقق قصد مقایسه زیر گروه های مختلف را داشته باشد ،مناسب است .(دلاور ۱۳۸۰ص۱۲۵)
پرسش نامه شخصیت مینه سوتای m.m.p.i
ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر استفاده از پرسش نامه شخصیت مینه سوتا است که این پرسش نامه توسط مک لین دهتاوی جهت شناسایی شخصیت از او و مشکلات روانی افراد را مورد سنجش قرار داده است که این پرسش نامه دارای دو مقیاس بلند و کوتاه است که در هنجار گزینی ایرانی بیشتر از فرم کوتاه آن استفاده می شود که فرم کوتاه آن شامل دو مقیاس روایی و بالینی تشکیل شده است که مقیاس روایی شامل L.F.K که دروغ سنجی – مقاومت دفاعی در برابر صحبتها و حس نامطلوب است و مقیاس بالینی آن شامل عوامل روانی مانند HS هیکپوسندریا – D افسردگی – HY تصیری PT ضعف روانی – Pa پارانویا Pd – رفتار ضد اجتماعی SC اسکیزوفرنی – ma مانیا است که فرد با پاسخ دادن به سوالات می تواند وضعیت خود را مشخص کند و با ترسیم پروفایل مخصوص می توان بیان کرد که آزمونی در کدام عامل دارای بیشترین مشکل است و آیا فردی نرمال است یا نه و در مرحله سایکوتیک قرار دارد نموره گزاری در این آزمون از طریق کلید صورت می گیرد به این صورت که هر عامل دارای یک کلید بخصوص است که اگر آزمودنی مطابق کلید جواب دهد یک نمره و مخالف کلید نمره ای به ان تعلق نمی گیرد . مدت اجرای آزمون در حدود ۲۰ الی ۲۵ دقیقه است و شیوه اجرای آزمون هم به صورت گروهی است و هم به صورت فردی که در تحقیق حاضر اجرا به صورت فردی انجام می گیرد به این صورت که وقتی آزمودنی ها انتخاب شدند آزمون را به آنها داده و از آنها می خواهیم که با تمام حوصله خود به آنها جواب دهند و بعد از جواب دادن و بدست آوردن نمرات خام آزمودنیها در دو گروه X1 و X2 قرار می دهیم . که طبق تحقیقات انجام شده بررسی دانش جویان و کارمندان شهر نیویورک که در سال ۱۹۸۲ انجام شده است روایی این آزمون ۶۸ درصد پایایی آن ۷۲ درصد بوده است و تحقیق انجام شده در سال ۱۹۷۸ که نتایج بدست آمده حامی از آن است که این تحقیق ۷۳ درصد روایی و ۶۲ درصد پایایی بوده است که بر روی فرزندان معلول و عقب مانده و سنجش ضعف روانی آنها بوده است .
هوش هیجانی
مقدمه :
سالهاست تصور می شد که افراد ( IQ )[1] ، موفقیت آنان را در زندگی تعیین می کنند . مدارس برای ثبت نام دانش آموزان در برنامه های مختلف و همچنین شرکت ها و کارفرمایان برای انتخاب افراد ، از آزمون IQ استفاده می کردند . ولی در ده سال اخیر ، محققان دریافته اند که IQ تنها شاخص موفقیت افراد نیست . اکنون توجه به سمت هوش هیجانی ( EQ )[2] است که به عنوان شاخص دیگر موفقیت افراد محسوب می شود .
هوش هیجانی ، نوع دیگر با هوش بودن است و شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی است . EQ توانایی کنترل حالت های اضطراب آور و کنترل واکنشهاست . این به معنی پر انگیزه و امیدوار بودن به کار و رسیدن به اهداف است . به طور کلی EQ ، یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاری با سایر مردم ، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد می باشد .
لزوم آماده سازی آزمون هوش هیجانی
با توجه به اهمیت هوش هیجانی در زندگی ، لزوم دسترسی به ابزار سنجش مناسبی در این زمینه وجود دارد که متناسب با فرهنگ و جامعۀ ایرانی قابل کاربرد باشد . در این زمینه ، ضمن جستجو در منابع اطلاعاتی ، پرسشنامه هوش هیجانی بار – اُن ، به دلیل جامعیت ، سادگی ، تنوع سؤالات و نابستگی به فرهنگ غیر ایرانی ، انتخاب گردید . این پرسشنامه در مورد میزان هوش غیر شناختی ( هیجانی ، شخصی و اجتماعی ) گزارش می دهد . و در محیط های آموزشی ، صنعتی ، بالینی و طبی قابل کاربرد است . سازنده معتقد است مقیاس های هوش هیجانی ، وقتی با نمرات هوشبهر شناختی بکار رود ، شاخص بهتری از هوش عمومی و متعاقباً موفقیت بالقوۀ فرد در زندگی می باشد .
معرفی آزمون هوش هیجانی بار – اُن [۳]
آزمون هوش هیجانی بار – اُن در سال ۱۹۸۰ با طرح این سؤال که « چرا بعضی مردم نسبت به بعضی دیگر در زندگی موفق ترند » آغاز گردید . در این سال مؤلف ، مفهوم ، تعریف و اندازه ای از هوش غیر شناختی ( بار – اُن ، ۱۹۸۸ ، ۱۹۹۲ ، ۱۹۹۶a ، ۱۹۹۶c ، ۱۹۹۷a ، ۱۹۹۷b ) ارائه نمود . استراتژی وی ( جهت ساخت آزمون ) شامل چهار مرحله اصلی است :
طبقه بندی متغیرهای مختلف و تشخیص این که این متغیرها ، تحت چه واژه های کلیدی قرار می گیرند ؛ جهت تعیین عملکرد مؤثر و موفق و همچنین سلامت هیجانی مثبت ( بر اساس تجارب بالینی مؤلف و مرور پیشینه در رابطه با سلامت روان ) بدست آمده است.
تعریف عملیاتی این عوامل
ساختن طرحی از پرسشنامه ، جهت آزمون این عوامل
تفسیر نتایج و بکارگیری آنها برای دسترسی به پایایی ، ساختار عاملی و روایی آزمون
مشخصات آزمون هوش هیجانی بار- اُن
این آزمون ، دارای ۱۱۷ سؤال و ۱۵ مقیاس می باشد که توسط بار – اُن بر روی ۳۸۳۱ نفر از ۶ کشور ( آرژانتین ، آلمان ، هند ، نیجریه و آفریقای جنوبی ) که ۸/۴۸ درصد آنان مرد و ۲/۵۱ درصد آنان زن بودند ، اجرا شده و به طور سیستماتیک در آمریکای شمالی هنجاریابی گردید .
نتایج حاصل از هنجاریابی نشان داد که آزمون از حد مناسبی از اغتبار و روایی برخوردار است .
پاسخ های آزمون نیز بر روی یک مقیاس ۵ درجه ای در طیف لیکرت ( کاملاً موافقم ، موافقم ، تا حدودی ، مخالفم و کاملاً مخالفم ) تنظیم شده است . مقیاس های آزمون عبارتند از :
« خود آگاهی هیجانی » [۴] : توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود .
« خود ابرازی » [۵] : توانایی ابراز احساسات ، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارت های سازنده و بر حق خود .
« عزت نفس » [۶] : توانایی آگاه بودن از ادراک خود ، پذیرش خود و احترام به خود .
« خود شکوفایی » [۷] : توانایی درک ظرفیت های بالقوه و انجام چیزی که می توان انجام داد ، تلاش برای انجام دادن و لذت بردن .
« استقلال » [۸] : توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات هیجانی .
« همدلی » [۹] : توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن .
« مسؤلیت پذیری اجتماعی » [۱۰] : توانایی بروز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری ، مؤثر و سازنده در گروه .
« روابط بین فردی » [۱۱] : توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که به وسیلۀ نزدیکی عاطفی ، صمیمیت ، محبت کردن و محبت گرفتن توصیه می شود .
« واقع گرایی » [۱۲] : توانایی سنجش همانگی ، بین چیزی که به طور هیجانی تجربه شده و چیزی که به طور واقعی وجود دارد .
« انعطاف پذیری » [۱۳] : توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیت ها .
« حل مسأله » [۱۴] : توانایی تشخیص و تعریف مشکلات ، به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راه حل های مؤثر و بالقوه .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-08-03] [ 11:36:00 ق.ظ ]




حاکمیت بالینی شامل مفاهیمی چون: بهبود کیفیت اطلاعات، ارتقاء مشارکت و همکاری بیماران، بهبود کار گروهی و اجرایی نمودن پزشکی مبتنی بر شواهد است و همانند چتری است که همه چیز هایی که به حفظ و ارتقای استاندارد های مراقبت از بیمار کمک می کند، را پوشش می دهد. این امر دربرگیرنده تمامی فعالیتهای ارتقاء کیفی است که کادر بالینی آنها را روزانه در انجام مراقبت های درمانی لحاظ میدارند. همچنین حاکمیت بالینی چارچوبی فراهم میکند که در قالب آن، فعالیتهای بهبود کیفیت بصورتی هماهنگ و یکپارچه جای میگیرند.)وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۲)
آنچه اهمیت آن روشن است لزوم بهبود کارایی، اثربخشی و ایمنی بیمار است . بدین منظور، مسئولیتپذیری مراکز ارائه خدمات سلامت میبایست افزایش یابد تا از ناهمسانی خدمات ارائه شده به بیماران کاسته شود. هم چنین خطاهای پزشکی به عنوان یک اصل مهم در امر حاکمیت بالینی مورد توجه قرار گرفته تا بدین طریق مراقبتهای نامناسب، ضعیف و غیر اثربخش از بین بروند. از طرفی سازمانهای مراقبت سلامت از پیچیدگی زیادی برخوردار بوده و ساختار، فرایندها و مدیریت آنها برای ارتقاء مراقبتهای بالینی اهمیت زیادی دارد. حاکمیت خدمات بالینی این پیچیدگیها را تشخیص داده و میکوشد تا برخی از این مسائل و مشکلات را از طریق ایجاد راهکاری ادغام یافته و جامع و حرکت مستمر به سمت بهبود کیفیت مرتفع سازد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۲-۲- حاکمیت خدمات بالینی
در تعریف حاکمیت خدمات بالینی دیدگاهی ادغام یافته ازمراقبتهای بالینی و نیز غیر بالینی مطرح است که کیفیتی جامع را در بر میگیرد. چنین ادغامی به یکپارچگی سازمانی،هماهنگی، همکاری و ارتباطات میان واحدها در سازمان میانجامد و با مراقبتهای با کیفیت بالا مرتبط میشود. حاکمیت خدمات بالینی ادغام تمام فعالیتهایی است که مراقبت از بیمار را در یک استراتژی واحد تلفیق میکند. این استراتژی شامل ارتقاء کیفیت اطلاعات، بهبود همکاری، بهبود روحیه کار تیمی و مشارکت، کاهش دامنه تغییرات و بیثباتیهای عملکردی و پیاده سازی طبابت مبتنی بر شواهد است.)وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۵)
حاکمیت خدمات بالینی میکوشد عملکرد تمامی سازمانهای مراقبت سلامت را به سوی بهترین استانداردهای قابل قبول سوق دهد به این امید که ناهمگونیهای موجود در کیفیت مراقبتهای ارائه شده به بیماران را کاهش دهد.
۲-۲-۳- اجزای کلیدی حاکمیت بالینی
شکل(۲-۱) مدل اجزای کلیدی حاکمیت بالینی

۲-۲-۴- مشارکت بیمار و جامعه[۳]

«بیماران در طی سفرشان در سیستم سلامت حق دارند که با احترام و صداقت با آن ها رفتار شده و در هر جا که امکان داشته باشد، بتوانند در تصمیم گیری در مورد درمانشان، شریک شوند.»
از آنجا که اتخاذ هر گونه خط مشی و تصمیم گیری مرتبط به خدمات بهداشتی درمانی، در نهایت بر جان و زندگی بیماران مؤثر است، بنابر این مشارکت بیماران وجامعه در امور سلامت و تدوین خط مشی های کلان سلامت در کشورهای توسعه یافته از زمره حقوق شهروندی بوده و جنبه اخلاقی و وجدانی یافته و مظهر عدالت و پاسخگویی در بسیاری از نظام های بهداشت و درمان بشمار می آید . برنامه ریزی و ارائه مراقبت ها وخدمات درمانی بیمار- محور مبتنی بر نظرات ، نیازها و ترجیحات بیماران ، مراقبان آنان و جامعه، نکته کلیدی سیستم های سلامت در کشورهای توسعه یافته و عنصر الزامی در بهبود و ارتقاء نظام درمانی و جلب اعتماد عمومی است. این خود موجب تناسب بیشتر و هزینه اثربخش بودن خدمات ارائه شده و در نهایت بهبود پیامدهای سلامت ، کیفیت زندگی و رضایتمندی بیماران می شود. لذا، پذیرفتن بیمار بعنوان شریک سیستمهای درمانی و تعمیم فرهنگ استقبال و انعطاف نسبت به نظرات و انتقادهای بیماران در سطح بیمارستانها اهرم رشد بیمارستانهای تعالی جو بوده و در سطح ملی در تدوین و تنظیم خط مشی ها ، طرح ها و خدمات وسیاستگذاریهای کلان سلامت مؤثر است.)وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۱۰)
مثالی در این زمینه، تغییرات رویکردی نظام خدمات سلامت در بعضی کشور های پیشرفته است. از مهمترین دلایل ذکر شده در اصلاحات ده ساله نظام سلامت این کشورها، تغییر ارزشها ، باورها و نگرش های مردم مبتنی بر تغییر انتظارات جامعه ، تغییر الگوی بیماریها ، افزایش امید به زندگی و تاکید روزافزون برحداکثر سطح سلامت و کیفیت زندگی به ویژه در سالهای انتهایی عمر منتج از نظرخواهی از جامعه و عموم مردم است. .یکی از اساسی ترین اصول و سیاست های نظام جدید سلامت در این کشور ها، ارزش گذاری بر حقوق بیمار و قلمداد کردن آن بعنوان محور ارائه خدمات و تاکید ویژه بر مفهوم مشارکت بیمار و عموم مردم به مفهوم ایجاد فرصت برای عامه برای تعیین چگونگی دریافت خدمات سلامت است .گر چه مفهوم مشارکت استفاده کنندگان در خدمات همگانی جدیدنیست. اما ایجاد فرصت برای بیماران و عموم مردم به منظور مشارکت در اتخاذ تصمیمات مؤثر بر سلامت و سیاست های مرتبط به آن، نسبتاً جدید است .(وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۲)
کلسون مشارکت بیمار و جامعه را در سطوح فردی و جمعی تبیین می نماید. از دیدگاه وی مشارکت فردی اشاره به مشارکت فرد در اتخاذ تصمیمات درمانی در خصوص جوانب سلامتی خود دارد ومشارکت جمعی به مشارکت فعال گروهی افراد یا یک فرد بعنوان نماینده گروه در تعیین خط مشی ها ، سیاست ها و برنامه ریزی های نظام سلامت گفته میشود. PPI در سالهای اخیر ارتقاء یافته ودر قالب واژه Engagement یا درگیر نمودن بیماران و عموم مردم ابعاد وسیع تری را در بر گرفته است . با توجه به اینکه مشارکت افراد امری داوطلبانه است که تا زمانی که متضمن منافع فردی و یا جمعی آنان نشود، محقق نخواهد شد ، لذا تبیین شفاف خط مشی ها و سیاست ها و درک متقابل مردم و جامعه از برنامه ها و طرح های نظام سلامت ، از اصول درگیر نمودن و جلب مشارکت فعال مردم محسوب می شود که منجر به مشارکت طولانی مدت طرفین خواهد شد.
بررسی تجربیات بیماران و اندازه گیری نتایج ارائه خدمات از دیدگاه بیماران[۴] اطلاعاتی را فراهم می نماید که عملکرد ارائه دهندگان خدمت را از دیدگاه بیماران، بتوان مقایسه نمود . در این فرایند، قبل و بعد از هر پروسیجر درمانی، از بیمار در ارتباط با کیفیت زندگی بعد از انجام پروسیجر از جنبه هایی نظیر میزان درد ، سلامت روانی و توان و قدرت حرکت، سووال می شود. بدین ترتیب اثربخشی پروسیجر انجام شده از دیدگاه بیماران از نظر این سه جنبه از سلامت، مشخص می شود . .(وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۸)
(PALS)[5] به معنای خدمات مشاوره و ارتباط با بیمار در نظام سلامت جدید انگلیس با هدف پاسخگویی بیشتر به بیماران و مددجویان طراحی شد. این خدمت در واقع یک خدمت محرمانه به منظور تضمین انتقال اثربخش نگرانی ها و ملاحظات بیماران و گیرندگان خدمت و حل مشکل آنان با حداقل بوروکراسی است . این فرایند که خود می تواند منجر به شناسایی خطرات و معضلات ایمنی شود ، جزیی از مدیریت خطر اثربخش و حاکمیت بالینی محسوب می شود. .(وزارت بهداشت ،۱۳۹۰: ۱۵)
در خاتمه فرهنگ سازی و تقویت باور کارکنان و مدیران در ارتباط با موارد ذیل بر تحکیم مبانی مشارکت بیمار و جامعه می افزاید :

 

    • بیمارستان تاسیس شده است و ما اینجا هستیم، چون مشتری ارزشمندی چون بیمار وجود دارد

 

    • مشتری ما مهمترین موجودی یعنی سلامتش را در اختیار ما گذارده پس با اوشرافتمندانه رفتار کنیم

 

    • بیماران شرکای اصلی و همراه ما در اعتلای سازمانی هستندخروجیهای سلامتی و سازمانی مرتبط با بیمار ، مهمترین دستاورد کار ما هستند

 

    • عالی ترین هدف ما سلامت و رضایت بیمار است

 

    • نظریات بیماران درحیطه کیفیت خدمات ، آینه ای صاف ازنقاط ضعف وقوت عملکرد ماست

 

    • تحلیل ایده ها و انتقادات بیماران و بکار بستن راهکارهای بهبود مبتنی بر آن، می تواند ضمن ارتقاء کیفی خدمات، جلوی هزینه های اضافی بیمارستان را بگیرد.

 

    • همانقدر که رضایت و آرامش بیمار مهم است تامین آرامش و رفع رنج از همراهان او نیز مرجح است تعامل و همکاری بیمار با بیمارستان و تیم درمان، ضامن موفقیت ماست.

 

 

۲-۲-۵- آموزش و مهارت آموزی[۶]

«حاکمیت بالینی نیازمند آن است که توسط فرهنگی که برای یادگیری مداوم ارزش قایل شده و آن را کلید موفقیت در مسیر ارتقای کیفیت می داند، پایه ریزی شود» سازمانی می تواند ادعا کند که توانایی اجرای حاکمیت بالینی را دارد که یکی از اجزای مهم (مدیریت خطر) این چهارچوب را تحت کنترل داشته باشد ولی برای مدیریت خطر نیازمند کارکنانی مجرب و دارای دانش و مهارت کافی است. آموزش، مهارت آموزی و توسعه دانش پرسنلی یک فرایند ادغام یافته در حاکمیت بالینی است. این امر نه فقط به پرسنل برای ارتقای مهارت هایشان کمک می کند بلکه باعث کمک و حمایت از آن ها برای انجام کار به شیوه های مختلف می شود.
هدف کلیه برنامه های آموزشی کارکنان شامل موارد زیر است:

 

    1. ایجاد فرصت رشد و توسعه عادلانه مهارت و دانش کلیه کارکنان سازمان در زمینه شغلی و کاری خود

 

    1. فراهم کردن برنامه های مختلف آموزشی داخل و یا خارج سازمانی

 

    1. برگزاری برنامه های آموزشی مورد نیاز با توجه به نیازسنجی های انجام شده.

 

توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی یا CPD [۷] لازمه هر سازمانی است که می خواهد حاکمیت بالینی را به اجرا در آورد. توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی عبارت است از فرایند یادگیری مداوم برای تمام افراد و تیم های حرفه ای، که بتوانند توانایی های خود در مواجهه با نیاز های بیماران، گسترش داده و به ارائه خدمات سلامت بپردازند. اساس «توسعه دانش و مهارت شغلی» یا CPD آن است که مختص کارکنان بالینی مانند پزشکان نیست. شواهد متعددی، اهمیت نیاز سنجی را قبل از طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی ، نشان می دهد. ، برای آموزش افراد، تدریس صرف دستورالعمل ها کافی نیست بلکه فعالیت هایی که آنان را تشویق به مشارکت، بحث و کارعملی کند، موثرتر است.توسعه مستمر دانش و مهارت های شغلی ( CPD ) زمانی است که یادگیری دارای خصوصیات زیر باشد:
دانش پذیر، آشنایی قبلی با مطلب داشته باشد.
براساس نیاز سنجی انجام شده از فرد ، برنامه ریزی شود.
بر محور مشکلات او، بنا شود.[۸]
مشارکت فعال فرد را در طی آموزش در برداشته باشد.
از منابع خود دانش پذیر، استفاده کرده و براساس جربیات او ارائه شود.
شامل بازخورد های به موقع و مرتبط باشد.
وقتی ارائه شود که فرد نیاز به دانستن آن را حس و تجربه کرده باشد.
- با خودارزیابی همراه باشد.
با توجه به شرایط کنونی که در ابتدای مسیر استقرار و اجرای حاکمیت بالینی هستیم و با توجه به آن که هنوز مهارت کافی برای تدوین «برنامه توسعه فردی» یا PDP را به تنهایی نداریم، می توان هر یک از کارکنان با کمک مسوول مافوق خود، تدوین برنامه توسعه فردی را انجام داده و نقاط قوت، ضعف، تهدید ها و فرصت های خود را شناسایی[۹] نموده و اهداف خود را براساس نیاز های سازمانی تعیین و مسیرحرکت بعدی خود را مشخص نموده و برای آن برنامه ریزی نمایند. هم چنین در فواصلی که با یکدیگر به توافق رسیده اند که می تواند هر سه ماهه یا شش ماهه باشد اجرای برنامه را مورد ارزیابی قرار داده و خط مشی بعدی را مشخص نمایند. .(وزارت بهداشت،۱۳۹۰: ۲)

۲-۲-۶- مدیریت خطروایمنی بیمار[۱۰]

مراقبت های سلامت به طور غیر قابل اجتنابی با افزایش بروز خطر برای ایمنی بیمار همراه است. بیماران حق دارند که انتظار داشته باشند، مراقبت از آن ها مطابق با بهترین شرایط و استاندارد ها و براساس آخرین شواهد علمی و بالینی باشد احتمال بروز خطر به معنای امکان بروز یک حادثه ناخوشایند و یا از دست دادن (loss) است و قسمتی از زندگی طبیعی ما به شمار می رود. ما همیشه در معرض دامنه وسیعی از موارد خطر زا هستیم و قسمت زیادی از وقتمان را در تلاش برای اجتناب از تصادف ، جراحت و یا حوادث ناخوشایند بسر می بریم. پیش بینی حوادث و خطرات و کاهش احتمال بروز آن ها در واقع همان مدیریت خطر است. با توجه به رویکرد سیستمیک و عنایت به این موضوع که انسان امکان انجام خطا دارد (جایزالخطا است)، نحوه طراحی سیستم، شرایط آن و نحوه پاسخ دهی سیستم به نواقص و شکست ها، تعیین کننده نتیجه نهایی یک خطا بر روی سلامت بیمار، است. لازم به ذکر است که خطا لزوما منجر به آسیب و صدمه نمی شود. ارزیابی حوادث نه به عنوان پیداکردن مقصر و اعمال تنبیه وسرزنش است بلکه امکان یادگیری، تشخیص و درمان یک مشکل عمده را در طراحی و کارکرد سیستم سلامت، نشان می دهد. .(وزارت بهداشت،۱۳۹۰: ۳)
۲-۲-۶-۱- انواع خطاها
خطا ها به صور مختلف تقسیم بندی می شوند. به منظور اینکه زمینه بحث را در حوزه خطاهای پزشکی فراهم کنیم، میبایست تعاریفی از انواع خطاهای پزشکی ارائه نمائیم. خطاها بر طبق نظر جیمزریسون دو نوعند :

 

    1. زمانی که اقدامات و فعالیتهای انجام شده بر طبق انتظار و به شکلی صحیح و مناسب صورت نگرفته باشد.

 

    1. زمانی که اقدام یا عمل انجام شده از ابتدا، پایه و اساس صحیح و مناسبی نداشته باشد.

 

بنابراین دو تعریف اصلی در ارتباط با خطاها مطرح است یکی در مرحله برنامه ریزی و دیگری در مرحله اجرا.
۲-۲-۶-۱-۱- خطاهای مرحله برنامه ریزی[۱۱]
این خطاها در حین تصمیم گیری و فعالیت های مرتبط با حل مسئله رخ می دهد. خطاهای این مرحله زمانی خود را نمایان می سازند که پیامدهای دلخواه برای بیماران محقق نشود. این دسته از خطاها بعلت کمبود دانش و اطلاعات پزشکان در خصوص وضعیت بیمار، روش های درمان و تجویز دارو هستند. استراتژی مطالعه و انجام رویه های پزشکی مبتنی بر شواهد است که در این مسیر، تدوین برنامه های مراقبتی اثربخش به‌منظور کاهش خطر و بهبود پیامدهای بالینی بیماران از جمله روش هایی است که توصیه می شود.خطاهای مرحله برنامه ریزی ممکن است به بیماران آسیب بزند یا آنها را متحمل آسیب و خطر نکند اما آنچه بدیهی است اثرات و پیامدهای نامطلوبی است که بدنبال خواهند داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




۱٫۲-۱٫۱ پریونیت
کوچکتر از ۰٫۱ پریونیت
۰٫۹-۰٫۱ پریونیت
۱٫۲-۱٫۱ پریونیت
۲-۰٫۵ درصد
۰٫۱-۰ درصد
تا ۲۰ درصد
تا ۲۰ درصد
تا ۱ درصد
۰٫۱-۷ درصد

 

 

 

۲-۲-۱- فلیکر ولتاژ و حدود مجاز آن
در سالهای اولیه اختراع برق و استفاده از آن برا روشنایی مردم کم و بیش با پدیده سوسو زدن لامپها برخورد می کردند ولی به علت نو بودن انرژی الکتریکی به آن توجه نمی کردند با پیشرفت تکنولوژی مسئله فوق باعث نارضایتی مشترکین گردید لذا نوسانات ولتاژ و چگونگی جبران آن و بهبود کیفیت برق مورد توجه قرار گرفت.
از عوامل ایجاد نوسان ولتاژ در شبکه می توان به تعییرات ناگهانی جریان وسائلی مانند کوره های قوس الکتریکی، دستگاه های نورد، حفاری، جوشکاری و همچنین جریان راه اندازی موتورهای الکتریکی بیان نمود.در شبکه الکتریکی هر چه مشترکین از بار فلیکرزا دورتر وبه منبع نزدیکتر باشند اثر فلیکر ولتاژکاهش خواهد یافت. اثر بارهای فلیکر زا بستگی به فاکتورهایی نظیر دامنه، زاویه فاز و میزان تغییرات جریان مصرفی وچگونگی تغییرات آن به صورت دورهای زمانی منظم یا تصادفی دارد.
وقتی که بارهای مختلف به مدار وارد یا ازمدار خارج می گردند بعث تغییر ولتاژ در شبکه می شوند ولی ایت تغییرات بسیارکوچک هستند وبا سیستم رگولاتور جبران می شوند در مقابل وقتی تجهیزات و دستگاه های الکتریکی مانند کوره های قوس الکتریکی، دستگاه جوش و موتورهای بزرگ به شبکه وارد می شوند نوسانی را در ولتاژ به وجود می آورند که باعث ایجاد نوسان در ولتاژمشترکین به علت تغییرات ناگهانی جریان مصرفی این تجهیزات می‌باشد.
اثر قطع و وصل این بارها بصورت تصادفی شکل موجی دارای پوش تصادفی و غیر منظم را ایجاد می کند به گونه ای که شکل موج اصلی توسط شکل موج دیگری (شکل موج فلیکر) مدوله شده است شکل موج فلیکر در واقع پوش شکل موج اصلی است که دارای فرکانسی کمتر از فرکانس شبکه بین ۰٫۵ تا ۳۵ هرتزو قابل رویت وتشخیص است(حسینیان، ۱۳۸۳).
اثر نوسانات ولتاژ را می توان در کم وزیاد شدن و سوسو زدن نور لامپها و همچنین پرش در تصاویر تلویزیونی و اثر روی سیستمهای بیمارستانی مشاهده کرد.
در مقایسه با دیگر تجهیزات الکتریکی لامپها بیشتر از بقیه تجهیزات به تغییرات ولتاژ حساس هستندالبته فلیکر ولتاژ به آن مقدار از تغییرات ولتاژگفته می شود که اثر آنها در تغییرات روشنایی لامپها توسط چشم انسان قابل درک و رویت باشد و بدیهی است که این یک پدیده شخصی است و ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد و حتی فلیکر ولتاژ ممکن است در برخی افراد آزار دهنده باشد.
سنجش حساسیت نور لامپها به نوسانات ولتاژ در محدوده وسیعی است که می توان یک آستانه تشخیص یا مرز رویت پذیری را برای آن بدست آورد و همچنین حد بالای آن، حداکثر حد تحمل بینایی در برابر فلیکر آستانه آزردگی نامیده می شود.
پایان نامه
شکل زیر منحنی مشخصه حساسیت فلیکر را نشان میدهد و همانگونه که در شکل دیده می شود با افزایش فرکانس و در حد چند نوسان در ثانیه تفاوت کوچکی که بین فلیکر قابل تشخیص و فلیکر مضر وجود دارد(جی میلر تی، ۱۳۷۲).
شکل ۲-۱: منحنی مشخصه حساسیت فلیکر ولتاژ
همانطور که در شکل فوق دیده می شود دو منحنی تعریف شده یکی آستانه رویت پذیری فلیکر به ازای درصد نوسانات ولتاژ در فرکانسهای مختلف و دیگری آستانه آزردگی ناشی از نوسانات ولتاژ می باشد.
همانطور که در شکل دیده می شود بیشترین احساس فلیکر در فرکانسهای حوالی ۸٫۸ هرتز اتفاق می افتد. از عوامل به وجود آورنده فلیکر می توان راه اندازی انواع موتورها و کوره های قوس الکتریکی را نام برد در زمان عملکرد کوره ثانویه ترانسفورماتور کوره به دفعات مختلف اتصال کوتاه می شود که در زمان ذوب در اوایل پروسه ذوب تا تشکیل حوضچه مذاب فلیکر ولتاژ زیاد می باشد(blazic et al.,2003)
حد مجاز فلیکر برای شینه های واقع در سطوح ولتاژی مختلف طبق جدول زیر می باشد که در آن شاخص کوتاه مدت فلیکر و شاخص بلند مدت فلیکر است.
جدول ۲-۲: حد مجاز فلیکر در شبکه قدرت

 

 

نوع شبکه

 

شبکه فشار ضعیف

 

شبکه فشار متوسط

 

شبکه فشار قوی و فوق فشار قوی

 

 

 

 

 

۱

 

۰٫۹

 

۰٫۸

 

 

 

 

 

۰٫۸

 

۰٫۷

 

۰٫۶

 

 

 

۲-۲-۲- هارمونیک ها و فیلترهای هارمونیکی
یکی از مشکلات کیفیت برق در سیستم های الکتریکی هارمونیکها می باشد. اعوجاجهای هارمونیکی باعث بروز مشکلات خاصی در شبکه می شوند از جمله می توان به عملکرد نامناسب تجهیزات و نیز کاهش عمر و پایین آمدن راندمان اشاره نمود. محدود نمودن هارمونیکها هم از دید شرکت برق هم از دید مشترکین لازم است شرکت های برق باید جهت جلوگیری از آسیب دیدن تجهیزات مشترکین محدود نمایی ایجاد کنند تا از آسیب زدن به تجهیزات خانگی و صنعتی جلوگیری شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه ایجاد یک موج کاملا سینوسی از طرف شرکت برق نمی تواند تضمین شود لذا مشترکین باید اعوجاجهای هارمونیکی تولید شده توسط تجهیزات خود را محدود نمایند. شرکتهای برق فرض می کنند که موج ولتاژ سینوسی تولید شده بدون هارمونیک است. بهر حال هر چه به سمت مشترکین نزدیکتر شویم میزان اعوجاج هارمونیکی بیشتر می شود که این نشانگر این است که بعضی از بارها شکل موج جریان را از حالت سینوسی خارج نموده و دارای اعوجاج می‌کنند . در برخی موارد اعوجاج در سیستم به صورت تصادفی است ولی اغلب به صورت پریودیک می‌باشد بدین معنی که سیکلهای متوالی شبیه به هم بوده واین مفهوم هارمونیک است (An lou et al,2009 ).
هارمونیکها در حالت ماندگار در سیستم ناشی از عملکرد پیوسته بار اتفاق می‌افتند و مضرب صحیحی از فرکانس مولفه اصلی هستند.
اعوجاج هارمونیکی در سیستم قدرت ناشی از عناصر غیر خطی است عنصر غیر خطی عنصری است که جریا آن متناسب با ولتاژ اعمالی نمی باشد هر شکل موج اعوجاجی پریودیک را می توان به صورت جمع مولفه های سینوسی بیان کرد این موجهای سینوسی که فرکانس آنها مضرب صحیحی از فرکانس اصلی است را فرکانس هارمونیکهای مولفه اصلی می نامند جمع این سینوسی ها به سری فوریه معروف است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




 

 

در ادامه به شرح چهار جزء اصلی مدل مفهومی اوستروالدر می‌پردازیم.
محصول: شرکت در چه کسب و کاری فعال است و چه محصولات و پیشنهادهای ارزشی به بازار عرضه می‌کند. این جزء تمامی جنبه‌های مرتبط با پیشنهادهای سازمان را تحت پوشش قرار می‌دهد. این عنصر نه تنها کالاها و خدمات بلکه روشی که با آن شرکت خودش را از رقبا متمایز می‌کند را نیز در برمیگیرد.
مشتری: مشتریان هدف شرکت چه کسانی هستند و چگونه روابط محکمی با آن‌ها برقرار نماییم. از طریق به کار بردن شرکت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌توان با تغییر دادن ارتباط فیزیکی مستقیم با مشتری مفاهیم مربوط به رابطه با مشتری را بهبود بخشید یا حتی تعریف دوباره‌ای از آن ارائه داد.
مدیریت زیر ساخت: شرکت چگونه عاملت های زیرساختی یا تدارکاتی را انجام می‌دهد و چگونه در قالب سازمانی شبکه‌ای عمل می‌کند. فناوری اطلاعات و ارتباطات،  به ویژه اینترنت تأثیر اساسی بر روشی که شرکت‌ها برای سازماندهی کردن فعالیت‌های داخلی و خارجی شرکت به کار می‌برند، دارند. تجزیه و تجزیه مجدد زنجیره ارزش صنعت، فعالیت‌های موجود و فعالیت‌های رقبای جدید. مدیریت زیرساخت موقعیت سیستم ارزش را نشان می‌دهد که برای تحویل ارائه های شرکت و ایجاد و حفظ رابطه مشتری لازم و ضروری می‌باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جنبه‌های مالی: مدل درآمدی و ساختار هزینه مدل کسب و کار چیست؟ این یک عنصر کلیدی در مدل کسب و کار است.  بهترین کالاها و خدمات و بهترین سطح از ارتباط با مشتری تنها زمانی ارزشمند است که موفقیت‌های مالی بلندمدت برای شرکت فراهم کنند که مدل‌های درآمد و هزینه از عوامل تعیین کننده در این مورد می‌باشند(اوستروالدر و پیگنئور[۳۳]،۲۰۰۲).
با بررسی نظریات و مدل‌های موجود در زمینه‌ی مدل‌های کسب و کار و ارزیابی این که برای موضوع این تحقیق کدامیک از مدل‌های کسب و کار مناسب می‌باشند، به این نتیجه می‌رسیم که مدل کسب و کار استروالدر در عین سادگی تمامیِ جنبه‌های موفقیت یک بنگاه از طریق طراحی مدل کسب و کارش را در بر می‌گیرد. در نتیجه با مطالعه‌ی هر چه دقیق‌تر تحقیقاتِ این پژوهشگر به استخراج مدل کسب و کار باشگاه ورزشی بانوان از مدل استروالدر می‌پردازیم.
بخش سوم: پیشینه تحقیق
پیشینه تحقیقات خارجی انجام شده
هربرت و گایئدو[۳۴] در سال ۲۰۰۵ تحقیقی در زمینه‌ی مدل‌های کسب و کار جدید برای تحلیل ارزش در ساز مان های ورزشی انجام می‌دهند و در این تحقیق به معرفی ۳ مدل خلق ارزش که هر یک بر مبنای یک منطق خلق ارزش می‌باشند می‌پردازند. این ۳ مدل عبارتند از: زنجیره‌ی ارزش ، بنگاه ارزش و شبکه‌ی ارزش(پورتر[۳۵]،۱۹۸۵) و منطق‌های خلق ارزش که به توصیف راهی می‌پردازند که از طریق آن ارزش به وجود می‌آید؛ عبارتند از: آیا ارزش از طریق تبدیل داده‌ها به محصولات یا خدمات به دست می‌آیند؟[۳۶] یا از طریق حل مشکلات مشتریان[۳۷] و یا از طریق واسطه قرار دادن افراد[۳۸] که تحلیل درست خلق ارزش یک سازمان، بستگی به استفاده از یک مدل خلق ارزش مناسب دارد(وراتشک و شافیمیستر[۳۹]،۲۰۰۵).
گیسن و همکارانش در سال ۲۰۰۷ در مطالعه‌ای به بررسی نقاط قوت و ضعف برای نوآوری در مدل کسب و کار پرداخته‌اند و از آن به عنوان منابع کلیدی مزیت رقابتی در اقتصاد امروز اشاره کرده‌اند. آن‌ها بیان نمودند که سازمان‌ها از طریق بررسی ۳ دسته از سوالات می‌توانند یک نقشه‌ی راه برای نوآوری مدل کسب و کار موثر طراحی نمایند و پاسخ به این سوالات می‌تواند آن‌ها را در تعیین حوزه‌هایی که سازمانشان بر آن‌ها برتری دارد و همچنین حوزه‌هایی که می‌توانند بر تلاش‌هایشان در جهت پیاده سازی برنامه‌ی آینده‌ی نوآوری مدل کسب و کار تمرکز کنند، کمک کنند: ۱٫ شناخت مفهوم صنعت (چه مدل‌های جدیدی در صنعت شما در حال ظهورند؟ آیا پایه و اساس رقابت در حال تغییر است؟ مدل‌های کسب و کار جدید و تغییردهنده از کجا پدیدار می‌شوند؟ از درون صنعت شما یا از جانب رقبای جدید و سایر صنایع؟) ۲٫ تعریف موقعیت فعلی خودمان (میزان و درجه‌ی نوآوری شما چگونه به صنعت شما ارتباط دارد؟ آیا شما باعث تغییر در صنعت خود می‌شوید؟ یا تغییر صنعت بر شما تحمیل می‌شود؟) ۳٫ ارتقا قابلیت‌ها به منظور مدیریت نوآوری مدل کسب و کار (آیا یک راه سیستماتیک برای به تصویر کشیدن سناریوهای آینده‌ی صنعت و نتایج آن‌ها برای استراتژی نوآوری خود دارید؟ آیا قابلیت‌ها و دارایی‌های یکتای خود را شناخته و بهبود می‌دهید؟
سای و همکارانش در سال ۲۰۱۱ در مطالعه‌ای به پیشنهاد یک روش سیستماتیک جدید برای شناخت ساختار مدل کسب و کار یک شرکت پرداخته‌اند و بر این عقیده تاکید نموده‌اند که زمانی که یک شرکت ساختار مدل کسب و کار خود را شناخت؛ می‌تواند مدل کسب و کارش را به گونه‌ای طراحی کند تا برای مواجهه با چالش‌های آینده آمادگی لازم را داشته باشد، در این تحقیق پایه و اساس کشف ساختارمدل کسب و کار یک شرکت شناخت رابطه‌ی بین اجزا یا مؤلفه‌های مدل کسب و کار شرکت بیان گردیده است، به این منظور مدل کسب و کار شرکت گوگل که مدلی نوآورانه و متفاوت با مدل‌های سنتی است، برای نشان دادن این روش سیستماتیک برگزیده شد و یک ساختار مفهومی مدل کسب و کار ۳ لایه برای گوگل پیشنهاد گردید که این ۳ لایه عبارتند از: لایه زیر ساختار، لایه سطح شبکه ارزش و لایه‌ی خدمات.
سای و همکارانش در سال ۲۰۱۱ در تحقیق دیگری به بررسی راهی برای ارتباط بین مؤلفه‌های مدل کسب و کار پرداخته‌اند. چکیده‌ی این تحقیق که بر اساس بیش از ۳۰۰ مقاله و ۵ مطالعه‌ی موردی انجام گرفته است و متشکل از ۱۰ مؤلفه مدل کسب و کار می‌باشد و الگوی مناسبی برای تحقیقات آینده محسوب می‌شود، در جدول زیر مشاهده می‌شود:
جدول ‏۲-۶: مؤلفه‌های مدل کسب و کار(سای و سو،۲۰۱۱)

 

 

مؤلفه‌ها

 

تعریف

 

 

 

کسب ارزش

 

این مؤلفه به ارزشی پاسخ می‌دهد که نیازها و تقاضاهای مشتری را برآورده می کند.

 

 

 

پتانسیل رفاه

 

پتانسیل ارزش یک بنگاه عبارت است از درآمد من‌های هزینه

 

 

 

مکانیزم درآمد

 

درآمد (مدل درآمدی)
هزینه (هزینه بابت خلق ارزش برای مشتری)
سود

 

 

 

طراحی محصول/خدمت

 

خدمات یا محصولات قابل دسترسی یا غیر قابل دسترسیِ تهیه شده توسط بنگاه

 

 

 

طراحی سازمان

 

ترکیب بندی‌ای که یک بنگاه، به منظور سازگاری سازمانش با گسترش منابع و استراتژی هسته‌ای خود برمی گزیند.

 

 

 

توسعه منابع

 

فرایند و پایگاه‌های منابع ضروری برای یک بنگاه به منظور ارائه‌ ارزش به مشتری، پایگاه‌های منابع شامل دارایی‌های غیرقابل دسترس و صلاحیت‌های هسته‌ای

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]




و معلوم است که عشق فعلی و عاشق فعلی، معشوق فعلی لازم دارد؛ چون که متضایفین ومتکافئین در قوه و فعل هستند. پس باید معشوق های فطرت، بالفعل باشد تافطرت به آنها متوجه باشد. و از آنچه ذکر شد معلوم شود که کفر مورد تنفر فطرت است و از فطریات محجوبه است نه مخموره. (خمینی، ۱۳۷۷: ۹۹-۱۰۱)

۳-۴-۱٫ تضعیف فطرت انسانی و برخی از عوامل آن

حقیقت انسان بر اساس احسن تقویم آفریده شده است و هرگونه تبدیل و تغییر در آن بی­معناست، اما چیزی که ممکن است روی دهد و عوامل آن بدست خود انسان است،تضعیف نهاد فطرت است. روح انسان مانند بدن وی،یازندۀ سالم است که با اشارۀ دفینۀ عقلی و فطری شکوفا می­ شود یا زندۀ بیمار است یا مرده، با این تفاوت که بدن واقعا می­میرد و خاک می­ شود؛ اما روح، مرگ واقعی ندارد. تأله آدمی از آن رو که گوهری آفریده شده در احسن تقویم و پی ریخته در زیباترین شکل ممکن است، نه برچیدنی و پایان پذیر است، نه تبدیل شدنی و تغییر یافتنی، اگر سخنی از نابودی روح به میان می ­آید، عنایتی در کار است و با توجه به آن،از کفر و شرک به مرگ روح یاد می­ شود، چنان که حضرت امیرالمؤمنین (ع) از برخی افراد به مردۀ زندگان یاد می کند، گاه دربارۀ کسانی که نهی ازمنکر را یک سره ترک کرده،به هیچ مرتبه ای از آن گردن نمی نهند،می فرماید «فذلک میت الاحیاء»( نهج­البلاغه، حکمت۳۷۴) و گاه نسبت به عالم فاسق از همین تعبیر استفاده کرده،می فرماید«فذلک میت الاحیاء» زیرا دانشمندانی که به وظیفۀ الهی عالمان عمل نمی­کند، خلاف ظاهر انسانی­اش در حقیقت، حیوان است،« فَالصُّورَهُ صُورَهُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لاَ یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَیَتَّبِعَهُ وَ لاَ بَابَ الْعَمَى فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْاءَحْیَاءِ »( نهج­البلاغه، خطبه ۸۶)
پس هرگونه فاصله گرفتن با ایمان، دور شدن از حیات روحی است و هر مقدار گرایش به ایمان،حرکت به سمت زندگی و بقای حیات معنوی است. و هر کس در این حرکت به مقصد برسد صاحب قلب سلیم است. که تنها نافع حقیقی در نهایت سیر آدمی به شمار می رود. «یوم لا ینفع مال ولا بنون،الامن أتی الله بقلب سلیم »( شعرا،۸۸ ۸۹) اما روح انسان گاه با آنکه زنده است بر اثر عواملی سلامتی خود را از دست داده و زمین گیر می­ شود و این همان معنای تضعیف فطرات است. خدای سبحان از اموری چون نفاق، ترک عفاف، گرایش­های سوء سیاسی،ارتباط مرموز با بیگانگان، پدیده های ناروای اخلاقی و. . . به بیماری روح و مرگ قلب یاد می­ کند و قرآن کریم را درمان همۀ آن­ها می­خواند « و ننزل من القرآن ماهو شفاء و رحمته المؤمنین». (اسراء، ۸۲)

۳-۵٫ رابطه ایمان با آزادی و اختیار

آیات و روایات بسیاری بر اختیاری بودن ایمان و آزادی در انتخاب ایمان دلالت دارند که به نمونه­هایی اشاره می­ شود. « و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» (کهف،۲۹)؛ و بگو حق همان است که از جانب پرورد کار شما آمد؛ پس هر که می­خواهد ایمان بیاورد و هر که می­خواهد کافر شود. این آیه به اختیاری بودن ایمان وآزادی انسان در ایمان مداری دلالت دارد، هر چند اگر انسان گزینه ناصوابی را انتخاب کند دچار آسیب ها و پیامدهای آن خواهد شد. از امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: «اصل الایمان حسن تسلیم لأمرالله» ریشه ایمان پذیرفتن شایسته فرمان خداست. (خوانساری، ۱۳۶۶: ۲/۴۱۶) این روایت انتخاب شایسته وآزادانه فرمان خدارا ریشه واساس ایمان ذکر می کند. پس ایمان مبتنی بر انتخاب وآزادی انسان است.
ایمان با تلاش و مجاهده کسب می­ شود و اتصاف به آن امری ذاتی نیست. قرآن دائما به نیکی ها فرمان داده و از بدی­ها نهی کرده. به انسان ها هشدار داده که راه و چاه معلوم است،پس خود راه هدایت را برگزینید. البته بدون چنین اختیاری دعوت باطل می­ شود و ثواب و عقاب زائل می­گردد. چنان که امیرمؤمنان (ع) در رد جبر می­فرماید: «اگر چنین باشد، پاداش وکیفر باطل می­ شود و بیم و امید از بین میرود. . .؛لوکان ذلک کذلک لبطل الثواب ولعقاب وسقط الوعد ولوعید» (نهج­البلاغه، حکمت۷۵)
بر اساس اندیشه اسلامی،انسان از ابتدای پیدایش آزاد است و با توجه به این سخن علی(ع)می­توان گفت که آدمی و آزادی، هم­زادند و یک­جا متولد شده ­اند « ولا تکن عبد غیرک و قعد جعلک الله حراً»(نامه،۳۱ )یعنی با اینکه خداوند آزادت آفریده، هرگز بنده دیگری مباش.
این آزادی پایه، هم قابل ترقی است و هم تنزل پذیر، اگر انسان بر دانش صائب خود بیفزاید، به اوج بیشتری نائل شده و آزادی خود را شکوفاتر می­ کند،اما اگر از جهت گزارش های علمی دچار جهل واز حیث گرایش های عملی دچار جهالت شد، با آزادی حقیقی خویش فاصله پیدا می­ کند و بر قید و بندهای خود می­افزاید، چون عبودیت او نه به سوی خدا بلکه به سوی دنیاست، آزادی پایۀ او یک جا به اسارت می­انجامد و دنیایش اینگونه تباه می­ شود. پس گناه و فرار از دستورات خدای سبحان نشانه آزادی یا زمینه ساز آن نیست، بلکه مایه اسارت انسان و زمینه بردگی و حقارت اوست. آنکه می­گوید آزادم تا هر آنچه بخواهم انجام دهم،از آزادی کاذبی سخن می­گوید و هر آزادی دروغین عین بردگی و اسارت راستین است. چنین اسارتی در معاد از هرگونه بردگی رسمی در دنیا حقارت بارتر است؛چون کسی که رسماً به بردگی درآمده ومالکیتش در اختیار دیگران است،لااقل مالک اراده خویش است و هستی خود را عملاً به آتش نمی­کشد؛ در حالی که انسان شهوت­زده، بی آنکه از آزادی خویش طرفی ببندد، خود را در امواج شهوت نابود می­سازد و با انبوه خطاهای علمی و عملی همه روزنه های امید را بر خود می­بندد. از اینرو امیر مؤمنان (ع) شهوت ­رانان را خوارتر وگرفتارتر از بردگان زرخرید می­دانند « عبد الشهوه أذل من عبد الرق. » (ابن­ابی­الحدید، ۱۴۱۴: ۲۰/۳۴۲)زیرا بنده شهوت به احاطه گناهان در می ­آید و در قیامت همین امر به شکل احاطه جهنم ظهور می­ کند «إن جهنم لمحیطه بالکافرین»( توبه،۴۹) از نگاه قرآن کریم آزادی حقیقی، ره آورد احاطه علمی انسان در گزارش های نظری و محصول عدل و صلاح او در گرایش های عملی است واگر این دو عنصر حقیقی در میان نباشد، آدمی حقیقتاً برده است؛ از این رو می­توان گفت که عالم محیط بر علم است و جاهل، محاط جهل، یکی در احاطه نادانی وجهالت خویش زندانی و دیگری با احاطه بر حقایق هستی تا بدان جا پیش می­رود که امیرکلام و فرمانروای علم گشته و همچون امیرمؤمنان (ع) با اشاره به سینۀ سینایی خود می­فرماید: « انَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً» (نهج­البلاغه، حکمت ۱۴۷) و نیز هموست که خاندان عصمت و طهارت را امیران سخن می­خواند، «إنا لأمراء الکلام» (نهج­البلاغه، خطبه ۲۳۳)، عالمان و صالحان نیز باتبع از شمار امیران علم و فرمانروایان سخن هستند، از این رو به خوبی می­دانند کجا سخن بگویند و در قبال کدام مستمعی لب گشایند ودرچه مکانی گویایی رابرگزینند.
در ادبیات سیاسی گاه آزادی، به نقطه مقابل دیکتاتوری و استبداد یاد می شود،که سخنی به دور از دقت علمی وتحلیل عقلی است،زیرا به لحاظ علم لغت،آزادی در برابر بردگی است؛ اما دیکتاتوری نقطه مقابل عدالت تلقی می شود، به این بیان که انسان­ها در نخستین وهله به دو دسته تقسیم می­شوند، حاکم یامحکوم. حاکمان دو دسته­اند عادل یا ظالم و دیکتاتور. با توجه به این دسته بندی، رعایای حکومت، اگر گرفتار حاکم ظالم باشند، در بردگی و اسارت به سر می­برند و اگر از نعمت فرمانروای عادل بهره­مند گردند، شاهد آزادی­اند و آزادگی را به آغوش می­کشند. (جوادی آملی، ۱۳۸۷: ۱۶۴)

۳-۶٫ آثار ایمان

در قسمت های قبل توضیح داده شد که ایمان مراتبی دارد پس در هر مرتبه­ای از ایمان آثاری قابل ملاحظه است، چون ایمان امری وجودی است و وجود امری مشکک و دارای مراتب است. بنابراین ایمان در هر مرتبه ای دارای آثار و علائم مخصوص آن خواهدبود.
دانلود پروژه
سنت و عترت رسول خدا (ص) بر تجلی آثار الهی در جمع و فرد مؤمنان تأکید دارد و روایات فراوانی در این باره مطرح است که در اینجا برای نمونه به حدیث قرب نوافل و نیز سخنی از امیر المؤمنان (ع) اشاره می­ شود که اولی بر تجلی آثار حق در فرد مؤمن و دومی بر ظهور آن آثار در جامعۀ مؤمن تصریح دارد.
حماد بن بشیر از امام صادق (ع) نقل می­ کند که امام از رسول خدا (ص) و پیامبر (ص) نیز از خدای سبحان نقل می­ کند که خدای تبارک و تعالی می­فرماید « وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَهِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وإِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ‏» (کلینی، ۱۴۰۷: ۲/۳۵۲) یعنی هیچ چیز به اندازۀ عبادت هایی که مقرر کرده ام، بنده­ام را به من نزدیک نمی­کند و نافله، آن سان او را محبوب من می­سازد که گوش وچشم و دست و زبانش را در اختیار خویش می­گیرم و توسط آنها اراده­ام را جاری می­نمایم؛ چنان که گویی مؤمن نافله گذار با گوش خدا می­شنود و با چشم او می­بیند و بازبان الهی سخن می­گوید و با دست برتر خدا اعمال قدرت می­ کند.
آیت الله ملکی تبریزی در رسالۀ لقاء الله این حدیث قدسی را مورد اتفاق همۀ علماء اسلام چه شیعه وچه اهل تسنن می­داند (فهری، ۱۳۷۸: ۲۹)
و خواجه نصیرالدین طوسی می­فرماید: عارف هنگامی که از نفس خود بریده و به حق پیوست می­بیند که هرچه قدرت است، در قدرت خویش که به همۀ مقدورات تعلق می یابد متفرق است و هرچه دانش است، در دانش اش که چیزی از موجودات از دایره علم او بیرون نیست متفرق است و هرچه اراده هست، در ارادۀ او که هیچ چیز از ممکنات سر پیچی از ارادۀ او ندارد متفرق است بلکه می­بیند که هرچه وجود است از او سر میزند و سرچشمۀ فیض همه او است. پس در این هنگام چشم­اش که با آن می­بیند و گوش­اش که با آن می­شنود و توانی که با آن کار انجام می­دهد و علمی که با او اطلاع میابد بالأخره تمام وجودش که در خارج متحقق است همه حق می­ شود پس این هنگام است که عارف اخلاق خدایی را حقیقتا به خود می­گیرد (همان: ۳۰ )
همین ظهور حق در جامعۀ باایمان نیز نمود یافته و اندیشه­ها حتی گمان­های جمع مؤمنان را مظهر کلام حق و نماد داوری خدای سبحان می­سازد. در این باره امیر مؤمنان (ع) می فرماید: از داوری و گمان های صائب مؤمنان نسبت به خویش بپرهیزید، زیرا خداوند حق را بر زبان آنان جاری کرده است؛ «اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ» (نهج­البلاغه، حکمت ۳۰۹» لازمۀ این سخن آن است که اگر جامعۀ مؤمن در مورد شخصی به داوری پرداخت و او را انسانی ناروا خواند، باید آن شخص به اصلاح خود بپردازد و این قضاوت مؤمنان را نمادی از داوری خدای سبحان بداند.
این آثار را می­توان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- شهود حق و توان فهم معارف عالی: امام علی (ع) در مورد شهود خدای متعال چنین فرمود: «دیده‏ها او را آشکارا نتوان دید، اما دلها با ایمان درست ‏بدو خواهد رسید.»( نهج­البلاغه، خطبه ۱۷۹)و درباره ی توان درک معارف بلند ولایی چنین فرمود: «دانستن امر ما (ولایت) کارى سخت است و تحمل آن دشوار کسى آن را تحمل نکند جز انسان با ایمانى که خداوند قلب او رابراى ایمان آزموده باشد.» (نهج­البلاغه، خطبه ۱۸۹)
۲-بهجت وانبساط خاطر
الف) اولین اثرازنظر بهجت زایی وانبساط خاطر،خوش بینی به جهان خلقت وهستی.ایمان مذهبی ازآن جهت که تلقی نسان رانسبت به جهان شکل خاصی می­دهد؛ به این نحو که آفرینش را هدف دار و هدف راخیر و تکامل و سعادت معرفی می­ کند، طبعا دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم برآن خویش بینانه می­ کند.
ب) دومین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت زایی و انبساط خاطر آفرینی روشن دلی است. انسان همین که به حکم ایمان جهان رابه نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشن بینی ، فضای روح او را روشن می­ کند و در حکم چراغی می­ شود که درونش روشن شده باشد، برخلاف یک فرد بی ایمان که جهان درنظرش پوچ است، تاریک است، خالی از درک وبینش و روشنایی است و به همین سبب خانه دل خودش هم در این تاریک خانه، تاریک و مظلم است.
ج) سومین اثر ایمان ازنظر تولید بهجت و انبساط خاطر، امیدواری به نتیجه ی خوب تلاش خوب است. ازنظر منطق مادی، جهان نسبت به مردمی که راه صحیح یا باطل، راه عدالت یاظلم می­روند بی­طرف و بی­تفاوت است، نتیجه ی کارشان تنها به یک چیز وابسته است؛ مقدار تلاش و بس. ولی در منطق فرد باایمان، جهان نسبت به تلاش این دو دسته بی­تفاوت و بی­طرف نیست. ؛عکس­العمل جهان در برابر این دو نوع تلاش، یکسان نیست، بلکه جهان آفرینش حامی مردمی است که در راه حق وحقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می­ کنند؛ « إن تنصر الله ینصرکم » (محمد،۷)
د) چهارمین اثر ایمان مذهبی از نظرگاه بهجت­ آفرینی وانبساط، آرامش خاطر است. انسان فطرتا جویای سعادت خویش است و از تصوربه وصول به سعادت غرق در مسرت می­ شود و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه به اندامش می­افتد، سخت دچار دلهره و اضطراب می­ شود. آنچه مایه­ی سعادت انسان می­ شود دو چیز است، اول تلاش دوم اطمیان و اعتماد. اعتماد دلهره ونگرانی نسبت به رفتارجهان در برابر انسان را زایل می­سازد و به جای آن به او آرامش خاطر می­دهد.
ه) پنجمین اثر ایمان مذهبی از نظرگاه بهجت و انبساط ، برخورداری از لذت معنوی است. انسان دو گونه لذت دارد، لذت­های مادی که به یکی از حواس انسان تعلق دارد و لذت­های معنوی که از لذت­های مادی هم قوی تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای عارف حق پرست از این گونه لذتهاست. عابدان عارف بالاترین لذت هارا ازعبادت می­برند به همین رو در زبان دین ازطعم ایمان و حلاوت ایمان یادشده است. (داعی نژاد،۱۳۸۶: ۴۳)
۲- بهبود روابط اجتماعی: انسان مانند برخی ازجانداران دیگر، اجتماعی آفریده شده است.فرد به تنهایی قادر نیست نیازهای خود را برطرف سازد. زندگی سالم اجتماعی آن است که افراد، قوانین و حدود حقوق یکدیگر را محترم شمارند، عدالت را امری مقدس به حساب آورند و به یکدیگر مهر بورزند،امام علی (ع) فرموده اند:« هر کس، برای یگری آن را دوست داشته باشد که برای خود دوست دارد و آن رانپسندد که برای خویش نمی پسندد.»(نامه، ۳۳). آن چیزی که بیش از هر چیز دیگر حق رامحترم، عدالت را مقدس، دل­ها را به یکدیگر مهربان، واعتماد متقابل را میان افراد برقرار می­سازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می­دهد، به ارزش­های اخلاقی اعتبار می­بخشد، شجاعت مقابله باستم ایجاد می­ کند، و همه افراد رامانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می­دهد و متحد می­ کند، ایمان مذهبی است. ایمان اثرش ایجاد تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه است. زیرا دین است که به جامعه عدالت می دهد وبه فرد رضا و تسلیم، لذاعامل این تعادل وتطابق ایمان دینی است.
۳-پشتوانه اخلاق: یکی دیگرازآثارایمان این است که پشتوانه اخلاق است. زیربنای همه اصول اخلاقی ومنطق همه ی آنها بلکه سرسلسله­ی همه معنویت­ها، ایمان مذهبی یعنی ایمان و اعتماد به خداست کرامت، شرافت، تقوا، عدالت، عفت، امانت، راستی، درستکاری، فداکاری، احسان، صلح، طرفداری از عدالت، وبلاخره همه اموری که فضیلت بشری نامیده می­ شود و همه افراد و ملت ها آن را تقدیس می­ کنند بر اصل ایمان مبتنی است. زیرا تمام آنها با اصل منفعت طلبی مغایر است و التزام به هر یک مستلزم تحمل یک نوع محرومیت مادی است. آدمی بایددلیلی داشته باشد که به یک محرومیت رضا بدهد.
امیرالمؤمنین(ع): می­فرماید: «اگریک کسی یک خصلت ازخصال خوب در او باشد، کافی است که سایر صفت­ها و خصلت­های او را تحمل کنم وببخشم مگر دو چیز را، یکی بی­عقلی و یکی بی ایمانی .»(کلینی،۱۴۰۷: ۱/۲۷) اگرایمان پیداشد، اخلاق و عدالت پا برجا می­ شود. اخلاق و عدالت بدون ایمان مذهبی مثل نشر اسکناس بدون پشتوانه است. مشکل عصر ما همین است. خیال می­کردند علم کافی است؛ اگر ما عدالت و اخلاق را بشناسیم و به آنها عامل باشیم کافی است برای اینکه اخلاقی وعادل باشیم. ولی عمل نشان داد که اگر علم از ایمان منفک بشود، نه­تنها برای اخلاق و عدالت مفید نیست بلکه مضر هم است. مصداق همان ضرب­المثل می­ شود که اگر دزدی باچراغ آید،گزیده تر برد کالا.
۴-کاهش ناراحتی ها: زندگی بشرخواه ناخواه همچنان که شیرینی ها به دست آوردن ها وکام یابی­هایی دارد، رنج ها، شکست­ها، وناکامی­هایی هم دارد.بسیاری از آنها قابل پیشگری است هر چند پس از تلاش زیاد. بدیهی است که بشر موظف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند، تلخی­ها رابه شیرینی تبدیل نماید،؛ اماپاره­ای از حوادث قابل پیشگیری و برطرف ساختن نیست. مثلا پیری و مرگ.ایمان در انسان نیروی مقاومت می­آفریند و تلخی­ها را شیرین می­گرداند. انسان با ایمان می­داند هر چیزی در جهان حساب معینی دارد و اگر عکس­العملش در برابر تلخی­ها به نحو مطلوب باشد؛ فرضا خود این غیرقابل جبران باشد، به نحو دیگر از طرف خداوند متعال جبران می­ شود. پیری به حکم اینکه پایان کار نیست و به علاوه یک فرد باایمان همواره فراغت خویش را عبادت و با انس با ذکرخدا پر می­ کند، مطبوع و دوست داشتنی می­ شود به طوری که لذت زندگی در دوره­ پیری برای مردم خدا پرست ازدوره­ی جوانی بیشتر می­ شود.
قیافه­ی مرگ در چشم فرد باایمان با آنچه در چشم فرد بی­ایمان می­نماید عوض می­ شود. از نظر چنین فردی مرگ، نیستی و فنا نیست انتقال از دنیای فانی به دنیای باقی و پایدار و از جهانی کوچک­تر به جهانی بزرگ تر است. ازنظر روانشناسان قطعی و مسلم است که اکثر بیماری های روانی که ناشی ازناراحتی های روحی و تلخی های زندگی است، درمیان افراد غیرمذهبی دیده می­ شود. افراد مذهبی به هرنسبت که ایمان قوی و محکم داشته باشند، از این بیماری ها مصون ترند.(داعی نژاد،۱۳۸۶: ۴۸)
۵-سلامت جسم و جان: اثر دیگر ایمان سلامت جسم وجان است. علی (ع) درباره_ی تقوا می­فرماید: «دوای بیماری روحی وشفای امراض جسمانی شماست.» (نهج­البلاغه، خطبه ۱۹۶)البته معلوم است که ایمان،قرص وکپسول نیست.اثرش درسلامت جسم وجان وقتی فهمیده می_شود که انسان بداند که آدم باایمان ، روحی مطمئن­تر و اعصابی راحت­تر و قلبی سالم­تر دارد، او در فکر نیست که کجا برود و چی بخورد؟ اگر دیگران به نوایی رسیدند از حسادت آتش نمی­گیرد وحرص و بخل وطمع آتش به جانش نمی­افکند، ناراحتی­های عصبی او را به زخم معده و روده مبتلا نمی­کند، افراط در شهوات او را ضعیف و ناتوان نمی­کند، عمرش طولانی­تر می­ شود. البته مقصود این نیست که لازمه ی ایمان این است که باید به همه ی محرومیت ها تن داد و تسلیم شد؛ مقصود این است که با وجود ایمان محرومیت هاانسان را از پا در نمی­آورد و تعادل او را محفوظ نگه می­دارد.(همان: ۵۰)
۶-تسلط بر نفس و خود یابی: خاصیت دیگر ایمان تسلط کامل بر نفس است. نباید چنین تصور کرد که مسأله تسلط بر نفس یک مفهوم مذهبی است و فرع بر مذهب است. تسلط بر نفس مثل مفاهیم اخلاقی از قبیل استقامت و عدالت است، فرضا اگر کسی به مذهب معتقد نباشد نمی­تواند منکر آنها بشود. اینها فرع بر دین ومذهب نمی ­باشد و مذهب اینها را به وجود نیاورده، بلکه مذهب اجرای بهتر اینها راتأمین کرده است.
انسان در پرتو یافتن خداست که خود رامی یابد.یعنی اگرانسان خدا رابیابد خود واقعی را می­یابد. این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. و خدا را ازدست دادن مساوی است با خود را باختن و خود را از دست دادن. « و لاتکونوا کاالذین نسوالله فأنساهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون ».(حشر،۱۹)
رابطه­ خداوند با انسان با رابطه­ هر موجود دیگری با انسان متفاوت است در بند و بنده بودن یک شی ء متکامل در بند آن مقصد کمالی خودش بودن است، این دربند خود بودن است، نه در بند ناخود بودن ،یعنی شیئی که از نفس به کمال حرکت می کند ازخود به ناخود حرکت نمی­کند بلکه از خود به خود حرکت می­ کند. یک بذر که در زمین قرار می­گیرد و آن وضع موجود خودش را رها می­ کند و بعد به سوی بوته شدن حرکت می­ کند، آیا این از خودش به سوی نا خود رفته است؟ یا نه به سوی کمال خودش حرکت کرده است؟ یعنی در عین اینکه از خودی رفته به خودی رسیده؟ بنابراین مسیر إلی­الله عبارت است ازخود به سوی خود.«ونحن أقرب إلیه منکم…» (واقعه، ۵۸)؛ از خود شما به شما نزدیک ترهستم، روح معنایش این است که از خود شما خودتر هستیم برای شما، یا خود واقعی شما هستیم.(مطهری، ۱۳۷۰: ۱/۱۳۴)
رابطه­ خداوند با انسان رابطه­ خود عالی­تر با خود دانی­تر است. یعنی رابطه­ انسان با غایت خودش، نه رابطه­ یک موجود مباین با یک وجود مباین؛ این است که انسان هرچه بیشتر در بند او باشد بیشتر به خود رسیده است و خود واقعی را یافته است. او را از یاد بردن و گم کردن مساوی با در دیگران جذب شدن و خود را از دست دادن.

۳-۷٫متعلقات ایمان

اکنون این پرسش مطرح مى‌شود که متعلق ایمان چیست؟ و ایمان به چه چیزهایى منشأ ارزش اخلاقى خواهد بود؟ از آنجا که در بسیارى از آیات، ایمان یا مؤمن بطور مطلق آمده و متعلق آن ذکر نشده است مثل اینکه مى‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً. » (نحل،۹۷) آرى از آنجا که در چنین آیاتى ایمان بطور مطلق آمده و کسانى از اینگونه آیات سوء استفاده مى‌کنند، بنابراین، لازم است براى پیش‌گیرى از آن، این پرسش را پاسخگو باشیم. از مجموع آیات استفاده مى‌شود که مى‌توان متعلقهاى ایمان را در همان توحید، نبوّت و معاد که بزرگان علما به عنوان اصول عقاید دسته‌بندى کرده‌اند، خلاصه کرد. کتب و رسل یا رسول خاصّ و نبییّن همگى در اصل نبوّت منظور گردیده‌اند. ملائکه نیز بدین لحاظ که واسطه در وحى و نزول کتاب بر پیامبران هستند ناگزیر متعلق ایمان خواهند بود. بنابراین، مى‌توان گفت: منظور از ایمان در قرآن کریم ایمان به سه اصل است که اساسى‌ترین آنها ایمان باللّه خواهد بود که اگر جامع و کامل باشد، ایمان به دو اصل دیگر را نیز تأمین مى‌کند؛ زیرا،از آنجا که خداوند ربّ انسان است و به مقتضاى ربوبیّت خود باید او را هدایت کند و هدایت خداوند نسبت به انسان بوسیله وحى انجام مى‌گیرد؛ ایمان بالله، متضمن ایمان به نبوّت خواهد بود. پس ایمان به نبوّت از ایمان به توحید برمى‌خیزد؛ چنانکه مقتضاى عدل خداوند نیز این است که بین مؤمن و کافر، متّقى و فاسق فرق بگذارد و هر کدام از آن دو به پاداش مناسب یا مجازات متناسب با اعمال و رفتار زشت یا زیباى خویش برسند و قطعاً اعطاء پاداش نیکوکاران و کیفربزهکاران جز در قیامت ممکن نیست و بنابراین، ایمان به خدا و عدل او خود به خود متضمّن ایمان به معاد خواهد بود. (مصباح یزدی،۱۳۹۱: ۱۲۸ )
همۀ مراتب فوق رامی توان درایمان به «غیب» خلاصه کرد، بنابراین ابتدا توضیحی دربارۀ غیب با بهره گرفتن از بیانات علامه جعفری می­دهیم و بعد شواهدی ازنهج البلاغه در خصوص موارد مطرح شده در بالا خواهد آمد.
صرف نظر از این بحث که آیا ایمان دارای مراتبی است و در این صورت، متعلق هر مرتبه چه خواهد بود، در آیات قرآن به مواردی اشاره شده که ایمان به آن‌ها لازم و ضروری است و جامع همه آنها، ایمان به غیب است: «اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ ویُقیمونَ الصَّلوه ». (بقره،۳)
یکی از متعلقات ایمان، ایمان به عالم غیب است، اما عالم غیب چیست؟ عالم غیب عالم شهادت قرار دارد عالمی را که ما از طریق حواس قابل درک می کنیم،"عالم شهادت"یا محسوس” می­گویند، ولی عالم غیب از طریق حواس قابل درک نیست، بلکه باید از طریق عقل یا شهود و رویت قلبی به وجود آن اعتقاد یافت. ایمان به عالم غیب در واقع جدا کننده نگرش دینی از الحادی و مادی گرایانه است. آدمی با تأمل عقلانی و شهود قلبی می ­تواند به این عالم نفوذ یابد و از طریق عقل وجود برخی اوصاف آن را اثبات نماید و از رهگذر رؤیت قلبی می ­تواند بیشتر در این عالم پیش رود. از همین رو است که قرآن جایگاه ایمان را قلب آدمی دانسته است.
توضیحى درباره غیب: کلمه غیب و غیاب و غیبوبه و مشتقاتى که این ماده دارد، به معناى دور بودن از دیدگاه و ناپدید بودن از افق دید، می­باشد. غیب با این معناى لغوى که بسیار وسیع و داراى عمومیت است، درباره هر چیزى که از افق دیدگاه انسان ناپدید باشد، به کار می­رود. وقتى که می­گوئیم: سه نفر از شاگردان این کلاس امروز غایب بودند، یعنى از کلاس که دیدگاه ما است ناپدید بودند. یعنى در کلاس نبودند. ملاحظه می شود با اینکه ما آن سه نفر شاگرد را می­شناسیم، باز می­گوئیم: غایب بودند، یعنى موصوف به غیب از کلاس بودند. غیب به این معناست که شامل هزاران حقیقتى م­ باشد که ما آنها را مى‏شناسیم، ولى براى ما محسوس و قابل دیدن و قابل لمس نیستند. به­کار بردن غیب به همین معناى عمومى در آیه ۱۰۲ از سوره یوسف می باشد. این مسئله را در نتیجه دوم آورده ایم. و همچنین شامل حقایق نامحسوس ولى صد در صد قابل درک و دریافت می­باشد مانند صدها نوع لذت و الم و عاطفه و اندیشه و اراده و حقیقت عدالت و آزادى و میلیاردها روابط که میان موجودات جهان هستى وجود دارد و حقیقت عدد. ما همه اینها را می­شناسیم ولى از دیدگاه حسى ما به دورند و موصوف به غیب می­باشند. از این توضیح چنین نتیجه می­گیریم که حقایق غیبى که به وسیله پیامبران براى بشر مطرح می­گردد، ایمان به آن حقایق، ایمان به مجهول محض نمی ­باشد، بلکه به معناى غیر قابل ارتباط به وسیله حواس طبیعى و ابزارى که براى ارتباط وسیعتر و دقیقتر ساخته می­شوند، می­باشند. پس ایمان ما به ضرورت عدالت که به هیچ وجه محسوس نیست، ایمان به مجهول مطلق نیست، ایمان ما به عظمت آزادى که به هیچ وجه محسوس نیست، ایمان به مجهول مطلق نیست. اعتقاد به وجود من یا « خود » یا « شخصیت » یا « روح » که لمس کردنى نیست، اعتقاد به یک مجهول مطلق نیست، ما همه اینها را می­شناسیم و در سرتاسر زندگى با این حقایق سر و کار داریم. قسمت اعظم علوم انسانى ما را همین حقایق تشکیل میدهند. حتى خداوند که بیک معنى غیب­الغیوب است مورد دریافت و گرایش اکثریت قریب به اتفاق بشریت است. همه هشیارانى که اندک اطلاعى از تاریخ دارند، می­دانند که با ارزش‏ترین بلکه بیشترین قربانیان جانباز سرتاسر تاریخ بشرى شهداى حقایق غیبى هستند، مانند عدالت و آزادى و ارزش‏هاى عالى انسانى و رضاى خداوندى و کمال و غیر ذلک. بنابراین تفسیر که درباره غیب نمودیم، درک این مسئله که تردید و انکار حقایق غیبى ناشى از حساسیت ( آلرژى ) می­باشد، کاملا روشن است. این شکاکان و منکران بدون یک تفسیر صحیح دربارۀ غیب، به تشویش خاطر دچار می­شوند و قسمتى از نیروها و استعدادهاى با ارزش مغز خود را راکد و خنثى می­نمایند. باتوجه به مطالبی که بیان شد نتایج زیر به دست می ­آید:
نتیجه اول: آیات قرآن مجید که علم غیب و ایمان به غیب را گوشزد می­ کند چند نوع­اند: نوع یکم موضوعاتى است که بشر قدرت شناخت ماهیت آنها را ندارد، مانند ذات خداوندى، حقیقت صفات او، روز قیامت، حقیقت ابدیت و غیر ذلک. و ایمان بشر به این حقایق مستند به شناخت ذات و ماهیت آنها نیست، بلکه مربوط دریافت‏هاى دیگری است که وجود این حقایق و ارتباط غیر حسى با آنها را امکان پذیر می­سازد، مانند من و روح و آزادى روانى که بشر در عین ارتباط و ایمان به آنها، از شناخت حسى آنها قطعا محروم است. نوع دوم موضوعاتى هستند که بشر قدرت شناخت تفصیلى آنها را دارا می­باشد، ولى به علل طبیعى و موقعیت‏هاى ضرورى که او را در بر گرفته است، از رویارویى با آنها ناتوان است، و آن موضوعات براى او غیب محسوب می­ شود. اینگونه امور غیبى با آمادگى انسان به فراگیرى آنها، مانند آمادگى پیامبران و رسولان بوسیله عنایات الهى قابل شناخت و درک می­باشند.
نتیجه دوم: همان طور که در مقدمه گفتیم: غیب یک معناى عمومى است که شامل هر گونه ناپدید بودن از دیدگاه می شود، با آیه ۱۰۲ از سوره یوسف کاملا تأیید می شود که خداوند پس از بیان جریان داستان حضرت یوسف ( ع ) به پیامبر اکرم ( ص ) میفرماید: « اینها خبرهاى غیبى هستند که ما بتو وحى میکنیم و تو در نزد آنان نبودى وقتى که تصمیم گرفتند و به مکر و حیله پرداختند » و همچنین خداوند پس از بیان داستان پر ماجراى حضرت نوح به پیامبر اکرم ( ص ) می فرماید: « اینها خبرهاى غیبى هستند که ما به تو وحى می کنیم نه تو و نه قوم تو این داستان را پیش از این نمی دانستید» با اینکه واقعیت این داستانها با نمودهائى کاملا محسوس در سرگذشت تاریخى بشر به وقوع پیوسته است.
نتیجه سوم: ایمان به غیب، چنانکه در اول این مبحث گفتیم، ایمان به مجهول مطلق نیست، بلکه ایمان به حقایقى است که دریافت آنها با استعدادهاى انسانى امکان‏پذیر است. این استعدادها چنانکه از مضامین آیات قرآنى برمی آید، به­وسیله تخلق به اخلاق ربانى و تزکیه واقعى درون از رذایل نفسانى و هوى‏پرستى‏ها صورت می­گیرد. قرآن ایمان به غیب را از اوصاف مردم با تقوى و برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان در راه خدا محسوب فرموده است.(بقره،۳)
نتیجه چهارم: خداوند اعلا در چند آیه از قرآن مجید، از طرف پیامبر اکرم ( ص ) به مردم می­گوید: من غیب نمی­دانم. مقصود از نفى علم پیامبر (ص) نفى استقلال پیامبر در تحصیل علم غیب است، نه نفى مطلق آن، خداوند با این نفى غیب از پیامبر می­خواهد از گستاخى مردم و توقعات غیر منطقى آنان جلوگیرى کند و بگوید: شما بحد لازم و کافى براى تحصیل « حیات معقول » بینه و برهان دارید و نباید براى پوشانیدن سست عنصرى‏هاى خود در عمل به بینه و برهان، مطالبه غیب از پیامبر نمائید. شما اگر با دستورات حیات بخش پیامبر، بتوانید زندگى خود را از لجن طبیعت‏پرستى و خودخواهى نجات بدهید، با اجازه خداوندى غیب‏ها براى شما مشهود و قابل رؤیت خواهند بود ( جعفری،۱۳۶۰: ۵۰۱)

۳-۷-۱٫ نمونه هایی از مباحث توحید، نبوت، معاد و وجود ملائکه در نهج­البلاغه:

حضرت علی (ع) نیز در نهج­البلاغه در شرح توحید شیوه قرآنی را اتخاذ کرده است؛ به این معنا که تنها به آثار حکمت و صنع و تدبیر پرداخته است تا بر ایمان خداباوران افزوده شود، اما در گفتار معمولی و بحث با منکران مبدأ و معاد، بر اثبات خدای متعال به دلیل متوسل شده است.
بی شک نظم حیرت آور در ساختار موجودات و حکمت های به کار رفته در اندام آنها، انسان را بهتر با مدبر و ناظم حکیم آشنا می کند. تکیه اصلی نهج­البلاغه بر توحید ذات و صفات و هم چنین بیان آثار صنع و منزه ساختن ذات باری تعالی از هرگونه صفات امکانی و زمانی است، و اگر گاهی وضع اسفناک منکران را یادآوری می­ کند، به گونه فرعی است. به گفته شهید مطهری: بحث های توحیدی نهج البلاغه را شاید بتوان اعجاب انگیزترین بحث های آن دانست. (مطهری،۱۳۹۱: ۳۵). بدون مبالغه این بحث ها در حد اعجاز است. قسمتی از آن ها از نوع مطالعه در مخلوقات و آثار صنع و حکمت الهی است. در این قسمت گاهی نظام کلی آسمان و زمین را مطرح می­ کند. گاهی موجود معینی را مثلا خفاش یا طاووس یا مورچه را مورد مطالعه قرار می دهد، مثلاپس ازبیان شگفتی های خلقت مورچه بی درنگ چنین استنتاج می کند: «فتبارک الله الذی یسجد له من فی السموات والارض طوعا و کرها. . . »؛ مبارک و بزرگ است خداوندگاری که آن چه در آسمان ها و زمین است از روی میل و اختیار و یا اکراه و اجبار او را سجده می کنند و در مقابل ذات اقدس احدیت خضوع می کنند، صورت و جبین برایش به خاک می سایند، و طوق اطاعت و بندگی او را در حال تندرستی و ناتوانی به گردن می اندازند و از ترس (مقام عدل و حکمت) او زمان اختیار خود را به وی می سپارند. (نهج­البلاغه، خطبه ۳)
امام علی(ع) ساختمان شگفت پرندگان را دلیل (نظم) و (اتقان صنع) می داند. به قول شهید مطهری این دلیل خیلی واضح است؛ (یعنی مطالعه در تشکیلات ساختمانی اشیا نشان می دهد که در ساختار آن ها عقل و حکمت دخیل بوده است. (همان: ۴۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:34:00 ق.ظ ]