پردازش متوسط

 

 

 

گیرنده

 

 

 

شکل ۳-۵: معماری سختافزاری یکMobile Node
در این تحقیق پردازش­ها به چهار دسته مختلف تقسیم می­شوند. در ادامه به منظور درک بهتر، انواع مختلف پردازش­های موجود در این معماری سه لایه­ای شرح داده می­شوند.

 

 

  • پردازش جزئی: به تمامی پردازش­هایی که توسط MCU انجام می­گیرد، گفته می­ شود. تبدیل داده ­های آنالوگ حس شده به دیجیتال، همچنین عملیات پردازشی سنسور ۹۱۵۰ که زوایای اویلری را انجام می­دهد، نمونه­هایی از پردازش جزئی می­باشند.

 

 

 

  • پردازش سبک: قدرت پردازشگر Master Node از MCU بیشتر است اما این پردازشگر بسیار ضعیف­تر از پردازشگر Mobile Node می­باشد، با توجه به نکته­ی ذکر شده، به همه پردازش­هایی که توسط پردازشگر Master Node انجام می­گیرد، پردازش سبک گفته می­ شود. بررسی کیفیت داده ­ها، مدیریت Body Nodeهای افزونه و پردازش داده ­های دریافت شده از Body Nodeها نمونه­هایی از پردازش سبک می­باشند.

 

 

 

  • پردازش متوسط: پردازنده Mobile Node قدرتمندتر از پردازنده­ی Master Node و بسیار ضعیف­تر از ابر است. از اینرو این پردازنده نسبت به لایه­ های کامپیوترهای پوشیدنی و ابر پردازش متوسطی را انجام می­دهد. به بیانی دیگر به کلیه­ پردازش­هایی که توسط Mobile Node انجام می­گیرد، پردازش متوسط گفته می­ شود.

 

 

 

  • پردازش سنگین: به تمامی پردازش­هایی که توسط ابر انجام می­گیرد، گفته می­ شود.

 

 

در ادامه مشاهده خواهد شد که معماری سه لایه­ای ارائه شده با قابلیت پشتیبانی از کارها و معماری­های دیگران، یک معماری جامع است.
در حوزه سلامت یک معماری سه لایه­ای موجود می­باشد که محققان بسیاری از آن بهره برده­اند.برای مثال می­توان مراجع[۸۲]،[۴۸] و[۸۳] را مشاهده کرد. این محققان در تحقیقات­شان اسامی لایه ­ها و برخی جزئیات را مطابق تفسیر خودشان تعریف کرده ­اند، این در حالیست که در اکثر این تحقیقات اصل مفهوم مشترک است. لذا در ادامه به نمایندگی از این تحقیقات، یک تحقیق مورد بررسی قرار داده می­ شود.
دانلود پایان نامه
مطابق شکل ۳-۶ در [۸۴] یک معماری سه لایه­ای ارائه شده است. لایه­ی یک [۵۸]WWBAN، لایه­ی دو [۵۹]PS و لایه­ی سه [۶۰]MS می­باشد.
لایه­ی یک از تعدادی سنسور تشکیل شده است که قابلیت حس کردن، پردازش و ارسال اطلاعات را دارند. لایه­ی دو یک سرور شخصی است که برنامه ­های کاربردی را اجرا می­ کند، دستگاه این لایه می ­تواند یک PDA، گوشی موبایل یا یک کامپیوتر خانگی باشد. این لایه اطلاعات ارسالی از لایه­ی یک را می­گیرد و وضعیت سلامت کاربر را به وی گزارش می­دهد. سرانجام اگر یک کانال ارتباطی به MS موجود باشد، PS می ­تواند گزارش­هایی را به لایه­ی سه بفرستد تا سرور پزشکی این لایه، اطلاعات سلامت بیمار را در پرونده­ی پزشکی او ثبت کند. اما اگر بین لایه­ی دو و سه لینکی موجود نباشد، آنگاه PS باید قادر به ذخیره­سازی داده ­ها به صورت محلی باشد تا در زمانیکه لینک بین این دو لایه برقرار شد، این داده ­ها را برای لایه­ سه ارسال کند. در نهایت، آخرین لایه یعنی لایه سوم، شامل سرورهای پزشکی است.
شکل ۳-۶: یک معماری برای نظارت بر سلامت [۴]
در معماری فوق گره­های لایه­ی یک مدام اطلاعات حس شده خود را به لایه­ی دو می­فرستند، که این کار باعث افزایش حجم داده ­های خام و پردازش نشده در لایه­ی دو می­ شود. این در حالیست که معماری سه لایه­ای ارائه شده ما، با بهره­ گیری از Master Node مشکل فوق را حل می­ کند. در واقع Master Node اطلاعات خام و پردازش نشده را از Body Nodeها می­گیرد و بر روی آنها پردازشی را انجام می­دهد، سپس نتایج پردازش را به لایه­ی دو می­فرستد.
در معماری فوق، اینترنت تنها مسئول برقراری ارتباط بین لایه­ی دو و سه است. این در حالیست که در لایه­ی سه معماری ما، محاسبات ابرین قرار دارد. به بیانی نتنها لایه­ی سه معماری ما قادر به انجام تمام کارهای لایه­ی سه معماری فوق است، بلکه چندین برابر قوی­تر از لایه­ی سوم معماری فوق است؛ که دلیل این امر قدرت و ویژگی­های ذاتی محاسبات ابری است. به بیانی دیگر در معماری ما، محاسبات ابری محدودیت­ها و فقر محاسبات پوشیدنی و محاسبات سیار را برطرف می­سازد. در واقع معماری سه لایه­ای ارائه شده ما، علاوه بر پشتیبانی کردن از معماری [۸۴]، قادر به حل مشکلات آن نیز می­باشد؛ که این قضیه جامع بودن معماری ما را اثبات می­ کند.
همچنین برخی محققان در معماری خود از یک ایستگاه مبنا[۶۱] استفاده می­ کنند. در ادامه یک نمونه از این معماری مورد بررسی قرار می­گیرد. شکل ۳-۷ معماری ارائه شده در [۸۱] را نشان می­دهد. در این معماری، Biosensorها اطلاعات حس شده خود را برای گره کنترل که می ­تواند گوشی موبایل یا PDA باشد، ارسال می­ کنند. در نهایت گره کنترل، از طریق ایستگاه مبنا، این اطلاعات را برای سرور پزشکی ارسال می­ کند.
شکل ۳-۷: یک معماری مبتنی بر ایستگاه مبنا [۸۱]
در معماری فوق، Biosensorها مستقیماً داده­هایشان را برای گره کنترل می­فرستند. این در حالیست که در معماری ما، Master Nodeها ابتدا پردازشی را بر روی اطلاعات انجام می­ دهند و سپس آنها را برای Mobile Node ارسال می­ کنند. همچنین در معماری فوق گره کنترل باید اطلاعاتش را از طریق ایستگاه مبنا به سرور پزشکی ارسال کند. این در حالیست که در معماری ما، گره Mobile Node بدون هیچگونه واسطه­ای اطلاعاتش را به ابر ارسال می­ کند. مهمترین مزیت معماری ما استفاده از ابر است، بگونه­ای که می­توان داده ­های حس شده را در ابر ذخیره کرد و یا آنها را با قدرت بالا، پردازش کرد.
۳-۳ یک چارچوب تحمل خطا برای محاسبات پوشیدنی
در ادامه و در این فصل قابلیت اطمینان معماری سه لایه­ای ارائه شده، مورد بحث و بررسی قرار می­گیرد. قابلیت اطمینان در سیستم­هایی با کاربردهای حساس، یک نیاز حیاتی بوده و این نوع سیستم­ها باید طوری طراحی شوند تا بتوانند با وجود خرابی به وظیفه­ی خود به طور مناسب ادامه دهند؛ از اینرو اگر معماری پیشنهادی ارائه شده در برابر خطا تحمل­پذیر نباشد ممکن است مشکلات جبران­ناپذیری را به همراه داشته باشد بنابراین برای عملکرد صحیح این معماری، نیاز به یک چارچوب تحمل خطا هست که در ادامه ارائه خواهد شد.
۳-۳-۱ Body Nodeها
در گره Body Node هر یک از پنج قسمت ( باتری، حسگر، MCU، فرستنده و گیرنده) ممکن است به سبب خطاهای پایدار، خراب شوند. وجود خطای پایدار در باتری برابر است با از کار افتادن گره Body Node، به علاوه اگر قسمت حسگر خراب شود، آنگاه دیگر گره نمی­تواند اطلاعاتی را از بدن جاندار حس کند. همچنین اگر MCU که قلب Body Node است به سبب خطاهایی از قبیل توقف مطلق[۶۲] و hang، قادر به ادامه­ عملیات نباشد، آنگاه گره Body Node مثل کامپیوتری می­ماند که CPU آن خراب شده و عملاً نمی­تواند کاری انجام دهد. اگر ماژول فرستنده دچار خرابی سخت­افزاری شود، Body Node قادر به ارسال اطلاعات حس شده به Master Node یا Mobile Node نیست. همچنین در این شرایط خود گره Body Node، توسط Master Node یا Mobile Node قابل شناسایی نیست. زیرا Body Node برای ارتباط برقرار کردن و دیده شدن حتماً باید پیام «سلام ارباب» را برای Master Node یا Mobile Node ارسال کند. نهایتاً در صورت خرابی ماژول گیرنده، Body Node دیگر نمی­تواند صحت و سلامتی Master Node و Mobile Node را تشخیص دهد. در بخش مدیریت خطا­ها در شبکه، به تفضیل شرح داده می­ شود که طراحی و پیاده­سازی گره­های شبکه را می­توان به طریقی انجام داد که گره­های بالاتر وظیفه چک کردن سلامت شبکه را بر عهده داشته باشند لذا شاید اینگونه استنباط شود که Body Node می ­تواند فاقد گیرنده باشد. اما واقعیت امر این است که وجود گیرنده در Body Node الزامی است. در واقع گره بالایی درخواست ایجاد ارتباط را به گره پایینی خود می­دهد و این درخواست توسط گیرنده گره پایینی دریافت می­ شود. پس در صورت نبود گیرنده یا خرابی گیرنده، دیگر ارتباطی بین Body Node باMaster Node و Mobile Node ایجاد نمی­ شود. به بیانی دقیق­تر، Body Node بخاطر عدم دریافت پیام «سلام بچه­ها» و «سلام Body Node» قادر به برقراری ارتباط با Master Node و Mobile Node نیست. با استناد به موارد بیان شده می­توان به این نتیجه رسید که خرابی هر یک از پنج ماژول تشکیل دهنده Body Node، می ­تواند منجر به خطای پایدار گردد که در این صورت در کل شبکه یک نقطه­ی کور پدیدار می­ شود که یک ناحیه را پوشش نمی­دهد.
لازم به ذکر است، پیام «سلام بچه­ها» که توسط Master Node برای Body Nodeها ارسال می­ شود، فقط برای آگاه­سازی Body Nodeها از سلامت Master Node نیست. بلکه از این پیام برای برقراری ارتباط بین Master Node و Body Nodeهایش نیز استفاده می­ شود. مکانیزم کار بدین صورت است که Master Node به منظور برقراری ارتباط با Body Node یک پیام «سلام بچه­ها» را که حاوی تمام مشخصات Master Node است را برای Body Node ارسال می­ کند. با دریافت این پیام از سوی Body Node دو حالت پیش می ­آید: حالت اول: Body Node تمایل به برقراری ارتباط دارد، پس به منظور برقراری ارتباط، پیام «سلام ارباب» را که حاوی تمام مشخصات گره Body Node است را برای Master Node ارسال می­ کند؛ که با دریافت این پیام از سوی Master Node ارتباط برقرار می­ شود. حالت دوم: Body Node تشخیص می­دهد که Master Node بیگانه است از اینرو خواهان برقراری ارتباط نیست، پس در جواب پیام ارسالی از سوی Master Node، عکس­العملی نشان نمی­دهد.
در بحث مکانیزم ارتباط ذکر شده، Master Node باید گره فعال باشد و Body Nodeهای موجود در شبکه را جستجو و پیج کند. زیرا اگر به منظور برقراری ارتباط، هر Body Node خود قصد ارسال پیام «سلام ارباب» را داشته باشد، هر لحظه این احتمال وجود دارد که ارتباط Master Node با Body Node قطع شود، که برای برقراری مجدد ارتباط باید Body Node در فواصل زمانی مشخص به طور مثال هر ۱۵ ثانیه پیامی را برای Master Node ارسال کند. با توجه به اینکه در Body Nodeها ارتباطات و ارسال پیام باعث مصرف انرژی زیادی می­شوند، این کار توصیه نمی­ شود. پس Master Node باید گره فعال باشد و در فواصل زمانی کوتاه و معین به طور مثال هر ۱۵ ثانیه یکبار پیام «سلام بچه­ها» را در کل شبکه پخش کند تا اگر Body Node افزونه­ای تازه به شبکه اضافه شده یا اگر Body Nodeی ارتباطش قطع شده، ارتباط آنها را برقرار کند.
در لحظه­ای که ارتباط بین Body Node و Master Node برقرار است، هر لحظه این امکان وجود دارد که به دلایل مختلف، این ارتباط از بین برود؛ از اینرو Master Node در فواصل زمانی مشخص پیام «سلام بچه­ها» را در کل شبکه پخش می­ کند، سپس Body Nodeی که ارتباطش با Master Node از بین رفته، دوباره به منظور برقراری مجدد ارتباط، پیام «سلام ارباب» را برای Master Node ارسال می­ کند. با دریافت این پیام از سوی Master Node، مجدداً ارتباط برقرار می­ شود.
علاوه بر مطالب ذکر شده، در مکانیزم ارتباط دهی باید مبحث مکانیزم خاموشی فعال[۶۳] مورد توجه قرار گیرد. مکانیزم خاموشی فعال بیانگر این است که بعد از برقراری ارتباط بین Master Node و Body Node، امکان دارد که این دو گره تا مدتی داده­ای برای ارسال به یکدیگر نداشته باشند. در حالت فوق با وجود اینکه دو گره Master Node و Body Node برای یکدیگر داده­ای ارسال نمی­کنند، نباید ارتباط بین دو گره قطع شود. به بیانی مکانیزم خاموشی فعال با مصرف انرژی کم، ارتباط بین دو گره را که داده­ای برای هم نمی­فرستند را حفظ می­ کند. لازم به ذکر است که مکانیزم خاموشی فعال در بلوتوث و ماژول RN42، پیش ­بینی شده است.
همچنین در مکانیزم برقراری ارتباط باید مسئله­ احراز هویت مورد توجه قرار گیرد. برای درک بهتر می­توان حالتی را تصور کرد که در آن، دو فرد تحت کنترل با نام­های سارا و سوزان در کنار یکدیگر قرار گیرند. در این صورت Master Nodeی که بر بدن سارا پوشیده شده است به منظور برقراری ارتباط با Body Nodeهایش، پیام «سلام بچه­ها» را می­فرستد. در این سناریو همه Body Nodeهایی که بر بدن­های سارا و سوزان پوشیده شده ­اند، با پیام «سلام ارباب» به Master Node جواب می­ دهند و با آن ارتباط برقرار می­ کنند، که این خطا در برقراری ارتباط، منجر به شکست سیستم می­ شود.
به منظور تحمل­پذیر کردن سیستم در برابر این خطا باید از اعتبار سنجی استفاده کرد. در این تحقیق به منظور احراز هویت، تکنیکی تحت عنوان «رمز شب» ارائه می­ شود. روش کار تکنیک مذکور بدین شرح است که در هر شبکه پیام­های Master Nodeها و Body Nodeها انحصاری آن شبکه هستند. برای درک بهتر می­توان هر شبکه را بسان یک پادگان نظامی در نظر گرفت که در آن Master Nodeها و Body Nodeها، فرماندهان و سربازان آن پادگان می­باشند. در این سناریو هر پادگان یک رمز شب منحصر به فرد دارد که فرماندهان و سربازانش، آن رمز را از قبل می­دانند، که به منظور شناسایی نیروهای خود از دشمن آن را مورد استفاده قرار می­ دهند. پس با در نظر گرفتن تکنیک «رمز شب» در مثال سارا و سوزان، زمانیکه Body Nodeهای پوشیده شده بر بدن سوزان، پیام «سلام بچه­ها» را دریافت می­ کنند، بلافاصله متوجه اشتباه بودن رمز شب می­شوند و در جواب این پیام هیچگونه عکس­العملی نشان نمی­دهند.
برقراری ارتباط بین Body Node و Master Node به دو طریق قابل انجام است. در ادامه به شرح هر دو حالت پرداخته می­ شود.
شکل ۳-۸: برقراری ارتباط بین Body Node و Master Node در حالت اول
حالت اول در شکل ۳-۸ نشان داده شده است. در این حالت در تمامی شبکه­ ها پیام­های «سلام بچه­ها» و «سلام ارباب» مشترک می­باشند. در گام اول این دو پیام بین Master Nodeها و Body Nodeها تبادل می­ شود، سپس در گام بعدی، یعنی فرایند برقراری ارتباط، به منظور احراز هویت از تکنیک رمز شب استفاده می­ شود. بدین صورت که اگر رمز شب ارسال شده از سوی Body Node صحیح باشد، ارتباط برقرار می­ شود و در غیر اینصورت ارتباط برقرار نمی­ شود. اما حالت اول به دو دلیل توصیه نمی­ شود.
اولاً، شرایطی را می­توان در نظر گرفت که ۱۰ فرد که با چنین شبکه­ هایی تجهیز شده ­اند در کنار یکدیگر قرار گیرند. به عنوان مثال در این حالت هر ۶۰ ثانیه یکبار هر Master Node پیام «سلام بچه­ها» را می­فرستد و سپس درخواست «رمز شب» می­ کند. در این فرایند هر Body Node باید یک پبام «سلام ارباب» و یک پیام حاوی رمز شب را ارسال کند، یعنی در مجموع به ازای هر بار درخواست Master Node، Body Node باید ۲ پیام، ارسال کند. حال اگر این افراد به مدت ۲۰ دقیقه در کنار یکدیگر قرار گیرند، هر Body Node باید ۴۰۰ پیام را برای Master Nodeها ارسال کند که از این ۴۰۰ پیام، ۴۰تای آن مفید بوده و بقیه متعلق به Master Nodeهای دیگر افراد است. حالت اول مناسب نیست زیرا Body Nodeها اطلاعات زیادی را ارسال می­ کنند، این در حالیست که فرایند ارسال اطلاعات در Body Nodeها انرژی زیادی را مصرف می­ کند.
ثانیا، در حالت اول پیام­های «سلام بچه­ها» و «سلام ارباب» در تمامی شبکه­ ها مشترک است و این در حالیست که یکی از کاربردهای پیام «سلام بچه­ها»، آگاه­سازی Body Node از سلامت Master Node است. در سناریوی سارا و سوزان می­توان حالتی را تصور کرد که Master Node سوزان خراب شود. در این حالت Body Nodeهای بدن سوزان پیام «سلام بچه­ها» را که توسط Master Node سارا ارسال شده است را می­گیرند و فکر می­ کنند که Master Nodeشان سالم است و مدام برای آن اطلاعات ارسال می­ کنند. تا زمانیکه این Body Nodeها، پیام «سلام بچه­ها» را از Master Node سارا می­گیرند، متوجه خرابی Master Node سوزان نمی­شوند. لذا حالت اول به دلیل مشترک بودن پیام­ها در بین تمام شبکه­ ها، مناسب نیست.
شکل ۳-۹: برقراری ارتباط بین Body Node و Master Node در شبکه A و در حالت دوم
حالت دوم در شکل ۳-۹ نشان داده شده است. این حالت مشکلات مطرح شده در حالت اول را ندارد. در این حالت در هر شبکه، Master Node و Body Nodeهایش از دو پیام که انحصاری و منحصر به فرد هستند، استفاده می­ کند. لازم به ذکر است که با این دو پیام هم می­توان Body Nodeها را از سلامت Master Nodeشان آگاه کرد و هم می­توان این دو پیام را به عنوان رمز شب، برای احراز هویت مورد استفاده قرار داد.
در ادامه برای درک بهتر از یک مثال استفاده می­ شود. برای سه فرد با نام­های A، B و C که در مجاور هم و مجهز به شبکه ­های پوشیدنی هستند، ترتیب پیام­های رمز شب بدین صورت است که شبکه­ فرد A شامل دو پیام «سلام بچه­ها ۱» و «سلام ارباب ۱»، شبکه­ فرد B شامل دو پیام «سلام بچه­ها ۲» و «سلام ارباب ۲» و شبکه­ فرد C شامل دو پیام «سلام بچه­ها ۳» و «سلام ارباب ۳» است. Master Node هر شبکه به همراه Body Nodeهایش این رمز شب­ها را از قبل می­دانند. لذا اگر Master Node شبکه­ A پیام «سلام بچه­ها ۱» را منتشر کند، Body Nodeهای شبکه ­های B و C با دریافت این پیام متوجه اشتباه بودن رمز شب می­شوند و هیچگونه عکس­العملی نشان نمی­دهند. این امر باعث می­ شود که هر Body Node، تنها به Master Node خودش جواب دهد، پس با این کار هیچ یک از Body Nodeها اطلاعات اضافه و بیهوده­ای را ارسال نمی­کنند. به بیانی در حالت دوم تعداد ارسال­ها توسط Body Nodeها کاهش می­یابد، که این کاهش ارسال سبب کاهش مصرف انرژی می­ شود. از طرفی، اگر یک Master Node خراب شود، آنگاه بعد از گذشت مدت زمانی از پیش تعیین شده، Body Nodeهایش به خاطر عدم دریافت پیام مناسب، متوجه این خرابی می­شوند. نتیجتاً، این روش مشکلات حالت اول را رفع می­ کند.
خطای نرم­افزار Body Nodeها: ذکر این نکته حائز اهمیت می­باشد که در خرابی یک نرم­افزار عامل­های مختلفی دخالت دارند. از جمله­ این موارد این است که اگر نرم­افزاری بسیار پیچیده باشد، احتمال خرابی آن نیز زیاد می­ شود. همچنین اگر نرم­افزاری به صورت مستقیم توسط کاربر مورد استفاده قرار بگیرد، کاربر می ­تواند به دلایل گوناگونی از جمله آماتور بودن و نداشتن دانش کافی، آن نرم­افزار را دچار آسیب کند. به علاوه، برنامه ­های بداندیش دیگر تهدیدات برای نرم­افزارها می­باشند که سعی می­ کنند با ایجاد تغییر در کد برنامه­ ها، آنها را دچار آسیب کنند.
نرم­افزار Body Nodeها بسیار ساده است، بطوریکه پیچیده نبودن این نرم­افزارها احتمال خرابی­های نرم­افزاری را بسیار کم می­ کند. همچنین کاربران Body Nodeها به صورت مستقیم با این نرم­افزارها کار نمی­کنند، زیرا ماژول­های سخت­افزاری Body Nodeها، اپراتور این برنامه­ ها می­باشند. از این جهت کاربران نمی ­توانند به برنامه­ ها صدمه بزنند. از مطالب بیان شده می­توان اینگونه استنتاج کرد که در کامپیوترهای پوشیدنی برنامه­ ها و الگوریتم­های ساده در حافظه­های فقط خواندنی ROM[64] قرار می­گیرند، که نرم­افزارها و برنامه ­های موجود در این حافظه­ها، توسط کاربران آماتور یا برنامه ­های بداندیش قابل تغییر نیستند. یعنی احتمال ویروسی شدن یا خراب شدن این برنامه­ ها بسیار کم است.
در محیط عملیاتی احتمال خرابی نرم­افزار Body Node توسط عامل­های خارجی کم است. لذا به منظور افزایش قابلیت اطمینان می­توان بعد از طراحی نرم­افزارِ Body Node، از روش آزمایش و اشکال­زدایی کامل به منظور پیشگیری از خطا استفاده کرد. به عبارتی تحمل­پذیر کردن نرم­افزار Body Node در برابر خطا، بوسیله­ی تست کامل نرم­افزار، تحقق می­یابد.
خطای ماژول سنسور در Body Nodeها:در هر Body Node ماژول سنسور نقش مهمی را ایفا می­ کند. این ماژول اطلاعات را از محیط یا بدن جاندار حس می­ کند. این اطلاعات مبنای تمام تصمیم ­گیری­ها و فعالیت­هایی است که توسط لایه­ های بعدی انجام می­ شود. با از کار افتادن ماژول سنسور Body Node، یک نقطه­ی کور در شبکه ظاهر می­ شود بطوریکه سیستم یک رویداد مهم را از دست می­دهد. به منظور تحمل خطاها و خرابی­های بخش سنسورِ Body Nodeها می­توان از افزونگی سخت­افزاری استفاده کرد. درست است که افزونگی سخت­افزاری به دلیل مصرف انرژی، فضای اشغال شده و هزینه­ قطعه افزونه، راه­حل مناسبی برای تحمل خطا در شبکه ­های پوشیدنی نیست اما در عمل زمانیکه یک سنسور به سبب خطای پایدار از کار می­افتد، آنرا تعویض می­ کنند. این کار به دو دلیل انجام می­گیرد: اولاً تعمیر سنسور چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ زمانی به صرفه نیست. ثانیاً در برخی از مواقع، تعمیر سنسور موجب پایین آمدن قابلیت اطمینان می­ شود. بنابراین در این شرایط به منظور ممانعت از اینکه یک رویداد مهم سیستم مانند کنترل ضربان قلب از دست رود، باید از افزونگی سخت­افزاری استفاده شود که برای این کار استفاده از دو نوع افزونگی TMR[65] و Standby پیشنهاد می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...