تلاش برای تطبیق اسلام با فرهنگ و تمدن معاصر غربی.
پایان نامه - مقاله - پروژه
تلاش برای تقریب بین ادیان و مذاهب‌، مانند تلاش برای تقریب اسلام و مسیحیت و یهودیت و بین شیعه و سنی.
انکار جهاد در زمان ما و مختص نمودن آن برای زمان صدر اسلام.
تلاش برای تعطیل نمودن و یا تعدیل کردن حدود شرعی.
تلاش برای فاسد نمودن زن مسلمان .
و در مبحث بعدی به ذکر نشانه‌های این مدرسه پرداخته و آن‌هارا به این ترتیب بر می‌شمارد‌:
نا آگاهی نسبت به دین و عقاید اسلامی.
به کار گرفتن مکر و حیله برای بیان افکار وعقاید خویش و ارائه آرای نادر.
نداشتن التزام عملی به اصول اسلامی و اخلاق آن.
ارتباط با یکدیگر و تکمیل نمودن پروژه‌های یکدیگر.
تمجید و تعریف فرهنگ غربی .
دوری از اصطلاحات شرعی و مفاهیم اصیل اسلامی.
تبعیت از هواهای نفسانی در آرا و نظرات خویش.
و در مبحث چهارم از فصل چهارم به بیان تاثیرات مفاهیم جریان عقل‌گرایی در تفکر اسلامی معاصر می‌پردازد و مواردی را در این زمینه مطرح می‌کند مانند عدم حمد و صلوات بر نبی اعظم اسلام در ابتدای کتاب‌ها‌، عدم تقید به اصطلاحات شرعی‌، انداختن تصاویر خود بر روی کتاب‌ها‌، دفع از اسلام ومفاهیم آن با عناوین غرب گرایانه مانند ناسیونالیسم و…‌، مخالفت شرع با تبعیت از مفاهیم عقل‌گرایانه و در خاتمه کتاب نتایج بحث را به طور خلاصه به شرح ذیل بیان می نماید‌:
گرایش‌های عقلانی نوین در کسوت فرقه‌های منحرف مختلفی ظاهر شده است.
گرایش‌های عقلانی جدید خطری برای جامعه اسلامی هستند.
افکار و مفاهیم عقلانی در بین مسلمانان شیوع یافته است.
گرایش‌های عقلانی جدید در خدمت اهداف دشمنان اسلام هستند.
عقل‌گرایان اگر چه با هم اختلاف دارند اما همگی برای تسلیم شدن اسلام در برابر غرب تلاش می‌کنند .
عقل‌گرایان تاثیرات زیادی در مسیر فکر و علم جامعه اسلامی معاصر دارند.
مهم‌ترین مساله ای که جامعه اسلامی معاصر از آن رنج می برد انحراف عقیده است.
موضع اهل سنت در برابر این جریان چگونه باید باشد؟
عقاید و روش و فقه متجددان از نظر علی بن خضیر الخضیر[۱۹۳]‌: در قرن جدید گرایش و مسلکی به وجود آمده که با نام متجددین مشهور شده‌اند و ایشان در باب توحید عقایدی مانند غلاه مرجئه دارند چون توحید نزد آنان یک کلمه بیشتر نیست ؛ هر کس که با زبان بگوید «لا إله إلا الله» برای مسلمانی کافی است و ایشان کرامیه زمان حاضر هستند که هیچ کرامتی ندارند.
عقاید آن‌هابه طور خلاصه چنین است‌:
درباب توحید و ایمان از عقاید کرامیه پیروی می‌کنند.
تلاش برای بستن باب کفر طاغوت و باب مرتد و باب تکفیر از فقه اسلامی به نام این که این اعمال غلو و زیاده‌روی است.
الغای باب جهاد و تبدیل آن به جهاد سیاسی به روش سکولارها.
در باب تلقی از دین ایشان معتزلی هستند که عقل را بر نقل مقدم می‌دارند و بر عقاید معتزله روش تجربی که شک در هر چیزی حتی مسلمات عقیدتی را تا زمانی که اثبات شوند روا می‌دارد‌، اضافه کرده‌اند و همچنین بر عقاید معتزله قدیم تقدیم خواسته‌ها و تمایلات سبز فایل را نیز بر نصوص دینی مقدم می‌دارند.
در باب فقه جستجوی فتاوای آسان و خفیف را جایز می‌دانند به طوری که با این عمل فقه جدیدی ابداع نموده‌اند و به فقهایی که با طرح‌های سکولار موافقت دارند و موافق نظم نوین جهانی هستند‌، تمایل دارند و آن را فقه آسان نامیده‌اند. خصوصا در مساله زن و قانون و سیاست و آنچه که هنر و آواز می‌نامند و سینما و مسائل مربوط به آزادی و لباس و روش آن‌هادر برخورد با این مسائل خلاف سیره علما است و هر چه که به روز و موافق زمان حاضر باشد نزد آن‌هاراجح است.
در خصوص اجماع شک و تردید دارند و آن را رد می‌کنند.
در خصوص اجتهاد نیز به مفتوح بودن آن قائل هستند و به نام اجتهاد آنچه را که مناسب عقایدشان باشد می‌گویند.
در خصوص صحابه و سلف نیز عموما تحقیر و اهانت را پیش می‌گیرند.
در خصوص تاریخ اسلام نیز حالت کینه و دسیسه دارند و تلاش می‌کنند تا ازمنازعات بین اصحاب استفاده کنند تا شخصیت ایشان را تحریف کنند و همه اینها را به اسم تصحیح تاریخ و گفتگوی آزاد انجام می‌دهند.
در خصوص همه دولت‌های اسلامی که شعار اجرای اسلام صحیح و مطابقت با شرع مقدس را می‌دهد همان موضع دشمنان را اتخاذ می‌کنند.
درباره علما و طلاب علوم دینی بر حسب مصالح خود برخورد می‌نمایند‌، از نظر ایشان علما و طلاب سه قسم هستند‌:
اول‌:گروهی که به مخالفت با آن‌هامی‌پردازند و متجددین در تلاشند تا آن‌هارا از صحنه خارج کنند.
دوم‌:گروهی که دارای عقاید و فتاوایی هستند که در آن‌هاسیاست شرعی را مراعات نمی‌کنند و متجددین درتلاش هستند تا آن‌هارا به دام خود انداخته واز فتاوای ایشان برای خود استفاده کنند.
سوم‌:گروهی بی‌طرف هستند ؛ اگر این بی طرف از افراد مشهور باشد متجددین تلاش می‌کنند تا او را به خود جذب کنند و اگر مشهور نباشند دنبال ایشان نمی‌روند.
در خصوص افراد مرتد و اهل بدعت سعی می‌کنند تا با محبت برخورد کنند و از ایشان دفاع کنند و از اقلیت‌های منحرف نیز دفاع می‌کنند.
شعار آزادی و گفتگو سر می‌دهند ولی بدون رعایت ضوابط شرعی.[۱۹۴]
مفهوم تجدید نزد متجددین[۱۹۵]: تجدد اصطلاحی جدید است که به معنای حرکت نوسازی و نوگرایی در سبز فایل در غرب و در درون ادیان یهودیت و مسیحیت ظهور نمود و حرکتی است که به پیروی مبادی و اصول دین از ارزش های تمدن معاصر غربی و تسلیم دین در مقابل اکتشافات سبز فایل و تمدن غربی دعوت می‌کند.
برخی از نویسندگان مسلمان از متجددین غربی متاثر شده‌اند و نوشته های ایشان و پروژه‌های آن‌هابرای حل مشکلات جامعه مسلمان بر اساس روش‌های متجددین غربی می‌باشد.
دلایل ظهور تجدد خواهی در تفکر اسلامی نوین‌: در قرن نوزدهم میلادی اروپا در عصر نهضت جدیدی در تمام عرصه های سیاسی‌، اجتماعی و اقتصادی زندگی می کرد و در مقابل دولت های عربی و اسلامی در رکود و انحلال به سر می‌بردند و در این زمان گروه‌های علمی خاصی را که شامل خربگان و اساتید دانشگاه های عربی بودند‌، به غرب گسیل می‌کردند و بسیاری از متفکران و روشنفکران مسلمان از اروپاییان متاثر گشتند.
از مشهورترین این افراد که تحت تاثیر مشاهداتشان در غرب قرار گرفتند رفاعه طهطاوی و خیرالدین تونسی بودند و اشخاصی مانند سید جمال‌الدین افغانی و سرسیدخان و محمد‌عبده و طه حسین و اشخاص دیگری تا می‌رسیم به علی عبد الرازق و قاسم امین و محمد اقبال و فتحی عثمان و محمد خلف الله و دکتر محمد عماره و دکتر حسن ترابی و مانند اینها.
تجددگرایی در تفکر اسلامی زمان ما زاییده تفکر فلسفه یونانی و تفکر اعتزالی می‌باشد که لباس تجدد به تن نموده که وجه شباهت تجددخواهی معاصر و فلسفه اعتزالی عقلانی قدیم به قرار ذیل می‌باشند‌:
همان‌گونه که معتزله قدیم تحت تاثیر فلسفه یونانی و منطق یونانی بودند و تلاش می‌کردند تا عقاید اسلامی را تحت سلطه فلسفه یونانی درآورده و با منطق و جدل آن را تفسیر کنند ؛ متجددین هم از تمدن غرب متاثر شده و می کوشند تا دین را درمقابل این تمدن تسلیم کرده و نصوص دینی را مطابق نظریات و فلسفه های تمدن جدید غربی تفسیر کرده و شرح کنند.
همان‌گونه که معتزله حکم عقل را قرار داده و اصل و فصل الخطاب می دانستند و عقل را بر شرع و نصوص قرانی و حدیثی مقدم می‌نمودند؛متجددین هم همان عقیده را دنبال کرده و تایید می‌کنند.
همان‌گونه که معتزله سنت صحیح نبوی را انکار می‌کردند و نصوص را تابع عقول خود کرده و احادیث را به خبر واحد و متواتر تقسیم کرده و بین آن‌هااز نظر حجیت و استدلال فرق قائل می شدند ؛ متجددین عصر حاضر نیز سنت نبوی را به تشریعی و غیر تشریعی تقسیم می نمایند.
همان‌گونه که معتزله قدیم به صحابه گرامی رسول‌اکرم و تابعین حمله کرده و به ایشان توهین می‌نمودند و آن‌هارا سفیه و کم عقل می‌نامیدند تا جایی که آن‌ها را تابع هوی و هوس دانسته و تهمت دروغگویی به ایشان می‌زدند‌، مانند عمرو بن عبید معتزلی که می‌گفت‌:«والله لو أن علیاً وعثمان وطلحه والزبیر شهدوا عندی على شِراک نعل ما أجزته» وقال فی سَمُره بن جندب رضی‌الله‌عنه: «ما تصنع بسَمُره قبَّح الله سَمُره» ؛ متجددین نیز به اصحاب و تابعین حمله کرده و به ایشان توهین می‌کنند. محمود ابو ریه می‌گوید‌: «إن القول بعداله جمیع الصحابه‌، وتقدیس کتب الحدیث یرجع إلیها فی کل ما أصاب الإسلام من طعنات أعدائه‌، وضیق صدور ذوی الفکر من أولیائه».
همان‌گونه که معتزله علم سلف را که مبنی بر قرآن و سنت بود خوار شمرده و آن را به منطق و فلسفه تبدیل کردند ؛ متجددین ما نیز هم همین کار را می‌کنند . دکتر حسن ترابی می‌گوید‌: «القدیم الدینی‌، علم تقلیدی جامد یقوم على عاطفه ساذجه» و نیز درباره اصول فقه می‌گوید‌: «لابد أن نقف وقفه مع علم الأصول تصله بواقع الحیاه‌، لأن قضایا الأصول فی أدبنا الفقهی أصبحت تؤخذ تجریداً‌، حتى غدت مقولات نظریه عقیمه لاتکاد تلد فقهاً ألبته‌، بل تُوَلِّد جدلاً لایتناهى» بلکه متجددین که همان معتزله نوین هستند بر عقاید معتزله قدیم افکار زیادی را اضافه کرده‌اند مانند‌: دعوت به آزادی و دموکراسی غربی و آمیختن آن با شورا در اسلام و دعوت به مارکسیسم و ناسیونالیسم و حزب‌گرایی و دعوت به تقریب بین شیعه و سنی بلکه تقریب و وحدت بین ادیان.
مفهوم تجدید نزد متجددین‌: اگر مفهوم تجدد نزد سلف صالح بازگشت به دین و سیره سلف صالح از اصحاب و تابعین و زنده کردن تعالیم فراموش شده سلف صالح بوده است اما مفهوم تجدد نزد معتزله نوین انهدام و از بین بردن سیره سلف صالح و قطع ارتباط بین گذشتگان و معاصرین است و نیز تسلیم کردن دین درمقابل تمدن معاصر غربی و تغییر دین بر خلاف سیره سلف می‌باشد. دکتر محمد البهی معتزله جدید را این‌گونه توصیف می‌کند‌:«تلاش‌های فکری که برخی آن را با نام اصلاح و تجدید در اسلام مطرح می‌کنند درحقیقت تسلیم نمودن اسلام و تغییر رنگ آن براساس نوعی ازتفکر جدید است که با روح اسلام مخالف است.»و دکتر قرضاوی می‌گوید: «نامیدن این گروه به اسم متجددین نام‌گذاری اشتباهی است و ایشان را باید تارومار کننده نامید چون ایشان به دنبال اصلاح واقعی نیستند و کسی که ایشان را با نام متجدد مطرح نموده جز استعمار و شاگردان استعمار و عمال استعمار از قبیل مستشرقان نیست و اسم حقیقی آن‌هاغلامان تفکر غربی و شیفتگان آن هستند چرا که اگر شاگرد بودند گاهی به مخالفت با استادشان می‌پرداختند در حالی که ایشان فقط به عبودیت و تبعیت از تمدن غربی مشغول هستند.
مفهوم تجدید نزد متجددین- نو معتزله - در موارد ذیل خلاصه می‌شود‌:
تجدد نزد آن‌هاتغییر دادن حقایق دینی و مبادی قطعی آن و تبدیل آن‌هابه مبادی و اصول موافق تمدن معاصر غربی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...