۱۲۱/۰-

 

۰۹۹/۰

 

۱۸۵/۰-

 

۲۷۸/۰

 

۰۲۴/۰-

 

۱۵۸/۰-

 

 

 

 

 

۰۵/۰>P (*)001/0>P (**)
فصل پنجم
نتیجه گیری


مقدمه
اعتقاد بر این است که عملکرد اجرایی در خدمت فرایندهای تنظیم و کنترل شناختی، به ویژه برنامه ریزی و سازماندهی رفتار هستند. از زمانی که مشخص شد برنامه ریزی و سازماندهی رفتار در نواحی مغز پیشانی و پیش پیشانی رخ می دهند، مفهوم عملکرد اجرایی تبدیل به اصطلاحی رایج در پژوهش های بالینی و عصب روانشناختی روی این نواحی شد (ایلنگ، درکس، مس، ۲۰۰۸).
پس از آن لوب پیشانی به عنوان جایگاه و مرکز عملکردهای اجرایی شناسایی شد.
عملکردهای اجرایی به عنوان واسطه میان مدارهای پیچیده عصبی شناخته شدند که ارتباط میان مناطق لب پیشانی را با سایر نواحی مغزی برقرار می کنند (باکستر، ساکسن، بردی، اکرمن، اسشوارز و همکاران، ۱۹۹۷؛ لومباردی، اندرسون، سروکو، ریو، ۱۹۹۹؛ ماهن و کوتچ، ۲۰۰۱؛ کولت و وندرلیندن، ۲۰۰۲؛ میلرو کامینگز، ۲۰۰۷؛ بوکرا، کلادیک، جراک ،هالامک، رکتور، ۲۰۰۷؛ سوچی، ۲۰۰۹).
از آنجا که دامنه عملکردهای اجرایی وسیع بود امکان ایجاد آزمون واحدی برای اندازه گیری همه آنها وجود نداشت و از این رو برای بررسی آنها آزمون های مختلفی طراحی شد، از متداول ترین آزمون عصب روانشناختی مورد استفاده برای سنجش عملکردهای اجرایی می توان آزمون کلمه و رنگ استروپ (کافمن، کوپل استاتر ، دلازر، سایس دنتاپ و همکاران، ۲۰۰۵) و آزمون ویسکانسین (کاتافا ، پارلاد ، لومنا ، برناردو، و همکاران، ۱۹۹۸؛ نگهاما، اکادا، کاتسومی ، یاموچی و همکاران، ۲۰۰۱؛ پرنیز ، مائستو ، بارسلو ، فرنانز و همکاران، ۲۰۰۴) اشاره کرد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد بهنجار در مجموعه ای از تست های نوروپسیکولوژی و به ویژه آزمون جور کردن کارتها ویسکانسین، عملکرد پایین تری دارند و خطای درجا ماندگی بیشتری نشان دادند. این امر نشان دهنده یک نقص عمومی در پردازش اطلاعات و عملکرد شناختی بیماران اسکیزوفرنیا می باشد (لونن، ۲۰۰۰؛ جاسمن، ۲۰۰۶)، از سوی دیگر عملکرد نابهنجار در این آزمون با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علایم مثبت در اختلال اسکیزوفرنی (کاپلان، ۲۰۰۰) رابطه دارد و بیماران اسیکزوفرنیا در مقایسه با دیگر اختلالات روانی بدون سایکوز عملکرد ضعیف تری دارند (نلسون و همکاران ، ۱۹۹۸).
نتایج تحقیقات فوساتی[۱۴۲] در سال ۱۹۹۹ نشان داد که ضعف در عملکردهای سطوح بالاتر مانند مشکل در توحید بخشی اطلاعات به منظور شکل گیری مفهوم، انعطاف پذیری شناختی و توانایی اولیه در بیماران افسرده بدون شاخص روانپریشی (فقدان توهم و هذیان) نیز منجر به نقص در عملکرد اجرایی می شود ولی گروه اسکیزوفرنیا به طور کلی عملکرد ضعیف تر و خطای درجا ماندگی بیشتر نسبت به گروه افسرده داشتند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه بیماران اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی و افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار صورت گرفته است.
برای رسیدن به این هدف فرضیاتی مطرح شد. با بهره گرفتن از آزمون F یک طرفه، آزمون تعقیبی بن فرو نی و تحلیل واریانس چند متغیر مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها نشان داد که در آزمون ویسکانسین بین اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی و افسردگی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود ندارد.
ولی در آزمون کلمه و رنگ استروپ بین زمان واکنش (هزارم ثانیه) افراد اسکیزوفرن بدون علائم روانپریشی و افسرده بدون روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد و نیز بین گروه ها از نظر جنسیت زن و مرد در آزمون کلمه و رنگ استروپ و آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که عامل تحصیلات و سن تاثیری در مقیاس های عملکرد اجرایی نداشتند ولی نتایج نشان داد که تغییرات هوش پیش فرضی بر روی عملکرد گروه ها تاثیر دارد ولی به تنهایی نمی تواند پیش بینی کننده باشد. پژوهش حاضر به مقایسه بیماران اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی و افسرده اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار پرداخته است که در این فصل به نتایج بدست آمده خواهیم پرداخت.
۵-۱-بحث و نتیجه گیری
در این بخش یافته های مربوط به هر فرضیه ذکر شده و در مقایسه با یافته های پژوهش های دیگر بحث، نتیجه گیری و مورد تبیین قرار می گیرد.
در ارتباط با فرضیه اول مبنی بر اینکه در جور کردن کارتهای ویسکانسین خطای تداوم بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد، نتایج حاصل از اجرای آزمون F نشان دهنده ی، نداشتن تفاوت معنادار بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار می باشد، بنابراین فرضیه تایید نشده است.
این بخش از یافته ها را با توجه به اینکه هر دو گروه از بیماران بدون علائم روانپریشی بوده اند می توان این چنین توجیه کرد که عملکرد نابهنجار در این آزمون ها با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علائم مثبت در اختلالات اسکیزوفرنیا (کاپلان، ۲۰۰۰) رابطه دارد به همین دلیل بیماران اسکیزوفرنیا با دیگر اختلالات روانی بدون سایکوز عملکرد ضعیف تری دارند (نلسون، ۱۹۹۸).
همچنین داوری و همکاران (۱۳۹۰) و مورتیز و همکاران (۲۰۰۲) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که عملکرد ضعیف تر بیماران اسکیزوفرنیا در آزمون ویسکانسین می تواند با استعداد روان پریشی مرتبط باشد، نتایج تحقیقات داوری (۱۳۹۰)، مورتیز و همکاران (۲۰۰۲)، فوساتی (۱۹۹۹) با نتایج این پژوهش همخوانی ندارد. آنان به این نتیجه رسیده اند که بیماران افسرده اساسی بدون علائم روانپریشی با وجود اینکه خطای درجاماندگی کمتری نسبت به افراد اسکیزوفرن داشتند ولی نسبت به گروه بهنجار تفاوت معنادار بود ولی در متغیر تعداد طبقات بین گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.
براساس نظریه عملکردهای اجرایی خود نظم بخش[۱۴۳] (ولز[۱۴۴] و میتوز[۱۴۵]، ۱۹۹۴ و ۱۹۹۶؛ ولز، ۲۰۰۰) هدف فعالیت عملکرد اجرایی کاهش ناهماهنگی ادراک شده بین شرایط درونی و محیط بیرونی فرد است. هر زمان که عملکرد اجرایی از عهده کاهش این ناهماهنگی پردازش ها بر نیایند، هیجان منفی به شکل اضطراب ایجاد می شود. برخی از پژوهشگران نیز ارتباط منفی اضطراب را با عملکرد مطلوب در آزمون ویسکانسین را حتی بعد از کنترل متغیر هوش، نشان داده اند (مانند هلاندر[۱۴۶] و ونگ[۱۴۷]، ۱۹۹۶؛ تورن[۱۴۸]، ساده[۱۴۹]، والمر[۱۵۰]، الدر[۱۵۱] و همکاران ،۲۰۰۰؛ اسمیترمن[۱۵۲]، هرکمپ[۱۵۳]، میلر[۱۵۴]، هول[۱۵۵] و همکاران، ۲۰۰۷).
در تحقیقی که توسط شاهقلیان و همکاران (۱۳۹۰) انجام شد نشان داد که آزمودنی ها با اضطراب بالا در تعداد خطاهای مداوم و تعداد خطاهای غیر از خطاهای مداوم (سایر خطاها) و تعداد کل پاسخ های غلط میانگین بیشتری داشتند و گروه با اضطراب یا بین میانگین پایین تری در این موارد داشتند که نتایج تحقیق شاهقلیان و همکاران، ۲۰۰۷؛ هلاندرو و ونگ، ۱۹۹۶؛ تورن و همکاران، ۲۰۰۰؛ اسمیترمن و همکاران، ۲۰۰۷) با نتایج تحقیق حاضر همسو می باشد.
با توجه به اینکه در پژوهش حاضر اضطراب عاملی بود که از طریق پرسشنامه سلامت عمومی مورد کنترل قرار گرفته است می توان چنین تبیین کرد که عملکرد آزمودنی های مضطرب و غیر مضطرب متفاوت است. و همچنین با توجه به نظریه اختلالات درون داد ونابلز (به نقل از طارمیان،۱۳۷۳) که بیان می کند: اسکیزوفرنیکهای حاد، دچار کم انگیختگی اند و فرخنای توجه گسترده ای دارند ولی اسکیزوفرنیکهای مزمن دچار بیش انگیختگی اند و فراخنای توجه محدودی دارند .و همچنین نظریه فریث ۱۹۷۹ که بیان می کند سه علامت اسکیزوفرنیا (توهم، هذیان و اختلال تفکر) محتوای هوشیاری را کنترل میکنند، می توان براساس یافته های حاضر نتیجه گرفت که اسکیزوفرنیای بدون علائم روانپریشی به عبارت دیگر اسکیزوفرن های که در حال بهبودی بسر می برند خطای تداوم کمتری نسبت به دورانی که روانپریش هستند را خواهند داشت و می توانند همانند افراد بهنجار عمل کنند.
در ارتباط با فرضیه دوم مبنی بر اینکه در جور کردن اطلاعات کارت های ویسکانسین (خطای کل) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت وجود دارد، نتایج حاصل از آزمون f نشان دهنده ی، نداشتن تفاوت معنادار بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار می باشد. بنابراین این فرضیه تایید نشد. این بخش از یافته ها، را با توجه به اینکه هر دو گروه از بیماران بدون علائم روانپریش بودند همانند فرضیه اول می توان اینچنین توجیه کرد عملکرد نابهنجار در این آزمون ها با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علائم مثبت اسکیزوفرنیا (کاپلان، ۲۰۰۰) در رابطه است در تحقیقی که توسط رحیمی ۲۰۱۱ انجام شده است خطای کل بین این دو گروه اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی بیشتر از افراد بهنجار بوده است. با توجه به نظریه فریث (۱۹۷۹). می توان اینچنین تبیین کرد که وجود علائم روانپریشی می تواند باعث ضعف در عملکرد و خطای بیشتر در بیماران اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی باشد.
و همچنین با توجه به عملکرد اجرایی خود نظم بخش (ولز و میتوز، ۱۹۹۴ و ۱۹۹۶، ۲۰۰۰) وجود اضطراب باعث خطای بیشتری در بیماران اسکیزوفرن و افسردگی اساسی می شود که از بین رفتن این علائم می تواند باعث کاهش خطا شود و همچنین کاهش خطای درجاماندگی می تواند نشان دهنده این باشد که این بیماران بعد از بهبودی قادر به عملکرد موثر یا تنظیم راهبردهای در جهت اهداف مورد نظر و مقایسه راهبردها برای انتخاب یکی از آنها در جهت هدف مورد نظر هستند و متقابلا در تعداد خطاهای کل تاثیرگذار خواهد بود.
در ارتباط با فرضیه سوم مبتنی بر اینکه (تعداد خطا در فرم ناهمجور) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد، نتایج حاصل از اجرای آزمون f نشان دهنده ی، نداشتن تفاوت بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار می باشد بنابراین فرضیه تایید نشد.
نتایج این تحقیق با نتایج ماهر و همکاران (۲۰۱۰) همخوان نمی باشد آنان به این نتیجه رسیدند که افراد افسرده بعد از برطرف شدن علائم در آزمون کلمه و رنگ استروپ عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد بهنجار داشتند.
همانگونه که در فصل دوم ذکر شد، در آزمون کلمه و رنگ استروپ از آزمودنی ها خواسته می شود تا به ابعاد طبیعی پدیده ها توجه نکنند و به ابعاد غیر طبیعی آنها پاسخ دهند و از آنجا که گرایش ذهنی و روانی انسان در درجه اول متوجه ابعاد طبیعی و مربوط به پدیده هاست لذا تلاش آزمونی ها برای توجه به ابعاد غیر طبیعی و نامربوط اشیاء در آنها تعارض و استرس ایجاد می کند (پاپالیا و اولدز، ۱۹۸۵).
با توجه به نتایج حاضر می توان اینگونه تبیین کرد که عملکرد ضعیف در فرم ناهمجور در هر سه گروه نتیجه توجه به ابعاد غیر طبیعی پدیده ها می باشد. و هر سه گروه (اسکیزوفرن بدون علائم روانپریش، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریش و افراد بهنجار) همانند یکدیگر عمل می کنند.
در رابطه با فرضیه چهارم مبتنی بر اینکه در آزمون کلمه و رنگ استروپ (اثر استروپ، هزارم ثانیه) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد، نتایج حاصل از آزمون F نشان می دهد که بین عملکرد اجرایی افراد اسکیزوفرن بدون علائم روانپریش و افسردگی اساسی بدون علائم روانپریش و افراد بهنجار تفاوت وجود دارد، بنابراین فرضیه تایید می شود.
نتایج این پژوهش با نتایج ماهر و همکاران (۲۰۱۰) همسو می باشد، آنان در پژوهش خود به این نتیجه دست یافته اند که افراد افسرده بعد از بهبودی در مقایسه با افراد بهنجار عملکرد پایین تری داشتند همچنین نتایج حاضر با نتایج سلیمانی (۱۳۷۸) همسو می باشد. ایشان به این نتیجه رسیدند که بین بیماران اسکیزوفرنیا و افسردگی دو قطبی با گروه بهنجار در آزمون کلمه و رنگ استروپ تفاوت وجود دارد.
با توجه به نتایج بدست آمده از اینکه در آزمون کلمه و رنگ استروپ سرعت پاسخ دهی بیماران اسکیزوفرون بدون علائم روانپریش و بیماران افسرده بدون علائم روان پریشی پایین تر از افراد بهنجار است می توان چنین تبیین کرد که افراد افسرده و اسکیزوفرن در رو به رو شدن به ابعاد غیر طبیعی پدیده ها با تعارض و استرس بیشتری روبه رو می شوند و بنابراین سرعت عمل آنها کاهش می یابد ، با توجه به یافته های حاضر می توان به این نتیجه رسید که افراد افسرده بدون روانپریشی و اسکیزوفرنهای بدون علائم روانپریشی زمان بیشتری را در روبه رو شدن به ابعاد غیر طبیعی پدیده ها صرف می کنند و این امر می تواند به علت نقص در لوب پره فرونتال در بیماران افسرده و اسکیزوفرنیا باشد. (لیوتی و مایبرگ[۱۵۶]، ۲۰۰۱؛ استراتا و دانیلو، ۲۰۰۰؛ مایبرگ[۱۵۷]، لیوتی، برانان[۱۵۸] ،گینیز[۱۵۹] و همکاران، ۱۹۹۹).
در ارتباط با فرضیه پنجم مبتنی بر اینکه در جور کردن کارتهای ویسکانسین (خطای تداوم) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد، نتایج آزمون F نشان می دهد که در جور کردن کارت های ویسکانسین (خطای تداوم) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد بنابراین فرضیه تأیید می شود.
نتایج این تحقیق با هف[۱۶۰]، وینک[۱۶۱]، فاستمن[۱۶۲]، هارون[۱۶۳] و همکاران (۱۹۹۸)، طوفانی و بهدانی (۱۳۸۱) همسو می باشد در تحقیقات طولی که توسط هف و همکاران (۱۹۹۸) انجام شد تفاوتی از نظر عملکرد شناختی، بین زنان و مردان اسکیزوفرن دیده نشد. همچنین طوفانی و بهدانی به این نتیجه رسیدند که جنس بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیر مبتلا به دیسکنزی دیررس در آزمون ویسکانسین تاثیری بر معیارهای مورد ارزیابی نداشت با توجه به یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که بین عملکردهای اجرایی زنان و مردان تفاوت وجود ندارد.
در ارتباط با فرضیه ششم مبتنی بر اینکه در جور کردن کارتهای ویسکانسین (خطای کل) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد نتایج آزمون f نشان می دهد که در جور کردن کارتهای ویسکانسین (خطای کل) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معنادای وجود ندارد بنابراین فرضیه تأییدمی شود.
نتایج این تحقیق با نتایج طوفانی و بهدانی (۱۳۸۱) و هف و همکاران (۱۹۹۸) همسو می باشد. هف و همکاران (۱۹۹۸) به این نتیجه رسیدند که بین عملکرد شناختی زنان و مردان تفاوت وجود ندارد و همچنین طوفانی و بهدانی به این نتیجه رسیدند که جنسیت در ارزیابی بیماران اسکیزوفرنی مبتلا و غیر مبتلا به دیسکنزی دیررس تأثیری ندارد.با توجه به نتایج حاضر می توان به این نتیجه رسید که بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت وجود ندارد.
در ارتباط با فرضیه هفتم مبتنی بر اینکه در آزمون کلمه و رنگ استروپ (تعداد خطا در فرم ناهمجور) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت وجود ندارد، نتایج آزمون F نشان نداشتن تفاوت معنادار بین عملکرد اجرای زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ ( خطا در فرم ناهمجور) می باشد بنابراین فرضیه تأیید می شد.
نتایج این تحقیق با برخی محققین که معتقدند بین عملکرد زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ تفاوت معنی داری وجود ندارد (کانور، فراتزن، مایکل، شارپ، ۱۹۸۸؛ مک لیوود، ۱۹۹۱) همسو می باشد. اما نتایج این تحقیق با نتایج داش و داش (۱۹۸۲) همسو نمی باشد آنان به این نتیجه رسیدند که دختران در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروپ خطای کمتر و سرعت بیشتری دارند و علت احتمالی آن توجه و علاقه بیشتر دختران به رنگ ها «بعد رنگی» پدیده ها می دانند.
با توجه به یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت بین دو گروه زن و مرد در آزمون کلمه و رنگ استروپ (خطای فرم ناهمجور) تفاوت وجود ندارد.
در ارتباط با فرضیه هشتم مبتنی بر اینکه در آزمون کلمه و رنگ استروپ (اثر استروپ، هزارم ثانیه) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد نتایج حاصل از آزمون F نشان دهنده تفاوت معنادار بین عملکرد اجرایی زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ (اثر استروپ، هزارم ثانیه) می باشد بنابراین فرضیه تأییدمی شد. نتایج این تحقیق با نتایج (کانور، فراتزن، مایکل، شارپ ۱۹۸۸؛ مک لیوود، ۱۹۹۱) همسو می باشد آنان به این نتیجه رسیدند که بین گروه زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ تفاوت وجود ندارد. اما نتایج این تحقیق با نتایج داش و داش (۱۹۸۲) همسو نمی باشد. آنان به این نتیجه رسیدند که دختران در اجرای آزمون خطای کمتر و سرعت بیشتری دارند و علت احتمالی آن را توجه و علاقه بیشتر دختران به رنگها «بعد رنگی» پدیده ها می دانند.
با توجه به یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که بین زنان و مردان در زمان واکنش و سرعت پاسخ دهی به ابعاد غیر طبیعی پدیده ها تفاوت وجود ندارد.
به طور کلی، با توجه به نتایج بدست آمده از این مطالعه به نظر می رسد که اجرای دقیق و جدی ارزیابی بیماران بدون علائم روانپریشی امر ضروری می باشد و از آنجا که تحقیقات چندانی صورت نگرفته برای تعمیم یافته ها، انجام پژوهش بر روی نمونه های گسترده تر و گزینش آزمودنی ها به شکل دقیق تر ضرروی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...