کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو



آخرین مطالب

 



از جمله گروه هایی که قرآن کریم قبل از ورود اسلام به عنوان کسانی که تخم فساد و تباهی در جامعه می افشانند و در تحکیم نظام فاسد نقش ایفاء می‌کردند «اشراف و سرمایه داران» بودند که در این جا سعی می شود با توجه به محدودیت مجال برخی از نمونه ها را ذکر می‌شود:

 

به عنوان نمونه فرعون یکی از اشخاصی است که قرآن برای ترسیم مفسدین بزرگ تاریخ از آن یاد می‌کند و می فرماید:

 

«انَّ فِرْعَونَ عَلا فِی الْاَرْضِ وَ جَعَل اَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنهُمْ یُذِبّحُ أبْناءَ هُم و یَسْتَحْیی نِسائُهُم انَّهُ کانْ مِنَ المُفسِدینَ».[۸۳]

 

خداوند در این آیه فرعون را با ویژگی های زشتی از قبیل برتر جویی، تفرقه جویی، به استضعاف کشاندن مردم، آدم کشی، بهره جویی جنسی از زنان و در نهایت فساد در زمین برمی شمارد.[۸۴]

 

نمرود از دیگر الگوهای مفسدی است که قرآن چهره و عاقبت آن را ترسیم می‌کند. ‌به این صورت که در سرزمین بین النهرین شهری زیبا و پرجمعیت به نام بابل وجود داشت که طاغوتی دیکتاتور به نام نمرود در آن جا سلطنت می کرد. بابل پایتخت نمرود، غرق در بت پرستی و انحرافات مختلف و فساد بود، ‌هوس‌بازی، شراب خواری، قماربازی، آلودگی های جنسی، فساد مالی از هر در و دیوار آن می بارید. حاکمی خودپرست که سراسر زندگیش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه می شد بر مردم فرمانروایی می کرد؛ البته در نهایت در مقابل پیامبر خداوند ابراهیم خلیل (ع) شکست خورده و مردم از زیر بار این افساد خارج شدند.[۸۵]

 

از دیگر دیدگاه هایی که در تضعیف ارزش های اخلاقی و رواج فساد و تباهی در جوامع نقش مؤثر داشته اند، افراد لذت طلب و لجام گسیخته ای بودند که به دلیل بهره مندی فراوان از ثروت ها و تعلقات مادی و فساد و جور را پیش گرفته و هیچ حد و مرزی نمی شناختند، مقدسات و ارزش ها را تحقیر می‌کردند و ارزش های معنوی را که زیربنای هر جامعه ای است، بی اعتبار می ساختند.[۸۶]

 

نمونه آشکار و بارز آن «قارون» بود که به تفسیر قرآن فاسد و باغی است و علت آن هم برمی گردد ‌به این که وی کسی بود که به خاطر ثروت زیادش از شدت خوشحالی در پوست خود نمی گنجید که ثروت وی جاودانه خواهد ماند[۸۷] و همواره به نمایش قدرت می پرداخت به گونه ای که در «تاریخ طبری» آمده: «وی با تکبر خاص در حالی که غرق در طلا و جواهرات بود سوار بر استری پیشانی سفید گردید و آن را به گونه ای زیبا و آراسته بود و همواره با چهار هزار سوار و سه هزار کنیز که همگی در انواع زینت ها غرق گشته بودند، قارون را همراهی می‌کردند».[۸۸] اما قارون به رغم تمام نصایح و پندهای مردم که در برابر غرور و کوردلی هایش به او گفتند، دست از تبهکاری و فساد خود برنداشت تا این که با عذاب الهی از زمین خاموش گردید.[۸۹]

 

سرگذشت دیگر مربوط به افراد و جوامعی است که فرهنگ عیاشی و لذایذ جنسی و شهوات در میان آن ها رواج داشته و تمام توجیهات از آسمان به زمین بر روح و جسم آن ها اثر نمی کند، این ویژگی مربوط به قوم ثمود و حضرت صالح (ع) و قوم عاد حضرت هود (ع) بود.

 

قوم ثمود نمونه ای بارز از انسان های متمدن بود که اسیر شکم و شهوت بوده و زندگی مرفه و پر ناز و نعمت، آن ها را از توجه به ارزش های اخلاقی و انسانی بازداشته و به خاطر زندگی غفلت‌زای خود می‌‌پنداشتند عمری جاودانه دارند و دست مرگ و انتقام گریبانشان را نخواهد گرفت.[۹۰]

 

قوم صالح با وجود این که خدای متعال نعمت ها و امکانات فراوانی را در اختیار آن قرار داده بود و صالح تلاش می نمود که از طریق سپاسگذاری از این نعمت ها به خداوند ایمان بیاورند به نافرمانی خود می افزودند و به مجادله با حضرت پرداختند و او را به دلیل نکوهش خدایانشان مورد نکوهش قرار می‌دادند. سرانجام این گمراهان که مانع رسیدن هدایت به قوم ثمود بودند، پس از سرکشی از ادای دستورات الهی، عذابی سخت بر آن ها نازل شد و تمام ظالمان قوم ثمود را صیحه ی الهی فرا گرفت و به سبب فسادها و تباهی هایی که به وجود آورده بودند، به گونه ای نابود شدند که گویی هرگز در آن سرزمین نبودند.[۹۱]

 

قوم عاد نیز از جمله ستم پیشگانی بودند که در سایه ی ثروت و رفاه و تنعم و غرور و غفلتی زایدالوصفی گرفتار شده بودند، اگر چه از تمدن درخشان بهره مند بودند و مردمانشان صاحبان قدرت و مکنت بسیار بودند و افرادی متمدن و شهرنشین به شمار می آمدند و از قصرهای مجلل به ستون های عظیم، زمین های حاصلخیز و باغات خرما و انگور برخوردار بودند، اما از همین امکانات عادی در خدمت هوی و هوس خود استفاده نمودند و هدفی جز ارضای شهوات نفسانی خود نداشتند.[۹۲]

 

حضرت هود (ع) با انتقاد از اعمال زشت آن ها به پاخاست، اما از سر نخوت گفتند: «چه ما را اندرزدهی چه ندهی برای ما فرقی نمی کند».[۹۳] سرانجام تباهی آن ها به حدی رسید که خود را ایمن از عذاب الهی دانستند و با پشت پا زدن به دستورات رهبران آسمانی و دنباله روی از رهبران فاسد و ستمگر موجبات انحطاط و فرومایگی خود را در دنیا و آخرت مهیا کردند و غافل شدن از نعمت باری تعالی و چون در لذایذ غوطه ور شدند و راه اصلاح نگرفتند، فلاکت دامن آن ها را گرفت.[۹۴]

 

یکی دیگر از مواردی که به عنوان افساد از آن یاد شده است جریان قوم لوط است. مردم سرزمین «سدوم»[۹۵] دارای اخلاقی فاسد و باطنی ناپاک بودند و از انجام هر معصیتی پرهیز نمی کردند و در اعمال ناشایستی که انجام می‌دادند، نصیحت پذیر هم نبودند و در فسق و فجور و زشتی در واقع سیرتی کم نظیر داشتند، دزدی، راهزنی و خیانتکاری را پیشه ی خود ساخته بودند و بر رهگذران کمین کرده و از هر سو به آن ها حمله می‌کردند و اموالشان را می ربودند و صاحب دین و آیینی هم نبودند که مانع اعمال ناشایست آن ها شود و هرگز هم شرمگین و سرافکنده نمی شدند و پند هیچ واعظ و نصیحت عاقلی را گوش نمی دادند. و خداوند نیز در جواب این کارها و دعای حضرت لوط (ع) عذاب خود را بر آن ها نازل نمود.[۹۶]

 

از جمله اقوام دیگری که قرآن کریم ضعف، زبونی و فاسد بودن آن ها را در قالب تصاویری گویا ترسیم نموده است «قوم بنی اسرائیل» است؛ آن ها پس از قیام حضرت موسی توقع داشتند که تا همه کارهای آن ها یک شبه روبه راه شود، فرعون و فرعونیان نابود شوند و کشور پهناور مصر با تمام ذخایرش در اختیار آن ها قرار گیرد.[۹۷] اما پیامبرشان که به روحیات آن ها آشنا بود این تذکر را داد که شاید اگر دستور پیکار به شما برسد، پیکار نکنید اما با وجود پیمانی که در ابتدا بسته بودند عده‌ای از سست عنصران به بهانه‌ی این که ما سزاوارتر از این فرد گمنام هستیم از فرمان جهاد سرپیچی کردند. اما بعد از آزمایش الهی برای این قوم، با تحقق وعده الهی گروه کم ایمان داران بر گروه کافران پیروز گردیدند.[۹۸]

 

در مجموع می توان چنین نتیجه گیری نمود که قرآن کریم با ذکر نمونه ها و مصادیق متعدد، یک موضوع مشترک را ملاک عنوان افساد در قبل از اسلام قرار داده است:

 

عدم تبعیت از رهبران الهی؛ نادیده انگاشتن تعالیم و دستورات آن ها.

 

گفتار دوم- در اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 09:45:00 ب.ظ ]




در نهایت باید ‌به این نکته اشاره کرد که تمام اطلاعات و کمک هایی که در اختیار متهم قرار می‌گیرد، در صورتی مفید و مؤثر هستند که با زبانی باشد که فرد آن را می فهمد.هر فردی که دستگیر یا بازداشت می شود و زبانی که مقامات با آن تکلم می‌کنند را نمی فهمد، حق دارد با زبانی که قادر به فهمیدن آن است است از حقوقش مطلع شود.او همچنین حق دارد طبق اصل ۱۴[۸۲] مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس، در صورت لزوم به صورت رایگان از داشتن یک مترجم که در مراحل

 

رسیدگی قضایی، پس از دستگیری اش به او کمک کند، بهره مند شود.[۸۳]

 

گفتار دوم: حق دسترسی افراد بازداشت شده به محیط بیرون از بازداشتگاه

 

همه افرادی که از آزادی شان محروم شده اند و در بازداشتگاه نگهداری می‌شوند باید حق دسترسی فوری و ملاقات با خانواده هایشان، وکلا، پزشکان و مسئولین قضایی را داشته باشند.دسترسی به محیط خارج از بازداشتگاه یک تضمین اساسی در برابر نقض حقوق بشر است.[۸۴]

 

بند اول: حق ارتباط و ملاقات

 

افرادی که قانونا در بازداشتگاه هستند برای مدت زمانی حق آزادی خود را از دست می‌دهند و با محدودیت هایی از جمله حق آزادی رفت و آمد و آزادی اجتماعات مواجه می شود، اگرچه افراد بازداشت شده تا زمانی که مجرمیت آن ها ثابت شود، بی گناه فرض می‌شوند با این وجود این افراد ‌به این دلیل که تحت کنترل اند بسیار آسیب پذیر هستند.افراد بازداشت شده نباید مورد سختی و مشقت و یا محدودیتی غیر از محدودیت هایی که ناشی از محرومیت از آزادی است قرار گیرند.[۸۵]

 

فرد بازداشت شده باید حق ارتباط با دنیای بیرون را داشته باشد و این حق برای حفاظت از حقوق وی و رعایت حقوق انسانی، مهم است.حق ارتباط با دیگران و ملاقات برای افراد بازداشت شده، تضمیناتی بنیادین و اساسی در برابر سوء استفاده های حقوق بشری همانند شکنجه و رفتارهای نادرست می‌باشد.افراد بازداشت شده باید بتوانند با محیط خارج، با در نظر گرفتن محدودیت ها و شرایطی معقول، ارتباط برقرار کنند.

 

بازداشت بدون حق تماس و ملاقات بلند مدت در نوع خودش می‌تواند بی رحمانه، غیرانسانی و یا تحقیرآمیز باشد.کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در آوریل ۱۹۹۷ بیان کرد که” بازداشت بدون حق تماس و ملاقات طولانی مدت ممکن است مقدمه شکنجه را تسهیل کرده و خود موجب نوعی رفتار غیر انسانی و بی رحمانه و تحقیرآمیز شود”.[۸۶]

 

گزارشگر ویژه سازمان ملل ‌در مورد شکنجه، ممنوعیت کامل بازداشت بدون حق تماس و ملاقات را خواستار شده است.او بیان کرد که: شکنجه غالبا در طول بازداشت بدون حق تماس و ملاقات، بیشتر از همه

 

چیز انجام می شود، این نوع بازداشت می بایست غیرقانونی اعلام شود و افرادی که بدون حق تماس و ملاقات بازداشت می‌شوند باید بدون تأخیر و فورا آزاد شوند.[۸۷]

 

کمیته حقوق بشر نیز بیان ‌کرده‌است که بازداشت بدون حق تماس و ملاقات موجبی برای شکنجه خواهد بود و نتیجتا از این روش و نوع بازداشت می بایست خودداری شود.

 

کمیسیون آمریکایی هم اعلام ‌کرده‌است که رویه بازداشت بدون حق تماس و ملاقات، مغایر نگهداری توام با احترام به حقوق بشر بوده و موقعیتی را که موجب دیگر روش ها از جمله شکنجه می شود، ایجاد می‌کند.[۸۸]

 

دادگاه آمریکایی همچنین نظر داد که بازداشت بدون حق تماس و ملاقات به مدت ۳۶ روز، ممنوعیت شکنجه و رفتار غیرانسانی موضوع بند (۲) ماده ۵ کنوانسیون آمریکایی[۸۹] را نقض می‌کند.

 

بند دوم: حق اطلاع به خانواده از بازداشت و حق دسترسی به پزشک

 

هر فردی که دستگیر یا بازداشت می شود حق دارد این موضوع را به خانواده یا دوستانش اطلاع دهد.این اطلاع باید شامل موضوع دستگیری یا بازداشت و مکانی که در آن جا نگهداری می شود، باشد.چنانچه فرد به مکان حبس دیگری نیز منتقل شود باید خانواده و دوستانش مجددا مطلع شوند.

 

اطلاع و آگاهی دادن باید فورا انجام شود و زمانی که در موارد استثنائی امکان به تأخیر افتادن این اطلاع جهت اجرای عدالت وجود دارد، تأخیر مذبور نباید روزها به طول انجامد.

 

افرادی که در بازداشتگاه قبل از محاکمه به سر می‌برند باید از تمام تسهیلات مورد نیاز برای ارتباط با خانواده و دوستانشان بهره مند شوند.کمیسیون آمریکایی استدلال کرد که حق ملاقات با بستگان ” یک الزام اساسی و بنیادین ” برای تضمین احترام به بازداشت شدگان و حق حمایت خانواده است.کمیسیون همچنین بیان کرد که حق ملاقات نسبت به تمام افراد بازداشت شده صرف نظر از ماهیت جرمی که آن ها متهم به آن شده اند، اجرا می شود.

 

بند (۱) و (۴) اصل ۱۶[۹۰] و اصل ۱۹[۹۱] مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس ‌به این بحث اشاره دارند.

 

افرادی که توسط مأمورین اجرای قانون در بازداشت نگهداری می‌شوند، حق دارند که توسط پزشک معاینه شده و در صورت ضرورت از آن ها مراقبت پزشکی شود.این حق به عنوان یک تضمین در برابر شکنجه و رفتار غیرانسانی در میان دیگر موارد مورد توجه قرار می‌گیرد، به علاوه بخش مهمی از وظیفه مأمورین، تضمین احترام به حیثیت ذاتی فرد انسانی است.

 

کمیته حقوق بشر بیان ‌کرده‌است به موجب حمایت از افراد بازداشت شده، هر فرد بازداشتی باید امکان دسترسی منظم و ضروری به پزشک را داشته باشد.[۹۲]

 

حقوق افراد بازداشت شده جهت دسترسی به مراقبت پزشکی می بایست به درمان های دندان پزشکی و روان شناسی جهت تشخیص بیماری و در موارد مقتضی جهت درمان تعمیم داده شود.

 

افراد بازداشت شده طبق اصل ۲۴ مجموعه اصول حمایت از تمامی اشخاص تحت هر شکل از بازداشت یا حبس[۹۳] باید پس از ورود به مکان بازداشت هرچه سریعتر مورد معاینات پزشکی قرار گیرند.مراقبت پزشکی باید به صورت رایگان انجام شود.

 

گفتار سوم: حق حضور فوری نزد قاضی یا دیگر مسولان قضایی

 

هر فردی که بازداشت می شود ضروری است که در اسرع وقت به اتهام او رسیدگی شود و باید “فورا” نزد قاضی یا دیگر مسئول قضایی که به موجب قانون مسئولیت اعمال و اجرای اختیارات قضایی را دارد، حاضر گردد.

 

استانداردهای بین‌المللی نیز مقرر می دارند که جلسات رسیدگی فورا پس از دستگیری تشکیل شود.در حالی که هیچ گونه محدودیت زمانی صریحا توسط این استانداردها اشاره نشده است و این امر باید در هر پرونده مورد به مورد بررسی شود.کمیته حقوق بشر بیان ‌کرده‌است که تأخیرات نباید از چند روز تجاوز نماید.[۹۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:14:00 ب.ظ ]




در کل می‌توان گفت که پذیرش اصول WTO با توجه به وضع موجود کشور هم می‌تواند بر اشتغال کشور تاثیر منفی داشته باشد و هم تاثیر مثبت. لذا مدیریت بازار کار است که می‌تواند برایند این دو را تعدیل کند و در صورت مدیریت صحیح بازار کار و همزمان تعدیل در سایر عوامل مؤثر می‌توان از اثرات منفی این فرایند بر اشتغال کاست و از پیامدهای مثبت آن سود جست.[۱۰]

 

    • نرخ تورم: یکی از ایراداتی که بر سیاست‌های آزادسازی و خصوصی‌سازی گرفته می‌شود افزایش تورم در کشور است. عده‌ای بر این باورند که چون اغلب محصولات تولیدی بخش عمومی با یارانه در اختیار مردم قرار می‌گیرند و یا به برخی از کالاهای اساسی نیز یارانه تعلق می‌گیرد، با آزادسازی قیمت‌ها دولت بالااجبار باید یارانه‌ها را حذف نماید و تعیین قیمت این کالاها را به مکانیسم بازار بسپارد که این امر منجر به افزایش قیمت این کالاها خواهد شد و یا از طریق آزادسازی نرخ ارز، قیمت کالاهای تولید داخل می‌شود که هر دو منجر به افزایش تورم خواهند شد. ولی باید توجه داشت که این موارد آثار کوتاه مدت این سیاست‌ها خواهند بود و در کوتاه‌مدت نیز این تورم برای رشد اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است ولی در بلندمدت با افزایش ظرفیت‌های تولید و عقلانی شدن سیستم قیمت‌ها این شکل تورم نیز رفع خواهد شد. البته این بستگی به شرایط کشوری دارد که این سیاست‌ها در آنجا اعمال می‌شوند. اگر کشوری بتواند مشکلات اولیه تورم را تحمل نماید، می‌تواند در بلندمدت از مزایای این سیاست‌ها منتفع شود، ولی با توجه به شرایط خاص کشورمان، این اقدام برای کشور ما اگر به صورت یکجا و یکباره صورت گیرد، مشکل‌ساز می‌شود و باید به صورت تدریجی و مرحله‌ای به اجرا گذاشته شود.

 

    • فساد مالی و اداری: سیاست‌گذاری و مدیریت بخش‌های اقتصادی در کشور، غالبا در اختیار دولت است و تمرکزگرایی و انحصار ماهیتا موجب فساد می‌شود. تنها راه گریز از فسادهای مالی و اداری و… تمرکززدایی است. با این توصیف، مهم‌ترین تاثیری که آزادسازی و مقررات‌زدایی بر اقتصاد و اجتماع کشور ما خواهند گذاشت ایجاد رقابت در ارائه تولیدات و خدمات بهتر و قیمت‌های عقلانی‌تر است و رقابت برای قیمت و کیفیت کالاها و خدمات به طور خودکار می‌تواند جلوی فسادهای اداری و مالی را بگیرد. هدف از آزادسازی و مقررات‌زدایی مفهوم کلاسیک آن نیست که زمام تمام امور به دست بازار سپرده شود، بلکه باید به صورت مکانیسم بازار ولی با کنترل و نظارت اعمال گردد.

 

    • تاثیر بر تجارت خارجی: آزادسازی تجاری می‌تواند دست مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان کشور را در انتخاب بازار تولید و مصرف باز بگذارد. مثلا تولیدکنندگان داخلی با توجه به مزیت‌هایی که در بازارها می‌بینند در جاهایی از دنیا محصولات خودشان را عرضه خواهند کرد که بازار مناسب‌تری باشد و به قیمت مناسب‌تری کالای خود را بفروشند و از طرف دیگر مصرف‌کنندگان داخلی نیز با توجه به مطلوبیت‌ خویش و قیمت کالاها، در انتخاب کالاهای داخلی و خارجی آزاد خواهند بود و کالای داخلی با کیفیت پایین و قیمت بالا را بر کالاهای خارجی ترجیح نخواهند داد. در صنعت نفت نیز ایران جزء بزرگ‌ترین صادرکنندگان نفت است. با آزادسازی تجاری و رفع موانع راحت‌تر می‌تواند به همه نقاط جهان نفت صادر کند و امکان تحریم به شدت کاهش می‌یابد. این بعد مثبت قضیه است و در کنار آن باید به نکات دیگری هم توجه کرد؛ ‌در مورد آزادسازی تجاری، ما هم از طرف داخل و هم از طرف آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و ژاپن که گاهی با آمریکا در اتخاذ سیاست‌های تنبیه علیه ما متحد می‌شوند، دارای محدودیت هستیم.

 

    • افزایش فقر و توزیع ناعادلانه درآمد: فقر و توزیع ناعادلانه درآمدها، یکی از ویژگی‌های نامطلوب اقتصاد ما است. پدیده فقر تنها از منظر مسائل ارزشی و انسانی مورد توجه نیست. بلکه فقرزدایی به صورت یک مسئله فنی در فرایند رشد و توسعه کشورهای توسعه‌نیافته باید مورد توجه قرار گیرد و کشورهای توسعه‌نیافته برای حل مسائل توسعه خود، بیش از هر چیز نیازمند «سرمایه انسانی» توانا و کارآمد هستند. فقر، این سرمایه را به شدت تحلیل می‌برد و بدین ترتیب به صورت مانعی عمده بر سر مانعی عمده بر سر راه توسعه رخ می‌کند. همچنین فقر با وجود شکاف‌های فاحش طبقاتی در جامعه، همواره زمینه‌ساز آشوب‌های اجتماعی است. این آشوب‌ها ثبات نظام را که از لوازم توسعه در کشورهای جهان سوم است، به خطر می‌اندازند. در کشور ما آزادسازی تجاری، بدون توجه به رفع تنگناهای ساختاری در بخش تولید، حذف و یا کاهش یارانه‌ها بدون توجه به هدفمند کردن آن ها، تدوین یک نظام تامین اجتماعی فراگیر، تضعیف ارزش پول ملی بدون توجه به آ‌ثار تورمی آن، خصوصی‌سازی به صورت سلب مالکیت دولتی و عدم نظارت و همکاری با بخش خصوصی و… همگی در کوتاه‌مدت سبب فزایش فقر و توزیع ناعادلانه درآمدها در جامعه می‌شوند.

۲-۱۷ قانون انحصار تجارت خارجی

 

    • تجارت خارجی ایران در انحصار دولت است و حق صادر کردن و وارد کردن کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و تعیین میزان و شرایط ورود و صدور آن ها به دولت واگذار می‌شود.

 

  • وارد کردن هر نوع محصولات طبیعی و یا صنعتی خارجی به ایران به استثنای مواردی که در این قانون پیش‌بینی شده است، مشروط به شرط حتمی صادر کردن محصولات ایران معین می‌گردد. به علاوه به دولت اجازه داده می‌شود در مواردی که مصالح اقتصادی مملکت اقتضا می‌کند اجازه ورود پاره‌ای از محصولات خارجی را به شرط صدور محصولات ایرانی بنماید.

۲-۱۸ قوانین و مقررات گمرک

 

    • وضعیت حقوقی تجارت خارجی در کشور

 

    • تنوع و تعدد نرخ‌های تعرفه و گروه‌ کالاهای مرتبط با آن ها

 

    • حمایت از صنایع با تخصیص ارزهای دولتی، رقابتی و …

 

    • حمایت از صادرات ‌بر اساس پیمان‌های ارزی و واردات مواد اولیه توسط صادرکنندگان

 

    • استمرار اخذ عوارض تحت عنوان حق ثبت سفارش کالا

 

    • جنبه‌های حمایتی و رویه‌های تجاری در قوانین جاری کشور

 

  • موانع موجود در قوانین بانکداری در ایران

۲-۱۹ اولویت‌ها و اهداف ایران در پیوستن به سازمان تجارت جهانی

 

با توجه به توصیه های نهادهای بین‌المللی و وضعیت و شرایط اقتصادی کشور، ضمن تأکید بر هماهنگی با سیاست‌های تجارت جهانی، در شرایط فعلی مضرات عملیاتی کردن توصیه های سازمان تجارت جهانی بیشتر از فواید آن خواهد بود. اما این امر نباید منجر به مسکوت ماندن موضوع شود بلکه باید در جهت رفع نقاط ضعف و تهدیدهای گفته شده و برطرف کردن مشکلات ساختاری در بخش سیاست­گذاری، تولید و … گام برداشت و همزمان به صورت تدریجی قدم در فرایند ادغام جهانی گذاشت. با توجه به آنچه گفته شد و با عنایت به پیامدهای منفی که اجرای سیاست‌های سازمان تجارت جهانی برای امنیت اقتصادی و ملی کشور در بردارد، برای کاهش این تهدیدات لازم است اولویت‌ها و اهداف زیر پیگیری شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:14:00 ب.ظ ]




ب) نظریه های رفتاری

 

بر طبق مدل تبادل رفتار، تعارضات زناشویی تا حد زیادی پی آیند میزان تقویت و یا تنبیه اعمال شده از طرف زوجین نسبت به هم و هر رابطه تقویت و تنبیه که هر زوج از خودشان نشان می‌دهد در نظر گرفته می شود (بارکر، ترجمه دهقانی، ۱۳۸۰). در درمان زناشویی رفتاری که بر اساس ترکیبی زناشویی نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه مبادله اجتماعی است ، فرض می شود که افراد با یک سری نیازها یا انتظارات برای تقویت کننده ها (فواید) وارد ازدواج می‌شوند که این انتظارات در سنین کودکی در آن ها شکل گرفته است، هنگام انتخاب همسر فرد سعی دارد رابطه ای ایجاد کند که حداکثر فایده و حداقل هزینه را در بر داشته باشد. هنگامی که فواید رابطه انتظارات را براورده نکنند یا نسبت هزینه به سود بالا باشد اختلاف رخ می‌دهد. در مراحل اولیه رابطه، تضادها معمولاً با پذیرش یا اجتناب پوشانده می‌شوند ولی اگر زوجین مهارت های ارتباطی خوب یا مهارت های حل اختلاف نداشته باشند، اختلاف بالا رفته و به صورت پیچیده در می‌آیند. بازیاد شدن تعداد دفعات اختلاف سازگاری زناشویی مختل شده و رضایت کمتری از رابطه خواهید داشت (داگلاسو داگلاس[۳۰]، ۱۹۹۵) .

 

ج) نظریه های شناختی

 

طبق نظریه منطقی – هیجانی الیس(۱۹۹۳)، آشفتگی یک زوج به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا شکست های سخت زندگی مربوط نمی شود بلکه بیشتر به دلیل باور و عقیده ای است که این زوج ‌در مورد چنین اعمال و شکست هایی دارد. ایس مدعی است، تفکر غیر منطقی که ویژگی آن عبارت است از اغراق زیاد، انعطاف ناپذیری بی جا، غیر عقلانی و به ویژه مطلق گرایی در بسیاری موارد تواماً به نوروز فردی و اختلال ارتباطی می‌ انجامد. ‌بنابرین‏ باورهای غیر منطقی به اختلال های فردی منجر می شود و باعث ‌نارضایت‌مندی های بی اساس در حیطه زناشویی می‌گردد (الیس و همکاران، ترجمه صلاحی و یزدی، ۱۳۸۳).

 

آرون بک (۱۹۸۷) سردمدار شناخت درمانی معتقد است که مهم ترین علت تعارضات زناشویی، سوء تفاهم و خطاهای شناختی و افکار اتوماتیک است. به اعتقاد او تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می شود. هم چنین او معتقد است یکی از مهم ترین تعارضات زناشویی ، انتظارات متفاوت زن وشوهر از نقش یکدیگر در خانواده است. اغلب زوج ها درباره دخل و خرج خانواده، نگهداری فرزندان فعالیت های اجتماعی، گذراندن اوقات فراغت و تقسیم کار در خانواده باورهای متفاوتی دارند (بک، ترجمه،قراچه داغی، ۱۳۸۰).

 

د) نظریه های سیستمی

 

در نظریه ساختی، مینوچین[۳۱] (۱۹۷۴) معتقد است، خانواده وقتی معیوب می شود که قواعدش اجرا نشود. وقتی مرزها خیلی سفت و سخت یا نفوذپذیر می‌شوند، عملکرد خانواده به عنوان یک نظام مختل می شود. اگر سلسله مراتب خانواده رعایت نشود، یعنی والدین تصمیم گیران اصلی نباشند و کودکان بزرگتر بیش از کودکان کوچکتر مسئولیت نداشته باشند آشفتگی و مشکل پیش می‌آید. گاهی صف بندی های درون خانواده مخرب و به مثلث سازی منجر می‌شوند. در یک خانواده آشفته قدرت روشن و صریح نیست (شارف[۳۲]، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۱). در نظریه تجربه نگر، ویتاکر[۳۳](۱۹۷۳) معتقد است که اختلال خانواده هم از جنبه ساختاری و هم از بعد فرایندی مورد توجه قرار می‌گیرد. از لحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی در هم ریخته یا نفوذ پذیر باعث عملکرد ناکارساز شود و خرده نظام ها، تبانی های مخرب انعطاف ناپذیری نقش هاو جدایی نسل ها از هم گردند. مشکلات مربوط به فرایند می‌توانند موجب فروپاشی امکان مذاکره و توافق امضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمیت، دلبستگی یا اعتماد از میان برود. در مجموع ویتاکر چنین فرض می‌کند که نشانه های اختلال یا تعارض هنگامی ظهور می‌کنند که فرآیندها و ساخت های مختل به مدت طولانی تداوم می‌یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می‌شوند (گلدنبرگ، ترجمه برواتی و همکاران، ۱۳۸۲).

 

ه) نظریه های بین نسلی

 

در نظریه بین نسلی، بوون[۳۴](۱۹۷۵) تصور می کرد در بسیاری از خانواد ه های مشکل دار غالباً اعضای خانواده فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی، بخاطر این روی می‌دهد که اعضای خانواده خود را از لحاظ روان شناختی از خانواده پدری مجزا ساخته اند (بارکر، ترجمه دهقانی، ۱۳۸۰). هر چه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس، وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نا استوار بیشتر باشد، امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن با دیگران وجودخواهد داشت.ا فرادی که بیشتری امتزاج را بین افکار و احساساتشان دارند چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند،در تفکیک خویشتن از سایرین نیز مشکل دارند و سادگی در عواطف حاکم یا جاری خانواده حل می‌شوند و ضعیف ترین کارکرد را دارند هر چه امتزاج خانواده هسته ای بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی ثباتی بیشتر خواهد بود و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع، فاصله گیری، کارکرد مختلف یا ضعیف شده یکی از همسران یا احساس نگرانی کل خانواده راجع به یکی از فرزندان بیشتر خواهد شد. سه الگوی بیمارگون محتمل در خانواده ی هسته ای که محصول امتزاج شدید بین زوجین است عبارتند از: بیماری جسمی یا عاطفی در یکی از همسران، تعارض زناشویی آشکار، مزمن و حل نشده ای که در طی آن دوره هایی از فاصله گیری مفرط و صمیمیت عاطفی مفرط رخ می‌دهد، آشفتگی روانی در یکی از فرزندان و فرافکنی مشکل به آن ها هر چه سطح امتزاج زوجین بیشتر باشد، احتمال وقوع این الگو بیشتر خواهد بود (گلدنبرگ، ترجمه برواتی، ۱۳۸۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:26:00 ب.ظ ]




ب-عوامل محیطی استرس

 

استرس نزد مهندسان، مفهوم دیگری دارد. در مفهومی ، استرس را حاصل نیروهایی می دانند که چنانچه بر قطعه­ای یا دستگاهی وارد شود، می‌تواند آن را در هم شکند ‌بنابرین‏ وقتی فشار تراکم از میزان مقاومت شیء بیشتر است آن شیء متلاشی می شود. در سال (۱۹۳۰) برای اولین بار «آدلف میر» این مفهوم را گسترش داد و درباره استرس یا فشار وارد بر افراد انسان نیز صادق دانست. برخی ازروانشناسان چنین اظهار­نظر می‌کنند که پزشکان اطلاعات پزشکی مربوط به بیمار را در جدول­هایی وارد می‌کنند. اطلاعاتی مانند سابقه، بیماری‌های پیشین، شرایط زندگی فرد و اتفاق­هایی که برای او رخ می‌دهد، از جمله مرگ عزیزان تا تغییر شغل: منظور از تهیه چنین جدول­هایی مشخص کردن رویدادهایی است که ممکن است زمینه ساز بوده و فرد را در برابر بیماریهایی مستعد کرده باشد. .

 

بعد هولمز و راهه (۱۹۶۷) این مفهوم را باز هم تعمیم بیشتری دادند. این دو رویداد­های استرس­زای زندگی را رویدادهای برجسته و بی­سابقه ای می‌دانند که فرد با آن ها روبرو می شود و موجب دگرگونی مهمی در زندگی او می‌شوند. هر یک از این رویدادها در کل برابر است با شماری از آحاد تغییر زندگی. برخی از رویدادها آشکارا استرس ­زا هستند مانند طلاق (که نمره ۷۳ را رقم می زند) و مرگ عضو نزدیک خانواده. (ایوانزوهمکاران ، ۱۹۹۷ )

 

۲-۹ واکنش(پاسخ)به تجربیات استرس زا

 

پزشکان بیماران زیادی را با نشانه های هیجانی یا نشانه های دیگری می بینند که این نشانه ها واکنشی ‌در مقابل‌ تجربیات استرس زا است.گرچه چنین واکنش ها آنقدرشدید نیستند که به عنوان اختلالات روانی تشخیص داده شوند،اما آنقدر آشفته کننده هستند که مستلزم کمک کردن به فرد مبتلا باشند ‌و اگر به چنین افرادی کمک نشود ممکن است حالشان وخیم ترشده واختلالات روانی درآنها رشد کنند.‌بنابرین‏ درک واکنش های استرس زاوفراهم کردن درمان مناسب برای آن ها،مهم است.گلدر،گات ومی یر معتقدند سه مؤلفه در پاسخ به یک استرس وجود دارد:پاسخ هیجانی، پاسخ جسمانی وپاسخ روانی که دربرخورد با تجربه استرس راکاهش می‌دهند :

 

۲-۹-۱ پاسخ هیجانی

 

پاسخ هیجانی به دونوع اصلی تقسیم می‌شوند: پاسخ هیجانی در مقابل خطر،ترس است وپاسخ هیجانی در

 

مقابل حوادث تهدید آمیز،اضطراب است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

۲-۹-۲ پاسخ جسمانی

 

واکنش های جسمانی ‌در مقابل‌ هردونوع حادثه خطروترس برانگیختگی خودمختاراست،مثل طپش قلب،افزایش تنش عضلانی ‌و خشکی دهان،واکنش هیجانی درپاسخ به جدایی یا فقدان،افسردگی بوده و در واکنش بدنی ‌در مقابل‌ آن،خستگی وکاهش فعالیت جسمانی است(کیس لیکا و همکاران،۱۹۷۹)

 

فعالیت بخش های مختلف بدن ما بدون اینکه نیازی به تلاش آگاهانه ما داشته باشد با دستگاه عصبی اتونومیک اداره وتنظیم می شود.دستگاه عصبی اتونومیک شامل دومجموعه اعصاب با اعمالی متضاد یکدیگراست که اعصاب سمپاتیک(که درهنگام بروز استرس،جاندار رابرای واکنشی ازنوع گریختن آماده می‌کند) وپاراسمپاتیک(که پس ازتحریک،بدن را به وضعیت عادی بازمی گرداند)نامیده می شود(نوگارتن،۱۹۷۰)

 

۲-۹-۳ پاسخ روانی

 

مؤلفه سوم پاسخ به استرس،یک گروه مکانیزم های روانی است که برخورد با تجربیات استرس زا را کم کرده،‌بنابرین‏ گسترش واکنش را محدود می‌کند(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

واکنش اشخاص درشرایط پراسترس وپرتنش بسیار گوناگون ‌و غیرقابل پیش‌بینی است،به طوری که پاسخ های رفتاری آن ها همانند چهره افرادی که در خیابان پررفت وآمد وشلوغ می بینی ویا طرح ونقش روی برگ ها بسیار متفاوت می‌باشد.شرایط و وضعیت مشابه ویکسان درافراد مختلف وحتی دریک شخص خاص،واکنش های گوناگونی ایجاد می‌کند که این امربه ذهنیت هرفرد بستگی دارد.نوع وچگونگی عکس العمل فرد،اغلب تعیین کننده میزان فشار روانی اوست.به طوری که به راحتی می توان برمیزان خشم وعصبانیت فردی که ناراحت است افزود(کنتراداوکرانتز،۱۹۸۸)

 

وراپیفر می‌گوید:ارتباط تنگا تنگ بدن وذهن بدین معنا است که علایم جسمانی استرس کارایی ذهنی وتعادل روانی شمارا تحت تاثیر قرارخواهد داد.شدت وضعف علایم ذهنی وعاطفی به شدت استرس بستگی دارد. تاثیراصلی استرس برذهن به گونه ای است که تا حد زیادی برداشت شخصی و دیدگاه خود نسبت به وقایع پیرامون را از دست می‌دهد.در حالی که مغزتان بی وقفه به فعالیت مشغول است وبه طور عمده افکار منفی می پروراند شما نیزمی کوشید،همگام آن افکار منفی پیش وبه تدریج تعادل ذهنیتان برهم خواهد خورد.معمولا عوارض روانی استرس همراه با آشفتگیهای ذهنی آن قدر ناخوشایند وناگوار است که شخص پس ‌از مدتی به جستجوی عاملی تسکین دهنده خواهد پرداخت.علائم هشدار دهنده عاطفی وروانی عبارتند از اضطراب،ترس های بیمارگونه،هجوم هراس وپشیمانی،توهم مورد تهدید وآزار واقع شدن،پرخاشگری،بدگمانی،احساس گناه،افسردگی ،تغییرخلق وخو،تحریک پذیری، دیدن کابوس های شبانه،احساس تنهاماندن،نگرانی بیش ازحد،کاهش شوخ طبعی ‌و گوشه گیری(گلدر ودیگران،ترجمه صادقی وسبحانیان،۱۳۸۱)

 

علاوه ‌بر موارد ذکرشده واکنش های رفتاری نیز دربرخی ازمنابع عنوان گردیده است.

 

۲-۱۰ رویدادهای زندگی

 

انسان ها برای آن که به روش بهنجاری به کار ‌و کوشش بپردازند،بایستی کمی فشار روانی احساس کنند.برانگیختگی هیجانی ملایم،آدمی رادر جریان کاری که بر عهده دارد هشیار نگه می‌دارد.هنگامی که مدت های درازی زندگی انسان ها به سکوت و آرامش همراه می شود،آنان احساس کسالت کرده درپی چیزهای هیجان انگیز می‌روند؛به مشاهده فیلم های پلیسی،بازی تنیس و یا مراوده با دیگران رو می‌کنند.فقدان تحریک عادی برای مدتی بیش از یک دوره کوتاه،می‌تواند هم بسیار ناراحت کننده باشد وهم اثرات ژرفی بر رفتار بگذارد.به نظر می‌رسد برای آن که دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان معینی تحریک به آن وارد شود.اما در عین حال فشار روانی شدید یا طولانی دارای اثرات آسیب زای فیزیولوژیایی و روان شناختی است. (اتکینسون ، ترجمه براهنی ، ۱۹۸۲ ).

 

۲-۱۱ ام اس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ب.ظ ]